مرید برغوثی آوارهی فلسطینی ست از شهر تاریخی رام الله، از روستای دیرغسانه با خانههای سنگی از قرن هیجده، که بعد از سی سال اجازه پیدا میکند به وطن خودش برگردد و از نزدیک با حسرت و رد گذشته و خاطرات مثل مه گم شده در تاریخ مواجه شود.
مرید برغوثی از بخت بدش شاعر است و شرح این دیدار را به لطافت در کتابش آورده، هرچند نمی دانم اصلا ممکن است خشونت و درد جدایی و حسرت را به لطافت بیان کرد یا نه. جمع نقیضین است. شاید بهتر باشد بگویم سعی کرده هرانچه این دیدارِ بیمانند بر سر روح و فکر او میاورد را بیان کند. فقط از دیدارش نگفته، از پسرش تمیم که فلسطینی است اما در بیست سالگی هنوز وطنش را ندیده و تلاش برای کسب مجوز ورود او هم گفته.
مرید برغوثی بابت کتاب #بازگشت_به_رامالله جایزه هم گرفته. بابت این مرثیهای که به رشته تحریر درآورده مدال ادبی نجیب محفوظ به او تقدیم شده.
همذات پنداریِ غریبی است. مثل کابوسی که می دانی کابوس است و واقعی نیست اما نمی توانی بیدار شوی و خود را از آن برهانی.
اما این همذات پنداریها، خواندن این دردها، این واقعیتهای جاری اما دور از دسترس ما برای ما ضروری است. برای هر مایی که در این دنیا زندگی میکند و میخواهد بداند این دنیا چه جور جایی است و آدمیانش چه جور ادمیانی هستند، ضروری است.
✏️خانم ایزد پناه
#معرفی_کتاب
@MFT_reyhanatonnabi🖤