امام خمینی (ره) بعد از احوالپرسی از مادر، سراغ حاج عبد، پدرمان را گرفتند و گفتند: من ۲۰۰ هزار تومان به حاج عبد بدهکارم. همان وقت بود که ما فهمیدیم آقا نمیدانستند علاوه بر عباس و کاظم و رسول، پنج برادر دیگر و پدرم هم توسط حزب بعث به شهادت رسیدند. بعد از شنیدن خبر شهادت، سکوت در فضای دلنشین خانه امام خمینی (ره) در جماران برقرار شد و این صدای زمزمه امام بود که سکوت را شکست؛ «انالله و اناالیه راجعون.... انالله و انا الیه راجعون....» بغض مادرم ترکید و اشک، بیامان از چشمهایش جاری شد. امام به مادرم گفت: «خدا رحمتشان کنند. شما بر گردن ما حقدارید.»
#مادر_هفت_شهید
#مادری
#دوشنبههایبرکتوفرزندآوری
@MFT_reyhanatonnabi💚