#شهدا
احمد خیلی دوست داشت ازدواج کند و اعتقاد داشت که مادرش دختر مناسبی برایش انتخاب می کند، چون به انتخاب مادرش اعتماد داشت.
یک روز به او گفتم: صبر داشته باش راه طولانی است
احمد جواب داد: ازدواج برای جلب رضایت خدا و شادی دل #امام_زمان (عجل الله) است. من میخواهم ذریه صالحی از من به جا بماند و خانواده و فامیل و همسایهام به واسطهی دیدن آنها به یاد من بیافتند!
🌹 شهید احمد مشلب🌹
📚کتاب "ملاقات در ملکوت"
@v_montazar
#شهدا
به محسن گفتم: تصمیمت واسه رفتن جدی؟؟؟
با اطمینان گفت آره.
با اون لبخندهای همیشگی نگاهم کرد و گفت: مطمئن باش من شهید میشم.
منم گفتم هممون آرزوی شهادت داریم ولی همه چیز خواست خداست.
دوباره گفت خودم خواب دیدم و میدونم سند شهادتم امضاء شده...
عشق شهادت سراپای وجودش رو گرفته بود و خودش با اطمینان قلبی از شهادتش آگاه بود.
🌹شهید محسن قوطاسلو🌹
@v_montazar
#شهدا
خانهمان کوچک بود.
گاهی صدايمان میرفت طبقه پايين.
يک روز همسايه پايينی به من گفت:
به خدا اين قدر دلم میخواد يه روز که آقا مهدی مياد خونه لای در خونهتون باز باشه، ببينم شما دو تا زن و شوهر به هم ديگه چی میگيد، که اين قدر میخنديد؟
🌹شهید مهدی باکری🌹
@v_montazar
#شهدا
حمید شب عروسی به من گفت شجاعت فقط در جنگیدن و این چیزها نیست.
شجاعت، یعنی همین که بتوانی کار درستی را برخلاف رسم و رسوم که به غلط جا افتاده انجام بدهی
نمیگویم شام مفصل دادن کار غلطی است؛ میگویم شام ساده دادن هم کار غلطی نیست.
شام مفصل دادن کار درستی است اما اینکه جا افتاده که حتما تو هر مراسمی باید شام و ناهار مفصلی بدهی و ساده برگزار کردن آن را غلط بدانیم؛ غلط است.
من این جا بود که فهمیدم منظور حمید چیست؟ به خودم بالیدم که مراسممان با چه سادگی برگزار شد و به خاطرش تحسین هم شدیم.
🌹سردار شهید حمید ایرانمنش🌹
@v_montazar
#شهدا
بین پنچ نفر از سربازها با همدیگه درگیری شدید لفظی و بحث و بی احترامی شد و هیچکدوم کوتاه نمیومدن....
جلو رفتم. گفتم: برید سرکارتون؛ خجالت بکش؛ این چه طرز حرف زدنه...
حاج حسین از درب حسینیه اومد بیرون تا این صحنه را دید گفت: آقایون من یه سوال دارم هرکس جواب بده تشویقی میدمش...
سربازها صداشون قطع شد تک تک سلام کردن و احترام نظامی...
گفت: آیه شریفه"و لا تنابزوا بالالقاب...." کدوم سورهاس ومعنیش چیه!!!؟؟؟
همه ساکت بودند؛ یکیشون گفت...ببخشید جناب سرهنگ...و زد زیر گریه...یکی دیگه به لهجه مشهدی گفت اهان مو مودونم فهمیدوم؛
معنی آیه را گفت... بقیه شروع کردند از همدیگه عذرخواهی و اینکه اشتباه کردیم...و منم حیرون که روش امر به معروف چقدر فرق داره و من کجا و اون کجا....صدا زد دعام کنید و رفت....
فرداش هم همشون را نفری دو روز مرخصی تشویقی داد.
🌹شهید حسین رضایی🌹
@v_montazar
#شهدا
به جای اینکه به فکر برگزاری مراسم تجملاتی باشد به فکر رساندن کارت عروسی به حرم
#حضرت_معصومه سلاماللهعلیها بود....
مراقب بود در مجلسش گناه نشود.
حضرت زهرا سلام الله علیها را در خواب می بیند که به عروسی اش آمده اند، به ایشان می گوید:
خانم ! قصد مزاحمت نداشتم ، فقط می خواستم احترام کنم.
#حضرت_زهرا سلام اللهعلیها پاسخ می دهند: «مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟»
🌹شهید مصطفی ردانیپور🌹
@v_montazar
#شهدا
◽️همیشه مےگفت :
زیباترین شهادت را میخواهم !
یڪ بار پرسیدم :
شهادت خودش زیباست ،
زییاترین شهادت چگونه است ؟!
◽️در جواب گفت :
زیباترین_شهادت این است ڪه
جنازهاے هم از انسان باقے نماند.....
🌹شهید ابراهیــــم هــــادی🌹
@v_montazar
#شهدا
فرازی از وصيت نامه شهید:
•
به دوستان و برادران عزیز وصیت میکنم
کاری نکنید که صدای غربت فرزند فاطمه
مقام معظم رهبری حفظهالله که همان
ناله غریبانه فاطمه سلام الله عليها است
به گوش برسد.
🌹شهید سید مجتبی علمدار🌹
@v_montazar
#شهدا
جـــــان امانـــــٺے سٺ ڪہ بایـــــد بہ جانـــــان رســـــاند
اگـــــر خود ندهـــــے مے ستانـــــند...
فاصـــــݪہ هلاڪـــــٺ و شهادٺـــــ
همیـــــن"خیـــــانٺ در امانٺـــــ اســـــٺ
🌹شهید سید مرتضی آوینی🌹
@v_montazar
#شهدا
محمد حسین اهل خوشحال ڪردن و سورپرایزڪردن بود.
نامـــزدی ما هم شیرینی خاصے داشٺ
۴ ماه دوسٺ داشتنے!!
دائماً حسینآقا سورپرایزم می ڪرد،مثلاً تماس مے گرفتم و با حالت دلتنگے مے پرسیدم «آخر هفته ٺهران میآیے ؟» میگفت: «باید ببینم چه میشود!» چند ثانیه بعد، آیفون به صدا در مےآمد و حسینآقا پشت در ایستاده بود!
یادم هسٺ یڪ بار دیگر میخواستم براےخرید به بیرون بروم پول نداشتم هرچه فڪر ڪردم چه ڪنم، به نتیجهاے نرســـیدم!
خجالت مےکشیدم از پدر و مادرم پـــول بخواهم. نشستم به مطالعه اما ٺمام فڪرم به خرید بود. مشغول ورق زدن ڪــتابم بودم که دیدم ۳۰ هزار تومن پول لاے آن اسٺ
از پدر و مادرم سوال ڪردم که آنها پول برایم گذاشتهاند؟ گفتند نه!
مامان گفت :«احتمالاًڪار حسینآقاسـت!»
خریدم را انجام دادم و بعداً هرچه ٺماس گرفتم و از او پرسیدم، طفره میرفت. میگفٺ:«نمےدونم! من؟ من پول بگذارم؟»
🌹شهید محمدحسین حمزه🌹
@v_montazar
#شهدا
سفره عقدمان با بقیه سفرهها فرق داشت! به جای آینه شمعدان، تفسیر المیزان را دور تا دور سفره چیده بودیم!
برکتی که این تفسیر به زندگیمان میداد، میارزید به هزاران شگونی که آینه شمعدان میخواست داشته باشد.
برای مراسم هم برنج اعلا خریدیم ولی فتحالله نگذاشت بازش کنیم!
میگفت: «حالا که این همه آدم ندار و گرسنه داریم، چگونه شب عروسیم چنین غذای گران قیمتی بدهم؟!»
برنجها را بسته بندی کردیم و به خانوادههای نیازمند دادیم.
وقتی برنجها را پخش میکردیم، فتحالله میگفت، این هدیه #امام_خمیني است.
🌹شهید فتحالله ژیانپناه🌹
@v_montazar
#شهدا
#حاج_قاسم سلیمانی:
سر دفاع از انقلاب ما تازه رسیدیم به نقطه
شروع...
علمای ما میفرمایند: «چهل سالگی در واقع دوره ای بوده که پیامبران به نبوت میرسیدند.
#انقلاب ما تازه به نبوت خودش رسیده، شروع ولایت و کارش است. خیلی آمادگی میخواهد و این آمادگی باید تا لحظه ظهور و برقراری حکومت امام عصر(عج) ادامه پیدا کند.»
@v_montazar
#شهدا
#حاج_قاسم میخواست سوار ماشین بشه که یکی از خانوم ها نوزادشو به سردار سلیمانی داد و ازش خواهش کرد تا به گوششون اذان بگه. حاج همین طور که داشت اذان می گفت دست شو جلو صورت نوزاد گرفت تا نور خورشید اذیتش نکنه. سردار حواسش به همه چی و همه کس بود.
🌹شهید حاج قاسم سلیمانی🌹
@v_montazar
#شهدا
شهید مصطفی چمران:
من نمیگویم #ولی_فقیه معصوم است ولی ملتی
که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد میکنند،
خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمیدهد و
به نوعی به او معصومیت میبخشد.
@v_montazar
#شهدا
شهید محمد اسلامینسب:
به آزادیخواهان جهان بگویید علاج بیرونکردن دشمن از خانه، فقط اسلحهی گرم و خون سرخ است، نه بر سر میز مذاکره نشستن و خود را تا ابد به دشمنان اسلام و انسانیت فروختن...
@v_montazar
#شهدا
پـــس از شروع زندگـے مشترکـماݧ، میهمانے گرفتـیم و عدهاے از اقوام را بہ خانہمـــاݧ دعوت کردیم.
این اولین مهـمانے بود کہ بعد از ازدواج مےگرفتیم و بہ قولے؛ هـنـر آشپزے عـروس خانـم مشخص مـےشد.
اولیـݧ قاشق غـذا را کہ چشیـدم شـورے آݧ حلقم را سوزاند!
ازایݧکہ اولین غذاے میهمانےام شورشده بود، خیلے خجالت کشیدم.
سفره راکہ پهن کردیم،محمدروبہ مہمانهـا گفت: قبل از اینکہ غذا رو بخورید، باید بگویم این غذا دست پخت داماد است.
البتہ باید ببخشید کہ کمے شور شده اسـت.
آݧ وقت کمے نان پنیر سرسفره آورد و با خنده ادامہ داد: البتہ اگہ دست پختم را نمےتوانید، بخورید، نان و پنیر هم پیـدا مےشـود.
🌹شهید سیدمحمدعلے عقیلے🌹
@v_montazar
#شهدا
به ابومهدی المهندس گفتم خسته نشدی این همه مبارزه کردی؟
چرا استراحت نمیکنید و تفریح نمیروید؟
ابومهدی در پاسخ سؤال ما روایتی از حضرت رسول خواند: «سیاحت امت من جهاد است»
این جمله شاهکلید فعالیت تمامی مجاهدین اعم از ابومهدی و #حاج_قاسم سلیمانی است، فکر کنم تنها شبی که حاج قاسم و ابومهدی توانستند راحت بخوابند همان شب جمعهای بود که به شهادت رسیدند...
@v_montazar
#شهدا
زمان جنگ وقتی، علی فرمانده نیروی زمینی بود، چند ماه خونه نیومده بود. یه روز دیدم در میزنند، رفتم پشت در دو نفر بودند، یكیشون گفت: منزل جناب سرهنگ شیرازی همین جاست؟
دلم هری ریخت. گفتم حتما برایش اتفاقی افتاده.
گفت: جناب سرهنگ براتون پیغام فرستاده و بعد یه پاكتی بهم داد،
اومدم توی حیاط و پاكت رو بازكردم هنوز فكر می كردم خبر شهادتش را برایم آوردند، آن را باز كردم.
نامه توش بود با یه انگشتر عقیق، در آن نامه نوشته بود:
برای تشكر از زحمتهای تو، همیشه دعات میكنم.
از خوشحالی اشك توی چشمام جمع شد.
🌹شهید صیاد شیرازی🌹
@v_montazar
#شهدا
بخشی از وصیتنامه شهید:
خدايا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب چنان در وجودم شعلهور است كه اگر تكهتكهام كنند و يا زير سختترين شكنجهها قرار گيرم، او را تنها نخواهم گذاشت.
🌹شهید ابراهیم هادی🌹
@v_montazar
#شهدا
صدای گلوله ازپشت تلفن می آمد. گفت: شنیدم در تهران برف سنگینی باریده. آهوها این طور مواقع برای پیدا کردن غذا می آیند پایین. فوری مقداری علوفه تهیه کن و بگذار اطراف پادگان که از گرسنگی تلف نشوند. بعدازظهر دوباره تماس گرفت که نتیجه را بپرسد. گفتم: دستور انجام شد. حالا چرا از وسط جنگ با داعش پیگیر غذای آهوها هستید؟ گفت: به شدت به دعای خیرشون اعتقاد دارم.
🌹شهید #حاج_قاسم سلیمانی🌹
@v_montazar
#شهدا
هر وقت حاجے از منطقه به منزل مےآمد،
بعد از اینکه با من احوالپرسے میکرد، با همان لباس خاکے بسیجے به نماز مےایستاد.
یه روز به قصد شوخے گفتم: تو مگر چقدر پیش ما هستے که به محض آمدن، نماز میخونے؟
نگاهے کرد و گفت: هروقت تو را میبینم، احساس میکنم باید دو رکعت نماز شکر بخونم.
🌹شهید محمدابراهیم همت🌹
@v_montazar
بخشی از وصیتنامه شهید کلهر:
شما خواهران مهربانم، زینبگونه باشید و مانند زینب پیام #شهدا و برادر کوچک خود را به همه جا برسانید
و مبادا گریه کنید که دشمن از این گریه کردنها خوشحال خواهد شد و #حجاب اسلامی داشته باشید و آن را به همه گوشزد نمایید.
@v_montazar
#شهدا
شهید حاج قاسم سلیمانی:
در کربلای ۵ وقتی حاج علی محمدیپور از پشت خط تلفن وضعیت نیروها را گزارش میداد، من صدای بههم خوردن آروارههایش را از شدت سرما میشنیدم.
🌹سمت راست، شهید علی محمدیپور 🌹
🌹وسط، شهید #حاج_قاسم سلیمانی 🌹
🌹سمت چپ، شهید علی عابدینی🌹
@v_montazar
🇮🇷 #شهدا را یاد کنیم حتی با ذکر یک صلوات .
🌹 ۲۲ اسفند ماه ، روز بزرگداشت شهدای والامقام گرامی باد.
#حاج_قاسم
#ایران_قوی
🌐 @mfvm_ir