شعاع🇱🇧🇮🇷🇵🇸
💠 اسامی برندگان مسابقه شماره هفـ۷ــت 👇
🎁 کاربر محترم " اکبری باصری " از جهرم فارس
🎁 کاربر محترم " شمسایی " از سبزوار
🎁 کاربر محترم " جعفری " از زابل
◻️ این سه بزرگوار از میان ۴۴ شرکت کننده 😍 به قید قرعه انتخاب شدند...
🆔 @mg1357
🌷 عیدتان مبارک 🌷
شعاع🇱🇧🇮🇷🇵🇸
#فتنه_کرونا 🎉 مژده ... مژده 🎉 نسخه شماره ۲ اپلیکیشن " راز مگوی کرونا " به زودی منتشر میشود... #خ
👆 انشاءالله روز عیدسعیدغدیرخم 👆
🔷 کرونا اوج گرفت 🧐🤔
❓چرا؟
✅ اگه میخواین آگاه بشید و چیزهایی که شاید کمتر از کرونا شنیدید، رو بدونید همراه کانال شعاع باشید...
#فتنه_کرونا
#خطر_قرن
#نظم_نوین_جهانی
🌐 https://eitaa.com/joinchat/4070047757C21de186982
🆔 @mg1357
💡شعاع 💡
✅عظمتِ طبِّ امام هادی النقی (علیه السلام)
📌درمان زخم متوکل با پشتگل وقتی همه اطباء عاجز شدند...
طبیب نگاهی به زخم پهلوی متوکل انداخت و گفت: «ای خلیفه، این زخم به دلیل عفونت زیادی که در آن جمع شده، روز به روز ورمش بیشتر می شود.»
متوکل ناله ای کرد و گفت: «فکر چاره باشید که این درد مرا از پای در می آورد.»
طبیب نگاهی به صورت رنگ پریدهی متوکل انداخت و گفت: «باید سر زخم را بشکافیم تا عفونت بیرون بیاید.»
ـ سر زخم را بشکافید؟! من همین طور هم آرام و قرار ندارم، چه رسد به این که بخواهید چاقو را به زخم نزدیک کنید.
طبیب دیگر گفت: «ای خلیفه! هیچ راهی غیر از این وجود ندارد.» فتح بن خاقان تعظیمی کرد و گفت: «ای خلیفه! اگر اجازه بدهی، شخصی را نزد علی النقی بفرستیم. شاید دوایی برای این مرض شما داشته باشد.»
متوکل با اشارهی سر، حرف او را تایید کرد. فتح بن خاقان بیرون رفت و لحظاتی بعد برگشت و گفت:«حتماً غلام با راه چاره ای بر خواهد گشت.» بطحایی که چشم دیدن امام را نداشت، گفت: «هیچ کاری از او بر نمیآید.» طبیب نگاهی تمسخر آمیز به فتح بن خاقان انداخت و گفت: «چه راهی غیر از شکافتن سر زخم وجود دارد؟!»
مادر متوکل با دستمال اشکهایش را گرفت و پیش خود گفت: «نذر میکنم اگر فرزندم شفا پیدا کند، کیسه ای زر برای امام بفرستم.»
ساعتی بیشتر نگذشته بود که غلام وارد جمع شد و گفت: «امام گفت که پشکل گوسفند را در گلاب بخیسانید و آن را روی زخم ببندید.»
صدای خنده فضای اتاق را پر کرد:
[ـ پشکل؟!
ـ عجب حرفی!
ـ واقعاً مسخره است.
🔺👈🏼 (=درست مانند کسانی که تجویز شیاف روغن بنفشه از امام صادق علیه السلام را مسخره میکردند)]
صدای فتح بن خاقان آنها را به خود آورد:
ـ حرف امام بی حساب نیست. به آنچه دستور داده، عمل کنید. ضرری نخواهد داشت.
و برای تهیهی آن، از در بیرون رفت. یکی از اطباء گفت: «بهتر است ما هم بمانیم تا نتیجهی کار را ببینیم».
ساعتی بیش از گذاشتن دارو روی زخم نگذشته بود که شکافته شد و عفونت بیرون زد. طبیب که به زخم خیره شده بود، با ناباوری گفت: «به خدا قسم که علی النقی دانای به علم است و حرف های ما دربارهی او اشتباه بود.»
بطحایی که کنار متوکل ایستاده بود، این حرف برایش گران آمد. سر در گوش متوکل برد و گفت: « ای خلیفه! بهتر است زودتر این طبیبان را مرخّص کنی. جایز نیست در حضور شما کسی را مدح کنند که خلافت شما را قبول ندارد.»
متوکل که کمی دردش آرام شده بود، به آنها گفت: «شما مرخص هستید، می توانید بروید». و رو به بطحایی گفت: «اگر داروی علی النقی نبود، من الآن حال خوشی نداشتم». بطحایی چشم های نگرانش را به زمین دوخت و به فکر فرو رفت. متوکل که متوجه نگرانی او شده بود، گفت: «در چه فکری؟ اتفاقی افتاده؟»
ـ ای خلیفه! علی النقی مال و اسلحهی زیادی در خانهی خود جمع کرده و میخواهد علیه شما قیام کند. بهتر است زودتر فکر چاره ای بکنی. متوکل دستش را به هم کوبید و نگهبان را صدا زد.
ـ برو سعید حاجب را خبر کن.
وقتی سعید وارد شد، متوکل گفت: «همین امشب مخفیانه به منزل علی النقی برو و هر چقدر اسلحه و اموال دارد، به اینجا بیاور.»
*
تاریکی کوچه را پوشانده بود. سعید نردبان را به دیوار کاهگلی تکیه داد و از آن بالا رفت. خود را به دیوار آویزان کرد تا جاپایی پیدا کند که صدای امام او را به خود آورد:
ـ ای سعید! همان طور بمان تا برایت شمعی بیاورم!
گوشهی عمامهی پشمی را دور سرش پیچید و از روی سجاده ای که روی ایوان انداخته بود، بلند شد. وقتی امام شمع را به حیاط آورد، سعید جاپایی پیدا کرد و خود را از دیوار پایین کشید. امام با دست اشاره کرد و گفت: «برو اتاق ها را بگرد و هر چه پیدا کردی، بردار.»
سعید به فرش حصیری کف اتاق چشم دوخت و گفت: «ای سید! شرمنده ام. مرا ببخش. دستور خلیفه بود.» و به طرف اتاق ها رفت.
*
ـ ای خلیفه! در منزل علی النقی غیر از شمشیر که غلافی چوبی دارد و این کیسه چیزی پیدا نکردم. نگاه متوکل به یکی از کیسهها افتاد که مُهر شده بود. رو به سعید گفت: «این که مهر مادرم است! برو او را صدا کن.»
کیسهی دیگر را باز کرد، چهارصد دینار داخل آن بود. وقتی مادرش وارد شد، کیسه را زمین گذاشت و گفت: «مادر! این کیسه را در منزل علی النقی پیدا کردیم که نشان مهر شما روی آن است. می خواهم بدانم مهر شما روی این کیسه چه می کند؟»
مادر متوکل نگاهی به کیسه انداخت و گفت: «چند روز پیش نذر کردم که اگر شفا پیدا کنی، ده هزار دینار برای امام علی النقی بفرستم. نشان مهر خود را نیز بر آن زدم.»
صورت متوکل از شرم سرخ شد، رو به سعید گفت: «شمشیر و این کیسهها را بردار و کیسه ای دیگر به آن اضافه کن و به منزل علی النقی برو و عذرخواهی بکن.»...
منابع:
📕کافی، ج ۱، ص ۴۹۹
📚بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۱۹۸
مجله طب اسلامی
@eslamteb
✍ پ. ن
این نمونه ای کوچک از دریای بیکران علم اهل بیت علیهم السلام است.
@mg1357
❓زیر پوست کشور #امارات چه خبر است؟!
✅ جوری که رسانهها به ذهن مردم القا کردهاند امارات پر است از ثروت و برج و آسمان خراش! اما گرانی، تورم، بیکاری و فقر در #پشت_صحنه_امارات هم وجود دارد!
#دبی
🆔 @mg1357
💡شعاع 💡
👇 چند مولودی زیبا تقدیم به عاشقان حضرت عشق ❤️ مولی الموحدین ❤️ امیرالمؤمنین ❤️ حیدر کرار بلافرار ❤️اسدالله الغالب ❤️ علی بن ابیطالب علیهالسلام ❤️ 👇
#عیدالله_الاکبر
#عید_غدیر_خم
💯 جشن و آتش بازی زیبا در میدان بزرگ آزادی تهران 🇮🇷💐
✳️ نور خدا
♦️ موسِی و عصا و يَد بيضا و نبوّت
♦️ در مصر به فرعون که بنمود، «علی» بود
🌼 عيسی به وجود آمد و فیالحال سخن گفت
🌼 آن نطق و فصاحت که در او بود، «علی» بود
🔆 خاتم که در انگشت سليمان نبی بود، «علی» بود
🔆 آن نور خدايی که بر او بود، «علی» بود
🌺 آن شاهِ سرافراز که اندر شب معراج
🌺 با احمد مختار يکی بود، «علی» بود
✍️ شاعر: جلالالدین مولانا محمّد بلخی
🎁 عاشقان عیدتان مبارک 🎈🎉
🆔 @mg1357
💡کانال #شعاع در ایتا 💡
شعاع🇱🇧🇮🇷🇵🇸
🎁 پنـ۵ـــــج جایزه 🤩😊 🔰 مسابقه شماره پنـ۵ـــــج ✌️ ✅ #مسابقه کتابخوانی ⏳ برای شرکت در مسابقه از ۳
✅ فرصت شرکت در مسابقه کتابخوانیِ " کتاب تنها گریه کن " تا ساعت ۸ صبح پنجم مرداد...
زمان آزمون از کتاب برای اهداء جوایز نفیس نقدی هم ان شاء الله عصر ۵ مرداد بین ساعت ۱۶ تا ۱۹ خواهد بود.
شعاع🇱🇧🇮🇷🇵🇸
#زنده_ایم_با_ولایت_تا_شهادت 🎁 مسابقه شماره هشـ۸ــت 🎁 💯 هشت سوال از خطبه عظیم غدیرخم😊 ✅ ارسال پاسخ
✅ فرصت شرکت در مسابقه خطبه غدیر تا ساعت ۲۰ چهارشنبه ۲۹ تیر میباشد...
شعاع🇱🇧🇮🇷🇵🇸
🗯 مسابقه شمارهٔ نـ۹ــه 😊 کانالشعاع ❓در ردیف چهارم جای علامت سوال چه عددی میبایست قرار بگیرد؟ ✅
✅ فرصت شرکت در مسابقه معمای تصویری تا ساعت ۲۰ پنجشنبه ۳۰ تیر میباشد...
💠 و اما نسخه دوم اپلیکیشن #راز_مگوی_کرونا منتشر شد 😊
📩 لینک دانلود از مایکت 👇👇👇
#کرونا_ویروس
🏷 نام محصول : " راز مگوی کرونا "
🇮🇷 سازنده : مهدی گلی
فعال سیاسی، فرهنگی و رسانهای
💠 قالب : اپلیکیشن اندرویدی(apk)
📩 انتشار نسخه 1.02
💳 قیمت : رایگان
✨ انتشار از کانال بصیرتی "شعاع"
✅ در این نرمافزار به سوالات شما پاسخ داده شده است:
❓نقش هالیوود در تبلیغ کرونا و القاءترس چه بود؟
❓ارتباط کرونا با نظم نوین جهانی چیست؟
❓در پَس واکسیناسیون عمومی در جهان چه اهدافی نهفته است؟
❓آیا واکسن ایرانی فتنه واکسن خارجی را دفع کرد؟ نقش رهبری در گذر از فتنه کرونا چه بود؟
❓چرا رهبر انقلاب واکسن زدند؟
❓هراری کیست؟ نقش او و بیلگیتس در این پروژه چه بوده است؟
📩 دانلود فایل نصبی نرمافزار از مایکت :
https://myket.ir/app/com.appsaz.razecovid19
✴️ کانال شعاع در ایتا 👇
https://eitaa.com/joinchat/4070047757C21de186982
🗯 رسانه باشیم...
شعاع🇱🇧🇮🇷🇵🇸
👆 #جهاد_تبیین با انتشار این اپلیکیشن 👆
#نشر_گسترده
😔 بسیاری از مردم به خاطر ترس از کرونا جان شیرینشان را از دست دادند!
💠 خودمان، خانوادهمان و هموطنانمان را نجات دهیم......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وصیت نامه یک خارجی!
نوشتن حدیثی از امام علی علیه السلام روی سنگ قبرش...