👳♂🧕 منو همسرم چطور باهم آشنا شدیم؟!
سال ۹۱ طلبه قم بودم. از حضرت معصومه خواستم که هر موردی صلاحم بود همان مورد اتفاق بیفتد!
آخر هفته ای که تهران بودم وارد فیس بوک شدم. یک پیج واقعی خیلی برام جلب توجه کرد.
دختر چادری متولد ۷۲ که به تازگی الهیات دانشگاه تهران قبول شده، در خانواده ای که حجاب متفاوت دارن و او حتی در سفر ترکیه چادرش را در نیاورده بود.
دوست داشتم همسرم به عنوان #همسر_طلبه چنین شجاعتی داشته باشد.
ماجرا رو به مادرم که خیلی باهاشون احساس نزدیکی می کردم گفتم و ازشون خواستم تشریف ببرن #دانشکده_الهیات و از عسل خرسندیان خواستگاری کنن!
یکی از بزرگ ترین الطاف خدا به من #مادرم بود که خیلی منو دوست داشت و حاضر بود برای خوشبختی من هر کاری انجام بده. مادرم با دسته گل رفتن دانشکده الهیات و همسرم رو پیدا کردن و از ایشون برای من #خواستگاری کردن. اولین سوال همسرم از مادرم این بود که آیا پسر شما تقوا دارن! که این هم از نکات ویژه همسرم بود.
جلسه خواستگاری اولین باری بود که صدای همسرم رو شنیدم، اولین باری بود که حضوری دیدمشون. در طول دو ساعت گفتگو که در اتاقشون با اجازه بزرگترها داشتیم گفتگو می کردیم، همسرم نه از خونه پرسید نه از ماشین و نه از شغلم.
خلاصه دو ویژگی باعث شد تا من در انتخابم تردید نکنم:
اول شجاعت همسرم در انتخاب حجاب
دوم نداشتن نگاه مادی به مقوله #ازدواج
و امروز با همه چالش های این ده سال خدا رو از اعماق وجودم باب نعمت ازدواج و انتخاب همسرم شاکرم!
@mh_rohani