eitaa logo
محمدحسین شهبازی
6.2هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
26 فایل
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 طلبهٔ درس خارج 📝 دکترای الهیات (🎓 atu & isu 🎓) استاد حوزه 🕌 استاد دانشگاه ⚖️ مربی حفظ قرآن کریم 📔 ارسال سوالات، انتقادات و پیشنهادات: @yaaheidar . . . . . . . . . . . . . . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
584.4K
فوری و مهم❗️ پیام یکی از رزمندگان درلبنان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن پسرها مادری‌اند مادرش خورد زمین غیرتی شد😭 یا امام حسن مجتبی... عمریست لب گزیده‌ام وگریه کرده‌ام جایی که هیچ گریه برایم نمی‌کنند عمریست خواب خوش به دو چشمم نیامده کابوس‌های کوچه رهایم نمی کنند یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن دردی که گیسوان حسن را سپید کرد با صد امید حامی مادر شدم، ولی سیلی زنی امید مرا نا امید کرد
ای کاش من چون استکانِ چای روضه مال تو بودم، وقف بودم پای روضه هر قدر زرق و برق دنیا بیشتر شد اصلا نیامد هیچ چیزی جای روضه هرچند از سرمای دنیا در عذابم اما به دادم می‌رسد گرمای روضه ای روضه‌ات شیرین‌ترین ساعات عمرم کی می‌روَد از یاد من شب‌های روضه با کشتی تو دل به دریا می‌زنم من حالا شدم یک قطره در دریای روضه دارایی من گریه پای مَقتَل توست بوده برایم بهترین سرمایه، روضه دارد صدایی می‌رسد از سمتِ گودال با من بیا تا کربلا با پای روضه هی می‌زند فریاد مادر، تشنه جان داد در زیر تیر و نیزه‌ها، آقای روضه من آرزو دارم بمیرم از غم تو تشییع خواهد شد تنم فردای روضه شاعر: محمدحسین یادگاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تربتَت خاکستر بی‌مایه را زَر می‌کند سنگ اَسوَد را مِثال دُرّ و گوهر می‌کند حال ما خوب است؛ اما پنج وعده در صلاة حال ما را سجده بر خاک تو بهتر می‌کند ای بنازم تربتت را، که فقط یک دانه‌اش کل جامُهریِ مسجد را معطّر می‌کند ذره‌ای تربت به کام طفل، آغاز حیات روزی‌اش را تا دم مرگش مقرّر می‌کند اندکی از آن به کام یک مریضِ رو به موت بهتر از کل اَطِباء، کار محشر می‌کند در میان قبر، یکمقدار خاک مَدفَنت چهرهٔ خاموشِ میّت را مُنوّر می‌کند مستی از پابوس برمی‌گردد و بعد از سفر تربتت را هدیه بر یک مست دیگر می‌کند مست آن خاک جُنون‌ْخیزم که در روز دهم یک غلام رو سِیَه را شمس اَنوَر می‌کند خاک پای تو کجا! عاشق خودش را از ادب خاک پای شوذَب و نُعمان و جعفر می‌کند خاک صحنت دست هرکس می‌رسد بی‌اختیار رو به قبله با سلامی دیده را تر می‌کند با نظر بر تربتِ اَعلای مال کربلا بی‌هوا عاشق هوای شاه بی سر می‌کند یدالله شهریاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با این تصاویر جگرم سوخت... می‌خواستم از خون عزیزی ننویسم می‌خواستم از داغِ تو چیزی ننویسم گفتم قلم از گفتنِ اسرار نسوزد گفتم جگرِ دفتر و خودکار نسوزد می‌خواستم این شعر در این‌باره نباشد تا هیچکس از خواندنش آواره نباشد گفتم نظرم را بنویسم که بخوانند سوزِ جگرم را بنویسم که بخوانند می‌خواستم از عشق بگویم، جگرم سوخت آتش که نوشتم همهٔ بال و پرم سوخت گفتم ننویسم که همین درد مرا کُشت تا دم نزدم طعنهٔ نامرد مرا کشت تقویم ورق خورد و جهان غم به سرم ریخت خاکستری از داغ محرّم به سرم ریخت پیراهنِ مشکی من از داغ ورق خورد فصلی که مرا سوخت در این باغ ورق خورد فریاد زدم باز غمی مرثیه‌خوان شد در هر نفَسَم محتشمی مرثیه‌خوان شد