#شعر_بصیرتی
این چه شوریست که در دور قمر میبینم***
همه آفاق پر از فتنه و شر میبینم***
هر کس روز بهی می طلبد از ایام***
علت آن است که هر روز بدتر میبینم***
ابلهان را همه شربت ز گلاب و قند است***
قوت دانا همه از خون جگر میبینم***
اسب تازی شده مجروح به زیر پالان***
طوق زرین همه بر گردن خر میبینم***
دختران را همه در جنگ و جدل با مادر***
پسران را همه بد خواه پدر میبینم***
هیچ رحمی نه برادر به برادر دارد *
هیچ شفقت نه پدر را به پسر میبینم*
پند حافظ بشنو خواجه برو نیکی کن*** که من این پند به از گنج و گوهر میبینم***
( حافظ )
@mhdyfatme2