🟩🟦🟪🟫⬛⬜️◼️◻️◾️◽️▪️▫️
☑️#حکایت_زیبا
✨#معـــــــنی_عشــــــق
🏝در جزیره ای زیبا تمام حواس آدمیان، زندگی می کردند:
ثروت، شادی، غم، غرور، عشق و ...
روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت.
همه ساکنین جزیره قایق هایشان را آماده و جزیره را ترک کردند.
اما عشق میخواست تا آخرین لحظه بماند، چون او عاشق جزیره بود.
وقتی جزیره به زیر آب فرو میرفت، عشق از ثروت که با قایقی با شکوه جزیره را ترک میکرد کمک خواست و به او گفت:" آیا میتوانم با تو همسفر شوم؟"
ثروت گفت: "نه، من مقدار زیادی طلا و نقره داخل قایقم هست و دیگر جایی برای تو وجود ندارد."
پس عشق از غرور که با یک کرجی زیبا راهی مکان امنی بود، کمک خواست.
غرور گفت: "نه، نمیتوانم تو را با خود ببرم چون تمام بدنت خیس و کثیف شده و قایق زیبای مرا کثیف خواهی کرد."
غم در نزدیکی عشق بود. پس عشق به او گفت: " اجازه بده تا من با تو بیایم."
غم با صدای حزن آلود گفت: " آه، عشق، من خیلی ناراحتم و احتیاج دارم تا تنها باشم."
عشق این بار سراغ شادی رفت و او را صدا زد. اما او آن قدر غرق شادی و هیجان بود که حتی صدای عشق را هم نشنید.
آب هر لحظه بالا و بالاتر می آمد و عشق دیگر ناامید شده بود که ناگهان صدایی سالخورده گفت: "بیا عشق، من تو را خواهم برد."
عشق آن قدر خوشحال شده بود که حتی فراموش کرد نام پیرمرد را بپرسد و سریع خود را داخل قایق انداخت و جزیره را ترک کرد. وقتی به خشکی رسیدند، پیرمرد به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد کسی که جانش را نجات داده بود، چقدر بر گردنش حق دارد.
عشق نزد "علم" که مشغول حل مساله ای روی شن های ساحل بود، رفت و از او پرسید: " آن پیرمرد که بود؟"
علم پاسخ داد: "زمان"
عشق با تعجب گفت: "زمان؟!
اما او چرا به من کمک کرد؟"
علم لبخندی خردمندانه زد و گفت: "زیرا تنها زمان است كه قادر به درک عظمت عشق است."
گذشت زمان بر آنها که منتظر میمانند بسیار کند، بر آنها که میهراسند بسیار تند، بر آنها که زانوی غم در بغل میگیرند بسیار طولانی و بر آنها که به سرخوشی میگذرانند بسیار کوتاه است.
اما بر آنها که عشق میوزند، زمان را هیچگاه آغاز و پایانی نیست چرا كه تنها زمان است كه میتواند معنای واقعی عشق را متجلی سازد.
https://eitaa.com/mhfstjjg
کــانــال عــشـق وآرامش
☑️#حکایت_زیبا
در روزگاران قديم مرد كشاورزی بود كه صاحب يك انگشتر بود و همه می گفتند اين انگشتر نزد هر كس باشد به كمال انسانيت می رسد. خداوند به مرد كشاورز سه پسر داد و وقتی پسران بزرگ شدند پدر انها از روی ان انگشتر دو تای ديگر دقيقا شبيه اولی درست كرد و به هر كدام از پسرانش يكی از انگشترها را داد.
از اين به بعد هر كدام از پسرها می گفتند كه انگشتر اصلی پيش اوست و هميشه با هم دعوا داشتند بر سر اينكه انگشتر اصلي كه باعث كمال انسانيت می شود پيش كداميك از انهاست تا بالاخره تصميم گرفتن برای مشخص شدن انگشتر اصلی پيش قاضی بروند.
وقتی شرح ماجرا را برای قاضی گفتند قاضی گفت: "احتمالا انگشتر اصلی گم شده است چون قرار بر اين بوده كه ان انگشتر پيش هر كس باشد دارای كمالات انسانی باشد اما شما سه نفر كه هيچ فرقی با هم نداريد و مدام مشغول ناسزا گویی به يكديگر هستيد..."
خوب بودن و انسان ماندن به کنترل درونی و با خواستن اتفاق میفته نه با جادو و جمیل و خرافات...
https://eitaa.com/mhfstjjg
کــانــال عــشـق وآرامش
☑️#حکایت_زیبا
روزی مردی داخل چالهای🕳 افتاد و بسیار دردش آمد …
👨🏼💼یک پدر روحانی او را دید و گفت : حتما گناهی انجام دادهای !
🧑🔬یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت !
👨🏻💻یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد !
👳🏻♂️یک یوگیست به او گفت : این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند !!!
👨🏼⚕️یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت !
👩⚕️یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد !
👩💼یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پیدا کند !
🧑💼یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است !
👩🏻🦰یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی !!!
👨🦳سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد …
✨"آنکه میتواند، انجام میدهد و آنکه نمیتواند، انتقاد میکند "...
https://eitaa.com/mhfstjjg
👤 #جرج_برنارد_شاو
☑️#حکایت_زیبا
تابستان بود و کولری خریدم.
برای بردن کولر به پشتبام دو تا کارگر گرفتم. روی 30 هزار تومان توافق کردیم.
بعد از اتمام کار، سه تا 10 هزار تومانی به یکی از آن دو کارگر دادم.
https://eitaa.com/mhfstjjg
او یکی را برای خودش برداشت
و دو تای دیگر را به کارگر دیگر داد.
گفتم: مگر شریک نیستید؟ گفت: چرا، ولی او عیالوار است و احتیاجش
از من بیشتر.
دو تا 5 هزار تومانی دیگر به او دادم. تشکر کرد و دوباره یکی را به کارگر دیگر داد و رفتند.
داشتم فکر میکردم هیچوقت نتوانستم اینقدر بزرگوار و بخشنده باشم.
یاد جمله زیبایی افتادم:
بخشیدن دل بزرگ میخواهد
نه توان مالی.
☑️#حکایت_زیبا
ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ ﺍﺯﺕ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﺑﭽﻢ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﮐﺮﺩی!
یک تحویلدار بانک میگفت: ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪﺍﯼ ﯾﻪ ﻗﺒﺾ آﻭرد تا ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ کنه.
ﮔﻔﺘﻢ: ﻭقت ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﺎﯾﺖﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺎﺭ.
ﮔﻔﺖ: می دﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﭘﺴﺮ ﮐﯿﻢ! ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭمم ﻫﻤﯿﻨﻮ ﻣﯿﮕﯽ!
ﮔﻔﺘﻢ: فرقی نمیکنه، ﺳﺎﯾﺘﻮ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﭘﺴﺮﺟﺎﻥ.
رفت و ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ کهنه ﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺭنج دیدﻩای داشت، ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﺷﻪ.ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺗﺤﻮیلش ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻗﺒﺾ ﻭ ﭘﻮﻟﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﺸﻢ ﺗﻪ ﻗﺒﻀﻮ ﻣﻬﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺶ، ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻪ ﮐﺸﻮ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻨﻢ.ﭘﺴﺮﻩ ﮔﻔﺖ: ﺩﯾﺪﯼ ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭﻡ نمیتوﻧﯽ ﻧﻪ ﺑﮕﯽ ﺑﻬﺶ! ﺑﻌﺪﺵ ﺧﻨﺪﯾﺪ.
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ گفت: ﺑﺮﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻣﻦ ﻣﯿﺎم...... ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ ﮔﻔﺖ ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ ﺍﺯﺕ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﺑﭽﻢ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﮐﺮﺩی!
ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺑﭽﻪ ﭘﺪﺭ ﺗﻨﻬﺎﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﺩﯾﻪ ﮐﻪ ﺣﻼﻝ ﻣﺸﮑﻼﺗﻪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ.پدﺭ است که ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺟﺎیی ﻧﺪﺍﺭد ﻭ ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ ﺯﻳﺮ ﭘﺎیش نیست، بیﻣِﻨﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻏﺮیبگیهایش میﮔﺬﺭد ﺗﺎ ﭘﺪﺭ ﺑﺎشد، ﻭ ﭘﺸﺖ ﺧﻨﺪﻩﻫﺎیش ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ میکند،
خدایا بالاتر از بهشتت چه داری، برای زیر پای پدرم میخواهم...🎯
https://eitaa.com/mhfstjjg
کــانــال عــشـق وآرامش
☑️#حکایت_زیبا
یک گروه از دوستان به ملاقات استاد دانشگاهی رفتند.
گفتگو خیلی زود به شکایت در مورد استرس و تنش در زندگی تبدیل شد.
استاد از آشپزخانه بازگشت و به آنان قهوه در چند فنجان مختلف تعارف کرد؛
فنجان شیشهای،
فنجان کریستال،
فنجان چینی،
بعضی درخشان،
تعدادی با ظاهری ساده،
تعدادی معمولی
و تعدادی گرانقیمت.☕️
وقتی همه آنان فنجانی در دست داشتند، استاد گفت:
اگر توجه کرده باشید تمام فنجانهای خوشقیافه و گران برداشته شدند در حالیکه فنجانهای معمولی جا ماندند!
هر کدام یک از شما بهترین فنجانها را خواستید و آن ریشه استرس و تنش شماست!
آنچه شما واقعاً میخواستید قهوه بود نه فنجان!
اما با این وجود شما باز هم فنجان را انتخاب کردید!
✨👌اگر زندگی قهوه باشد پس مشاغل، پول، موقعیت، عشق و غيره، فنجانها هستند!
فنجانها وسیلههایی هستند که زندگی را فقط در خود جای دادهاند.
✨لطفاً نگذارید فنجانها کنترل شما را در دست گیرند!
از قهوه لذت ببرید ...
https://eitaa.com/mhfstjjg
☑️#حکایت_زیبا
🏢یک روز وقتی کارمندان یک اداره به محل کار خود رسیدند، اطلاعیه بزرگی را در تابلو اعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود: "دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت!!. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت 10 صبح در سالن اجتماعات برگزار می شود دعوت می کنیم ."
در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکی از همکارانشان ناراحت می شدند اما پس از مدتی ، کنجکاو می شدند که بدانند کسی که مانع پیشرفت آنها در اداره می شده که بوده است .
این کنجکاوی ، تقریباً تمام کارمندان را ساعت 10 به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعیت زیاد می شد هیجان هم بالا رفت. همه پیش خود فکر می کردند: "این فرد چه کسی بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟به هرحال خوب شد که مرد!!"
کارمندان در صفی قرار گرفتند و یکی یکی از نزدیک تابوت رفتند و وقتی به درون تابوت نگاه می کردند ناگهان خشکششان می زد و زبانشان بند می آمد.آینه ایی درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه می کرد، تصویر خود را می دید. نوشته ای نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:
"تنها یک نفر وجود دارد که میتواند مانع رشد شما شود و او هم کسی نیست جز خود شما. ✨👌
شما تنها کسی هستید که میتوانید زندگی تان را متحول کنید.✨
شما تنها کسی هستید که میتوانید بر روی شادی ها، تصورات و وموفقیت هایتان اثر گذار باشید.✨
شما تنها کسی هستید که میتوانید به خودتان کمک کنید."✨👌
https://eitaa.com/mhfstjjg
کــانــال عــشـق وآرامش
🟩🟦🟪🟫⬛⬜️◼️◻️◾️◽️▪️▫️
☑️#حکایت_زیبا
چگونه دانمارکی ها مقام شادترین مردم جهان را کسب کردند
✨👌بعد از اینکه چندین سال پیاپی دانمارکی ها بهعنوان شادترین مردم جهان انتخاب شدند
همه به فکر افتادند تا راز این خوشحالی و شادی را درک کنند.
راز این شادی در یک فرهنگ قدیمی نروژی و دانمارکی به اسم هوگه است.
💢فرهنگ هوگه راز زندگی آرام، صمیمی و دوستداشتنی مردم شمال اروپاست که باعث شده شادترین مردم دنیا باشند.
👤هوگه میگوید برای لذت بردن از زندگی؛ باید سرعت زندگی را پایین آورد و از لحظهلحظه زندگی لذت برد.
✨👌حتی لحظههایی که بهنظر ارزشی ندارند. اما اصرار بر هنر یا توانایی «زندگی در لحظه» فقط مخصوص هوگه نیست و خیلی از فرهنگها و حتی مذاهب به آن تاکید کردهاند. پس چرا به نظر میرسد هوگه موفقتر عمل کرده است؟
👈🏼برای اینکه هوگه به زندگی شما وارد شود؛ باید چند اصل را رعایت کنید که در کتابهای این فرهنگ هم به آنها اشاره شده و اجزای تشکیل دهنده هوگه هستند.
🕯شمع:
مهمترین جزء فرهنگ و زندگی دانمارکیها شمع است!
برای شروع زندگی هوگهای، همین امروز تعداد زیادی شمع بخرید.
اصلا لازم نیست شمعهای گران قیمت بخرید.
بهتر است شمعهایتان از سادهترین نوع ممکن و تک رنگ باشند. فقط اگر به بو یا دود شمع حساسیت دارید، نوع بدون دود و بویش را تهیه کنید.
📚کتاب و مجله:
مردم اسکاندیناوی اهل مطالعه زیادی هستند و کتابها و مجلاتشان را با خود به رختخواب میبرند
و بهجای استفاده از گوشی، در آرامش و سکوت آخر شب به مطالعه کتاب میپردازند.
☕️نوشیدنی گرم:
نوشیدنیهای گرم جزء لاینفک هوگه است.
اگر دوست دارید به سبک دانمارکیها زندگی کنید؛ ماگهای رنگی و بزرگ و دوست داشتنی تهیه کنید و هر وقت احساس خستگی کردید یا بیحوصله بودید، خودتان را به یک نوشیدنی گرم دعوت کنید: هر چیزی که دوست دارید؛ قهوه، دمنوش و ...
📲🖥تکنولوژی ممنوع:
دانمارکیها از سر شب، کامپیوتر و گوشیهایشان را خاموش میکنند
و به کارهای دیگری میپردازند.
دوری از تکنولوژی و کتاب خواندن یا حضور در جمع، از مهمترین اجزای هوگه است.
🧥لباس های گرم و نرم:
در کشورهای شمال اروپا بیشتر وقتها هوا سرد است.
لباسهای بزرگتر از سایز؛ پشمی، نرم و راحت برای یک زندگی هوگهای مورد نیاز هستند. مخصوصا جورابهای بلند و پشمی بامزه که میتوانید از بعضی مغازهها تهیه کنید.
👨👨👦👦مهمانی:
برخلاف تصور ما، اروپاییها خیلی هم سرد و ماشینی نیستند.
همین فرهنگ هم باعث شده که مردم شادی داشته باشند.
دانمارکیها خیلی اهل فضای مجازی نیستند و بهجای آن در مهمانی شرکت میکنند و یا کتاب میخوانند.
آنها حداقل هر ماه یک قابلمه پارتی برگزار میکنند که هر کس با غذای خودش در مهمانی حاضر شود یا آخر هفتههایشان را کنار یکدیگر به مهمانی میگذرانند. «بازی کردن» یکی از پایههای مهمانی دانمارکیهاست.
🛍به خودتان جایزه بدهید:
در این فرهنگ، نباید حتما کوه جابهجا کنید تا برای خودتان جایزه بخرید. هر از گاهی چیزی که دوست دارید را برای خودتان بخرید. حتی اگر یک شکلات است. یا هر چند ماه یکبار؛ یک روز تا شب زیر پتو بمانید و لذت ببرید.
👨🏼💻کار فقط در محیط کار:
دانمارکی ها هفته ای ۳۵-۳۳ ساعت کار میکنند. (البته کار مفید) ولی بعد از خروج از محل کار؛ به زندگی عادی برمیگردند و به مسائل کاری حتی فکر هم نمیکنند.
⏳کاهش سرعت:
اگر از فرهنگ هوگه خوشتان آمده، قبل از همه اینها باید یاد بگیرید عجله را کنار بگذارید.
اگر به شمال اروپا سفر کرده باشید، حتما متوجه سرعت کم مردم شدهاید.
✨👌با کم کردن سرعت زندگی، کم کم میآموزید به هر لحظه به چشم یک موهبت نگاه کنید. یادتان باشد ما وظیفه داریم از هر لحظه زندگیمان لذت ببریم؛ در غیر این صورت این نعمت بزرگ را حیف و میل کردهایم.
https://eitaa.com/mhfstjjg
کــانــال عــشـق وآرامش
✨#حکایت_زیبا
خردمندی نزديك دروازه روستاى خود نشسته بود كه مسافرى به سويش آمد و پرسيد:
«من نقل مكان كردهام و اكنون به اينجا رسيدهام. اهالى اينجا چگونه مردمى هستند؟»
خردمند از او پرسيد:
«مردم روستاى تو چگونه بودند؟»
مسافر گفت: «آنان تنگ نظر، گستاخ و بیرحم بودند».
خردمند گفت:
«مردم اين روستا هم از همان قماش هستند.»
پس از مدتی مسافر ديگرى آمد و همان سوال را مطرح كرد و
خردمند نيز از او پرسيد:
«اهالى روستاى تو چگونه مردمى بودند؟»
مسافر در پاسخ گفت:
«بسيار مهربان، مودب و خوب بودند.»
و خردمند به وى گفت:
«مردم اين روستا هم همان گونه هستند.»
ما به جهان، آن گونه كه دوست داريم مىنگريم، نه آن گونه كه به راستی هست. اغلب رفتار ديگران نسبت به ما، انعكاس رفتار خودمان با آنان است. اگر انگيزههايمان در رفتار با آنان مثبت و خوب باشد، میتوانيم فرض كنيم كه انگيزههاى آنان نيز نسبت به ما خوب و مثبت است و اگر قصد و نيت ما نسبت به آنان بد باشد، همواره فكر مىكنيم كه قصد و نيت آنان نيز نسبت به ما بد خواهد بود
https://eitaa.com/mhfstjjg
کــانــال عــشـق وآرامش
.
✨#حکایت_زیبا
روزی مردی خواب عجیبی دید.
دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند.
هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند.
مرد از فرشته ای پرسید؛ شما چکار می کنید؟
فرشته در حالیکه داشت نامه ای را باز می کرد گفت؛ اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضا های مردم از خداوند را تحویل میگیریم.📨
مرد کمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و آنها را توسط پیک ها به زمین میفرستند
مرد پرسید؛ شماها چکار می کنید؟
یکی از فرشتگان با عجله گفت؛ اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمتهای خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم. 💌
مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است.
با تعجب از فرشته پرسید؛ شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد؛ اینجا بخش تصدیق جواب است
مردمی که دعاهایشان مستجاب شده باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب میدهند.
مرد از فرشته پرسید؛ مردم چگونه می توانند جواب بفرستند.
فرشته پاسخ داد؛ بسیار ساده است فقط کافیست بگویند «خدایاشکرت»
بسیار بگیم خدایا به داده ها و ندادههات شکرت🙏🏼
https://eitaa.com/mhfstjjg
کــانــال عــشـق وآرامش
✣✣✣✣✣✣✣✣✣✣✣✣
دوستی برای خوردن قهوه☕️ به خانهام آمد، نشستیم و در مورد زندگی صحبت کردیم.
در خلال مکالمه، گفتم: "من میروم ظرفها را بشورم و بلافاصله برمیگردم.
او طوری به من نگاه کرد که انگار به او گفته بودم که قرار است یک موشک فضایی بسازم.
سپس با تحسین اما کمی متحیر به من گفت: «خوشحالم که به همسرت کمک میکنی، من کمکی نمیکنم زیرا وقتی انجام میدهم، همسرم از من تعریف نمیکند. هفته گذشته زمین را شستم و تشکری نشنیدم.»
برگشتم تا پیش او بنشینم و توضیح دادم که من به همسرم «کمکی» نکردم.
در واقع، همسرم به کمک نیاز ندارد، او به یک شریک نیاز دارد.
من در خانه شریک هستم و در زندگی مشترک وظایف تقسیم شده است، اما انجام کارهای خانه "کمک" نیست.
من به همسرم کمک نمیکنم خانه را تمیز کند زیرا من هم اینجا زندگی میکنم و باید من هم آن را تمیز کنم.
من در آشپزی به همسرم کمک نمیکنم زیرا من هم میخواهم غذا بخورم و من هم باید آشپزی کنم.
من به همسرم کمک نمیکنم بعد از غذا ظرفها را بشوید، زیرا من هم از آن ظرفها استفاده میکنم.
من به همسرم در مورد فرزندانش کمک نمی کنم زیرا آنها هم فرزندان من هستند و من پدر شان هستم.
من برای شستن، پهن کردن و تاکردن لباس ها به همسرم کمک نمی کنم، زیرا لباس ها نیز مال من و فرزندانم است.
من در خانه کمکی نیستم، من بخشی از خانواده هستم.
و در مورد تعریف و تمجید، از دوستم پرسیدم آخرین باری که همسرش نظافت خانه، لباس شستن، تعویض ملحفه، حمام کردن فرزندانش، آشپزی، نظم دهی و ... را تمام کرده است
--آیا به او گفتید متشکرم؟
و یک تشکر از نوع:
وای عزیزم شما فوق العاده هستید!
--آیا این برای شما پوچ به نظر می رسد؟
--عجیب به نظر میرسد؟
هنگامی که شما، یک بار در زندگی، زمین را تمیز میکردید، حداقل انتظار یک جایزه عالی با شکوه زیاد را داشتید... چرا؟
...دوست من هرگز به این موضوع فکر نکردی؟
شاید به این دلیل که در فرهنگ ما چنین نشان داده است که همه چیز وظیفه اوست.
شاید به شما یاد داده اند که همه این کارها باید بدون حرکت انگشت مرد انجام شود؟
پس تو هم او را همان گونه که انتظار داری تو را ستایش کنند، به همان شدت تحسین کن.
به او دست بده، مانند یک همراه واقعی رفتار کن، نه به عنوان یک مهمان که فقط برای خوردن، خوابیدن، حمام کردن و برآوردن نیازها می آید...
احساس کنید در خانه خود هستید نه در خانه او.
تغییر واقعی جامعه ما از خانههای ما شروع میشود
به پسران و دخترانمان حس واقعی همنشینی را بیاموزیم
ازدواج یک مهمانی نیست یک زندگی مشترک است.
#حکایت_زیبا📜
https://eitaa.com/mhfstjjg
کــانـــال عــشـق وآرامش
#خودتان_را_باورکنید ...
شبی بعد از یکی از سخنرانیهایم مردی به سراغم آمد و بعد از کمی مقدمه چینی گفت:
" من اصلاً خودم را قبول ندارم، هیچ وقت فکر نمیکنم از عهده کاری برآیم. من بسیار بزدل و افسرده هستم. احساس میکنم دارم غرق میشوم. ۴۰ سال دارم، اما چرا باید هنوز احساس حقارت باعث شود به خودم شک داشته باشم؟ میخواهم بدانم چطور میتوانم به خودم ایمان بیاورم؟ خواهش میکنم کمکم کنید. "
به او گفتم:" خوب دو کار باید کرد. اول اینکه باید ریشه این مشکل را پیدا کنیم که این نیازمند تحلیلهای عمیق روانکاوانه است و زمان زیادی میبرد. اما من فرمول سریعتری دارم. "
آن مرد با خوشحالی پرسید :" چه فرمولی؟ "
ادامه دادم :" پیشنهاد میکنم همین امشب تا انتهای این خیابان را پیاده رفته و کلماتی را که میگویم تکرار کنی. حتی هنگام خواب نیز آنها را بارها و بارها با خود تکرار کنی. فردا صبح قبل از برخاستن از بستر نیز، همین کار را انجام بده. قبل از رسیدن به مهمترین قرار ملاقات خود نیز سه بار دیگر آنها را بگو. البته فراموش نکن که باید با ایمان کامل آن کلمات را به زبان بیاوری تا قدرت لازم برای غلبه بر عقده حقارتت به تو عطا شود. "
آن کلمات این بود :" در پناه خداوند بلند مرتبه، انجام هر کاری برایم ممکن است. "
آن مرد از شنیدن این جمله جا خورد. سپس در حالی که چشمانش برقی میزد گفت:"بسیار خوب. "
من دور شدن او را در سیاهی شب دیدم و احساس کردم، ایمان درونش را بیدار کردهام.
از آن شب به بعد، آن مرد مرتباً مرا در جریان روند پیشرفتش قرار میداد و میگفت: آن چند کلمه به ظاهر ساده، زندگیش را زیر و رو کرده است. حالا او خود را مردی قوی، باثبات وسرشارازاعتماد به نفس میداند؛ مرد با ایمانی که معتقد است جریانهای زندگی، موافق او هستند نه علیه او.
(برگزیده ای از سخنان #وینسنت_پیل )
.
#حکایت_زیبـــا📜
https://eitaa.com/mhfstjjg
کــانــال عــشـق وآرامش