eitaa logo
عــشــقـ وآرامــشــ
1.7هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
16هزار ویدیو
61 فایل
تمامی فعالیت این کانال نذرظهوروسلامتی آقاصاحب زمان(عج)می باشد اگر مطالب اثرگزاربودصلواتی هدیه کنید به مولای زمین و زمان (عج) کپی کردی گوارای وجود
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️ 👨🏻‍💻جایی خوندم : زندگی ات ، داستان توست .. خوب بنویسش و بارها ویرایشش کن ! ✨💫ما به راحتی میتونیم زندگیمون رو ویرایش کنیم .. ✨💫هر هفته میشه یه داستان کوتاه از زندگی نوشت .. ✨💫آخر هر هفته م ادیتش کرد .. ✨👌درسته که این ویرایش شاید در حد چند تا کلمه و یه جمله و گاهی فقط یه نقطه و ویرگول باشه ... 💫اما به اصلاحِ یه سری از روشهای غلط زندگیمون ختم میشه .. به همین راحتی ! 🔆خیلی از کارا بطور روزانه ، هفتگی ، ماهانه و یا حتی سالانه ، جزء ثابت برنامه ی زندگی ما شده ... ✨💫اما راههای انجام شون ، میتونه متفاوت باشه .. و همین تفاوتهاست که بعضی آدمها رو متمایز میکنه .. 👤آدمهای متمایز ، همونایی هستن که داستان زندگیشون رو مدام ویرایش میکنن ... ✨👌شاید فقط به اندازه ی 🕊یه نقطه . 🕊یه ویرگول ، 🕊یه مکث " 🕊یه کمی فکر ... 🕊یه سکوت ... 🕊یه گذشت ... 🕊یه ... کــانـــال عــشـق وآرامش https://eitaa.com/mhfstjjg
🌸🌺🌸🌺🌸 🌺🌸🌺🌸🌺 👇👇👇👇👇 🥰خانمم همیشه میگفت دوستت دارم منم گذرا میگفتم منم همینطور عزیزم... ازهمان حرفایی که مردها اززنها میـشنوند و قدرش را نمیدانند... همیشه شیطنت داشت.😍 👌 ابراز عــلاقه اش هــم که نگــو آنقــدر قربان صدقه ام میرفت که گاهی باخـودم می گفتـم مـگر من چــه دارم که همــسرم انقدر به من علاقه مند است؟🤔 یک شـب کلافه بود، یا دلش می خواست حرف بزند، می دانید همیشه به قدری کار داشـتم که وقت نمی شه مفـصل صحــبت کنم، ⁉️من برای فرار از حرف گفتم: می بینی که وقـت ندارم، من هرکاری می کنم برای آسـایــش و رفـاه توســت ولــی همیــشه بد موقـع مانند کنه به من می چسـبی...😮 گفت کاش من در زندگیت نبودم تا اذیت نمیشدی 😭 این را که گفت از کوره در رفتم، گفتم خداکنه تا صبح نباشی... بی اختیار این حرف را زدم.😔 این را که گفتم خشکش زد، برق نگاهش یک آن خاموش شد به مدت سی ثانیه به من خیره شد و بعد رفت به اتاق خواب و در را بست... بعد از اینکه کارهایم را کردم کنارش رفتم تا بخوابم، موهای بلندش رها بود و چهره اش با شبهایقبل فرق داشت،درآغوشـش گرفتم افتـخار کردم که زیباترین زن دنیارا دارم لبخند بی روحی زد... 🥱نفس عمیقی کشید و خوابیدیم. آن شب خوابم عمیق بود، اصلا بیدار نشدم... 🌌 از آن شب پنج سال میگذرد و حتـی یک شب خواب آرامی نداشته ام... هزاران ســوال ذهنم را می خورد که حتی پاسخ یک سوال را هم پیدا نکرده ام... با خــودم مــی گــویـم مـگـر یــک جـمـله در عصبانیت میتواند یک نفر را... مگر چقدر امکان داره یک جمـله به قدری بــرای یــک نفــر سنگــین باشــه که قلبــش بایسته؟!! 😰همسرم دیگر بیدار نشد،دچار ایست قلبی شده بود... شاید هم از قبل آن شب از دنیا رفته بود، از روزهایی که لباس رنگی میپوشید و من در دلم به شوق می آمدم از دیدنش اما در ظاهر، نه... شاید هم زمانی که انتظار داشت صدایش را بشنوم،اماطبق معمولوقتش رانداشتم. بعدهاکارهایم روبراهشد،حالا همانوضعی را دارم که همسرم برایم آرزو داشت... من اما...‼️آرزویم این است که زمان به عقب برگردد و من مردیباشم که اوانتظار داشت...🥺 بعد مرگش دنبال چیزی میگشتم، کشوی کنار تخت را باز کـردم، یک نامــه آنجا بود، پاکــت را باز کــردم جــواب آزمایشــش بـود تمام دنیا را روی سرم آوار کرد... ❌خانواده اش خواسته بودند که پزشک قانونی چیزی به من نگوید تا بیشتر از این نابود نشوم... آن شب میخواست بیشتر باهم باشیم تا خبر پدر شدنم را بدهد... حالا هرشب لباسش را در آغوش میگیرم و هزاران بار از او معذرت میخواهم امـا او آنقدردلخوراست که تا ابدجوابم را نخواهد داد... حالا فهمــیدم، گاهی به یــک حــرف چنان دلی میشکندکه قلبی ازتپش میایستد... باید بیشتر مواظب حرفها بود گاهی زود دیر میشود...💔 لطفا همه مراقب باشیم. 😔 ❣❣❣❣❣❣❣❣ https://eitaa.com/mhfstjjg کانال عشق و آرامش
نازنینی از تبار فاطمه سلام الله علیها 📚 تفسیر المیزان که تمام شد، علامه طباطبایی گفت که هرکار علمی کهانجام داده و هر کتابی که نوشته نصفش مـال همسرش است. 🕯بانویی که وقتی فوت شد تا مدت‌ها علامه دست از تدریس کشید و با صدای بلند گریه می‌کرد. 🪡«همسرعلامه لباس‌هایش را خودش می‌دوخت. پیراهنشان قدیمی‌شده بود و کهنهبایدیکی میدوخت؛بهعلامه سفارش کرد تا موقع برگشت پارچه بخرند. وقتی پارچه را آوردند دیدم چندان پارچه خوب و مناسب پیراهن نیست. وقتـی به خانـم گـفتــم ایشــون گفــت: پارچـه‌ای که علامه بخرند حتماً خوب است.» نــزدیــکان و فــرزنــدان بانو « قمـرالسادات مهــدوی» خاطـره جالبـی درباره رسیــدگی‌ های او به ایــن عــالــم بزرگ و هــمـسرش مرور می‌کنند.اینکه ساعت را به‌وقت نماز شــب کوک می‌ کرده و علامه را که گاه تا دیروقت برای خواندن ونوشتن بیدار بوده وتازه به خواب‌رفته بوده را بیدار میکردند. ⏳رأس ساعت‌ های مشخصی بی‌ سر و صدابدون اینکه حواس علامه از تحقیق و مطالعه پرت شود در اتاق را باز میکرده تا هم هوایی عــوض شود هم طبق معمول یک استکان چایکمرنگ برایشان مـیبرده و برمی‌گشته.» بارها از علامــه شنیده بودند که می‌گفت: ‌«این خانــم به حـدی به من کمک می‌کنـد که گاه اطلاع از چگـونگی تهیــه قبای خود ندارم.» یعـنی خودش پارچه می‌خـریده و مـی‌ دوخته و قـبای آماده را به همــسرش پیشکش می‌کرده است. https://eitaa.com/mhfstjjg کانال عشق و آرامش
سال۱۳۴۴ که اجلآمــد و یار باوفای علامه فوت شـد؛ تا مدت‌ ها دل‌ و دمــاغ درس و بحث علامه سردشد و کلاس درس موقــتاً تعطیل. صدای گریه‌ های بلند علامه جــگرسوز بود و در وصــف ایــن هجران گفته بود: «وقتی ایــن بانو از دنــیا به ســرای آخرت شتـافت‌، زندگی من دگرگون شد. ایشان شــریک من در کارهای علمی بوده و هرچه کتاب نوشته‌ ام نصفش مال این خانم است.» علامه پولی به آشنایی سپرده بود تا شب‌ های جمعه بهنیابت ازهـمسرش به زیارت حضرت فاطمه معصومه(س) برود.» علامه اواخر عمر برای معالجه به خارج از کشور رفته بود و پزشکان گفته بودند این مغــز به‌ انـدازه ۷۰۰ ســال کارکـرده و تمـام چــروک‌ هــایش باز شــده و عـــلاجی بــرای درمان نیست. 🧮اگر بین این عاشق و معشوق چرتکه بیاندازی همه‌چیزشان نصف،نصف است. ۳۵۰ سال از این هفــتصد سال سهم بانو قمرالسادات است. روحشان شاد و مقامــشان قرین صــدیقه طاهره سلام الله علیها 🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 https://eitaa.com/mhfstjjg کانال عشق و آرامش