💢 تخصص گرایی(۱)؛ لزوم آشنایی با دیگر علوم دینی (غیر از رشته تخصصی)
علامه #مصباح_یزدی:
ما فقهایی داریم، حتی مراجع تقلید، که با ادبیات عرب، منطق، حدیث، فقه الحدیث، رجال، درایه و ... ارتباط دارند، اما کمتر کسی از آنهاست که در همه اینها متخصص باشد. فقیه باید با تفسیر آشنا باشد، اما آنطور تسلط بر تفسیر نیاز نیست؛ چون هر وقت احتیاج پیدا کند، می رود و چند تفسیر را می بیند.
بنابراین هر کس بخواهد در یک بخش از علومی که با هم یک رابطه به اصطلاح ارگانیک دارند و اعضای یک خانواده حساب می شوند، تخصص پیدا کند، آشنایی با سایر رشته ها را هم لازم دارد؛ اما تخصص در همه لازم نیست و میسر هم نیست.
📄 خشت اول، شماره ۷، ص۳۳
♦️ نگرشی نو به دین تمدن ساز:
✅ @mhgolkar
💢 تخصص گرایی(۲)؛ آفت های تخصصگرایی محض (حجاب حاجز بین رشته ها)
علامه #مصباح_یزدی:
اگر کسی فقط در فقه متخصص شود و به تفسیر یا ادبیات کاری نداشته باشد، به راحتی ممکن است مشکل پیدا کند و در استنباطش از آیه و روایت، اشتباه کند. به این خاطر توصیه می شود آنقدر حجاب حاجزی بین رشته ها ایجاد نکنند که دیگر به آنها سر نزنند و باعث شود که یک نوع بیگانگی بین رشته های علمی پیدا شود.
ولی از آن طرف هم نباید از ترس اینکه چنین اتفاقاتی بیفتد، از تخصص دست بکشیم؛ چون اگر تخصص نباشد، علوم پیشرفت نمی کند. بنابراین ما از یک طرف، از تخصص بی نیاز نیستیم؛ ولی نباید از سایر رشته ها هم غافل شویم و طوری که ارتباط یک تخصص با سایر رشته ها و مقدمات و ابزارها قطع شود.
پس معنای یک تخصص مطلوب این است که ثقل کار را در یک بخش قرار دهیم، اما سایر بخش ها را فراموش نکنیم.
گاهی تخصص ها آنقدر ریز می شود که ارتباطش با سایر قسمت ها فراموش می شود. در علوم جدید طوری شده که تخصص های ریز، ارتباط خود را با سایر علوم و گرایش ها از دست داده و مشکلاتی ایجاد شده است، لذا به فکر افتاده اند تا رشته های بین بخشی را زیاد کنند و توصیه کنند. آنهایی که رشته های خاصی را می خوانند، در رشته های مربوط هم، کم و بیش کار کنند.
تخصص گرایی، آفات و کمبودها و مشکلاتی دارد که با رشته های بین بخشی هم به طور کامل حل نمی شود. ممکن است در علوم دینی هم چنین مساله ای وجود داشته باشد ...
📄 خشت اول، شماره ۷، ص۳۳
♦️ نگرشی نو به دین تمدن ساز:
✅ @mhgolkar
💢 تخصص گرایی(۳)؛ ضرورت تخصصگرایی
علامه #مصباح_یزدی:
ایجاد تخصص، یک نیاز واقعی است؛ مثلا رساله های عملیه بزرگانی که ۳۰ یا ۴۰ سال در فقه کار کرده اند، در بسیاری از موارد، عبارات « فیه تامل، فیه تردید، لایخلو من قوه، لایخلو من اشکال و...» دارد، چون آن فقیه فرصت پیدا نکرده تا تحقیق کند. اگر فرصت پیدا می کرد، بسیاری از این تامل ها و اشکال ها لااقل از دید خودش حل می شد.
اگر اینها تخصصی می شد، کسی که ۳۰ سال وقتش را صرف همه فقه بکند با کسی که ۳۰ سال فقط صرف [باب] عبادات کند، قطعا تحقیقش متفاوت است؛ لذا تخصص به تعمیق علم کمک می کند.
الان مسائل مستحدثه ای پیدا شده که خیلی احتیاج به تحقیق دارد . بنابراین ما نیاز داریم به تخصص ها و اگر اشکالی پیش بیاید، باید راه حل اشکال را پیدا کنیم.
ترس از اینکه تخصص ها آنقدر گسترش پیدا کند که آدم غرق شود و ارتباطش قطع شود، به نظرم یک مقدار ذهن گرایی است.
📄 خشت اول، شماره ۷، ص۳۵
♦️ نگرشی نو به دین تمدن ساز:
✅ @mhgolkar
💢 تخصص گرایی(۴)؛ ضرورت تخصص گرایی؛ چرا باید به رشته های تخصصی پرداخت؟
علامه #مصباح_یزدی:
🔸 ۱. طلبه ای که فقه و اصول، منطق و فلسفه و کلام خوانده و اینها را بلد است، وقتی میخواهد با مردم تماس داشته باشد و داشته های خود را به آنها منتقل کند، باید زبان و فرهنگ مشترکی داشته باشد تا بوسیله آن با دیگران ارتباط برقرار کند.
گاهی احساس میکردم جوان های تحصیل کرده، سوالاتی دارند که حتی صورت مساله اش برای ما روشن نیست، چه رسد به جواب آن. گاهی آشنایی با علوم غیرحوزوی در مقام اثبات، انتقال و تعامل با دیگران لازم می شود.
🔸 ۲. در سایه پیشرفت علوم، مسائل مستحدثه ای پیش می آید که برای پیدا کردن پاسخ آنها از منابع فقهی، لازم است نسبت به آن علوم آشنایی داشته باشیم تا اصل اشکال را درک کنیم و بتوانیم به آن پاسخ بدهیم. تصور صحیح از موضوعات مستحدثه، متوقف بر آشنایی با آنها است.
🔸 ۳. ما یک سلسله مباحثی داریم که در علوم اسلامی یک جور پاسخ داده می شود و در محافل علمی دنیا جور دیگری. ما نیاز داریم اثبات کنیم که نظر اسلام درست است و در آن نظرها خطا وجود دارد و سخن اسلام بر آنها ترجیح دارد و اگر این کار را نکنیم، تدریجا ایمان جوانانمان ضعیف می شود و می گویند یک روز اسلام این را گفته برای اینکه علم نمی توانست حل کند، اما حالا می شود از راه علم حل کرد؛ مثلا حقوق زن، حقوق بشر، ارتداد و مسائلی از این قبیل، الان در دنیا مطرح است.
ما اگر بخواهیم درست نظریه اسلام را تبیین کنیم، باید نظر آنها را بفهمیم و دلایلشان را بررسی کنیم تا بتوانیم یک بحث تطبیفی انجام دهیم.
بحث مقارن و تطبیقی، بدون اطلاع کافی از علوم جدید میسر نمی شود. نمی توان گفت نظر آنها کفریات است و بیخود گفته اند. شبهه شده است که احکام اسلام تاریخ مند است و متعلق به هزار سال پیش بوده و حالا باید چیزهای دیگری جایگزین آن شود. پس انگیزه سوم برای آشنایی با علوم غیردینی، انجام بحث تطبیقی و اثبات برتری نظریات اسلام است.
📄 خشت اول، شماره ۷، ص۳۶
♦️ نگرشی نو به دین تمدن ساز:
✅ @mhgolkar