#روزشمار سي و یک روز تا محرم الحرام @mhpooyanfarit

🎧 زمينه| از باب المراد تا باب الجواد 🎙 #محمد_حسین_پویانفر 📍شهادت امام جواد عليه السلام #هيئت_الزهرا ١٣٩٨ @mhpooyanfarir

#اعلام_برنامه @mhpooyanfarir

#روزشمار سي روز تا محرم الحرام @mhpooyanfarir

ای مادر از همه خسته ام... #استوری #محمدحسین_پویانفر @mhpooyanfarir

#یاجوادالائمه_ادرکنی می‌خواستم تو را خورشید بنامم... از روشنایی منتشرت... دیدم که خورشید... سکه صدقه‌ای است که تو... هر صبح ،از جیب شرقی‌ات در می‌آوری... دورسر عالم می‌چرخانی و... در صندوق مغرب می‌اندازی! و بدین‌سان استواری جهان را تضمین می‌کنی. می‌خواستم نام تو را ابر بگذارم... از شدت کرامتت... دیدم که نسیم... فقط بازدم توست... که در فضای قدسی فرشتگان... تنفس می‌کنی! به اینجا رسیدم که: زیباترین و زیبنده‌ترین نام... همان است که خدا برای تو برگزیده است! ای کریم‌ترین بخشنده‌ی روی زمین... ای جواد! #سید_مهدی_شجاعی @mhpooyanfarir

#اعلام_برنامه @mhpooyanfarir

زمينه| از باب المراد تا باب الجواد 🎙 #محمد_حسین_پویانفر 📆شهادت امام جواد عليه السلام 📍هيئت_الزهرا ١٣٩٨ @mhpooyanfarir

#روزشمار بيست ونُه روز تا محرم الحرام @mhpooyanfarir

دلم کاظمینه @mhpooyanfarir

ازدواج پدر و مادر عالم مبارک @mhpooyanfarir

#روزشمار بيست وهشت روز تا محرم الحرام @mhpooyanfarir

خدا نکنه #استوری سه شنبه های امام زمانی @mhpooyanfarir

@mhpooyanfarir

آرامشم هر جا که تو باشی اونجا خوشم... _و موطني الذى أسكن به... تو وطني هستي كه در آن آرامش دارم... @mhpooyanfarir

#روزشمار بيست و هفت روز تا محرم الحرام @mhpooyanfarir

"یار دلم " 🎙 محمدحسین پویانفر‌ 📆یکشنبه ۱۳ تیرماه۱۴۰۰ 📍هيئت محبان الائمه مشهد ‌ @mhpooyanfarir

#اعلام_برنامه @mhpooyanfarir

#روزشمار بيست و شش روز تا محرم الحرام @mhpooyanfarir

#اعلام_برنامه @mhpooyanfarir

بذار‌بیامو‌تو‌حـرم‌دورت‌بگردم راه‌حرم‌بازشه‌بیام‌برنمی‌گردم @mhpooyanfarir

#روزشمار بيست و پنج روز تا محرم الحرام @mhpooyanfarir

. #نوکر #سید_جواد_ذاکر #راه را پیدا کرده بود! از نام، دنبال نان نبود! و دنیایش را... به آخرتش نفروخت! وقتی صاحبِ روضه معامله کنی... پاکت و صله و حساب و کتاب را... نمی‌شناسی! چون مزه‌ی محبتِ اهل‌بیت... همیشه زیر زبان‌ت می‌ماند! این دنیا... برای سید جواد ذاکر طباطبایی... کوچک بود؛ چون ظرف وجودش، بزرگ بود! رفت و با رفتن‌ش... آن هم بعد از پانزده سال... به همه بفهماند نوکری، یعنی: سَر بر آستان دوست ساییدن! و به راستی که... او، یک رفیق داشت که نامش حسین بود! @mhpooyanfarir