✍ #خاطرات_افلاڪیان
اولینبارے ڪه #حاجحسن رفت سوریه🇸🇾
مجــــروح شد؛ زمانیڪه برگشت🇮🇷
رفتــــم عیــــادتــــش🤍
بعد از ڪلے صحبتڪردن بهش گفتم:
#حاجے به نظرت بَــــس نیست؟!
اون زمان به اندازه ڪافے جبهه رفتی🧨
الآنم ڪه رفتے #سوریه و اینجورے شدے! بسّــــه دیگــــه،خستــــه نشــــدی؟😒
#حاجحســــن اولش سڪوت ڪرد؛
بعدش یه نگاهے به آسمون ڪرد⛅️
و آهے از تهِ دل ڪشید💔
و گفت: شما ڪه نمیدونید
#جــــوندادن رفیق تو بغلت یعنے چی!!
نمیدونید دیدن رفیقایے ڪه بخاطر من
یا رفقاے دیگهشون، خودشون رو
مینداختنــــد روے #میــــن
ڪه بقیــه سالم بمونند یعنے چی!!
آیا این اِنصــافــه ڪه من بمونم😭
✍ #راوے: دوست شهیــد
🌷 #شهیدحـاج_حسـن_اڪبری🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🌷 #خاطرات_افلاڪیان
⚽همبازي
يكي از كساني كه در زمينهاي خاكي با ما همبازي بود ، #زبانش ميگرفت . همين موضوع باعث شده بود كه ديگران با او شوخي كنند .
هر موقع بچهها با او شوخي ميكردند و به او ميخنديدند ، او به #ناصر_كاظمي پناه ميبرد .
#ناصر به او ميگفت :«بچهها تو را دوست دارند و منظور بدي ندارند . »
يك روز ، بعد از اين كه او رفت ، ناصر پيش بچهها آمد و گفت :«ميخواهم چيزي را به شما گوشزد كنم . اين #كار شما زشت است ، ممكن است او را ناراحت شود و از اين موضوع #برنجد ... »
با هزار دليل به بچهها قبولاند و آنها را قانع كرد كه كارشان #ناپسند است و نبايد كسي را رنجاند .
✍ #راوی: محمد نيكخو
🌷 #شهیدناصرڪاظمی🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
✨ #خاطرات_افلاڪیان
#چمران وقتی یتیمخانهای را در #لبنان دایر میکند در آن فضا به خانمش میگوید ما از این به بعد غذایی را میخوریم که این #یتیمها میخورند.
#همسرلبنانی شهید چمران(غاده) تعریف میکند که یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود، مصطفی آن شب دیر وقت به خانه آمد، وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید که آیا بچهها هم از همین غذا خوردند؟
گفتم: نه بچهها غذای یتیمخانه را خوردند و این غذا را #مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت: ما قرار گذاشتیم فقط #غذایی را بخوریم که بچهها بخورند، به او گفتم: حالا که بچهها خوابند و شما هم که همیشه رعایت میکنید این دفعه این غذا را بخورید؛
دیدم #چمران شروع کرد اشک ریختن و گفت: بچهها خوابند، #خدای بچه ها که بیدار است.
🌷#دڪتـر_شهیـدمصطفی_چمـران🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
میعادگاه هفتگی باشـهداشهرستان دیلم
📱 #وضعیت کلام شهید به مناسبت تولد #شهیدمحمدحسین_محمدخانی #حاج_عمار 😍 📚 #عمار_حلب 📚 #قصه_دلبری
💚 #خاطرات_افلاڪیان
🌺 خندید و گفت:
(دیدی بالاخره به دلـــ❤️ ــت نشستم!)
زبانم بند آمده بود😅 ، من که همیشه حاضر جواب بودم و پنج تا روی حرفش میگذاشتم و تحویلش میدادم لال شده بودم.
🌺 خودش جواب خودش را داد:
(رفتم #مشهد یه دهه متوسل شدم حالا که #بله نمی گی امام رضا از توی دلم بیرونت کنه😢 ، پاکِ پاک که دیگه به یادت نیوفتم.
🌺 نشسته بودم گوشه #رواق که سخنران گفت: اینجا جاییه که میتونن چیزی رو که خیر نیست، خیر کنن و بهتون بدن نظرم عوض شد😍 دو دهه دیگه دخیل بستم که برام #خیـر بشی!)
🌺 حالا فهمیدم الکی نبود که یه دفعه نظرم عوض شد انگار دست #امام علیه السلام بود و دل من☺️ 😍 ...
📚 گزیده ای از #کتاب_قصه_دلبری
به روایت همسر
🌷 #شهید_محمدحسین_محمدخانی🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
✍ #خاطرات_افلاڪیان
در نگاه #عباس، کوهها بلند بودند و جنگلها سرسبز...
صدای عباس از رادیو به گوش میرسید:
- #آقای_نادری پایین را نگاه کن! درست مثل بهشت می ماند!
سپس آهی کشید و ادامه داد:
- خدا لعنتشون کنه که این #بهشت را به جهنم جنگ تبدیل کردهاند.
#سرهنگ_نادری ساکت بود، چند لحظه بعد صدای عباس فضای کابین را پر کرد او این مصراع را از تعزیه مسلم زمزمه میکرد:
- « #مسلم سلامت میکند #یاحسین!»
و ناگهان صدای انفجار مهیبی همه چیز را دگرگون کرد. او در یک لحظه احساس کرد که به دور #کعبه در حال طواف است، به همین خاطر با صدای نرم و آرامی گفت:
« #اللَّهُمَّ_لَبَّیْکَ_لَا_شَرِیکَ_لَکَ_لَبَّیْک ....»
و آخرین حرف ناتمام ماند...
گفته بودند بیا #مکه... گفته بود شما بروید.. تا روز #عیدقربان خودم را میرسانم... #عباس خودش را رسانده بود...
#شهید_قربان
#شهید_عباس_بابایی
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🔰 #خاطرات_افلاڪیان
#اٰعتڪاٰف بودیم ،موقع #قرآن خوندن
یه آقاٰیے بود بنده خداٰ
خیلے چاٰق بود #چشاٰش هم درست نمیدیدحتماٰ باٰید یه نفر کمکش میڪرد👬 ڪه راه بده دید کسے نیست
کمکش ڪنه خودش تنهابلند شد
شروع کرد راه رفتن همه مشغول
#قرآن خوندن بودن ،
تنها ڪسے ڪه بلند شد ڪمڪش ڪرد
خود #بابڪ بود…
🌷 #شهید_بابک_نوری_هریس🌷
🎙#راوی: دوست شهید
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🌷 #خاطرات_افلاڪیان
در یكی از نشریات دانشجویان مسلمان خارج از كشور،مقاله ای در رابطه با او به چاپ رسید كه در آن این جمله ذكر شده بود:
او گفت من به #۲درس دانشگاه عمل می كنم دانشگاه #علم و دانشگاه #كربلا.
اما من همه چیز را به خاطر دانشگاه #كربلا ترك می كنم تا به بلندترین نقطه علم و دانش نائل شوم.
و یكی از #اساتید دانشگاه نیز مقاله ای در وصف او نوشته است كه جمله ای از آن به این شرح است:
اینك جای تو در كلاس #دانشگاه خالی است ولی تو كلاس فشرده تاریخی و #خون_سرخت معیار زندگی است.
تو بدانجا سفر كردی كه #نورعشق و حقیقت چشم را خیره می كند تو به وصال رسیدی و ما توان دیدن خورشید را نداریم.
🌷 #شهید_علی_عباس_حسین_پور🌷
📅تاریخ تولد : ۳ مرداد ۱۳۴۵
📅تاریخ شهادت : ۲۳ بهمن ۱۳۶۴
🥀مزار شهید : گلزار شهدای خرم آباد
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
#خاطرات_افلاڪیان💚
می خواست برای #عروسیش کارت دعوت بنویسه اول رفته بود سراغ
#اهل_بیت.
یک کارت نوشته بود برای امام رضا (ع) مشهد.
یک کارت برای امام زمان (ارواحنا فراه ) مسجد جمکران.
یک کارت هم به نیّت حضرت زهرا (س) انداخته بود توی ضریح حضرت معصومه.
قبل از عروسی بی بی اومده بود به خوابش! فرموده بود:
چرا #دعوت شما را رد کنیم ؟ چرا به عروسی شما نیایم ؟ کی بهتر از شما ؟ ببین همه آمدیم ، شما عزیز ما هستی”😍
🌷 #سردارشهیدمصطفی_ردانی_پور🌷
فرمانده قرارگاه فتح که در
عملیات والفجر ۲ جاویدالاثر شد.
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🌷 #خاطرات_افلاڪیان
در #نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا #اباعبدالله_الحسین علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه.
#روزسوم وقتی خواست از خانه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت.
می گفت : مثل #ارباب همه جا را مثل دود می دیدم. اینقدر حال من بد شد که نمی توانستم روی پای خودم بایستم.
از آن روز بیشتر از قبل مفهوم #کربلا و #تشنگی و #امام_حسین علیه السلام را فهمید.
#شهیدمحمدهادی_ذوالفقاری🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🍃 #خاطرات_افلاڪیان
«همسرم عاشق این بود که به عنوان #مدافع_حرم برود سوریه.
همه اطرافیان این مسئله را می دانستند اما راستش را بخواهید من دوست نداشتم برود.
#دوری از او برایم سخت بود و می دانستم آن سوی مرزها چه اتفاقی می افتد و چقدر شانس زنده ماندن آدم ها کم است، اما #جواد شهادت را دوست داشت.
خیلی وقت ها بی بهانه درباره اش صحبت می کرد. در نهایت هم به چیزی که دوست داشت رسید و #شهید شد.
حالا برعکس آن روزها که دوست نداشتم از کنارم برود، خوشحالم که به #آرزویش رسید.
🌷 #شهیدجوادتیمـوری🌷
🎙 #راوی: عاطفه دلاوری(همسرشهید)
#تولد: ۱۳۷۰/۵/۱۷ #شهادت: ۱۳۹۶/۳/۱۷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
✍ #خاطرات_افلاڪیان
همیشه از پوشیدن #لباس_نو ابا داشت...
اگر #کفش نو میخرید اول آن را خاکی میکرد بعد آن را میپوشید.
برای کارهای خانه #خدمتکار داشتم که همهی کارها را انجام میداد ولی #امین اجازه نمیداد خودش همهی کارهای مربوط به خودش را انجام میداد.....
✍ #راوی: مادر شهید
🌷 #شهید_امین_رحمتی_کامل🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
✍ #خاطرات_افلاڪیان
#غلامرضا سال 63 در جبهه غرب و #عبدالرضا سال 65 در جبهه جنوب مفقود شدند. سال 80بود.
#مادرم خیلی بی تابی میکرد. شب جمعه بر مزار #شهدای_گمنام با ناراحتی گفت : #عبدالرضا، #غلامرضا شما که
#بی_وفا نبودید؟ چرا خودتان را نشان نمی دهید؟ حتی در گلزار شهدا هم جایی ندارم که بر سرش بنشینم و عقده دل بازگو کنم.😔
هفته بعد #مادرم خوابشان را دید. هر دو در یک دسته زنجیر زنی که فریاد می زدند، " #مابی_وفا_نیستیم"
چیزی نگذشت که کبوترانمان برگشتند.
شاید برای آرامش دل مادر بود که سوم خرداد سال 80اجساد هردو با هم کشف شد و در گلزار شهدا قطعه یک #خیبر در کنار هم آرمیدند.
🌷 #شهیدغلامرضا_ذاکر_عباسعلی
🌷 #شهیدعبدالرضا_ذاکر_عباسعلی
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•