💢 #برگےازخاطرات_افلاڪیان
.تلفن رابرداشتم. #محمودرضا¹ پشت خط بود. میای مراسم؟؟
حتمابیا. #حاج_قاسم سخنرانه.
جلوی تالار باهم قرارگذاشتیم. مراسم سالگرد شهیدان #باکری بود. سالن جای سوزن انداختن نداشت. همه صندلی هاپربود و به زحمت خودمان را روی لبه سڪویی جادادیم.
چانه مان حسابی گرم شده بودڪه حاجی رفت پشت #تریبون. هر دو سڪوت ڪردیم. این همه راه آمده بودیم برای شنیدن صحبت های #سردار. آخرمراسم #محمودرضاگفت:
#حاج_قاسم فرصت سرخاروندن هم نداره. این کت و شلواری ڪه تنش می بینی، باورڪن به زور قبول ڪرده برای مراسم بپوشه و الّا همین قدر هم وقتش رو تلف نمی کنه.
#محمودرضا بلندگو را دست گرفته و دارد برای رزمنده ها حرف می زند:
خدا #شهادت را به ڪسانی می دهد ڪه پرکار هستند و #شهدای ما در جنگ اینطور بودند. #حاجی هم یڪ گوشه ازجلسه نشسته. #بیضایی انگار دارد پیش #فرمانده درس پس می دهد. فرمانده ای ڪه خودش موسفیدهای جنگ است.
حرف های #محمودرضا را تایید می ڪند. بله همینطوره که میگید. هردو #شهید می شوند.اول #محمودرضا چند سال بعد #حاج_قاسم. هر دو هم باهمین #پرکاری شهادت را از خدا می گیرند.
✍ #راوی: برادرشهیدبیضایی
🌷 #شهیدحاج_قاسم_سلیمانی
🌷 #شهیدمحمودرضابیضایی
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🌷#برگی_ازخاطرات_افلاڪیان
وقتی #پیکرش را داخل قبر گذاشتم، از طرف همسر معززش گفتند #محمودرضا سفارش کرده #چفیهای که از #آقا گرفته با او دفن شود،
جا خوردم نمیدانستم از آقا چفیه گرفته، رفتند چفیه را از داخل ماشین آوردند، مانده بودم با پیکرش چه بگویم.
همیشه در #ارادت به آقا خودم را بالاتر از او میدانستم، چفیه را که روی پیکرش گذاشتم فهمیدم به گرد پایش هم نرسیدهام
در این چند وقت، یادم هست یکبار چند سال پیش گفت #شیعیان در بعضی از کشورها بدون #وضو تصویر آقا را مس نمیکنند و گفت ما اینجا از شیعیان عقب افتادهایم.
🌷 #شهیدمحمودرضابیضایی🌷
🌷نام مستعار: حسین نصرتی🌷
#سالروزشهادت
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•