📚 #برشی_از_یک_کتاب
چند وقت پیش، یک پیرزنی را که توان راه رفتن هم نداشت سوار کردم که ببرم درخانه اش. تا نشست تو ماشین،زد زیر گریه. گفتم:مادر چیشده؟ چرا اینقدر بی تابی؟ کاری از دستم برمیاد، بگید براتون انجام بدم.
گفت:مادر این #عکسی که زدی جلوماشین ،من رو به این حال و روز انداخته. چه نسبتی باهاش دارید؟ گفتم این عکس #پسرمه تو سوریه شهید شده، پیکرش هم برنگشته.
خوشا بسعادتش، این پسر شما یه کارهایی میکرد که خدا خودش دستش رو گرفت. من هرموقع توی میدون می ایستادم و وسیله دستم بود این آقازاده ی شما برام تا دم در خونه می آورد و تا من و وسایلم رو سر و سامون نمی داد ،نمی رفت. 💔
🌱 #شهیدمدافع_حرم_مجید_قربانخانی
#مجیدبربری
#حُر_مدافعان_حرم
💠 @miadgahe_deylam