eitaa logo
میعادگاه هفتگی باشـ‌هداشهرستان دیلم
397 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
343 ویدیو
5 فایل
درعِشْقْ گر چه منزل آخر #شَهادَتْ است تڪـلیـف اول اسـت #شَهیدانه زیسـتن 📍ارتباط با ادمین : @Madarr18 لینک ناشناس(نظرات،انتقادات،پیشنهاد): https://daigo.ir/secret/5745177868 💳 شماره کارت کمک به مراسمات: 6277601255690883
مشاهده در ایتا
دانلود
💚هر روز با آقام حرف می‌زدم 🔸 اسمش « » بود. چون و بود، خیلیا مسخره‌اش می‌کردن. یه روز رفتیم کنار قبرستان و رو دیدیم که با انگشت یه چارچوب قبر کشید و توش نوشت « »! ما هم کلی و کردیم! هیچی نگفت؛ سرش رو انداخت پایین و آروم از کنارمون رفت. 🔸 فردای اون روز عازم شد و دیگه ندیدیمش. ۱۰ روز بعد شد و پیکرش رو آوردن. جالب اینجا بود که دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست، قبر خودش رو کشیده بود و مسخره‌اش کردیم!😳😳😳 🔸 خیلی سوزناک بود: نوشته بود: «یک عمر هر چی گفتم به من می‌خندیدن😔! یک عمر هر چی می‌خواستم به مردم کنم، فکر کردن من آدم نیستم و مسخره‌‌ام کردن😔! یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم. اما ! ما رفتیم. بدونید هر روز با حرف می‌زدم. آقا خودش گفت: تو میشی...»😍 📚 : خبرگزاری بین المللی قرآن •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
بعد از شمـا به اختلاس رفت رنگ باخت ها و بردبارے ها تمام شد و سادگےدر رنگ دنیا رنگ باخت وقتے از رنگ فاصلہ گرفتیم حنایمان دیگر رنگے ندارد😔 💔 نکند شرمنده خونتان شویم😔 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
💚 بسیاری از مواقع وقتی به مشکلی برمی‌خوردیم یا آقا خسته می‌شد یا در کارش گیر می‌کرد سریع به می‌رفتیم اصلا هم دربند جا و وسیله نبودیم. یک بار با ماشین، یا بار با قطار و اگر شرایط مناسب بود با هواپیما می‌رفتیم و شده بود حتی پول نداشتیم قرض می‌کرد و می‌رفتیم اگر هم امکان همراهی من نبود خودش تنها می‌رفت. می‌رفت یک انرژی و مددی از (ع) می‌گرفت و بر می‌گشت. برای همین سفرهای مشهدمان خیلی زیاد بود و امام رضا (ع) به ما می‌کرد. ✍همسر •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
در آخرین سفر محمد به ، برای بد رقه تا نزدیکی ماشین رفتم. وقتی می خواستم او را و خداحافظی کنم، با حجب و حیای خاصی سرش را پایین انداخته بود. این کار او مایه من شد ولی چیزی نگفتم. در کردستان به یکی از دوستانش گفته بود وقتی می خواست مرا ببوسد، به صورت مادرم نگاه نکردم. می ترسیدم فرزند و مادر مانع از رفتنم شود و از راه خدا باز بمانم، چرا که این بار حتماً خواهم شد... 🌷 🌷 ✍به روایت مادربزرگوارشهید •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
میعادگاه هفتگی باشـ‌هداشهرستان دیلم
✍امشب . . . سر بر سجده می‌گذارم زیرِ لب نامَت را زمزمه می‌کنم ناله‌ی سر می‌دهم و بغض‌های فرو خورده ام را آزاد می‌کنم . دلگیرم از خودم و دنیایی که بی تو برای خودم ساخته‌ام.دلگیرم از خودم و نفسِ ضعیفم کههرگاه کفه‌ی ترازویش پر از نگاهَت شدـبا آهِ حرامی خرابش کرد... حالا منم و یک دنیا که با شوقِ تو به سجاده ام پناه آورده‌ام . آمده‌ام تا تو من را معین کنی ! 😔🙏 💠 @miadgahe_deylam