eitaa logo
میقات۱۴۲
372 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
5هزار ویدیو
340 فایل
قرارگاه هدایت و روشنگری ناحیه مقاومت بسیج شهرکرد سنگر مجازی بصیرت افزایی بسیجیان
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | خاطرات سردار سلیمانی درباره شهید محمد حسین یوسف الهی 🍃🌹🍃 🔻سردار شهید حاج قاسم سلیمانی درباره نحوه شهادت شهید حسین یوسف الهی اینچنین گفته است: " هنگامی که آن‌ها در اتاق عملیات بودند دشمن در عملیات والفجر ۸ دست به حمله شیمیایی می‌زند، او یاران خود را از سنگر خارج کرد و خود به شهادت رسید. 🔹شجاعتی که محمدحسین یوسف الهی و چند نفر از بچه‌های اطلاعات عملیات در والفجر ۳ از خودشان نشان دادند فراموش شدنی نیست. عملیات ناموفق بود و لشکر منطقه را خالی کرده بود. فقط بچه‌های اطلاعات که حدود هشت نفر می‌شدند در شیار گاوی بالای تکبیران مستقر بودند. وقتی عراق پاتک کرد نوک حمله خود را به سمت شیار گاوی قرار داد. محمدحسین این هشت نفر را در خطی به طول هفتصد متر چید و در مقابل دشمن ایستاد. او می‌دانست که اگر این خط سقوط کند شهر مهران در خطر است. این هشت نفر طوری مقابل دشمن ایستادند که عراقی‌ها فکر کردند شیار گاوی پر از نیرو است بالاخره بچه‌ها آن قدر مقاومت کردند تا بعد از دو سه ساعت نیرو‌های کمکی رسیدند و عراقی‌ها را مجبور به عقب نشینی کردند آن روز اگر محمدحسین و نیروهایش چنین رشادتی از خود نشان نمی‌دادند قطعا مهران سقوط می‌کرد و دوباره به دست عراقی‌ها می‌افتاد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | توصیه عجیب شهید برای دختر دانشجو! 🍃🌹🍃 🔻پدر شهید علی اکبر نظری ثابت می‌گوید: " همین که نشستم سر مزار فرزندم دیدم دختر خانم جوانی نشسته است کنار قبر فرزند شهیدم و فاتحه می‌خواند و‌ گریه می‌کند. انگار مثل خواهری بود که برای برادرش‌گریه می‌کند؛‌ گریه‌اش که تمام شد گفتم: دخترم شما با این شهید آشنا هستید؟ گفت: نه من بچه سبزوار هستم و در قم درس می‌خوانم چندین شب پیش خواب دیدم که این شهید بزرگوار به نزدم آمد و گفت: آمده‌ام اینجا تا به شما بگویم این اموال و امکاناتی که برای شما خرج و هزینه می‌شود از اموال بیت‌المال است. شما در دو کار سستی و کاهلی می‌کنید اول نماز و دوم درس! همان‌جا از ایشان سؤال کردم مزارتان کجاست؟ که دقیقاً اسم و نشانی مزار خودش را داد. پس از آن حدود سه سال هر عصر پنجشنبه زودتر از من آن دختر خانم می‌آمد و شروع می‌کرد به قرآن خواندن بر سر مزار فرزند شهیدم می‌کرد." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهید محلاتی نخستین گوینده "صدای انقلاب" 🍃🌹🍃 🔻شهید شیخ فضل الله محلاتی مبارزی خستگی ناپذیر که مجاهدت هایش در روزنگار انقلاب ایران به ثبت رسید و در روز موعود، با جمله معروف « توجه بفرمائید، توجه بفرمائید ... بسم الله الرحمن الرحیم؛ این صدای انقلاب اسلامی ایران است» نخستین بار صدای انقلاب اسلامی را از رادیو در سراسر دنیا طنین انداز کرد. قرائت این متن پس از پخش سرود ملی «ای ایران» پایان‌بخش ۹۹ روز اعتصاب کارکنان سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران بود. 🔺اوایل حضور آیت الله فضل الله محلاتی در مجلس، طی حکمی از سوی حضرت امام خمینی (ره) به‌عنوان نماینده ایشان در پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد. با توجه به اینکه وی در مجلس شورای اسلامی عضو کمیسیون دفاع بود، در آن ایام توانست در جهت تدوین و تصویب قوانین مربوط به تشکیلات دفاعی کشور (ارتش و سپاه) گام های بلندی بردارد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | سرانجام اسیری که صدام هم نتوانست تغییرش دهد 🍃🌹🍃 🔻شهید محمدرضا شفیعی وقتی ۱۴ ساله بود، دلش هوای جبهه رفتن کرد. چون هنوز ۱۵ ساله نشده بود اجازه اعزام به او نمی‌دادند. با اصرار زیاد به مسئول اعزام، بالاخره برای اعزام به جبهه آماده شد. 🔸این شهید والا مقام در جریان عملیات کربلا ۴ به اسارت دشمن درآمد و با بدنی مجروح اسیر می‌شود. وضعیت جسمانی‌اش مناسب نبود و نیاز به عمل جراحی داشت ولی عراقی‌ها توجهی نداشتند. چند روزی که در اردوگاه بود درد زیادی کشید و در آخر از عوارض جراحت در غربت و تنهایی به شهادت رسید. 🔺صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک محمدرضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی جسد سالم مانده بود. حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوان‌های جسد هم از بین می‌رفت ولی باز هم جسد سالم مانده بود. وقتی گروه تفحص جنازه محمدرضا را دریافت می‌کردند، سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه می‌کرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | نخبه‌ای که دست راست شهید همت بود 🍃🌹🍃 🔻شهید محمدرضا کارور از نخبه‌های دفاع مقدس که در بیشتر عملیات‌ها همراه شهید همت بود و او را دست راست شهید همت لقب داده بودند. هنگامی که خبر شهادتش را به شهید همت دادند، او گفت: " با شهادت محمد رضا کارور کمر من شکست." 🔺مادر شهید کارور در خاطرات خود نقل می‌کند: " شهید همت در بحبوحه عملیات خیبر با او تماس گرفته و این مادر را دلداری داده و به او قول داده که تا پیکر فرزندش را پیدا نکند از منطقه بازنخواهد گشت. این در حالی است که هنوز پیکر این شهید پیدا نشده و جزو مفقودالاثرهاست! با این وجود شهید همت به قول خود عمل کرد، زیرا به فاصله چند روز پس از شهادت کارور، او نیز به آرزوی خود یعنی شهادت رسید." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | روحیه بزرگ شهید صباغ‌زاده 🍃🌹🍃 🔻"شهید علی محمد صباغ زاده" علاقه بسیاری برای خدمت به مردم داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کار توزیع نفت خدمت‌رسانی می‌کرد. 🔹همسر "شهید علی محمد صباغ زاده" در بيان یکی از خاطرات اين شهيد والا مقام می‌گويد: " همسرم در اوايل انقلاب در كارهای خدماتی مختلفی حضور داشت و يكبار در اين فعاليت‌ها در صف توزيع نفت خانمی كه نفت به او نرسيده بود شروع به پرخاش و ناسزاگویی به شهيد كرده و آب دهان به صورت ايشان پرت می‌کند. 🔺دوستان شهيد كه در كنار ايشان حضور داشتند قصد برخورد با اين خانم را داشتند که علی‌محمد اجازه نداده و تنها با بيان اينكه " چيزی نيست بگذاريد اين بنده خدا برود ان شاءالله خدا همه‌ی ما رو به راه راست هدايت كرده و از سر تقصيراتمان بگذرد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که افتخار سردار سلیمانی بود 🍃🌹🍃 🔻 شهید سردار قاسم سلیمانی درباره شهید محمد مشایخی رودباری می‌گوید: " ما افتخار می‌کنیم مشایخی مال ماست که در شب خوف عملیات کربلای ۵ گفت: چراغ‌ها را روشن کنید می‌خواهم در روشنایی حرف بزنم و رو کرد به دوستانش، گفت: من پاهای خودم را با ریسمان می‌بندم که عقب نشینی نکنم، برادرها شما را قسم می‌دهم اگر من خواستم عقب نشینی کنم، من را با تیر بزنید." 🔺شهید محمد مشایخی خطاب به فداکاری‌های مادر مهربانش می‌گوید: " مادر مهربان! فدای دست‌های شکافته‌ات! مادر فراموشم نمی‌شود که چقدر گرسنگی خوردی و ستم کشیدی و به یاد خدا بودی. مادر ! محمد به قربان آن پاهای برهنه‌ات که زمین داغ آنها را می‌سوخت تا از عذاب آخرت در امان باشیم، مادر محبت‌هایت را تا دم مرگ بیاد دارم و از خدا می‌خواهم که تو را در دنیا عزت و در آخرت نعمت فراوان عطا فرماید." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهید کلهر، علمدار لشکر سیدالشهدا 🍃🌹🍃 🔻شهید سردار حاج یدالله کلهر در ۱۳۶۱ خورشیدی یک دوره فشرده تخریب و مربیگری را در پادگان امام حسین (ع) گذراند و در اردیبهشت ۱۳۶۳ خورشیدی به سوریه و لبنان رفت و جبهه‌های مختلف لبنان از جمله بلندی‌های جولان را بازدید کرد و مجدداً به جبهه های جنگ اعزام شد و در عملیات «والفجر ۸» به‌‌عنوان فرمانده به ایفای نقش پرداخت که در این عملیات به‌سختی مجروح و حدود یک سال در بیمارستان بستری شد اما هنوز بهبود نیافته بود که به جبهه بازگشت و در عملیات «کربلای ۴» و «کربلای ۵» شرکت کرد. 🔺این سخن مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی بود که شهید کلهر هم جز آنها بود. حاج علی فضلی فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهدا در سال‌های دفاع مقدس می‌گوید: "شهید کلهر در عملیات والفجر ۸ دستش مجروح و عصبش قطع شد، ضمن اینکه یکی از کلیه‌هایش را هم از دست می‌دهد. مقام معظم رهبری که آن روزها رئیس جمهور بودند، به وی می‌گویند: حاج یدالله ما چطور است؟ حاج یدالله که نمی‌خواست از احوالش و دردهایش کسی با خبر باشد نگاهی به اطراف کرد و زمانی که متوجه شد بقیه حواسشان هست با زیرکی گفت: الحمدلله! با آن کنار آمده‌ام! " 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهید صادق مزدستان، حُر انقلاب را بشناسید 🍃🌹🍃 🔻"شهید صادق مزدستان" در یک خانواده نسبتا متمول در بندرانزلی به دنیا آمده بود و بعدها به قائمشهر می روند و در آن شهر به دلیل اشتغال خود و برادرانش به ورزش فوتبال، اسم و رسمی دست و پا می کنند. 🔸هرچه به روزهای انقلاب نزدیک تر می شوند. صادق و برادرانش بیشتر جذب نهضت اسلامی حضرت امام می شوند و تحول روحی پیدا می کنند. تا جایی که صادق در اولین روزهای به جبهه می رود. 🔺"شهید صادق مزدستان" به همراه سردار عمرانی و یکی از نیروهای اطلاعات عملیات لشگر برای شناسایی به جنگل عمقر رفته بودند که مین زیرپای نیروی اطلاعاتی می رود و یکی از ترکش هایش به قلب شهید مزدستان می خورد. در این واقعه مزدستان و آن نیروی اطلاعاتی به شهادت می رسند و جبهه های جنگ یکی از سرداران بزرگش را خیلی زود از دست می دهد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | ابراهیم در آتش نمرودیان 🍃🌹🍃 🔻قبل از شروع عملیات کربلای ۱۰ شهید ابراهیم وکیل‌زاده را به لشکر فراخوانده بودند و چون بچه‌هایش مریض بودند منتظر بهبودی آنان بود. شهيد بزرگوار شب ۲۸ فروردين سال ۱۳۶۶ در خواب " صفر روحی " که يكی از رفقايش بود را می‌بيند كه به ابراهیم می‌گويد: «تا رمضان پيش ما بيا» ابراهيم در جواب می‌گويد: «صفر جان، سه بچه‌ام مريض هستند، حالا نمی‌توانم بيايم.» بعد شهيد روحی تأكيد می‌كند: «ميل با خودت است، ما می‌گوييم بيا كه خواهی آمد.» 🔺در دهم اردیبهشت ۱۳۶۶ که با دوم ماه مبارک رمضان مصادف بود در جمع بچه‌های تعاون در ماووت بودند که هواپیماهای دشمن با بمب‌های خوشه‌ای به آنان حمله‌ور شدند و ابراهیم که از بمب‌ها آتش گرفته بود چند قدمی می‌دود و همرزمش که شاهد آتش گرفتن ابراهیم بود، او را به داخل آبی می‌اندازد ولی جسم نحیف ابراهیم در آتش نمرودیان زمان سوخت. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | معامله با خدا 🍃🌹🍃 🔻شهید مصطفی ردانی‌پور در درگیری با خوانین منطقه و مبارزه با افرادی که به کشت تریاک مبادرت می‌ورزیدند، از جمله کارهای اساسی بود که نقش تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت آینده مردم مستضعف یاسوج به ‌جای گذاشت. 🔺یکی از همرزمان شهید می‌گوید: " یک‌روز به محل کارش رفتم و گفتم «با فرماندتون کار دارم.» گفتند «الآن ساعت ۱۱ است، ملاقاتی قبول نمی‌کند.» رفتم پشت در اتاقش. در زدم، گفت «کیه؟» گفتم «مصطفی منم.» گفت «بیا تو.» سرش را از روی سجده بلند کرد، چشم‌هایش سرخ، خیس اشک. گفتم «چی شده مصطفی؟» زل زد به مهرش. گفت « ۱۱ تا ۱۲ هرروز را فقط برای خدا گذاشته‌ام، برمی‌گردم کارامو نگاه می‌کنم. از خودم می‌پرسم، کارهایی که کردم برای خدا بود، یا برای دل خودم." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که قوت قلب رزمندگان بود 🍃🌹🍃 🔻یکی از همرزمان شهید محمدرضا چنگانی از حضور وی در عمليات محرم چنين نقل می‌كند: " در مرحله سوم عمليات محرم با گردان امام صادق(ع) آماده شديم. در تپه‌های صد و هفتاد و پنج، باران روحيه بچه‌ها را مكدر كرده بود. محمدرضا معاون گردان بود و خیلی به بچه‌ها روحيه می‌داد و با آنها شوخی می‌کرد تا از آن حال و هوا خارج شوند. 🔹وی در ادامه خاطراتش بیان می‌کند " شب هنگام حركت كرديم و نزدیک خط دشمن رسيديم. بچه‌ها خیلی جالب پيش می‌رفتند و متوجه شديم كه حدود دويست متر از خط دشمن گذشتيم. عراقی‌ها چهار صد تانک معروف لهستانی وارد منطقه كرده بودند و می‌خواستند به ما حمله كنند. 🔺دستور حمله از مقامات رسيد و درگيری شروع شد. یک آتش بازی عالی! آن قدر تانک منهدم گرديد كه روحيه بچه‌ها دو چندان شد. وقتي وارد عمليات شديم، شش تانک داشتيم و هنگامی كه برمی‌گشتيم، بيش از چهل تانک به غنيمت گرفته و صدها تانک هم از دشمن منهدم كرده بوديم. نقش محمدرضا در اين عمليات بسيار موثر بود. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | نامه همسر شهید که هیچ وقت به او نرسید 🍃🌹🍃 🔻آخرین نامه‌ای که همسر شهید برای او نوشت و درست چند دقیقه بعد از شهادتش رسید و محتوای نامه چنین بود: "رستم‌علی جان، امروز تو پدر شدی، من هول شدم، سلام، وای نمی‌دانی چقده قشنگه، بابا ابوالقاسم، نام پسرت رو گذاشته مهدی. من گفتم: تو بابا رستم‌علی هستی. صاحب اختیاری. گذاشت مهدی. بخدا عین خودته. كشیده و سبزه و ناز، میای؟ باید بیای. 🔸شنیدم عملیات شده، رادیو گفت: فاو گرفتین، این فاو چی هست؟ چی داره كه ولت نمی‌كنه؟ تلویزیون نشان داد، هی نگاه كردم. آخه شماها همه مثل هم هستید. مهدی بهانه باباش و می‌گیره، تو رو جان مهدی بیا، دلم بد جوری تنگ شده. یه تكه پا بیا، بعد برو... جنگ كه فرار نمی‌كنه، ناسلامتی بابا شدی‌ها. همه سلام دارند. زود میایی، منتظرتم خیلی... باشه" دوستت دارم... زهراء 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که از دبیرستان مبارزه با ظلم را آغاز کرده بود 🍃🌹🍃 🔻شهید مجید زینلی فتح آبادی در قسمتی از خاطراتش می‌گوید: " در رفسنجان هنوز کسی راهپیمائی نکرده بود برای اولین بار از افرادی که در دبیرستانم تحصیل می‌کردند حدود یکصد نفر از آنها با من و همکلاسی‌هایم همرایی کردند. شعارهایمان این بود که درود بر معلم مبارز درود بر خمینی برادر مسلمان بیدار شو و..." 🔸یکی از همرزمان شهید زینلی فتح آبادی تعریف می‌کند: " فرستاده بود دنبالم که بروم پيشش. مجید داشت گريه می‌کرد؛ چشمش که به من افتاد، گفت: فکر کنم امام از ما راضی نيستند که قطعنامه را قبول کرده‌اند، اگر ما توانسته بوديم دل امام را شاد کنيم، امام ناراحت نمی‌شدند. من برای ناراحتی امام گريه می‌کنم. 🔺آن شب آن‌قدر اشک ريخت تا خواب رفت." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که لباس رزم خود را حتی شب عروسی‌اش در نیاورد 🍃🌹🍃 🔻خواهر شهید مسعود آخوندی می‌گوید: " مسعود قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تظاهرات دانشجویی علیه رژیم فعالیت گسترده‌ای داشت، یک‌بار نیز در همین تظاهرات دستگیر شد و به زندان ساری افتاد و سه ماه را در زندان سپری کرد و به مدت دو سال از تحصیل در دانشگاه محروم شد. پس از آزادی از زندان فعالیت‌های خویش را هوشمندانه‌تر ادامه داد". 🔹مسعود آخوندی در سال ۱۳۶۰ با دختری مؤمن و متعهد به اصول اخلاقی از آشنایان، ازدواج کرد و خطبه عقد ایشان را مرحوم آیت‌الله مشکینی جاری کرد. در نیمه شعبان جشن ازدواج خود را به سادگی برگزار کرد، دو جعبه شیرینی خرید و بر سر مزار برادر شهیدش برد و خیرات کرد. 🔺شهید آخوندی شب ازدواجش لباس فرم سپاه را از تن در نیاورد. پدرش دائم می‌گفت: «مسعود لباس سیاه را امشب به خاطر عروسیت از تن خارج کن و لباس دامادیت را بپوش.» حتی خانواده همسرش نیز بارها متذکر شدند ولی او در پاسخ آنان می‌گفت: «این لباس برای من بسیار مقدس است.» در آن ایام، گروه‌های مخالف نظام بسیار بودند و بارها از راه‌های مختلف مانند دادن نامه او را تهدید به ترور کرده بودند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت 🍃🌹🍃 🔻شهید محمد اسلامی نسب علاقه قابل ستايشی به حضرت صديقه كبری فاطمه زهرا (س) داشت و بدين جهت او را «سردار زهرايي (س)» می‌خواندند. 🔹محمد اسلامی نسب در یکی از عملیات‌ها چشمش آسیب دیده بود و دکترها گفتند بینایی‌اش را از دست داده است و دیگر جراحی هم فایده‌ای ندارد. محمد اصرار کرد که پزشکان عمل کنند و کاری به نتیجه‌اش نداشته باشند. 🔺اسلامی نسب به پزشکان معالجش در خصوص عمل چشمهایش می‌گوید: " فقط با ذکر یا زهرا (س) عمل را شروع کنید. بعد از عمل پزشکان از نتیجه‌ی جراحی حیرت زده شدند، عمل جراحی با رمز یا زهرا سلام الله علیها موفقیت آمیز بود. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | مبارزه در راه خدا را به تحصیل ترجیح داد 🍃🌹🍃 🔻شهید یوسف قناعت پس از انقلاب تلاش گسترده‌ای را در جهادسازنگی با حضور مداوم در روستاها برای ارشاد و نمایش فیلم آغاز کرد. وی در سال ۱۳۶۰ به عضویت درآمد. همزمان با این فعالیت با عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منافقین جنگل را با تلاش بی وقفه سرکوب نمود و در انجمن اسلامی و پایگاه بسیج ۱۴ معصوم حضوری همه جانبه یافت. 🔹یوسف قناعت در برقراری کوهپیمایی‌های هفتگی و در برگزاری مراسم سوگواری سالار شهیدان عاشقانه خدمت می‌کرد و فعالیت‌هایش در تبلیغات سپاه منجر به برگزاری دو نمایشگاه باشکوه و بزرگ هفته دولت در دو سال متوالی شد. از سوی دیگر حضور مداوم و پیگیر او در جبهه‌های نبرد از او چهره‌ای به یادماندنی ساخته بود. 🔺قناعت در سال ۶۵ با پشتکاری عجیب توانست در رشته مهندسی عمران دانشگاه علم و صنعت تهران پذیرفته شود لیکن در آرزوی دیدار یاری بود که همه‌ی این ارزش‌های دنیایی را در نظرش پوچ و بیهوده نمایاند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | خاطرات شهید عرب‌زاده توسط همرزمان او قبل از شهادت 🍃🌹🍃 🔻دوستان شهید عرب‌زاده در آسایشگاه تعریف می‌کردند که اکبر با وجود اینکه از ناراحتی کلیه مدت‌ها رنج می‌برد و مشکلات و دردهای جسمانی‌اش بی‌اندازه شده بود اما هیچوقت صدایش را از حد معمول بلندتر نمی‌کرد و وقتی که خیلی ناراحت بود و زجر می‌کشید یا اینکه وقتی منتظر ماشین می‌ماند تا برای دیالیز برود و ماشین دیر می‌کرد برخلاف دیگران که بر سرپرستارها و کارکنان داد و فریاد می‌کردند اکبر فقط خدایش را صدا می‌زد. 🔺بالاخره در سال ۱۳۷۲ مقاومت بدن او در مقابل جراحات و صدمات ناشی از جانبازی به پایان رسید و این در حالی بود که آخرین واحدهای درسی خود را می گذراند و همچنان تلاش خود را برای به پایان رساندن تحصیلاتش می‌کرد و بالاخره در محرم سال ۱۳۷۳ گسترش عفونت‌های ناشی از مجروحیت او را در بستر بیماری انداخت و باعث شد تا آن گل زیبا زودتر از آنچه تصور می‌شد پرپر شود. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | پرستار شهیدی که در تنهایی و دهان روزه به شهادت رسید 🍃🌹🍃 🔻فوزیه شیردل در بی کسی به شهادت رسید، اگرچه خودش پرستار بود، در نهایت تشنگی و نبود دارو و درمان به آرزویش رسید. او در ماه مبارک رمضان و در حالی که روزه بود، به ضیافت افطار خداوند نائل شد. 🔺او در لحظاتی شهید شد که جنگ تحمیلی آغاز نشده بود. ضدانقلاب اتاقش را غارت کرده بودند آنها همه وسایل را از بین برده بودند. کینه شان را با تکه تکه کردن لباس های فوزیه نشان داده بودند. سربازها را شهید کرده و با موازییک سر پاسدارها را بریده بودند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | نوجوانی که پرچم دشمن را پایین کشید 🍃🌹🍃 🔻شهید بهنام محمدی چندین مرتبه توسط دشمن به اسیری گرفته شد، وی هر بار با روشی متفاوت از دست دشمن فرار می کرد. برای این که عراقی ها را فریب بدهد گریه می کرد و می گفت: من به دنبال مادرم می گردم او را گمش کردم در واقع او با استفاده از توان و جسارتش موفق شد از موقعیت دشمن، اطلاعات ارزشمندی را کسب و در اختیار فرماندهان جنگ قرار دهد. 🔸بهنام محمدی یک بار برای شناسایی رفته بود که عراقی ها او را گرفتند و چند سیلی محکم به او زدند. روی صورت بهنام محمدی، جای دست سنگین مامور عراقی مانده بود، وقتی که برگشت دستش روی سرخی صورتش بود و حرف نمی زد فقط به بچه ها اشاره نمود که عراقی ها کجایند و بچه ها راه می افتادند. 🔺محمدی در یک روز، بالای یکی از ساختمان های بلند خرمشهر، پرچم عراق را دید و خودش را بطور نامحسوسی به ساختمان رساند و پرچم ایران به دور از چشم بعثی ها جایگزین پرچم عراق کرد، دیدن پرچم ایران بر فراز آن قسمت اشغال شده خرمشهر در بچه ها روحیه مضاعفی را بوجود آورده بود و جالب تر این بود که عراقی ها تا ۱۸ آبان، این مساله را نفهمیده بودند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که در شب قدر و با زبان روزه آسمانی شد ▪️◾️▪️ ▪️شهید عباس ساغری از یاد محرومین و مستضعفین غافل نبود و دست بسیاری از افراد را در خفا می گرفت و به آن ها کمک می کرد. ▪️مادر شهید عباس ساغری از شب شهات پسرش می گوید: آن شب بغض شدیدی گلویم را گرفته بود زمانیکه عباس داشت به جبهه می رفت برادرش محمد و رضا نیز در جبهه بودند و هرچه قدر به عباس اصرار کرده بودم که حداقل صبر کند تا آنها برگردند او قبول نکرد و چون مدتی بود که عباسم را ندیده بودم. با شروع مداحی شدیدا ضجه و ناله می زدم گویا در همان لحظات نیز عباسم جان می سپرد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | فرازی از وصیت نامه شهید آجرلو 🍃🌹🍃 🔻شهید منصور آجرلو در قسمتی از وصیت نامه خود آورده است: پدر و مادر عزیزم الان شب شهادت من می باشد و من به یاد شما هستم و برای آمرزش و مغفرت شما دعا می کنم و از خداوند می خواهم که همه ی ما را در روز قیامت رو سفید محشور کند. 🔺حالا که من یاد شما در آخرین شب حیات دنیوی ام بوده‌ام، پس از شما هم تقاضا دارم که در مراسم شهادت خودم و یا دیگران مرا یاد کنید و از خدا برایم طلب مغفرت کنید و برایم روضه امام حسین و فاطمه زهرا را بخوانید تا شاید خداوند لطف کند و مرا ببخشد و بیامرزد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📣 خانم فیروزه شجاعی را میشناسید؟! 🍃🌹🍃 🔸او مادر شهید یوسف داورپناه است. منافقین سر یوسف را بریدند، شکمش را پاره کردند و جگر یوسف را بیرون کشیدند و بدنش را قطعه قطعه کردند و این مادر را همراه با پیکر شهیدش حبس کردند. 🔹سلبریتی نیست، نخل طلایی و اسکار هم نگرفت ولی این زن قهرمان زندگی ماست... | ۱۴۲ 🆔 eitaa.com/mighat142
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | در مکتب انسانیت 🍃🌹🍃 🔸حاج حسن به عنوان فرمانده گردان جا و مکان مشخصی نداشت. چون معمولا سنگر فرماندهی در بیشتر جاها با سایر سنگرها فرق می کند، ولی وضع ظاهری حاج حسن با کسی فرق نداشت، بلکه بیشتر اوقات از همه خاکی تر و روغنی تر بود، در همه کارها حتی در سفره انداختن، نان پخش کردن و غذا پخش کردن شرکت داشت. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | پدر جان! حداقل تا عروس شدنم بمان 🍃🌹🍃 🔹زینب دختر شهید انصاری راضی نبود پدرش به سوریه برود. زینب طاقت نیاورد. گفت: بابا نرو. حداقل تا عروس شدن من بمان. دخترش آن زمان زیاد خواستگار داشت، اما چون پدرش نبود، خانواده منتظر شدند تا برگردد. پدرش رو به زینب گفت: «داعش خیلی نامروت است. سر جنین زن باردار شرط می‌بندد. شکمش را با چاقو می‌برد تا ببیند شرط را برده است یا نه. بعد بچه را داخل آتش می‌اندازد.» 🔹همسر شهید انصاری می‌گوید: " پسرم هنگام رفتن پدرش گفت: بابا داری می‌روی، شب عید هم که نمی‌آیی، پس تولد من چه می‌شود؟ رو به من کرد و گفت: مامانش! یک تولد خوب برای حسین بگیر. من هم کادویش را کنار می‌گذارم. بعد همسرم مرا کنار کشید و گفت: زندگی‌ام را به تو می‌سپرم. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🆔https://rubika.ir/fanoosebameiran