🇮🇷🇵🇸
💢#یادداشت | اروپا و آزمون نهایی اعتماد در مسیر برجام
◾️▫️◾️
🔹وزیر امور خارجه ایران در گفتوگوی اخیر خود با روزنامه فرانسوی لوموند، پیامی روشن و در عین حال هشدارآمیز خطاب به سه کشور اروپایی عضو برجام – (موسوم به E3) – صادر نمود: اگر این کشورها در مسیر فعالسازی مکانیسم ماشه گام بردارند، از منظر تهران معادل حملهای نظامی علیه ساختار امنیت ملی جمهوری اسلامی تلقی میشود؛ اقدامی که بهطور طبیعی پیامدهای غیرقابل بازگشتی بههمراه خواهد داشت. اگر اروپاییها پیام این بیان وزیر محترم خارجه ایران را دریافت نکردهاند، بهتر است این یادداشت را تا آخر بخوانند. در شرایطی که ایران همه تعهدات خود را وفق #برجام اجرا نموده و طرفهای غربی به تعهداتشان عمل نکردهاند، تمسک به مکانیسم ماشه، نه یک ابزار حقوقی، بلکه یک سازوکار فشار سیاسی زورگویانه است که ماهیتاً با هرگونه دیپلماسی در تضاد قرار دارد. کاملاً روشن است، در شرایطی که ایران بارها آمادگی خود را برای تعامل و همکاری سازنده اعلام کرده، تهدید به استفاده از این سازوکار، نشانهای از تصمیم اروپا برای عبور از مسیر دیپلماسی و حرکت به سمت تقابل سخت است.
🔸نخست، باید تأکید کرد که در سالهای اخیر، ایران به رغم خروج یکجانبه آمریکا از توافق و اعمال فشارهای حداکثری، در نهایت تلاش کرد از طریق مسیرهای حقوقی و سیاسی و حفظ مسیر دیپلماسی، ثبات توافق را حفظ کند. اما تعلل سه کشور اروپایی در اجرای تعهداتشان و افزایش فشارهای دیپلماتیک و ایستادن آنها در کنار رژیم صهیونیستی در جنگ اخیر، موجب فرسایش اعتماد متقابل شده است.
🔹دوم، استفاده از این ابزار تنشزا، به منزله پایان نقشآفرینی اروپا در پرونده هستهای ایران خواهد بود. سه کشور اروپایی باید بدانند که نمیتوان همزمان نقش میانجی و داور را بازی کرد، هم در کنار رژیم صهیونیستی بر طبل جنگ بکوبند و در عین حال، در موقعیت تهدیدکننده نسبت به یک طرف توافق باقی بمانند. در شرایطی که منطقه غرب آسیا بیش از هر زمان دیگری نیازمند عقلانیت و گفتوگوست، تکرار بازی فشار حداکثری تنها به تقویت بیاعتمادی و شکلگیری معادلات جدید امنیتی منجر خواهد شد.
🔸سوم، بازگشت تحریمهای سازمان ملل تحت عنوان مکانیسم ماشه، ایران را به سوی اتخاذ تدابیر متقابل سوق میدهد که دیگر در چارچوب تعامل متعارف نخواهد گنجید. واکنش ایران در قبال مکانیسم ماشه، فارغ از پیامدهای حقوقی در حوزه قراردادهای بینالمللی و تجدیدنظر در راهبرد هستهای، اثرات امنیتی فوری در کل منطقه غرب آسیا خواهد داشت.
🔹در نهایت، پیام جمهوری اسلامی ایران روشن است: ما از نقش سازنده اروپا در احیای برجام استقبال میکنیم، مشروط بر آنکه این نقش با رفتارهای مسئولانه، واقعبینانه و دور از فشار و تهدید همراه باشد. مکانیسم ماشه، اگر فعال شود، نهتنها راهحل نیست، بلکه زنگ پایان دیپلماسی خواهد بود. این انتخابی است که مسئولیت تبعات آن بهطور کامل بر عهده تصمیمگیرندگان اروپایی خواهد بود
🔰#یادداشت| ایران به ۴ دلیل نباید بر سر غنیسازی صفر درصد با آمریکا مذاکره کند:
۱. حفظ استقلال هستهای: غنیسازی صفر درصد به معنای کنار گذاشتن حق هستهای ایران است که از نظر ایران حق قانونی و مطابق با معاهدههای بینالمللی است. پذیرفتن آن به معنای از دست دادن استقلال فناوری و هستهای کشور است.
۲. تهدید امنیت ملی: غنیسازی صفر درصد میتواند ایران را در برابر تهدیدات نظامی و امنیتی آسیبپذیرتر کند، زیرا ایران با این کار توان بازدارندگی و دفاعی خود را کاهش میدهد.
۳. بیاعتمادی تاریخی به آمریکا: تجربههای گذشته نشان داده که آمریکا در مذاکرات هستهای به تعهدات خود پایبند نبوده و تحریمها و فشارها را ادامه داده است. مذاکره بر سر صفر درصد ممکن است باعث شود ایران تمام امتیازات خود را از دست بدهد بدون اینکه تضمینی برای برداشتن تحریمها باشد.
۴. تاثیر منفی بر پیشرفت علمی و فناوری: توقف غنیسازی باعث کند شدن یا متوقف شدن پیشرفتهای علمی و فناوری در حوزه هستهای و صنایع مرتبط میشود و این موضوع میتواند به ضرر توسعه صنعتی و اقتصادی کشور باشد.
#یادداشت
🔴 سکوت خطرناک بیروت، تحرک خزنده جولانی!
⏪ نیروهای تحریر الشام تحرکات خود را در مرز سوریه و لبنان افزایش دادهاند و حتی روزنامه الاخبار به نقل از منابع میدانی خود، از ورود نیروهای چندملیتی وابسته به این گروه به حومه شمالی طرابلس خبر میدهد.
🔻 بررسی این تحرکات، سناریویی پیچیده با نقشآفرینی بازیگران پشتپرده را به ذهن متبادر میکند:
1️⃣ اظهارات اخیر برخی فرماندهان جولانی درباره «دفاع از اهل سنت لبنان» یادآور ادبیات نیابتیها برای مشروعیتسازی دخالت نظامی است. اما این بار، ماجرا صرفا فرقهای نیست، بلکه بخشی از نقشهای بزرگتر در مرزهای غربی سوریه است.
2️⃣ تحرکات جولانیها دیگر محدود به نمایش تبلیغاتی نیست. گزارشها از انتقال جنگجویان خارجی و استقرار نیروهای مجهز در نزدیکی عکار و وادی خالد حکایت دارد؛ مسیری که میتواند راه را بهسمت طرابلس باز کند.
3️⃣ شواهدی از هماهنگیهای پشتپرده با اسرائیل دیده میشود. تلآویو که در مهار حزبالله از جبهه جنوبی ناکام مانده، حالا بهدنبال ایجاد یک جبهه فشار در شمال لبنان از طریق نیابتیهای جولانی است.
4️⃣ جولانی از ابتدا اعلام کرده که دشمنش اسرائیل نیست، بلکه حزبالله است؛ و حالا این موضع بهشکلی میدانی اجرا میشود: تحریر الشام در نقش بازوی اسرائیل در شمال لبنان.
5️⃣ دولت لبنان تاکنون واکنش قاطعی به این تحرکات نشان نداده؛ نه هشدار رسمی، نه دستور میدانی. در حالی که ورود تدریجی نیروهای چندملیتی، تهدیدی جدی برای ثبات طرابلس محسوب میشود.
6️⃣ جناحهای مخالف مقاومت نیز همچنان بهجای توجه به خطرات مرزی، سرگرم مطالبه خلع سلاح حزباللهاند؛ گویی عامدانه از تحولات عکار و وادی خالد چشم پوشیدهاند.
7️⃣ تحلیلگران هشدار دادهاند که جولانی برای بقا و جلب حمایت خارجی، آماده اجرای هر مأموریتی است؛ از استقرار نیابتیها تا تحریکات امنیتی در مرز لبنان.
8️⃣ نقشه در حال تکمیل است: فشار همزمان از جنوب بهدست ارتش اسرائیل و از شمال بهوسیله نیابتیهای جولانی. اما آیا ساختار سیاسی لبنان آنقدر بیدار هست که این پازل را درک کند؟
🇮🇷🇵🇸
🔰#یادداشت | حماسهآفرینی حماس
◾️▫️◾️
🔹در ماههای اخیر، تحولات میدان نبرد در #غزه بار دیگر توجه تحلیلگران نظامی و رسانههای جهانی را به خود جلب کرده است. گزارشهای میدانی از رسانههای اسرائیلی نشان میدهد که #حماس با بکارگیری تاکتیکهای ترکیبیِ قدیمی و نوین، ضمن مقاومت چشمگیر در برابر ارتش مجهز اسرائیل، در پی تغییر معادلات امنیتی با صهیونیستهاست. این تحولات بیانگر شکلگیری حماسهای جدید از مقاومت فلسطینی است که میتواند پیامدهای استراتژیک قابلتوجهی داشته باشد. براساس گزارش یدیعوت آحارانوت، نیروهای حماس در منطقه بیت حانون از خندقهای از پیش آمادهشده با ذخایر غذایی و مهمات استفاده کردهاند. این روش، یادآور جنگهای سنتی است که در آن نیروهای مقاومت با پناهگیری در مواضع دفاعی، توانایی تحمل محاصرههای طولانی را پیدا میکنند.
🔹اما نکته مدرن این راهبرد، ترکیب آن با فناوریهای امروزی مانند استفاده از خرابههای ساختمانی برای کارگذاری بمبهای دستساز، نصب دوربینهای نظارتی، و ایجاد تلههای انفجاری میباشد. این امر نشان میدهد که حماس از تجربههای گذشته درس گرفته و با کمترین امکانات، بیشترین هزینه را به نیروهای مهاجم تحمیل میکند. همچنین روزنامه اسرائیل هیوم با استناد به منابع امنیتی اسرائیل گزارش داده که حماس بصورت محسوسی به درگیریهای نزدیک و عملیاتهای پرریسک روی آورده است.
🔹این تغییر تاکتیکی دو هدف عمده دارد:
۱. افزایش تلفات انسانی در صفوف نظامیان اسرائیلی: درگیریهای تنبهتن و شبیخونهای سریع، امکان استفاده از برتری هوایی و توپخانهای اسرائیل را کاهش میدهد.
۲. تلاش برای اسیر کردن سربازان اسرائیلی: به نظر میرسد حماس قصد دارد با بهگروگانگرفتن نظامیان، نهتنها روحیه دشمن را تضعیف کند، بلکه برای مبادلات آتی سیاسی یا آزادی زندانیان فلسطینی چانهزنی نماید.تجربه نشان داده که اسرای اسرائیلی میتوانند به ابزاری راهبردی در دست مقاومت تبدیل شوند.
🔹دلایل تغییر تاکتیکهای حماس عبارتند از:
۱. تضعیف امنیت روانی اسرائیل: با وجود برتری نظامی آشکار رژیم صهیونیستی، مقاومت فلسطین میکوشد با عملیاتهای غیرمتقارن، این تصور را ایجاد کند که حتی پس از ماهها جنگ، قادر به بازدارندگی است.
۲. جهانیکردن هزینههای جنگ: هرگونه افزایش تلفات اسرائیل یا اسارت سربازانش، فشارهای داخلی و بینالمللی بر دولت نتانیاهو را افزایش میدهد و ممکن است محاسبات سیاسی تل آویو را تغییر دهد.
۳. حفظ مشروعیت جهادی: حماس نیاز دارد به جامعه فلسطینی و حامیان منطقهای خود ثابت کند که همچنان به عنوان یک نیروی مقاوم توانمند عمل میکند.
🔹اگرچه اسرائیل از نظر تسلیحاتی و پشتیبانی بینالمللی در موقعیت برتر قرار دارد، اما گزارشهای اخیر نشان میدهد که حماس با تکیه بر خلاقیت نظامی و روحیه جنگندگی، توانسته یک جنگ فرسایشی پرهزینه را به دشمن تحمیل کند. این رویکرد نهتنها بقای حماس را تضمین میکند، بلکه میتواند در بلندمدت، موازنه قدرت در غزه را به نفع مقاومت تغییر دهد. به عبارت دیگر، آنچه امروز در نوار غزه میگذرد، تنها یک نبرد نظامی نیست، بلکه حماسهای است که فصل جدیدی از مقاومت فلسطین را روایت میکند.
🇮🇷🇵🇸
🔰#یادداشت | آغاز عصر دیپلماسی اقتدار
◾️▫️◾️
🔹رهبر انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان قوه قضائیه به نکات مهم و بدیعی در حوزه سیاست خارجه اشاره نمودند که جای تأمل بسیار دارد، ایشان فرمودند: «هم در میدان دیپلماسی، هم در میدان نظامی انشاءالله به توفیق الهی هر وقت وارد بشویم با دست پر وارد خواهیم شد.» جای دیگر تصریح نمودند که: «ملّت ایران در هیچ میدانی به صورت طرف ضعیف ظاهر نخواهد شد. چون ابزارهای لازم را داریم... دستمان پٌر است، هم در میدان دیپلماسی هم در میدان نظامی!»
🔹طی این سالها، در ذهن بخشی از جامعه چالشی شکل گرفته که حاکی از ضعفی پایدار در حوزه دیپلماسی است. انگارهی ثابتی که غالباً از دیپلمات خودی تصویری مغلوب منعکس کرده یا در حال تلاشی بیثمر در کسب منافع ملی.
با بیانات اخیر رهبری به نظر میرسد دیپلماسی ایران وارد مرحله نوینی گشته است.
⁉️مشخصهها و تفاوتهای این دوره با ادوار گذشته چیست؟
۱. به نظر میرسد نقطه کانونی دوره جدید مبتنی بر عدم اعتماد به طرف غربی-آمریکایی، با تکیه بر تجارب تلخ پیشین است. امروزه تفکری که معتقد بود «امضای جان کری تضمین است» در سیاست خارجه جایی ندارد. در دوره جدید آنچه تضمینکننده است، قدرت و دارایی ذاتی ماست. از دیگر سو، درک روشن طرف مقابل از ارادهی ما تضمینکننده خواهد بود نه چیز دیگر.
۲. واقعنگری به جای خیالپردازی: ما در دورهای کارگزارانی داشتیم که میپنداشتند اگر با رئیسجمهور آمریکا دست میدادند کار تمام بود! امروزه همانها باوجود مشاهدهی این همه خباثت و دشمنی، هنوز هم با کمال وقاحت ادعای خود را تکرار میکنند. خوشبختانه این تفکر خاماندیش به تاریخ پیوسته و جای خود را به سیاست واقعگرایی داده است.
۳. مشورت با اضلاع حاکمیت به جای تکروی و خود را عقل کل دیپلماسی دانستن: در دوره جدید، سیاستهای کلان در سطوح بالای نظام و با هماندیشی کارشناسانه طراحی میشود. وزیر نیز ضمن اینکه خود عنصر فعال تیم تعیین تاکتیکها و روشهاست، ولی در واقع مجری پیشبرد سیاستهاست نه اینکه ناگهان به تنهایی تصمیمی بگیرد، گاه با طرف خودی قهر کند، با طرف دشمن و نه رقیب قدم بزند و خاطرهگویی کند.
۴. تحرک فراوان دیپلماتیک و نه اتکا بر چند کشور قلدر و همیشه مدعی: موازنه بین شرق و غرب، تعامل با همسایگان و تلاش برای ایفای نقش در سازمان های بین المللی از ویژگی های دوران جدید است.
۵. همپوشانی با میدان: در دورهای نه چندان دور، دیپلمات ارشد کشور سیاست کلان دفاعی را به باد تمسخر و نقد میگرفت، ولی در دوره اخیر هماهنگی کاملی بین میدان و دیپلماسی وجود دارد. اکنون دستگاه دیپلماسی کشور به این درک رسیده که از قدرت میدان به عنوان پشتوانه و پیشران خود بهره ببرد، نه اینکه آن را رقیب یا دشمن خود به حساب آورد.
🔹این تغییر رویکرد که از دوره شهید دکتر امیرعبدالهیان آغاز گردید و برکات زیادی در پی داشت، در دولت کنونی نیز علیرغم وجود سلایق متفاوت، تا حد زیادی همان مسیر امتداد پیدا کرده است. دورهی یک ساله وزارت دکتر عراقچی در حمایت از مقاومت، تعامل با همسایگان و استفاده از ظرفیتهای شرقی در کنار گفتگو با غرب، تصویری حرفهای، خستگیناپذیر و شجاعانه ارائه نموده است. وی در میدان دشوار #مذاکره غیرمستقیم اخیر نیز با اقتدار ظاهر شد و سیاستهای نظام را به خوبی پیش برد.
🔹با عنایت به این تغییر ریل، روحیه مشورتپذیری، واقعگرایی و میدانباوری میتوان امیدوار بود که سربازان حوزه دیپلماسی در آینده نیز همچنان با «دست پر» و «باقدرت» در عرصه دیپلماسی حاضر شده و در شأن تاریخ و تمدن ایران ظاهر شوند.
🔹خوب است جریانات انقلابی که در یک سال گذشته، بویژه طی چهار ماه اخیر، سربازان دیپلماسی را با شدیدترین ادبیات نواختند، پس از مشاهده کدهای دقیق و راهگشای رهبری، در اتخاذ مواضع خود عاقلانه و منصفانه رفتار نمایند، بویژه آنکه بیانات رهبری از اتفاقات دیپلماتیک در آینده خبر می دهد.
🇮🇷🇵🇸
💢#یادداشت | میدان و دیپلماسی با دستان پر
◾️▫️◾️
🔹آمریکا که به اتفاق رژیم صهیونی و با اهداف مشخص، اقدام نظامی علیه ایران اسلامی را طراحی کرده بود، چون خود را در یک قدمی شکست دید، موضوع توقف جنگ را مطرح کرد؛ درخواست آتشبس از طرف آمریکا مطرح و چند واسطه بهطور همزمان پیگیر تحقق آن بودند و در حالی که ایران هنوز پاسخ رسمی نداده بود، ترامپ آتشبس مورد تقاضای خود را اعلام کرد. معنای این رخداد برای صاحبان تحلیل بسیار معنا دارد.
🔸بیان این نکته اهمیت دارد که طرفی که #مذاکره را ترک و مداخله نظامی کرده، بعد از درخواست آتشبس، اکنون دوباره در تلاش برای بازگشت به میز مذاکره است. تلاش برای بازگشت به میز مذاکره نشانه پذیرش شکست از سوی آمریکا در استفاده از گزینه نظامی علیه ایران است.
🔹در اینجا توجه به یک نکته کلیدی و تعیینکننده است؛ جمهوری اسلامی ایران در همه ادوار گذشته مسیر دیپلماسی را برای دفاع از منافع کشور باز نگه داشته است. مذاکره در هیچ دولتی متوقف نشده و به اقتضای منافع ملی درباره آن تصمیم گرفته شده است. مهم مذاکره یا عدم مذاکره نبوده و نیست؛ مهم اصرار بر خطوط قرمز ترسیم شده است که نباید از آنها عقبنشینی صورت گیرد.
🔸جنگ ۱۲ روزه از یک منظر، جنگی جامع و مستمر است و از این نگاه جنگ تمام نشده است؛ نه در بعد نظامی آن و نه در ابعاد سیاسی، رسانهای و تبلیغاتی آن. دشمنان در جنگ ترکیبی پیش رو از همه ابزارها و مسیرها برای تحت فشار قرار دادن ایران اسلامی استفاده میکنند. در شرایط سرنوشتساز کنونی، میدان نظامی، میدان سیاسی و دیپلماسی، میدان رسانه و اقتصاد همگی در هم تنیدهاند.
🔹در شرایط حساس کنونی، دیپلماسی از قضا مسیری است که میتواند به یک روش مبارزه برای دفاع از حقانیت نظام و منافع ملی تبدیل شود. دیپلماسی و مذاکره به معنای سکوت و تسلیم نیست؛ در این شرایط، مسیر سیاست خارجی دقیقاً ابزار مبارزه ملت ایران است. به طور طبیعی، کم و کیف اقدامات مهم و رویکردهای حساس در عرصه سیاست خارجی، آن هم در شرایط جنگی، توسط مسئولان عالی نظام با مدیریت شورای عالی امنیت ملی معین خواهد شد.
🔸این نکته صحیح است که دستگاه دیپلماسی در جنگ تحمیلی و شرایط فعلی همسو و در کنار میدان بوده و توانسته به تقویت میدان کمک کند؛ لذا دوگانهبینی و دوگانهانگاری میدان و دیپلماسی امری خطاست. البته شرایط موجود میتواند دغدغههای مهمی برای افراد جامعه ایجاد کند، لذا مذاکرات در صورتی مقبول حاکمیت قرار میگیرد و به آن پاسخ مثبت داده میشود که منطبق بر منافع ملی و خطوط قرمز معین شده باشد.
✍🏻عزیز غضنفری
🔺#یادداشت | تدبیر اقتصادی زیر سایه مکانیسم ماشه
🔹در حالی که جمهوری اسلامی ایران همواره آمادگی خود را برای گفتوگو، تفاهم و راهحلهای دیپلماتیک اعلام کرده، ظاهراً طرف اروپایی از مسیر تعامل سازنده فاصله گرفته و با تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه، بار دیگر به سمت تشدید تنشها حرکت میکند. بدیهی است که این اقدام، در صورت وقوع، میتواند تحریمهای سازمان ملل را بازگرداند و پیامدهایی از جنبههای حقوقی، عملی و روانی بر اقتصاد ایران مترتب نماید.
🔸این وضعیت، اگرچه هنوز در حد یک احتمال است، اما تأثیر روانی آن میتواند در بازارهای داخلی بازتاب یافته و نشانههایی از رشد انتظارات تورمی، افزایش نرخ ارز، تقاضا برای طلا و سایر داراییهای غیرمولد را پدیدار سازد. در چنین شرایطی، آنچه بیش از تحریمها اقتصاد را تهدید میکند، واکنشهای هیجانی، بیبرنامگی و نبود مدیریت انتظارات است.
🔹البته تجربه دهههای گذشته نشان داده که شوکهای سیاسی و اقتصادی در همان ماههای نخست، بیشترین اثرگذاری را دارند و پس از آن، با اندکی تدبیر، امکان «هضم شوک» و کاهش تبعات منفی وجود دارد. اما شرط آن، اقدام هوشمندانه و بهموقع دولت در همین دوره ابتدایی است. روشن است که در غیاب واکنش منطقی و سریع، بیاعتمادی عمومی تشدید میشود و موجهای دوم و سوم تورمی با شدت بیشتری سر بر میآورند.
🔸لذا اهمیت مدیریت این دوره کوتاه اولیه نباید دستکم گرفته شود؛ چرا که سکوت یا بیعملی سیاستگذار در همین بازه میتواند به تقویت بیاعتمادی و شکلگیری موجهای ثانویه منجر شود. در نهایت، آنچه بیش از خود تهدید تحریمها خطرناک است، بیبرنامگی در مواجهه با آن است.
🔰لذا در چنین شرایطی چند اقدام کلیدی میتواند مسیر اقتصاد را از یک چالش به سمت یک گذار موفق هدایت کند:
🔹۱. اجرای جدی مالیات بر عایدی سرمایه (CGT) بهعنوان ابزاری مهم برای مهار سفتهبازی؛ این سیاست میتواند گردش نقدینگی را به سمت تولید سوق دهد و از سفتهبازی در بازار ارز و طلا جلوگیری کند.
🔸۲. نظارت و شفافسازی صرافیهای دیجیتال و رمزارزها ضروری است؛ در غیاب مقررات، این حوزه به گذرگاه خروج سرمایه و افزایش التهابات ارزی تبدیل شده است.
🔹۳. اعمال کنترل کوتاهمدت سرمایه و محدودسازی معاملات پرریسک دلاری در روزهای ناآرام، بهویژه از طریق پلتفرمهای بینالمللی، راهکاری ضروری برای جلوگیری از فرار سرمایه است.
🔸۴. تغییر لحن سیاستگذاری از امیدسازی مطلق به سمت آمادهسازی روانی جامعه و فعالان اقتصادی نیز اهمیت دارد؛ باید مخاطب را آماده کرد، اما نه با ترسآفرینی، بلکه با صراحت، آگاهی و دعوت به مشارکت در مدیریت اقتصاد ملی.
🔹اقتصاد ایران از بحرانهای سختتری نیز عبور کرده و تابآوری خود را نشان داده است. تهدید امروز، اگر درست مدیریت شود، میتواند تبعات منفی آن کاهش یابد و به فرصتی برای بازسازی اعتماد و اصلاح سیاستها بدل شود.
🇵🇸🇮🇷
💢#یادداشت | نقشآفرینی چندوجهی
◾️▫️◾️
🔹یکی از ابعاد بسیار مهم جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی با جمهوری اسلامی ایران، مدیریت داهیانه، مقتدرانه و میدانی رهبر معظم انقلاب بود. با نگاهی اجمالی به مهمترین نقشهای رهبر معظم انقلاب در این زمینه میتوان به شرح زیر اشاره کرد و در مجالی بیشتر این فهرست را تکمیل کرد:
1⃣ انسجامبخشی و روحیهبخشی؛ رهبر حکیم انقلاب هم در حوزه نظامی و مرتبط با مدیریت میدان عملیات نظامی و هم در برابر جنگ روانی – رسانهای (شناختی) دشمنان و مدیریت فضای ادراکی جامعه کارویژه انسجامبخشی داشتند. در شرایطی که افکار عمومی در داخل کشور احساس میکرد که نوعی سردرگمی ناشی از ضربه اولیه دشمن در کشور وجود دارد، ایشان ابتدا جایگزین فرماندهان شهید نیروهای مسلح را منصوب کردند و سپس در پیامی تلویزیونی، با تأکید بر اینکه «رژیم صهیونیستی در زیر ضربات ایران لِه و بیچاره خواهد شد»، اقتدار، امید، اعتماد و انسجام را در فضای کشور احیا کردند.
2⃣ ترسیم اراده تسلیمناپذیر در برابر دشمن؛ برخلاف آنچه دشمن تصور میکرد که با حمله برقآسای خود میتواند در اندک زمانی ایران را وادار به تسلیم کند، در عمل ورق برگشت و رهبر معظم انقلاب در نخستین پیام تلویزیونی، این خواب آشفته دشمن مبنی بر تسلیم ایران را بر هم زدند.
3⃣ خنثیسازی تهاجم شناختی دشمن با تعریف مرکز ثقلی برای همبستگی ملی؛ اگرچه رژیم صهیونی ضربه اول را به ایران وارد کرد، اما امید آنها به گام نهایی راهبرد رژیم و آمریکا برای همراهی ملت ایران با حمله و ایجاد آشوب وابسته بود. لذا اکانت نخستوزیر رژیم صهیونی در توئیتر خطاب به ملت ایران نوشت:«حالا نوبت شما مردم ایران است که کار را تمام کنید»! رهبر معظم انقلاب در خنثیسازی این ضلع از تهاجم ترکیبی دشمن نیز تلاش کردند تا روایتی همهگیر و همهشمول از جنگ و توطئه دشمن ذیل «امر ملی»، یعنی حفظ ایران به عنوان مرکز ثقلی برای همبستگی مردم و نظام ارائه کنند.
4⃣ ارائه روایت اول از پیروزی؛ نقش دیگر رهبر معظم انقلاب در جنگ ۱۲ روزه، اقدام دقیق و زودهنگام ایشان بعد از برقراری آتشبس مبنی بر تبریک پیروزی بر رژیم صهیونی و آمریکا به مردم و نیروهای مسلح و تبیین اهمیت و ابعاد اتحاد فوقالعاده ملت ایران در این پیروزی بود. ایشان با این اقدام؛ یعنی ارائه روایت اول از پیروزی در جنگ، امکان تحریف نتیجه جنگ را از دشمن سلب کردند.
5⃣ بنبستشکنی؛ با وجود ضربه اولیه دشمن ، رهبر معظم انقلاب در قامت مرد میدان، با ورود مستقیم به مدیریت صحنه، فرمان مدیریت مستقیم اتاق عملیات جنگ را به دست گرفتند. حضور در مراسم شب عاشورای حسینیه امام خمینی(ره)، در شرایطی که دشمن تلاش میکرد تا فضایی از رعب و وحشت در ایران ایجاد کند و نوعی زندگی در خفا را به مسئولان تحمیل کند و بهنوعی از این ناحیه ایران را در بنبست قرار دهد، نه تنها این نقشه دشمن را خنثی کردند، بلکه با شجاعت کمنظیر نشان دادند که در دفاع از کشور و ایستادگی در برابر دشمنان نه تنها صحنه را ترک نمیکنند، بلکه اتفاقاً در خط مقدم قرار میگیرند.
🇵🇸🇮🇷
💢#یادداشت | توهم ژئوپلیتیکی صهیونیستها در قفقاز و شام
◾️▫️◾️
🔹تحولات ژئوپلیتیکی در منطقه قفقاز و غرب آسیا، در سالهای اخیر بیش از آنکه مبتنی بر واقعیات میدانی باشد، با نوعی خوشخیالی بیمارگونه از سوی برخی بازیگران همراه بوده است. دو پروژهی موسوم به «کریدور زنگزور» و «کریدور داوود» نمونههایی از این تحرکاتند؛ طرحهایی که بهرغم تبلیغات فراوان و حمایتهای خارجی، با موانع متعدد داخلی، منطقهای و بینالمللی روبهرو هستند و بیش از آنکه تهدید فوری به شمار آیند، بیانگر بحران راهبردی طراحان آنهاست.
🔸در مورد کریدور زنگزور، دولت جمهوری آذربایجان با حمایت ترکیه و برخی شرکای غربی، تلاش دارد از طریق استان سیونیک ارمنستان، مسیری میان نخجوان و خاک اصلی آذربایجان ایجاد کند. این طرح، که قرار است مکمل رؤیای «کمربند ترکزبان» باشد، با مخالفتهای جدی داخلی در ارمنستان، حساسیتهای ایران و نبود اجماع بینالمللی روبهرو است. سیونیک نهتنها گذرگاه ژئوپلیتیکی ایران به ارمنستان و اروپاست، بلکه خط قرمز امنیتی تهران نیز به شمار میرود. برخلاف ادعاها، نه وضعیت میدانی منطقه اجازه اجرای بدون چالش این طرح را میدهد و نه ملاحظات حقوقی و تاریخی چنین تحولی را مشروع میسازد.
🔹در سوی دیگر، پروژهای بلندپروازانه با عنوان «کریدور داوود» توسط رژیم صهیونی و برخی گروههای نیابتیاش دنبال میشود که هدف آن ایجاد مسیری از جولان تا مرزهای عراق از طریق اراضی شرقی #سوریه است. این طرح، بخش کوچکی از توهم قدیمی "اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات" است که در عمل، با چالش های فراوان و موانع متعددی همراه است و البته با واقعیات ژئوپلیتیکی منطقه هم کاملاً بیگانه است. درگیریهای محلی، حضور مقتدر محور مقاومت، مخالفت ترکیه با شکلگیری هر نوع ساختار خودمختار در شمال سوریه، و حساسیت بالای دولت عراق نسبت به حضور نیروهای بیگانه، همه و همه مانع تحقق چنین طرحی خواهند شد.
🔸توجه شود که تحولات پیشرو اگرچه نیازمند رصد دقیق و واکنش هوشمندانه است، اما هیچکدام نشانهای از برتری قطعی دشمن نیستند. اتفاقاً این تحرکات، بیش از آنکه نشانهای از اقتدار باشند، انعکاسی از اضطراب راهبردی دشمنان محور مقاومتاند؛ طرحهایی که بیش از آنکه به واقعیت نزدیک باشند، در رؤیاهای ژئوپلیتیکیشان گیر افتادهاند. بنابراین با نگاهی واقعبینانه، میتوان گفت آنچه در قالب کریدورهای زنگزور و داوود بهعنوان پروژههای ژئوپلیتیکی بزرگ معرفی میشود، در عمل با مجموعهای از تناقضها، موانع میدانی و واکنشهای منطقهای مواجه است. این طرحها بیشتر به نقشههایی شبیهاند که پشت میزهای طراحی در پایتختهای بیخبر از پیچیدگیهای میدانی منطقه کشیده شدهاند.
🔹رژیم صهیونی و متحدانش در حالی برای ترسیم نظم جدید تلاش میکنند که ظرفیتهای تاریخی، فرهنگی، نظامی و ژئواستراتژیک ایران، سدهایی جدی در برابر تحقق این توهمات ایجاد کردهاند. واقعیت آن است که در میدان عمل، نفوذ پایدار، مشروعیت منطقهای و توان چانهزنی تعیینکننده است؛ و ایران، برخلاف بسیاری از بازیگران، این مؤلفهها را داراست. بنابراین، اگرچه این طرحها تهدیداتی را مطرح میکنند، اما مسیر تحققشان چنان پرهزینه، ناهموار و پُر از مقاومت است که بیش از آنکه آیندهساز باشند، بیانگر بیافقیِ راهبردی طراحان آنهاست.
🇵🇸🇮🇷
💢#یادداشت | جنگ اقتصادی را با مردم میبریم؛ اگر بایدها را جدی بگیریم
◾️▫️◾️
🔹حدود ده روز پیش از خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷، رهبر معظم انقلاب در دیداری با سران قوا، از ضرورت تشکیل «اتاق جنگ اقتصادی» سخن گفتند. این هشدار راهبردی با هدف آمادگی همهجانبه کشور در برابر موج جدید تحریمها مطرح شد؛ اقدامی که به تشکیل شورای هماهنگی اقتصادی قوا انجامید. حتی رهبر معظم انقلاب برای چابکی کار، اختیارات خود را واگذار کردند و فرمودند هرجا مصوبهای در این شورا به تصویب رسید، دیگر معطل موافقت ایشان نشده و کارها را سریعتر آغاز کنند.
🔸اما امروز، با گذشت بیش از هفت سال، این پرسش جدی و صریح همچنان پابرجاست که امروز در چه شرایطی هستیم.واقعیت آن است که جنگ اقتصادی، همانند هر نبرد دیگری، محتاج آمادگی، سازماندهی، مردمی سازی دفاع، انضباط و روحیه مقاومت است. #اقتصاد جنگی یعنی جهتدهی همه منابع کشور در مسیر اهداف کلان ملی: کاستن از هزینههای زائد، تقویت تولید داخلی، جلوگیری از ریختوپاش منابع ارزی، و بودجهریزی بر مبنای اولویتهای حیاتی کشور. نگاهی به الگوی دهه شصت نشان میدهد که کشور توانست با همین الگو از گردنههای سخت عبور کند.امروز نیز نشانههایی روشن از روحیه مقاومت اقتصادی وجود دارد. در دوره دولت شهید رئیسی، هزاران واحد تولیدی نیمهتعطیل، جان دوباره گرفتند. مهندسان، کارگران و فعالان اقتصادی با روحیه جهادی، به صحنه آمدند. این اقدامات نشانه آن است که وقتی باور به شرایط جنگی در مسئولان و مردم شکل میگیرد، اقتصاد میتواند برخلاف تصور دشمن، رو به پیشرفت حرکت کند. و چه بسا همین مجاهدت هاست که مانع از تحقق هدف دشمن در فروپاشی اقتصاد ایران شده است.
🔹اما در کنار این اقدامات مثبت، هنوز برخی نشانهها حکایت از ناهماهنگی جدی با منطق اقتصاد جنگی دارد. واردات خودروهای لوکس، تخصیص ارز به کالاهای غیرضرور، و هزینههای اشرافی در برخی دستگاهها – بهویژه در بخشهای بانکی و نفتی – زنگ خطرهایی هستند که نمیتوان نادیده گرفت. پرسش اساسی آن است که در شرایط #جنگ_اقتصادی، چه منطقی اجازه میدهد خودروی ۲۵۰۰ سیسی وارد شود؟ یا به کالاهایی که نیاز اساسی مردم نیستند، ارز بسیار زیاد تخصیص مییابد؟ چرا بخشی از نظام بانکی، بهجای پشتیبانی از تولید، درگیر فعالیتهای غیرمولد و سوداگرانه شده است؟ بدیهی است که در جنگ اقتصادی باید ساختارهای بودجهریزی و سیاستگذاری اقتصادی بر پایه اهداف تولیدی بازطراحی شوند و نظام بانکی نقش پشتیبان واقعی برای تولید بیابد.
🔸راه پیروزی روشن است: بازگشت به اصول #اقتصاد_مقاومتی. این الگو، نسخهای پویا برای پیروزی در جنگ اقتصادی است. امروز بیش از همیشه، نیازمند صرفهجویی ملی، شفافسازی مالی، مردمیسازی اقتصاد و پایان دادن به رانتهای ساختاری هستیم.
🔹و البته مجاهدت در کار و برنامه ها باید در اولویت باشد چنانچه رهبر معظم انقلاب در پیام دیروزشان فرمودند: "جدیت و پیگیری و به نتیجه رساندن کارهای کشور وظیفهی همهی دستگاههای مسئول اجرائی است."
💢#یادداشت | تجزیه سوریه با توافق پاریس!
🔹چند روز پیش اسعد شیبانی، وزیر خارجه الجولانی، و ران درمر، وزیر امور راهبردی رژیم صهیونی، با میانجیگری آمریکا در فرانسه با یکدیگر دیدار کردند. آخرین دیدار مستقیم مقامات سوری و صهیونیست در سال ۲۰۰۰ میلادی برای حل مسئله جولان بود؛ دیداری که در آن، دولت وقت ایهود باراک شرایط سوریه برای عقبنشینی از جولان را نپذیرفت و مذاکرات به هیچ نتیجهای نرسید. اکنون، پس از ۲۵ سال، دولت موقت الجولانی مذاکرات مستقیم با رژیم صهیونی را با میانجیگری آمریکا انجام داده و در آن، دو طرف به توافقاتی در رابطه با جنوب سوریه دست یافتهاند. رژیم صهیونی و سوریه در مذاکرات پاریس توافق کردند موضوعات مرتبط با منطقه سویدا به آمریکا سپرده شود و واشنگتن بر اجرای بندهای توافق نظارت داشته باشد. همچنین، سوریه متعهد شد نیروهای خود را از مناطق دروزینشین خارج کند، شوراهای محلی در سویدا برای رسیدگی به نیازهای مردم تشکیل شود و کمیتهای برای رصد و ثبت نقضهای احتمالی توافق ایجاد گردد که گزارشهای خود را به آمریکا ارائه دهد. وزیر خارجه الجولانی نیز متعهد شد شهرهای قنیطره و درعا – که فاصله کمی با مرز فلسطین اشغالی دارند – عاری از سلاح باشند و کمیتههای امنیتی محلی از مردم این مناطق، به شرط نداشتن سلاح سنگین، پابرجا بمانند.
🔰با توجه به این توافق و اهداف صهیونیستها از توافق پاریس، چهار نکته در رابطه با آینده آن قابل توجه است:
🔸۱. این توافق عملاً جنوب سوریه را از حیطه دولت مرکزی سوریه خارج خواهد کرد و با توجه به بند اعطای اختیار به کمیتههای محلی، عملاً حوزه امنیتی دولت سوریه بر سویدا پایان یافته است.
🔹۲. خارج شدن سویدا از حیطه امنیتی سوریه منجر به آن خواهد شد که رژیم صهیونی در آینده نزدیک به سمت دو اقدام حرکت کند:
🔻الف) اعطای انواع سلاح به دروزیها، مشابه مدل کردها در شمال و شرق سوریه که آمریکا با دادن سلاح، میادین نفتی شمال سوریه را در اختیار گرفت.
🔻ب) حضور نیروهای صهیونیست در این مناطق و جدایی آنها از سوریه و ایجاد یک منطقه حائل بین سوریه و سرزمینهای اشغالی (که احتمال این گزینه بیشتر است).
🔸۳. رژیم صهیونی از این نشست و توافق با سوریه در جهت پیشبرد روند عادیسازی استفاده خواهد کرد؛ هدفی بلندمدت که این رژیم در تعامل با دولت الجولانی دنبال میکند.
🔹۴. با این توافق، عملاً رژیم صهیونی در پی گسترش نفوذ خود در جولان و تثبیت حضور نظامیاش در جنوب سوریه است. در واقع، صهیونیستها با الگوی یک توافق دوجانبه، به هدف خود در جنوب سوریه خواهند رسید.در مجموع میتوان گفت که صهیونیستها با همراهی آمریکاییها، پروژه جدایی جنوب سوریه را از این کشور پیش میبرند. در این میان، دولت الجولانی همکاریهای لازم با آمریکا و رژیم صهیونی را در پیش گرفته است. این امر در آینده نزدیک منجر به آن خواهد شد که رژیم صهیونی نسبت به سایر استانهای جنوبی سوریه نیز ادعای جدایی داشته باشد و عملاً پروژه تجزیه سوریه را در جنوب تکمیل کند.
✍🏻 محمدرضا فرهادی
🇮🇷🇵🇸
💢 #یادداشت | اپوزوسیون؛ دیگر بازنده جنگ اخیر
◾️▫️◾️
🔹در هنگامه جنگ دوازده روزه تحمیلی اخیر به ایران، اپوزوسیون خارج نشین جمهوری اسلامی ایران به عیان نشان داد که بازنده قطعی این جنگ بوده است. چرا که اولا هم از چشمان ایرانیان برای همیشه تاریخ افتادند و هم از چشمان اربابان خارجی خود.
🔹رقابت مویرگی جریان ضد انقلاب خارجنشین برای خوش خدمتی و جلب توجه آمریکا و اسرائیل در خلال این جنگ به اوج خود رسیده بود تا جایی که حمایت از تجاوز نظامی به خاک ایران و یا تجزیه بخشی از ایران بی محابا از لسان آنها شنیده میشد.
🔹اما اعتراف تلخ عوامل موساد به خطای ادراکی صورت گرفته از جامعه ایران و همچنین ضرب شست ملت شریف و بزرگ ایران به تجاوزگری خارجیها باعث شد تا منافقین و دیگر اپوزوسیون جمهوری اسلامی را به کِرم درخت تشبیه کرده و عملاً ناکارآمدی اپوزوسیون را نشان دهند.
🔹رمز عملیاتی «میگا» ترامپ برای عملیات گروههای اپوزوسیون و شروع پروژه تجزیه ایران نیز با شکست همراه شد و احتمالاً دیگر شاهد حمایتهای مالی خارجی از این جریانات اپوزوسیون نباشیم.
🔹الگوی هماهنگ ضد انقلاب با فعالسازی گروههای تکفیری تروریستی در شمال غرب و جنوب شرق کشور و همچنین ایجاد کمپین کیو آر کد و سیرک مونیخ با محوریت جریان سلطنتطلبی و منافقین نیز عملاً کاری به پیش نبرده است و تنها توانسته است تا با کمک هوش مصنوعی و جریان سازی رباتیک در فضای مجازی، جریانسازی مجازی انجام داده و با برجستهسازی دروغین قدرت اپوزوسیون منجر به خطای محاسباتی غرب و آمریکا گردد تا جایی که افسران موساد و سیا به شدت منتقد این وضعیت شدهاند.
🔹تحولات اخیر منافقین نه نشانه قدرت، که نمایش آخرین نفسهای یک جریان ورشکسته سیاسی است. افول سریع جایگاه این گروه در محاسبات امنیتی رژیم صهیونیستی، حاکی از موفقیت راهبرد جمهوری اسلامی در خنثیسازی پروژههای براندازی نرم است. با این حال، تغییر تاکتیک دشمن به سمت استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی، نیازمند بازنگری در مکانیزمهای دفاع سایبری و عملیات روانی است. تجربه سه دهه اخیر ثابت کرده که هرچه عمق استحکامات داخلی نظام بیشتر باشد، اثرگذاری این گونه تحرکات به سطحی نمایشی و بیخطر تقلیل مییابد.
✍🏼 رامین نصیری