🔵 چگونگی رفتار با نوجوان
✨یکی از مشکلات نوجوانان، ذهنیت منفی آنها در ارتباط با بزرگسالان است.
آنها تصور میکنند که همیشه با آنها سر جنگ دارید؛ بنابراین در برخورد با بزرگسالان اغلب در حالت تدافعی هستند و در ذهنشان پیشداوری منفیای وجود دارد که میگوید:
«بیفایده است، آنها تو را درک نمیکنند، آنها حرفت را نمیپذیرند و در آخر هم از دستت ناراحت میشوند.»
✨ این پیشداوری منفی باعث میشود در ارتباط با بزرگسالان احساس حقارت کنند که این نیز بهنوبهی خود دردسرهای بیشتری درست میکند.
🍃پس؛ اگر می خواهید حرفتان را بفهمند، باید درکشان کنید ...
#نوجوان
@gonbadekabood
https://eitaa.com/joinchat/2115633213C8ae13116fb
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارادت ما به تو آقا از قدیمه
گرم دلامون که آقا سیدالکریمه
تنها پناه جامونده های از کرب و بلا
شبای جمعه حرم عبدالعظیمه
#شب_جمعه
هدایت شده از غلامرضا مرادپور
🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃
🌺🍃🍂
🌺🍃
🍃
🌸قصه های مثنوی🌸
فروشنده در دكان خود, يك طوطي سبز و زيبا داشت. طوطي, مثل آدمها حرف ميزد و زبان انسانها را بلد بود. نگهبان فروشگاه بود و با مشتريها شوخي ميكرد و آنها را ميخنداند. و بازار فروشنده را گرم ميكرد.
يك روز از يك فروشگاه به طرف ديگر پريد. بالش به شيشة روغن خورد. شيشه افتاد و نشكست و روغنها ريخت. وقتي فروشنده آمد, ديد كه روغنها ريخته و دكان چرب و كثيف شده است. فهميد كه كار طوطي است. چوب برداشت و بر سر طوطي زد. سر طوطي زخمي شد و موهايش ريخت و كَچَل شد. سرش طاس طاس شد.
طوطي ديگر سخن نميگفت و شيرين سخني نميكرد. فروشنده و مشتريهايش ناراحت بودند. مرد فروشنده از كار خود پيشمان بود و ميگفت كاش دستم ميشكست تا طوطي را نميزدم او دعا ميكرد تا طوطي دوباره سخن بگويد و بازار او را گرم كند.
روزي فروشنده غمگين كنار دكان نشسته بود. يك مرد كچل طاس از خيابان ميگذشت سرش صاف صاف بود مثل پشت كاسة مسي.
ناگهان طوطي گفت: اي مرد كچل , چرا شيشة روغن را شكستي و كچل شدي؟
تو با اين كار به انجمن كچلها آمدي و عضو انجمن ما شدي؟ نبايد روغنها را ميريختي.
♦️از قیاسش خنده آمد خلق را
کو چو خود پنداشت صاحب دلق را
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر✨
#مولانا_مثنوی
@gonbadekabood
🌺
🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂