eitaa logo
فقط میخوونم
53 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
- میز و صندلی ریاست نداشت ولی رئیس منطقه بود... - هیچ‌وقت مدعی نبود ولی مُچ مدعیان را خواباند... - تنها و بدون تشریفات بود ولی عزیزدل میلیون‌ها انسان بود... - زندگی آنچنانی نکرد ولی به خیلی‌ها زندگی بخشید... - حاجیِ ما، مدیر و مدبر بود، مرد عمل بود و در یک کلام مخلص بود... ♥️
هدایت شده از 🇮🇷مکتب حاج قاسم"استان کرمان"
خوابی که حاج‌ قاسم‌ پس از شهادت شهید زین‌الدین دید. هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ سردشت؟» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن.» عجله داشت. می‌خواست برود. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی که می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم یک برگه‌‌ كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم» بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی به او گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. زیرش نوشت: «سیدمهدی زین‌الدین» نگاهی بهت‌زده به آن‌ كردم و با تعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی» اینجا بهم مقام سیادت دادن. از خواب پریدم. موج صدای مهدی هنوز توی گوشم بود «سلام من در جمع شما هستم» 🇮🇷مکتب حاج قاسم "استان کرمان" https://eitaa.com/joinchat/4226679013C6bf05a4899