eitaa logo
میم مثل مُعَلّم🌱
1.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
950 ویدیو
33 فایل
سلام ،موسوی هستم،مادرم و دبیر معارف 🌱 در کلاسم کنار آموزش،مطالبی را به فرزندانم می آموزم که #دین را #زندگی کنند🌺 مطالب کانال ترجیحا با لینک کانال ارسال شود🪴 پیام ها_انتقادات و پیشنهادات شما رو پذیرام👇 @Seyyede_moosavi
مشاهده در ایتا
دانلود
یه روزی پسرم ازم پرسید مامان چیه؟ یادم اومد تو کلاس هم چند باری خودم از این واژه استفاده کرده بودم اما آیا واقعاً بچه ها میفهمن تقوا چیه!؟ نکنه اونام مثل پسرم فقط تقوا رو مطابق تعریف کتاب حفظ کرده باشن😓 چطور تو ذهنش اینو ذخیره کنم🤔 فردای اون روز رفتم تو کلاس ناچار شدم یه نمایش اجرا کنم که بچه‌هام برای همیشه تقوا رو یاد بگیرن و تقوا رو زندگی کنن😌 بچه ها رو بردم تو حیاط قسمتی که پر از سنگ ریزه بود گفتم چه حسی دارید وقتی رو این سنگ و شنا راه میرید؟ گفتن خانوم ما چیزی حس نمیکنیم🤷‍♀ کفشمو در آوردم بدون جوراب شروع کردم به راه رفتن ،گفتم کفشا رو در بیارید و مجدد رو سنگ و شنا راه برید 🥴 بچه‌ها 👈😖 خانوووووم گفتم دخترا تقوا یعنی همین🤗 یعنی محافظ،یعنی سپر بلا عاقل کسیه که لباس تقوا رو تنش می‌کنه پرسیدم کسی که کفش میپوشه رو تحسین میکنید؟! بچه‌ها:نه خانوم به نفع خودشه دیگه کار عاقلانه کرده تشویق میخواد چکار؟! اما من یه جواب بهشون دادم که براشون جالب بود.... ادامه رو بعد براتون میگم... 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
باز یه نکته به همکاران فرهنگی 🌱 حال جسمی دانش آموز تو کلاس برامون مهم باشه واقعاً مهم باشه👌 وقتی میگه حال نداره درس گوش بده خسته ست سردرده یا.... با یه حال و احوال گرم تو شخصی یا نوشتن دو خط رو یه کاغذ کوچیک میتونید جذبش کنید بچه ها عاشق معلمی هستن که حواسش بهشون هست☝️ این یه نمونه که فرستادم خدمتتون 👆💞 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
اگر تو خونه یا مدرسه با نوجوون ها سر و کار دارید از کتابای خوبیه که کاملاً غیر مستقیم چهره ی پلید مجاهدین خلق رو نشون میده پسر ۱۲ ساله من با خواندن این کتاب کوچیک و حالا یسری توضیحات من و پدرش با تفاوت چند نسل از این گروهک خبیث اطلاعات خوبی بدست آورد 👌 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
وضعیت کیف من بعد از اینکه از مدرسه میام👆😬 کیف نیست که ماشاالله قد یه کیسه توش چیزی جا میشه📚 هر کدوم از این کتاب های جذاب یه هفته مهمون خونه ی بچه‌ها میشه و وقتی بچه ها با ذوق و شوق از کتاب برام میگن خستگی حمل کتاب ها از تنم خارج میشه 🥰 بچه‌هامون رو کتاب خوان بار بیاریم چه تو منزل چه 🏫 مدرسه با کتاب خوندن حتی نحوه حرف زدن ،انشا نوشتن و... بچه‌ها تغییر میکنه 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
🌱در ادامه مبحث عوامل دین گریزی در جوامع رو بررسی خواهیم کرد 🌱 صبور باشید🙏
عرض شد قرآن خیلی عامیانه و روان مردم رو مخاطب خودش قرار داده یه آیه آوردم👆 اینو میتونید بسته به سن مخاطب با بیانی جذاب مطرح کنید🤌 خدا میگه من در زمین و در وجود خودتون کللللی گذاشتم. یعنی نشونه ،یعنی از یک موضوع به موضوع دیگه رسیدن💡 حالا یک مثال که من با مخاطب نوجوانم کار کردم👇 یه قصه براتون میگم برای قصه آیه ذکر میکنم برای قصه م یه مثال و یک قهرمان معرفی میکنم🌿 تا ببینید چقدر زیبا میشه آیات قرآن رو کاربردی با روشی نیکو یعنی قصه که بخش وسیعی از قرآن هم به زبان قصه ست به نسل جدید منتقل کرد. به روشی که به مرور خود فرد هم نگاهش به دنیا و هر آنچه در دنیا ست نگاه محور شود🌱 مثال👇👇 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
آیت مدار (۱) من هم پروانه می‌شوم!🦋 آرزو، یه کرم ابریشم تپل، سرگرم غذا خوردن بود. راستش او خیلی شکمو بود؛ انگار این همه غذا می­خورد، سیر نمی­شد. هر‌بار که به او نگاه می‌کردی، اونو می­دیدی که تند و تند داره غذا می­خوره!غذای کرم ابریشم، برگ سبز درخت­هاست. او با دست­ها و پاهای زیادش، روی یک برگ راه می­ره و میخورش و بعد می­ره سراغ یه برگ دیگه. آرزو، فقط به برگ بزرگی می­چسبید و به خوردن مشغول می­شد: انگار دیگه هیچ کاری نداره! ادامه...👇👇👇 🌿 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
اما بالاخره یه روز به این نتیجه رسید که تا کی می­خواد فقط یه کار انجام بده!؟ اون هم خوردن و خوردن و خوردن! حالا این کرم زیبا، می­خواست یه کار مهم انجام بده، کاری که خیلی مهم باشه! کاری که اونو مهم کنه! یه کرم، چه کنه که کار مهمی باشه؟! برای انجام کار مهم، او باید خودش مهم می­شد! خب! برای مهم شدن خودش، چه کار باید می­کرد؟ تصمیم خودش رو گرفت: اون باید تارهایی می‌تنید و برای خودش یه پیله می‌ساخت 👇👇👇 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
ببینید ببینید! چه پیله‌ی خوب و زیبایی بافته. مثل اون کرم‌هایی نیست که هم‌چنان روی برگ‌ها آویزونند. اون برای خودش پیله داره. آره دیگه! همه به او احترام می‌گذارن، چون او تونسته این کار رو بکنه. این کارها رو کرد. خیلی زحمت کشید تا پیله رو بافت و بالاخره مهم شد. معروف شد. همه می­شناختنش. حالا او دیگه خیلی مهم بود.😎😌 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
اما یه اتفاق افتاد: چون مهم شده بود، خیلی خودشو می­گرفت. خیلی مغرور شده بود. به هیچ کس احترام نمی­گذاشت، اما توقع داشت همه به او احترام بگذارن! آخه او خودشو مهم می­دونست👈(تطبیق با عواطف و روحیات دوران نوجوانی که معمولاً نوجوان پیله ی غرور،خودبرتربینی و ...دور خودش میتند)🔺 القصه... اتفاقی که افتاد این بود که اطرافیانش یکی‌یکی از او دور شدن. دیگه کسی به او نزدیک نمی­شد. او دور خودش یه پیله درست کرده بود. او زیبا، قوی، معروف و مهم بود،حس میکرد پس دیگه به کسی نیاز نداره🤷. به این دلیل بود که همه رو از خودش دور کرد. او تنها شده بود، چون مغرور بود: غرور داشت. پیله­ ی «خود دوستی» و «خود خواهی» دور خودش کشیده بود. حالا زندانی این خود دوستی و خود خواهی بود. او خیلی از خودش راضی بود و هیچ گله و شکایتی از خودش نداشت. بالاخره از این وضعیت «زندان خود دوستی»، خسته شد. گریه کرد. غصه خورد. این طوری شد که یه تصمیم مهمی گرفت👌👌👌👇👇 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
تصمیم گرفت از این زندان فرار کنه. حالا باید این زندان رو پاره کنه. این زندان که اسمش «پیله­ی خودخواهی» بود رو باید می­شکافت: خودش اونو ایجاد کرده بود، خودش هم باید اونو پاره می­کرد. خب! این کار رو کرد. پیله رو شکافت: اومد بیرون. خیلی زور زد تا خودش را بکشه بیرون. از تاریکی پیله اومد بیرون، اومد توی فضای روشن. آخیش! راحت شد، آزاد شد، رها شد. پرید! 🦋چی؟ او که داشت زور می­زد که از پیله بیاد بیرون، اصلاً متوجه نشد که حالا می­تونه بپره؟! چه جالب! پرید، پرواز کرد🦋. چه بال­های قشنگی🦋! کی بال درآورد؟ نمی­دونست. اما می­دونست که حالا دیگه آزاد شده و می­تونه پرواز کنه🦋🦋 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
عصر شد. غروب شد. بعد آسمون تاریک شد. بال زد و رفت تا یه نور دید: نور یه شمع بود(اشاره به انوار مقدس اولیا خدا،نورقرآن،نور علم و معرفت و هر آنچه نور است و انسان را از ظلمت دنیا پناه میدهد). رفت دور نور شمع، چرخید و پرید(اشاره به قدرت اختیار و انتخاب بین ظلمت و‌نور)🔺. خیلی خوشحال بود که توی این تاریکی می­تونه دور یه نور پرواز کنه. 🪴 یادش اومد وقتی که توی پیله بود، همه جای پیله تاریک بود. اما حالا که پروانه شده، روزا که روشنه روی گلزار زیبا پرواز می­کنه و شب­های تاریک می­تونه دور شمع روشن پرواز کنه. او دیگه خوشبخت بود، سبک بود، راحت بود، می­پرید. آزاد بود، آزاد از خودخواهی. خدا رو شکر پیش به سوی پروانگی🦋🦋 پایان داستان پروانه 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem