دیگران در تب و تاب شب عیدند و دلم ؛ مست انگور ضریحت شده ، ای شاه نجف ..

می‌زنند فریاد هردم قدسیان از طاق عرش ؛ یک حرامزاده همی شمشیر صیقل می‌دهد .. .

اولین سین ِمن سوگ ِتوست .

لباسِ‌سال‌نو‌ام‌را‌مشکی‌میدوزم؛ چون‌اولین‌سین‌امسال‌من‌سوگ‌توست‌بابا‌علی . .

شاعری‌ شغل‌ شریفی‌ست‌ به‌ شرطی‌ ك قلم؛ فقط‌ از‌ مدح‌ ِعلی،شاهِ‌ نجف‌ گوید و بس .......

۱۷:۱۷

نه تو مانی و نه اندوه ؛ و نه هیچ یك از مردم این آبادی ، به حباب نگران لب یك رود قسم و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت ، غصه هم خواهد رفت . آن چنانی ک فقط خاطره‌ای خواهد ماند ، لحظه ها عریانند به تن لحظه‌ی خود جامه‌ی اندوه مپوشان هرگز ! - ‌سهراب سپهری .

دیدی مثلا یه جا تو یه بحث یا دعوایی یا دلخوری چیزی، طرف برمیگرده میگه مگه من چیکار کردم؟ من کاری نکردم که، کردم؟ موضوع دقیقا همینجاست، موضوع اینه که تو یه جایی که باید کاری میکردی هیچ کاری نکردی.

- خوشبختی؟افطارخونه‌پدری (( :

حبل المتین رشته موی علیه💛🔗

[🫀🦋]