من را در آغوش بگیر
و سرم را روی شانهات بگذار
مگر آدمی چند جان دارد
که در فراق بسوزاندش ...
بیرون پراکنی درونییاتم!
دو سال است از این دوره به آن دوره دنبال آموختن نوشتنم. سه چهار ماه است لابهلای کلمات بیهقی درگیرم. یک ماه است ارنست همینگوی میخوانم و مدتهاست دلتنگم ...
همیشه دوست داشتم نقاشی بلد باشم. میتوانستم مداد یا قلمو دستم بگیرم و ظریفانه ریز بشوم توی ترسیم جزئیاتت. مثلاً میتوانستم بروم توی چشمهایت. زندگی کنم لابهلای رگهای خونی تویشان. یا بشینم یک کنج از مژههایت، دست بگذارم زیر چانهام و زل بزنم به قهوهی چشمانت.
نقش چشمت را قاب میکردم روی دیوار اتاقم و محوشان میشدم؛ شاید هرروز، هر لحظه و هر دقیقه، غرق میشدم در یکی از جزئیات صورت و چشمهایت.
من مدتهاست دلتنگم. نقاشی هم بلد نیستم و غمم عمیقتر میشود وقتی که، قاب چشمهایت را هم، ندارم . . .
#مئآب
بیرون پراکنی درونییاتم!
*نقاشی را خانم ریحانه گلشناس صاحب کانال سکوت برای محبوبش کشیده است ...
بیرون پراکنی درونییاتم!
*نقاشی را خانم ریحانه گلشناس صاحب کانال سکوت برای محبوبش کشیده است ...
* دو قاب دیگر از این هنرنمایی؛
بیرون پراکنی درونییاتم!
-
همیشه از بعضی سلبریتیها و کارهای مزخرفشون میگیم اما جا داره به معدود افراد این قشر که هم اصلات دارند و همه حرفهای هستند توی کارشون اشاره کرد؛
بیرون پراکنی درونییاتم!
-
خانم پردیس احمدیه حقیقتا یک بازیگر فوقالعاده هستند که بازی خوبشون توی فیلم نوبت لیلی و پوست شیر مشخصه و البته اصلات هم دارند؛
هدایت شده از طهران.
مواجه با "از دست دادنها" خیلی عجیبه ،
میزان سوگ و غم اون دوره یک طرف
و دلهرهای که بعدش بجا میمونه از تکرار شدن اون اتفاق یک طرف