💠 ملاقات با کهنه سرباز
🚖 هنوز چند دقیقه ای از حرکت ما نگذشته بود که با خبرِ گم شدن بچه های گروه اول در شهر کوچک دامغان شوکه شدیم...
۱۴۰۱/۱۱/۲۰
📎ادامه متن را در پیام بعدی بخوانید...
#روایت
#شهید_دانشجومعلم_احمدرضا_اصحابی
💠 خبرگزاری کنگره شهدای دانشجو معلم سمنان
@minhaj_semnan
اجلاسیهشهدایدانشجومعلمسمنان
💠 ملاقات با کهنه سرباز 🚖 هنوز چند دقیقه ای از حرکت ما نگذشته بود که با خبرِ گم شدن بچه های گروه اول
💠 ملاقات با کهنه سرباز
🚖 هنوز چند دقیقه ای از حرکت ما نگذشته بود که با خبرِ گم شدن بچه های گروه اول در شهر کوچک دامغان شوکه شدیم،
آری،
شاید هنوز پیدا کردن گمنامان خوش نامی مثل آقای مرتضوی که رد صلابت ۴۰ ساله دوران تدریسش در شکل و ظاهر بدنش که به قول خود او اثر داروهای شیمیایی بود و هر روز مجبور به استفاده از آن ها بود را می شد حس کرد و یادگار شیرین دوستی اش با دکتر مصطفی چمران در جنگ های نامنظم شهری پاوه در کلمات پرنغز او پیدا بود.
🔸️با این وجود، هیچ چیز نتوانسته بود او را از مدرسه و شاگردانش دور کند و موسسه خیریه ای که حالا در مجاورت مسجد جامع قجری دامغان بنا کرده بود، دلمشغولی ایام بازنشستگی اش شده بود.
🪔به گونه ای از پیامبر سخن بر زبان می راند که گویی همکارش بوده است، هر چند بود، پیامبر هم فارغ التحصیل دانشگاه تربیت معلم بود، نشانش هم این که وقتی مدرک از او خواستند گفت: اِنّی بُعِثتُ مُعَلِّماً...
🎞از خاطره دانش آموزِ سال های راهنمایی و همکار گذشته اش، احمدرضا اصحابی که می گفت، با غرور از او یاد می کرد. از فیزیک خوب بدنی اش تعریف می کرد و تاکید داشت بدن او برای کارهای دهگانه ساخته شده بود.
🤩به یادماندنی ترین لحظات زندگی اش یعنی وقتی که با دوچرخه اش از خانه شان تا جلوی در خانه احمدرضا رکاب می زد و نمی دانست چه شوقی او را به آنجا برده را برایمان با چنان لذتی تعریف می کرد که حالا حسرت آن روزها که باهم دور زمین ورزشی ساعت ها می دویدند و باهم تمرین دومیدانی می کردند را می خورد.
😔دردناکترین لحظه عمرش هم زمانی بود که شاگرد و همرزمش در جهنم کربلای ۴، با هر بوی سوختگی و خون و باروت، بدنش را به دقت نگاه می کرد تا یقین کند دوستش را از دست نداده،
اما...
احمدرضایش را
که در چند قدمی اش قرار داشت،
غرق در خون خود،
غسل شهادت کرده، یافته بود.
وآن هنگام بین وظیفه و دوستی، وظیفه را انتخاب کرد و احمدش را در دل پوکه های خمپاره تنها گذاشت.
شاگردی که از استاد دومیدانی اش خود را سریع تر به عرش اعلی رسانده بود.
آری،
او رفته بود...
یا به قول شهید آوینی مانده بود
و ماها بودیم که می رفتیم به راهی که هيچ انتهایی نداشت...🕯
✍️ به روایت دانشجومعلم سید محمدعلی تقوی
۱۴۰۱/۱۱/۲۰
#روایت
#شهید_دانشجومعلم_احمدرضا_اصحابی
💠 خبرگزاری کنگره شهدای دانشجو معلم سمنان
@minhaj_semnan