#مقتل
#امام_حسن
🥀 جنادة بن ابی امیه می گوید: وارد شدم بر حسن بن على عليهماالسّلام در آن مرضى كه به آن ارتحال فرمود، و در پيش روى او طشتى بود كه در آن خون ريخته بود، و جگر حضرت در اثر زهرى كه معاوية بن أبىسفيان - خدايش لعنت كند - به آن حضرت خورانده بود قطعه قطعه بيرون مىآمد.
📕 كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، صفحه ۲۲۶
@miqat315
s1430203.mp3
17.71M
#ماه_صفر_۴۰۳
#شب_۲۹_صفر
🎧 روضه امام حسن مجتبی علیه السلام
🎙شیخ خلیل صادقی
🔸دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۳
🔺هیئت منتظران ظهور استهبان
@miqat315
1_13429920729.mp3
5.92M
#ماه_صفر_۴۰۳
#شب_۲۹_صفر
🎧 زمینه | واحسناه واویلا
🎙شیخ خلیل صادقی
🔸دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۳
🔺هیئت منتظران ظهور استهبان
@miqat315
1_13429921892.mp3
3.81M
#ماه_صفر_۴۰۳
#شب_۲۹_صفر
🎧 واحد | منشینید که شرح غم من بسیار است
🎙شیخ خلیل صادقی
🔸دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۳
🔺هیئت منتظران ظهور استهبان
@miqat315
1_13429921892(2).mp3
5.66M
#ماه_صفر_۴۰۳
#شب_۲۹_صفر
🎧 واحد | ای که شد زنده به عشقت دل هر مرد و زنی
🎙شیخ خلیل صادقی
🔸دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۳
🔺هیئت منتظران ظهور استهبان
@miqat315
1_13429922808.mp3
4.17M
#ماه_صفر_۴۰۳
#شب_۲۹_صفر
🎧 شور امام حسن | شاه مردان شیر یزدان
🎙شیخ خلیل صادقی
🔸دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۳
🔺هیئت منتظران ظهور استهبان
@miqat315
1_13429922808(2).mp3
3.1M
#ماه_صفر_۴۰۳
#شب_۲۹_صفر
🎧 شور | نور تو از همه پیداتر
🎙شیخ خلیل صادقی
🔸دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۳
🔺هیئت منتظران ظهور استهبان
@miqat315
s1430207.mp3
3.14M
#ماه_صفر_۴۰۳
#شب_۲۹_صفر
🎧 شور | صدق الله بدون علی نداریم
🎙شیخ خلیل صادقی
🔸دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۳
🔺هیئت منتظران ظهور استهبان
@miqat315
میقات
#اعلام_مراسم مراسم عزای سه شب پایانی ماه صفر از یکشنبه ۱۱ شهریور ماه ۱۴۰۳ به مدت ۳ شب #استهبان ه
شب آخر
با مدد امام رضا علیه السلام
از همگی التماس دعا
#مقتل
#امام_رضا علیهالسلام
🔸علامه مجلسی به نقل از شیخ صدوق میفرماید: اباصلت میگوید:
حضرت رضا علیهالسلام به من فرمود: فردا من به این ظالم (مامون) وارد میشوم، اگر خارج شدم در حالی که چیزی بر سر نداشتم با من صحبت کن و من با تو سخن خواهم گفت و اگر سرم پوشیده بود با من صحبت نکن.
اباصلت گوید: صبح که شد، دیدم امام علیهالسلام لباس پوشید و و در محرابش نشست و منتظر بود که غلام مامون وارد شد و گفت: مامون تو را میخواند.
امام علیهالسلام کفش و عبایش را پوشید و بلند شد و رفت و من دنبال او رفتم تا حضرت داخل به قصر مامون شد و در جلوی مامون ظرفی بود که انگور و میوههای دیگر داشت و مامون در حال خوردن انگور بود.
وقتی چشمش به امام علیهالسلام افتاد به سمت امام علیهالسلام آمد و با امام معانقه کرد و صورتش را بوسید و امام علیهالسلام را با خود نشاند بعد مقداری انگور برداشت و گفت: یابن رسولالله از این انگور بهتر ندیدم.
امام علیهالسلام فرمود: چه بسا انگور خوبی است که از بهشت آمده است.
به امام علیهالسلام گفت: از آن بخور...
حضرت فرمود: مرا معاف دار!
مامون گفت: باید بخوری چرا نخوری شاید تو ما را متهم به چیزی می کنی؟!
انگور را برداشت و شروع به خوردن کرد و سپس امام علیهالسلام انگور را برداشت و سه دانه از آن خورد و بعد بقیه را گذاشت و بلند شد...
مامون گفت: کجا می روی؟!
حضرت فرمود: به جایی که مرا فرستادی...
و در حالی که سرش پوشیده بود خارج شد و من با او صحبت نکردم تا اینکه داخل خانه شد و فرمود: درب را ببند و درب بسته شد و سپس بر بستر خود خوابید و من ایستاده در صحن خانه بودم در حالی که محزون و مغموم بودم، پس در این هنگام جوانی زیبا که شباهت بسیاری به امام رضا علیهالسلام داشت وارد شد به سمت او رفتم و گفتم از کجا وارد شدید در حالی که درب بسته است فرمود:
همان کس که من را از مدینه اورده است میتواند از درب بسته وارد کند.
عرض کردم شما کیستید؟!
فرمود: من حجت خدا بر تو هستم ای اباصلت، من محمد بن علی (جواد) هستم.
سپس امام جواد علیهالسلام به سمت امام رضا علیهالسلام رفت و فرمود: من هم وارد شوم من هم وارد شدم.
وقتی وارد شد امام رضا علیهالسلام بلند شد و او را در آغوش گرفت و او را به سینه چسباند و او را بوسید و و بعد او را به سمت بستر خود کشید و امام جواد علیهالسلام خود را به صورت به روی امام رضا علیهالسلام انداخت و او را میبوسید و با چیزی او را خوشحال کرد که من نفهمیدم و در دهان امام رضا علیهالسلام چیزی سفیدتر از برف خارج شد که امام جواد علیهالسلام آنها را پاک میکرد.
بعد امام دستش را در لباسش کرد و چیزی شبیه به گنجشک خارج کرد که امام جواد علیهالسلام آن را گرفت و امام رضا علیهالسلام به شهادت رسید.
📕 بحارالأنوار، جلد ۴۹، صفحه ۳۰۱
@miqat315