#به_وقت_سبک_زندگی_اسلامی
🔅#پندانه
✍ آیا خدا رو بهاندازه دندونپزشک قبول نداریم؟
🔹ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺩﻧﺪﻭنپزشکی ﺭفتین؟ ﺍﻭﻝ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻮﺯﻥ میزنه ﺗﻮ ﻟﺜﻪﺗﻮﻥ، ﺑﻌﺪ ﻣﺘﻪ ﺭﻭ میگیره ﺩﺳﺘﺶ.
🔸ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ، ﺩﺳﺘﻪﻫﺎﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﻓﺸﺎﺭ میدین ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ چشماتون ﺟﻤﻊ میشه.
🔹ﭼﺮﺍ نمیزنین ﺗﻮ ﮔﻮﺷﺶ؟! ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺩﻭﻫﻮﺍﺭ ﻧﻤﯽکنین؟!
🔸ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩ ﺭﻭ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﺮﺩین، ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﻮﺯﻥ ﻭ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﻭ ﻣﺘﻪ ﻭ ﺍﻧﺒﺮ ﻭ... خب ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ کنین ﺑﻬﺶ!ﭼﺮﺍ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽکنین؟!
🔹ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ میکنین ﻭ وقتی میخواین ﺑﯿﺎین ﺑﯿﺮﻭﻥ میگین:
ﺁﻗﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻭﻗﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ هست؟!
🔸ﻧﻤﯽﺧﻮﺍین ﺧﺪﺍ ﺭﻭ بهﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ ﺩﻧﺪﻭنپزشک ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎشین؟ ﻣﺪﺭﮎ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭین؟
🔹ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽکنین ﭼﻮﻥ ﻣﯽﺩﻭﻧﯿن ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮﺩ میشه، میدونین ﯾﻪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﻩ، خب ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺣﮑﯿﻤﻪ.
🔸ﺍﺻﻼ ﻗﺒﻼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯽﮔﻔﺘﻨﺪ «ﺣﮑﯿﻢ»، ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺣﮑﻤﺖ ﺍﺳﺖ.
🔹پس ﻭﻗﺘﯽ خدا ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺠﯽ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ، ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﻨﯿﻢ و ﺑﮕﯿﻢ ﻧﻮﺑﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ هست؟ ﺭﻧﺞ ﺑﻌﺪﯼ؟
💢ﯾﺎﺩتون ﻧﺮﻩ ﺍﻭﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ.
🎥 به #میراث_مدیا بپیوندید 👇
🌐https://eitaa.com/miras_media
🔅#پندانه
✍ آیا خدا رو بهاندازه دندونپزشک قبول نداریم؟
🔹ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺩﻧﺪﻭنپزشکی ﺭفتین؟ ﺍﻭﻝ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻮﺯﻥ میزنه ﺗﻮ ﻟﺜﻪﺗﻮﻥ، ﺑﻌﺪ ﻣﺘﻪ ﺭﻭ میگیره ﺩﺳﺘﺶ.
🔸ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ، ﺩﺳﺘﻪﻫﺎﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﻓﺸﺎﺭ میدین ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ چشماتون ﺟﻤﻊ میشه.
🔹ﭼﺮﺍ نمیزنین ﺗﻮ ﮔﻮﺷﺶ؟! ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺩﻭﻫﻮﺍﺭ ﻧﻤﯽکنین؟!
🔸ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩ ﺭﻭ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﺮﺩین، ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﻮﺯﻥ ﻭ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﻭ ﻣﺘﻪ ﻭ ﺍﻧﺒﺮ ﻭ... خب ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ کنین ﺑﻬﺶ!ﭼﺮﺍ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽکنین؟!
🔹ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ میکنین ﻭ وقتی میخواین ﺑﯿﺎین ﺑﯿﺮﻭﻥ میگین:
ﺁﻗﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻭﻗﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ هست؟!
🔸ﻧﻤﯽﺧﻮﺍین ﺧﺪﺍ ﺭﻭ بهﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ ﺩﻧﺪﻭنپزشک ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎشین؟ ﻣﺪﺭﮎ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭین؟
🔹ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽکنین ﭼﻮﻥ ﻣﯽﺩﻭﻧﯿن ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮﺩ میشه، میدونین ﯾﻪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﻩ، خب ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺣﮑﯿﻤﻪ.
🔸ﺍﺻﻼ ﻗﺒﻼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯽﮔﻔﺘﻨﺪ «ﺣﮑﯿﻢ»، ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺣﮑﻤﺖ ﺍﺳﺖ.
🔹پس ﻭﻗﺘﯽ خدا ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺠﯽ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ، ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﻨﯿﻢ و ﺑﮕﯿﻢ ﻧﻮﺑﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ هست؟ ﺭﻧﺞ ﺑﻌﺪﯼ؟
💢ﯾﺎﺩتون ﻧﺮﻩ ﺍﻭﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ.
♻️#انتشارش_با_شما👇🏻
به #میراث_مدیا بپیوندید 👇
🌐https://eitaa.com/miras_media
🔅#پندانه
✍️ وقتی خدا همیشه در دسترس ماست پس چه نیاز به بنده خدا؟
🔹پسر کوچولو به مادر خود گفت:
مادر داری به کجا میروی؟
🔸مادر گفت:
عزیزم بازیگری معروف که از محبوبیت زیادی برخوردار است به شهر ما آمده است. این طلاییترین فرصتی است که میتوانم او را ببینم و با او حرف بزنم. خیلی زود برمیگردم. اگر او وقت آن را داشته باشد که با من حرف بزند چه محشری میشود.
🔹و در حالی که لبخندی حاکی از شادی به لب داشت با فرزندش خداحافظی کرد.
🔸حدود نیم ساعت بعد مادرش با عصبانیت به خانه برگشت.
🔹پسر به مادرش گفت:
مادر چرا چهره پریشانی داری؟ آیا بازیگر محبوبت را ملاقات کردی؟
🔸مادر با لحنی از خستگی و عصبانیت گفت:
من و جمعیت زیادی از مردم بسیار منتظر ماندیم اما به ما خبر رساندند که او نیم ساعت است که این شهر را ترک کرده است. ای کاش خدا شهرت و محبوبیتی را که به این بازیگر داده است به ما داده بود.
🔹کودک پس از شنیدن حرفهای مادر به اتاق خود رفت و لباسهای خود را بر تن کرد و گفت:
مادر آماده شو باهم به جایی برویم. من میتوانم این آرزوی تو را برآورده کنم.
🔸اما مادر اعتنایی نکرد و گفت:
این شوخیها چیست؟ او بیش از نیم ساعت است که این شهر را ترک کرده است. حرفهای تو چه معنیای میدهد؟
🔹پسر ملتمسانه گفت:
مادرم خواهش میکنم به من اعتماد کن. فقط با من بیا.
🔸مادر نیز علیرغم میل باطنی خود درخواست فرزندش را پذیرفت زیرا او را بسیار دوست میداشت. بنابراین آن دو به بیرون از خانه رفتند.
🔹پس از چندی قدمزدن پسر به مادرش گفت:
رسیدیم.
🔸در حالی که به مسجد اشاره میکرد.
🔹مادر که از این کار فرزندش بسیار دلخور شده بود با صدایی پر از خشم گفت:
من به تو گفتم که الان وقت شوخی نیست. این رفتار تو اصلا زیبا نبود.
🔸کودک جواب داد:
مادر تو در سخنان خود دقیقا این جمله را گفتی که ای کاش خدا شهرتی و محبوبیتی را که به این بازیگر داده است به ما داده بود.
🔹پس آیا افتخاری از این بزرگتر است که با کسی که این شهرت و محبوبیت را داده است نه آن کسی که آن را دریافت کرده است، حرف بزنی؟
🔸آیا سخنگفتن با خدا لذتبخشتر از آن نیست که با آن بازیگر محبوب حرف بزنی؟ وقتی خدا همیشه در دسترس ماست پس چه نیاز به بنده خدا؟
♻️#انتشارش_با_شما👇🏻
به #میراث_مدیا بپیوندید 👇
🌐https://eitaa.com/miras_media
🔆 #پندانه
وسوسههای شیطان هنگام صدقه
در سال قحطی، در مسجدی واعظی بر منبر بود و میگفت:
کسی که بخواهد صدقه بدهد، ۷۰ شیطان به دستش میچسبند و نمیگذارند صدقه بدهد.
مؤمنی پای منبر این سخنان را شنید، با تعجّب به رفقایش گفت:
صدقهدادن که این چیزها را ندارد. اینک من مقداری گندم در خانه دارم، میروم و برای فقرا به مسجد خواهم آورد.
از جایش حرکت کرد. وقتی که به خانه رسید زنش از قصدش آگاه شد. شروع به سرزنش او کرد که در این سالِ قحطی، رعایتِ زن و فرزند خودت را نمیکنی؟ شاید قحطی طولانی شد، آن وقت ما از گرسنگی میمیریم و…
به قدری او را وسوسه کرد که آن مرد مؤمن دست خالی به مسجد نزد رفقای خود برگشت.
از او پرسیدند:
چه شد؟ ۷٠ شیطانی را که به دستت چسبیدند، دیدی؟!
پاسخ داد:
من شیطانها را ندیدم، لیکن مادر شیطان را دیدم که نگذاشت.
در روایتی از حضرت علی (علیهالسلام) آمده است:
زمان انفاق، ۷۰هزار شیطان انسان را وسوسه و التماس میکنند که چیزی نبخشد. انسان میخواهد در برابر شیاطین مقاومت کند اما شیطان به زبان زن یا مرد یا رفیق یا اطرافیان و... مصلحتبینی میکند و منصرف میکند
#امام_زمان
#شهید_جمهور
🌿«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
♻️#انتشارش_با_شما👇🏻
به #میراث_مدیا بپیوندید 👇
🌐https://eitaa.com/miras_media