➖سرنوشت یادگاریهایی از حضرت زهرا سلام الله علیها که در میان اموال غارتشده بود
🛑...وَ قَالَ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع: اذْكُرْ حَاجَاتِكَ الثَّلَاثَ اللَّاتِي وَعَدْتُكَ بِقَضَائِهِنَّ. فَقَالَ لَهُ: «الْأُولَى أَنْ تُرِيَنِي وَجْهَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ أَبِيَ الْحُسَيْنِ ع فَأَتَزَوَّدَ مِنْهُ وَ الثَّانِيَةُ أَنْ تَرُدَّ عَلَيْنَا مَا أُخِذَ مِنَّا وَ الثَّالِثَةُ إِنْ كُنْتَ عَزَمْتَ عَلَى قَتْلِي أَنْ تُوَجِّهَ مَعَ هَؤُلَاءِ النِّسْوَةِ مَنْ يَرُدُّهُنَّ إِلَى حَرَمِ جَدِّهِنَّ ص.» فَقَالَ: أَمَّا وَجْهُ أَبِيكَ فَلَنْ تَرَاهُ أَبَداً وَ أَمَّا قَتْلُكَ فَقَدْ عَفَوْتُ عَنْكَ وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَمَا يَرُدُّهُنَّ غَيْرُكَ إِلَى الْمَدِينَةِ وَ أَمَّا مَا أُخِذَ مِنْكُمْ فَأَنَا أُعَوِّضُكُمْ عَنْهُ أَضْعَافَ قِيمَتِهِ. فَقَالَ ع: «أَمَّا مَالُكَ فَلَا نُرِيدُهُ وَ هُوَ مُوَفَّرٌ عَلَيْكَ وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ مَا أُخِذَ مِنَّا لِأَنَّ فِيهِ مِغْزَلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ ص وَ مِقْنَعَتَهَا وَ قِلَادَتَهَا وَ قَمِيصَهَا.» فَأَمَرَ بِرَدِّ ذَلِكَ وَ زَادَ فِيهِ مِنْ عِنْدِهِ مِائَتَيْ دِينَارٍ. فَأَخَذَهَا زَيْنُ الْعَابِدِينَ ع وَ فَرَّقَهَا فِي الْفُقَرَاءِ ثُمَّ أَمَرَ بِرَدِّ الْأُسَارَى وَ سَبَايَا الْحُسَيْنِ ع إِلَى أَوْطَانِهِنَّ بِمَدِينَةِ الرَّسُولِ ص.
🔰[زمانی که کاروان اسرا در شام بودند، پس از آنکه ورق برگشت و یزیدبنمعاویه (لعنةاللهعلیهما) مجبور به همراهی با خاندان رسالت شد،] یزید به امام سجاد (علیهالسلام) گفت: سه حاجتت را بگو تا به تو وعده دهم که برآوردهشان کنم.
امام سجاد (علیهالسلام) فرمودند: «اول اینکه صورت آقا و مولا و پدرم حسین (علیهالسلام) را به من نشان دهی تا از آن توشه برگیرم. دوم اینکه آنچه از ما غارت شده است را به ما پس دهید. سوم اینکه اگر قصد داری مرا بکشی، شخصی [مورد اعتماد] را همراه این زنان بفرست تا آنان را بهسوی حرم جدّشان (در مدینه) بازگرداند.»
یزید (لعنةاللهعلیه) گفت:
صورت پدرت را که هرگز نخواهی دید. از کشتنت نیز صرفنظر کردم و تو را بخشیدم. زنان را کسی جز خودت به مدینه بازنمیگرداند. اما آنچه از شما غارت شده است، بهجای آنها، چندبرابر قیمتشان را به شما میپردازم.
امام سجاد (علیهالسلام) فرمودند: «مال تو را نمیخواهیم، نزد خودت انباشته باشد. فقط همانچه از ما غارت شده است را میخواهم؛ چراکه در میان آن اموال، نخی ریسیدهشده توسط فاطمه دختر پیامبر (صلواتاللهعلیهما) هست و همچنین مقنعه، گردنبند و پیراهن ایشان.»
پس یزید دستور داد آن (وسایل مربوط به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)) را برگردانند.
دویست دینار نیز رویش گذاشت.
امام سجاد (علیهالسلام) نیز آن دویست دینار را میان فقرا تقسیم کردند. سپس دستور دادند زنان و مردان اسیرشده را به وطنشان در مدینه بازگردانده شوند.
📚:لهوف ص ۱۹۵
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖چرا معاویه را عَلَم کردند
🛑 عبد الله بن أحمد بن حنبل سألت أبی ما تقول فی علی ومعاویة فاطرق ثم قال اعلم ان علیا کان کثیر الأعداء ففتش اعداؤه له عیبا فلم یجدوا فعمدوا إلى رجل قد حاربه فاطروه کیادا منهم لعلی فأشار بهذا إلى ما اختلقوه لمعاویة من الفضائل مما لا أصل له وقد ورد فی فضائل معاویة أحادیث کثیرة لکن لیس فیها ما یصح من طریق الإسناد وبذلک جزم إسحاق بن راهویه والنسائی وغیرهما والله اعلم
🔰عبدالله پسر احمد بن حنبل می گوید :
از پدرم پرسیدم نظرت در مورد علی و معاویه چه است؟
کمی به فکر فرو رفت. و بعد گفت بیا تا نظرم را بگویم، گفت من می دانم علی دشمن زیاد داشت.
دشمنان علی به دنبال عیبی در مورد علی بودند اما پیدا نکردند و رفتند به دنبال کسی که با ایشان جنگیده باشد و برای آن شخص فضائلی را جعل کردند بخاطر حیله و نیرنگ در مقابل علی.
پس اشاره کرد به فضائلی که هیچ گونه اصل و ریشه ای ندارد و در مورد فضائل معاویه احادیث فراوانی وارد شده که سند صحیحی ندارند و به این مطلب اعتقاد پیدا کردند اسحاق بن راهویه و نسائی و غیر این دو.
📚فتح الباری ج 7 ص 104
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖چرا معاویه را پررنگ کردند
🛑هبة الله بن سلامة المفسر يقول: سمعت عبد الله بن أحمد بن حنبل يقول: كنت أصبو فأخذ أبي بيدي وعبر بي الجسر فمضى إلى جامع الرصافة، فلما انتهينا إلى جامع الرصافة رأينا حبابا فيها السويق والسكر والماء المبرد بالثلج، وخدما في أيديهم الطاسات يقولون للناس: اشربوا على حب معاوية بن أبي سفيان ! قال: يا أبة من معاوية ؟ فقال: هؤلاء قوم بغضوا رجلا لم يكن لهم إلى الطعن عليه سبيل فأحبوا أعداءه
🔰عبدالله بن احمد بن حنبل» میگوید:
من كودک بودم كه پدرم (احمد بن حنبل) دستانم را گرفته بود و مرا از پل عبور می داد، وقتي به مسجد رصافه (در بغداد) رسيديم، كوزهی بزرگی را دیدیم كه درون آن شیرینی و شربت خنک بود و گروهي از خدمتكاران نيز که كاسههايی در دست داشتند مردم را چنین ندا میدادند:
به عشق معاويه بن ابی سفيان از این شربت گوارا بنوشید! من از پدرم پرسيدم: معاويه كيست؟
پدرم در پاسخ گفت: اينها گروهی هستند كه بغض كسی (علي بن ابي طالب) را در دل دارند كه هيچ بهانهای برای طعن و دشمنی با او ندارند و از این رو به دوستی و محبت دشمنانش(معاویه) روی آوردهاند.
📚:ذيل تاريخ بغداد ج 4ص44
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
اَللّهُمَّ اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ
فَقْدَ نَبِیِّنا وَ غَیْبَهَ وَلِیِّنا
وَکَثْرَهَ عَدُوِّنا وَ قِلَّهَ عَدَدِنا
وَشِدّهَ الْفِتَنِ بِنا وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا
😭😭😭😭
➖هدف معاویه
🛑قال المطرف بن المغيرة بن شعبة دخلت مع أبي على معاوية و كان أبي يأتيه فيتحدث معه ثم ينصرف إلي فيذكر معاوية و عقله و يعجب بما يرى منه إذ جاء ذات ليلة فأمسك عن العشاء و رأيته مغتما فانتظرته ساعة و ظننت أنه لأمر حدث فينا فقلت ما لي أراك مغتما منذ الليلة فقال يا بني جئت من عند أكفر الناس و أخبثهم قلت و ما ذاك قال قلت له و قد خلوت به إنك قد بلغت سنا يا أمير المؤمنين فلو أظهرت عدلا و بسطت خيرا فإنك قد كبرت و لو نظرت إلى إخوتك من بني هاشم فوصلت أرحامهم فو الله ما عندهم اليوم شيء تخافه و إن ذلك مما يبقى لك ذكره و ثوابه فقال هيهات هيهات أي ذكر أرجو بقاءه ملك أخو تيم فعدل و فعل ما فعل فما عدا أن هلك حتى هلك ذكره إلا أن يقول قائل أبو بكر ثم ملك أخو عدي فاجتهد و شمر عشر سنين فما عدا أن هلك حتى هلك ذكره إلا أن يقول قائل عمر و إن ابن أبي كبشة ليصاح به كل يوم خمس مرات أشهد أن محمدا رسول الله فأي عملي يبقى و أي ذكر يدوم بعد هذا لا أبا لك لا و الله إلا دفنا دفنا.
🔰پسر مغیره می گوید شبی پدرم از نزد معاویه بازگشت اما او را بسیار ناراحت دیدم وقتی علت را جویا شدم پدرم گفت: من معاویه را بی دین می دانستم اما نه تا این اندازه. .
👈شبی با معاویه تنها بودیم و کسی هم با ما نبود به او گفتم تو خلیفه هستی و هیچ قدرت و نیرویی در مقابله با تو نیست و عنان کار را به دست داری .چرا آل ابی طالب و بنی هاشم را این گونه آزار و اذیت میکنی؟ کمی از سختی و ناراحتی آنان کم کن. معاویه با خشم رو به من کرد و گفت تو خیا می کنی ما به نتیجه رسیده ایم؟ اوضاع آن گونه که ما می خواهیم نیست. برادر ما ابوبکر به خلافت نرسید و او نتوانست کاری از پیش ببرد عمر نیز چنین بود. عثمان به خلافت رسید و او نتوانست کاری از پیس ببرد اما مردم او را کشتند 👈ولی کار بنی هاشم هنوز تمام نشده است {مگر نمی بینی} هر روز پنج نوبت در منازه ها " اشهد ان محمدا رسول الله بلند می شود بخدا می خوام این نام را بمیرانم و از بین ببرم
📚:شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج5، ص: 129
♻کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖هدف یزید لعین
وقتی اسراء آل الله را در شام وارد کردند😭 یزید الملعون ابن الملعون این اشعار کفر آمیز را خواند:👇👇
🛑 لَعِبَتْ هَاشِمُ بِالْمُلْكِ فَلَا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْيٌ نَزَلَ
لَيْتَ أَشْيَاخِي بِبَدْرٍ شَهِدُوا جَزَعَ الْخَزْرَجِ مِنْ وَقْعِ الْأَسَلِ
لَأَهَلُّوا وَ اسْتَهَلُّوا فَرَحاً وَ لَقَالُوا يَا يَزِيدُ لَا تَشَلَ
فَجَزَيْنَاهُ بِبَدْرٍ مَثَلًا وَ أَقَمْنَا مِثْلَ بَدْرٍ فَاعْتَدَلَ
لَسْتُ مِنْ خِنْدِفَ إِنْ لَمْ أَنْتَقِمْ مِنْ بَنِي أَحْمَدَ مَا كَانَ فَعَل
🔰 قبيله هاشم با سلطنت بازى كردند، نه خبرى از آسمان آمد و نه وحى نازل شد(یعنی العیاذ بالله پیامبر کذاب بوده)، اى كاش پيران و گذشتگان قبيله من كه در بدر كشته شدند(کفاری که به دست پیامبر صلی الله علیه و آله کشته شدند) مىديدند زارى كردن قبيله خزرج را از زدن نيزه (در جنگ احد)، از شادى فرياد مىزدند و مىگفتند اى يزيد دستت شل مباد،( کوتاهی نکن) جز ايشان مانند «بدر» داديم، اين را بجاى «بدر» كرديم و سربسر شد، من از دودمان خندف نيستم اگر كين احمد را از فرزندان او نجويم،
.توضیح اینکه «خندف» نام زنی است که نسب بنی امیه به او می رسد.
📚:الإحتجاج ج2 ص307
♻کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖آیا امام باقر علیه السلام در کربلا حضور داشتند؟
✍فاجعه عاشوراء در سال ۶۱ رخ داد،
و امام باقر علیه السلام در سال ۵۷ متولد شدند1(یعنی در سال ۶۱، امام باقر علیه السلام ۴ سال داشتند)
👇به این دو روایت دقت کنید:👇
🔺قال أبو جعفر: قتل جدي الحسين و لي أربع سنين و إني لأذكر مقتله2
🔰جدّم امام حسین(علیه السلام) کشته شدند، در حالی که من چهار ساله بودم و کشته شدن او را به یاد می آورم
🔺عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع قَدْ أَدْرَكْتَ الْحُسَيْنَ ع قَالَ نَعَمْ3
🔰از امام باقر علیه السلام سوال کردند آیا شما زمان امام حسین علیه السلام را درک کردید؟
فرمودند: بله
📚:منابع
1:الکافی ج ۱ ص ۴۶۹
2: تاریخ یعقوبی ج2 ص320
3:الکافی ج 4، ص 223
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖یزید لعین نقطه شروع مصیبت نبود
منطقه شام در زمان خلافت خلیقه دوم فتح شد و اولین خلیفه شام یزید بن ابوسفیان بود { برادر معاویه بن ابیسفیان} بود
👈 یزید بن ابیسفیان در همان ابتداء به وسیله طاعون از دنیا رفت.
و عمر بن الخطاب نیز معاویه بنابیسفیان را به خلافت شام گذاشت
👈معاویه نیز پسرش یزید بن معاویه را خلیفه شام کرد که یزید نیز فاجعه کربلاء را ایجاد کرد
⬅️.لذا علماء اهل سنت برای اینکه عامل ایجاد کربلاء با واسطه به خلیفه دوم میرسد همیشه یا سعی در تطهیر یزید داشتند یا اینکه با احتیاط کامل در مورد یزید صحبت میکند که دامنه جنایات یزید به خلفاء نرسد به این کلام ابن غزالی مشهور دقت کنید :
غزالی از علماء مشهور اهل سنت در مورد لعن یزید اینگونه بیان می دارند👇
🔺فإن قيل:هل يجوز لعن يزيد
،لأنه قاتل الحسين أو آمر به، قلنا:هذا لم يثبت أصلا،فلا يجوز أن يقال إنه قتله أو أمر به ما لم يثبت ،فضلا عن اللعنة،لأنه لا تجوز نسبة مسلم إلى كبيرة من غير تحقيق .نعم يجوز أن يقال قتل ابن ملجم عليا، و قتل أبو لؤلؤة عمر رضى اللّه عنهم،فإن ذلك ثبت متواترا.فلا يجوز أن يرمى مسلم بفسق أو كفر من غير تحقيق
🔰برای ما(طبق نظر خودش)ثابت نشده است که یزید قاتل یا امر کننده به شهادت حسین بن علی است تا چه برسد لعن کردن یزید به خاطر اینکه نسبت دادن گناه کبیره به شخص مسلمان(یزید)بدون تحقیق جایز نیست .
ایشان در ادامه بیان می دارند👇
👈بله جایز است که گفته شود که ابن ملجم قاتل علی بن ابی طالب است یا ابولولو قاتل عمر بن الخطاب است (ولی جایز نیست که گفته شود یزید قاتل حسین بن علی است)
📚:احیاء العلوم ج۹ ص ۱۹
👌نکته اساسی که معمولا مغفول واقع میشود :
اکثریت اهلسنت سعی میکند که اینطور القاء کنند که مشکل اسلام از زمان یزید آغاز شد و قبل از زمان یزید هیچ مشکلی در اداره ممالک اسلامی وجود نداشته است
👈تفکر فعلی وهابیت اینطور القاء میکند که یزید دستور به قتل امام حسین علیه السلام نداده بود بلکه عبیدالله بن زیاد سر خود فاجعه کربلاء را ایجاد کرده بود(دقیقا خزعبلات ابن تیمیه ملعون در منهاج السنه)
♻کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖شام شروع اسلام جدید بنی امیه
👇مقدمه 1⃣
👈شام تا زمان خلافت عمر بن الخطاب جزء قلمرو رومیان بود و در زمان حکومت عمر بن الخطاب شام فتح شد و به قلمرو مسلمین اضافه شد .
🔸عمر بن الخطاب ابتداء یزید بن ابوسفیان{ برادر معاویه} را حاکم شام کرد ولی بعد از مدتی یزید بن ابوسفیان از دنیا رفت و بخاطر اینکه فرزندی نداشت، از طرف عمر بن الخطاب دستور داده شد که معاویه بن ابی سفیان، برادر یزید بن ابی سفیان حاکم شام شود .
🔹 منطقه شام که تازه مسلمان شده اند { آن هم نه با دلیل و اطمینان قلبی} بلکه با شمشیر و ظلم و زور _ اصلا بویی از اسلام نبرده اند و تازه قرار است احکام و معارف اسلامی به مردم شام تزریق شود .
👇مقدمه 2⃣
دوری شام از مناطق اسلامی است { در زمانی که شام فتح شده بود نقریبا در کل بلاد اسلامی دو شهر بزرگ اسلامی وجود داشت یکی #مدینه و دیگری #مکه بود یعنی تمام صاحب نام های مسلمین در این دو شهر اجتماع کرده بودند _ در این حال شام دورترین مسافت را به مدینه و مکه داشت پس علناً مردم شام دسترسی به مراکز اصلی اسلام ندارند تا اسلام را از مراکز اصلی اخذ کند و به خاطر مسافت زیاد شام، مسلمین کمتری به شام عزیمت میکنند .
👇مقدمه3⃣
در ابتدای فتح شام در شهر شام یک طاعون فراگیر شد که باعث کشتن تعداد زیادی شد مِن جمله از کسانی که در طاعون آن زمان کشته شد ، همدم و همراز عمر بن الخطاب یعنی #ابوعبیده_الجراح بود که در شام بخاطر طاعون از دنیا رفت . پس شهر شام هم مشهور به طاعون و مرگ است و قاعدتا مسلمین از سفر به شهری که زمانی طاعون همگیر شده بود تا مدت ها دوری میکند .
👇نتیجه 👇
این سه نکته باعث میشود که شام بشود یک لقمه چرب برای معاویه و بنی امیه برای اینکه اسلام را از دید خود به خورد و نظر مردم بدهد.💢
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسوزدآنهمہمسجد .. 😭
➖مسلمان شدن راهب مسیحی...
🛑اَلنَّطَنْزِيُّ فِي اَلْخَصَائِصِ : لَمَّا جَاءُوا بِرَأْسِ اَلْحُسَيْنِ وَ نَزَلُوا مَنْزِلاً يُقَالُ لَهُ قِنَّسْرِينُ اِطَّلَعَ رَاهِبٌ مِنْ صَوْمَعَتِهِ إِلَى اَلرَّأْسِ فَرَأَى نُوراً سَاطِعاً يَخْرُجُ مِنْ فِيهِ وَ يَصْعَدُ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَأَتَاهُمْ بِعَشَرَةِ آلاَفِ دِرْهَمٍ وَ أَخَذَ اَلرَّأْسَ وَ أَدْخَلَهُ صَوْمَعَتَهُ فَسَمِعَ صَوْتاً وَ لَمْ يَرَ شَخْصاً قَالَ طُوبَى لَكَ وَ طُوبَى لِمَنْ عَرَفَ حُرْمَتَهُ فَرَفَعَ اَلرَّاهِبُ رَأْسَهُ وَ قَالَ يَا رَبِّ بِحَقِّ عِيسَى تَأْمُرُ هَذَا اَلرَّأْسَ بِالتَّكَلُّمِ مَعِي فَتَكَلَّمَ اَلرَّأْسُ وَ قَالَ يَا رَاهِبُ أَيَّ شَيْءٍ تُرِيدُ قَالَ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا اِبْنُ مُحَمَّدٍ اَلْمُصْطَفَى وَ أَنَا اِبْنُ عَلِيٍّ اَلْمُرْتَضَى وَ أَنَا اِبْنُ فَاطِمَةَ اَلزَّهْرَاءِ وَ أَنَا اَلْمَقْتُولُ بِكَرْبَلاَءَ أَنَا اَلْمَظْلُومُ أَنَا اَلْعَطْشَانُ فَسَكَتَ فَوَضَعَ اَلرَّاهِبُ وَجْهَهُ عَلَى وَجْهِهِ فَقَالَ لاَ أَرْفَعُ وَجْهِي عَنْ وَجْهِكَ حَتَّى تَقُولَ أَنَا شَفِيعُكَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فَتَكَلَّمَ اَلرَّأْسُ فَقَالَ اِرْجِعْ إِلَى دِينِ جَدِّي مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ اَلرَّاهِبُ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ فَقَبِلَ لَهُ اَلشَّفَاعَةَ فَلَمَّا أَصْبَحُوا أَخَذُوا مِنْهُ اَلرَّأْسَ وَ اَلدَّرَاهِمَ فَلَمَّا بَلَغُوا اَلْوَادِيَ نَظَرُوا اَلدَّرَاهِمَ قَدْ صَارَتْ حِجَارَةً .
🔰 هنگامى كه سر امام حسين(علیه السلام) را وارد قنسرين كردند و راهبى از صومعه خود متوجه سر مقدس آن حضرت شد ديد نورى از دهان مبارك امام حسين خارج ميشد و بطرف آسمان صعود مي كرد.
آن راهب مبلغ ده هزار درهم آورد و سر حسين شهيد را از آنان گرفت و داخل صومعه خويش نمود. راهب صدائى شنيد، ولى صاحب آن صدا را نديد آن گوينده براهب مي گفت: خوشا بحال تو! و خوشا بحال آن كسى كه از حرمت اين حسين آگاه شد.
راهب سر خود را بلند كرد و گفت: پروردگارا! تو را به حق عيسى قسم مي دهم كه اين سر را مأمور كنى با من تكلم نمايد. آن سر تكلم كرد و گفت: اى راهب! چه منظورى دارى؟ راهب گفت: تو كيستى؟ فرمود:
انا بن محمّد المصطفى، و انا بن على المرتضى. و انا بن فاطمة الزهراء، انا المقتول بكربلاء، انا المظلوم، انا العطشان!
بعدا آن سر مقدس ساكت شد. راهب صورت به صورت امام حسين (علیه السلام) نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نخواهم داشت تا اينكه بگوئى: من روز قيامت شفيع تو خواهم بود. آن سر مقدس به سخن آمد و فرمود: به دين جدم محمّد مصطفى (صلی الله علیه و آله) باز گرد
📚: المناقب ج۴ص۶۰
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖بنی امیه چگونه اسلامی جدید ساختند؟
🔺قال الصادق علیه السلام: إِنَّ بَنِیأُمَیَّةَ أَطْلَقُوا لِلنَّاسِ تَعْلِیمَ الْإِیمَانِ وَ لَمْ یُطْلِقُوا تَعْلِیمَ الشِّرْکِ لِکَیْ إِذَا حَمَلُوهُمْ عَلَیْهِ لَمْ یَعْرِفُوهُ.(۱)
🔰بنىامیّه آموختن ایمان را براى مردم آزاد گذاشتند، اما شرکشناسى را آزاد نگذاشتند، تا اگر آنان را به شرک بکشانند، مردم متوجّه نشوند.
⬅️مرحوم مجلسی در شرح این روایت شریف به نقل از پدر مرحوم شیخ بهائی اینگونه نقل میکند👇:
🛑قال والد شيخنا البهائي قدس سره: قيل: في معناه أن المراد أطلقوهم و لم يكلفوهم تعليم الإيمان، و جعلوهم فارغين من ذلك لأنهم لو حملوهم و كلفوهم تعليم الإيمان لما عرفوه، و ذلك إنما هو أهل البيت عليهم السلام و هم أعداء أهل البيت، فكيف يكلفون الناس تعليم شيء يكون سببا لزوال دولتهم و حكمهم و زيادتهم بخلاف الشرك،(۲)
🔰دلیل این کار بنی امیه این بود که :
اگر مردم را مجبور به یاد گرفتن ایمان میکردند مردم آن دیار حق را می فهمیدند که حق امیرالمومنین علیه السلام است . و می فهمیدند که بنی امیه دشمن حق هستند با این اوصاف چگونه بنی امیه مردم را مجبور به یاد گرفتن چیزی کند که باعث از بین رفتن حکومت خودشان می شود❓
👈 إذا حملوهم على إطاعتهم إياهم لم يعرفوا أنها من الشرك فإنهم إذا عرفوا أن إطاعتهم شرك لم يطيعوهم.(۳)
🔰هدف بنی امیه این بود که اگر مردم را امر به اطاعت از خود میکردند متوجه نشوند که در حال شرک هستند. زیرا اگر متوجه می شدند که اطاعت کردن بنی امیه شرک است از آنان پیروی نمیکردند
📚:منابع
1:الکافی، ج۲، ص ۴۱۵
2:مرآة العقول ج11، ص: 234
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi