➖روضه ماثور
طبق نقل تاریخ، امام علی(علیه السلام) در دو جا با صورت مبارک بر زمین افتاده اند.
اما بسی جای تعجب است، که این دو جا در میدان جنگ و نبرد نبوده است.
چون امام علی(علیه السلام) در بخشی از نامه ای که به عثمان بن حُنیف، حاکم بصره نوشته بود، فرمود :
📋《وَاللهِ لَو تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَی قِتَالِی
لَمَّا وَلَّیتُ عَنْهَا!》
♦️به خدا سوگند! اگر تمام عرب به قصد قتال من، پشت در پشت هم درآیند و مقابل من قرار بگیرند، و علیه من شمشیر بکشند، هرگز به آنها پشت نمی کنم و از مقابلشان نمی گریزم.(۱)
امام علی(علیه السلام) با این یک جمله، معرفی شد!
اما باید این دو جائی که حضرت(علیه السلام) در آن با صورت به زمین افتاده است، باید حادثه سنگینی باشد که حضرت(علیه السلام) را مجبور به افتادن به این حالت کرده است.
1⃣جایی که ابن ملجم لعین در صبح روز نوزدهم سال ۴۰ هجری، در حین نماز، به امام علی(علیه السلام) حمله ور شد، و با شمشیر سمّی، ضربتی سنگین بر فرق مبارک حضرت(علیه السلام) زد، که تاریخ می نویسد :
📋《فَضَرَبَهُ بِالسَّيْفِ عَلَى أُمِّ رَأْسِهِ》
♦️پس ابن ملجم با شمشیر بر فرق سر مبارک امام علی(علیه السلام) فرود آورد.(۲)
📋《ثُمَّ أَخَذَتِ الضَّرْبَةُ إِلَى مَفْرَقِ رَأْسِهِ إِلَى مَوْضِعِ السُّجُودِ، فَلَمَّا أَحَسَّ الْإِمَامُ(ع) بِالضَّرْبِ لَمْ يَتَأَوَّهْ وَ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ وَ وَقَعَ عَلَى وَجْهِه》
♦️پس ضربه ی شمشیر آن لعین، سر مبارک امام علی(علیه السلام) را تا سجده گاهِ آن حضرت(علیه السلام) شکافت.
پس در این هنگام، امام(علیه السلام) اثر ضربه ای را که عادتاً قابل تحمل نبود، احساس کرد.
اندکی صبر کرد و به همان اکتفاء نمود و ناگهان با صورت بر زمین افتاد.(۳)
2⃣اونجایی است که اسماء بعد از اینکه متوجه شد حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از دنیا رفته است، بلافاصله حسنین(علیه السلام) را به دنبال پدرشان به مسجد فرستاد و گفت :
📋《يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص)!
انْطَلِقَا إِلَى أَبِيكُمَا عَلِيٍّ(ع) فَأَخْبِرَاهُ بِمَوْتِ أُمِّكُمَا!》
♦️ای فرزندان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نزد پدرتان بروید و او را از رحلت مادرتان، آگاه سازید.
در این هنگام، حسنین(علیه السلام) سراسیمه وارد مسجد شدند و امام علی(علیه السلام) وقتی حالت پریشانی آنان را دید و از آنان پرسید :
📋《مَا الخَبَرُ؟》
♦️چه اتفاقی افتاده است؟
آنان گفتند :
📋《قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ(س)!》
♦️مادرمان فاطمه(علیه السلام) از دنیا رفته است
وقتی امام علی(علیه السلام) این سخن آنان را شنید، در این هنگام ؛
📋《فَوَقَعَ عَلِيٌّ(ع) عَلَى وَجْهِهِ》
♦️علی(علیه السلام) با صورت بر زمین افتاد.(۴)
📚منابع :
۱)امالی شیخ صدوق، ص۵۱۴
۲)اعلام الوری طبرسی، ج۱، ص۳۰۹
۳)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۵۹
۴)کشف الغمه اربلی، ج۱، ص۵۰۰
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖چرا بنی امیه و بنی عباس خلافت ائمه علیهم السلام را غصب کردند❓⁉️
🛑حدثنا عبد اللّه بن الحسين بن سعد الكاتب قال: قال أبو محمّد عليه السّلام: قد وضع بنو أمية و بنو العباس سيوفهم علينا لعلتين؛ إحداهما أنهم كانوا يعلمون أنه ليس لهم في الخلافة حق فيخافون من ادعائنا إياها و تستقر في مركزها، و ثانيهما أنهم قد وقفوا من الأخبار المتواترة على أن زوال ملك الجبابرة و الظلمة على يد القائم منا، و كانوا لا يشكون أنهم من الجبابرة و الظلمة، فسعوا في قتل أهل بيت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و إبارة نسله طمعا منهم في الوصول إلى منع تولد القائم عليه السّلام أو قتله، فأبى اللّه أن يكشف أمره لواحد منهم إلا أن يتم نوره و لو كره الكافرون.»
🔰امام_عسکری صلوات الله علیه فرمودند:
«بنیامیّه و بنیالعباس به دو علّت شمشیرهایشان را بر ما نهادند:
یکی آنکه میدانند برای آنان در خلافت حقّی نیست، لذا از ادّعای ما در این باره و اینکه خلافت در جایگاه اصلیاش قرار گیرد بیمناک اند؛
و دوّم آنکه از اخبار و روایات متواتر، به این مسئله احاطه یافتند که نابودی حکومت ستمپیشهگان و ظالمان به دستِ قائم ماست و نیز شک ندارند که خودشان نیز از ستمگران و ظالمین اند، پس در کشتن اهل بیتِ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و نابودیِ نسل ایشان جهد و کوشش کردند به امید اینکه از ولادت قائم علیهالسلام جلوگیری نموده یا به کشتنِ وی دست یابند؛ پس خداوند متعال نخواست امرش را برای احدی از آنان نمایان سازد، مگر آنکه نورش را کامل نماید هر چند کافران خوش نداشته باشند.»
📚 کمال الدین و تمام النعمه ج 2 ص 354
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖غربت حضرت فاطمه زهرا سلام عليها از زبان مبارك آن حضرت
🛑قال: أخبرني أبو بكر محمد بن عمر الجعابي قال: أخبرنا أبو عبد الله [جعفر بن] محمد بن جعفر الحسني قال: حدثنا عيسى بن مهران، عن يونس، عن عبد الله بن محمد بن سليمان الهاشمي، عن أبيه، عن جده، عن زينب بنت علي ابن أبي طالب عليهما السلام قالت: لما اجتمع رأي أبي بكر على منع فاطمة عليهما السلام فدك والعوالي، وأيست من إجابته لها عدلت إلى قبر أبيها رسول الله صلى الله عليه وآله فألقت نفسها عليها وشكت إليه ما فعله القوم بها وبكت حتى بلت تربته عليه السلام بدموعها وندبته، ثم قالت في آخر ندبتها :
قد كان بعدك أنباء وهنبثة
لو كنت شاهدها لم تكثر الخطب
إنا فقدناك فقد الأرض وابلها
واختل قومك فاشهدهم فقد نكبوا
قد كان جبريل بالآيات يؤنسنا
فغبت عنا فكل الخير محتجب
فكنت بدرا ونورا يستضاء به
عليك ينزل من ذي العزة الكتب
تجهمتنا رجال واستخف بنا
بعد النبي وكل الخير مغتصب
سيعلم المتولي ظلم حامتنا
يوم القيامة أنى سوف ينقلب
فقد لقينا الذي لم يلقه أحد
من البرية لا عجم ولا عرب
فسوف نبكيك ما عشنا وما بقيت
لنا العيون بتهمال له سكب.
🔰 زينب دخت گرامى على عليه السّلام روايت كند كه فرمود:
چون ابو بكر بر آن شد كه فاطمه عليهما السّلام را از
فدك و عوالى ممنوع و محروم سازد(و كار از كار گذشت)،و فاطمه(عليها السّلام)از اينكه ابو بكر
فدك را باز پس دهد نااميد گشت،بسوى قبر پدرش رسول خدا(صلّى الله عليه و آله)رفت و خود را بر وى قبر انداخت و از اعمالى كه آن قوم در حقّ وى انجام داده بودند بآن حضرت شكوه نمود،و آنقدر گريست تا تربت قبر شريف با اشكهاى حضرتش تر شد،و زارى و شيون سر داد،و در پايان آن همه شيون عرضه داشت:همانا پس از تو خبرها و غوغائى بپا شد كه اگر تو بودى اين همه گرفتارى و دشوارى رخ نمىداد. ما بمانند زمينى كه از باران محروم بماند تو را از دست دادهايم،و در قوم تو اختلال پديد آمده و شاهد باش كه دست از ايمان شستهاند.جبرئيل پيوسته با آوردن آيات مونس ما بود.و تو از ما پنهان شدى و با رفتن تو تمام خيرات از ما پوشيده گشت.
تو ماه درخشان و نور پرفروغى بودى كه از تو كسب نور مىشد،و از جانب خداى با عزّت كتاب بر تو نازل مىگشت.پس از پيامبر مردانى با چهرههاى درهم و خشن با ما روبرو شدند و به ما توهين و استخفاف نمودند،و تمام خيرات به تاراج رفته است.
آن كس كه بما خانواده ستم روا داشته بزودى خواهد دانست كه روز قيامت به چه سرانجام شومى دچار خواهد شد.ما با مصائبى روبرو شديم كه هيچ كس از مخلوقات چه عرب و چه عجم بدان گرفتار نيامده است. ما تا زندهايم و تا چشمانمان باقى است در سوگند فقدان تو مىگوييم و از ديدگانمان سرشك غم ميباريم.
📚الأمالي - الشيخ المفيد - ص:٤٠_٤١.
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖ماجرای عیادت زنان مدینه از حضرت زهرا سلام الله علیها
🛑...عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ)، قَالَ:
«لَمَّا رَجَعَتْ فَاطِمَةُ إِلَى مَنْزِلِهَا فَتَشَكَّتْ وَ كَانَ وَفَاتُهَا فِي هَذِهِ الْمَرْضَةِ، دَخَلَ إِلَيْهَا النِّسَاءُ الْمُهَاجِرَاتُ وَ الْأَنْصَارِيَّاتُ، فَقُلْنَ لَهَا: كَيْفَ أَصْبَحْتِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ؟ فَقَالَتْ: «أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ عَائِفَةً لِدُنْيَاكُمْ، قَالِيَةً لِرِجَالِكُمْ، شَنَأْتُهُمْ بَعْدَ إِذْ عَرَفْتُهُمْ وَ لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ إِذْ سَبَرْتُهُمْ، وَ رَمَيْتُهُم بَعْدَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ، فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدّ وَ خَطْلِ الرَّأْيِ وَ عُثُورِ الْجَدِّ، وَ خَوْفِ الْفِتَنِ...»».
🔰از امام صادق، از امام باقر، از امام سجاد (علیهمالسلام) نقل شده است:
«(پس از حوادثی که در مسجد و کوچه گذشت،) زمانی که حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) به منزلشان برگشتند، بر اثر درد و زخمهای وارده، بیمار شدند و درگذشتشان نیز در (ادامهی) همین بیماری بود.
(روزی) زنان مهاجر و انصار نزد ایشان آمدند و به ایشان عرض کردند:
ای دختر رسول خدا! شب را چگونه صبح کردید (اوضاع بیماریتان چهطور است؟)
حضرت فرمودند:
«به خدا قسم، شب را صبح کردم، درحالیکه از دنیایتان سیر شدهام و از مردانتان خشمگینم.
از آنان کینه دارم، بعد از آنکه شناختمشان و آنان را کنار گذاشتم، بعد از آنکه امتحانشان کردم و آنان را دور انداختم، بعد از آنکه آزمودمشان.
چهقدر زشت است شکستن شمشیرها (عمل نکردن به وعده مبارزه مسلحانه) و تردید در نظرات و از دست دادنِ سرمایهها و ترس از فتنهها...»»
📚:دلائلالإمامة، ص۱۲۵
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖پاسخ به شبهه
وقتی فاطمیه می رسد وهایت شروع به پمپاژ شبهه میکند
یکی از شبهاتی که هر ساله بُلد میکند این شبهه است:
👈 مگر نه اینکه شجاعت و غیرت علی بن ابی طالب علیهما السلام زبان زَد عام و خاص بوده است و هست پس چگونه امکان دارد جلوی او به همسرشان جسارت و هتک حرمت کنند ولی ایشان کاری نکند:
📣برای جواب به این شبهه ما سه دلیل برای سکوت داریم👇
🔻 جواب اول: وصیت پیامبر صلی الله علیه و اله
🔻جواب دوم: نبود اعوان و انصار
🔻 جواب سوم : از بین رفتن اسلام واقعی.
👈انشاءالله ادله این سه قسم را به ترتیب بیان میکنیم
✍: عیسوند
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadisi
➖اقدام نظامی امیرالمومنین علیه السلام
🔺امیرالمومنین علیه السلام هیچ وقت در برابر غصب خلافت سکوت نکردند تا جائیکه در ابتدا قصد اقدام نظامی نیز داشتند
👈در بحث بیعت با امیر المومنین علیه السلام اصطلاحی به نام حلق الراس یا محلقین وجود دارد
حلق راس به معنای تراشیدن موی سر است . 👈مُحَلقین هم به کسانی گفته می شود که موی سر خود را
تراشیده اند.
🛑محمد بن إسماعيل قال حدثني الفضل بن شاذان عن ابن أبي عمير عن وهيب بن حفص عن أبي بصير عن أبي جعفر (ع) قال: جاء المهاجرون و الأنصار و غيرهم بعد ذلك إلى علي (ع) فقالوا له: أنت و الله أمير المؤمنين و أنت و الله أحق الناس و أولاهم بالنبي (ع) هلم يدك نبايعك فو الله لنموتن قدامك فقال علي (ع): إن كنتم صادقين فاغدوا غدا على محلقين فحلق علي (ع) و حلق سلمان و حلق مقداد و حلق أبو ذر و لم يحلق غيرهم ثم انصرفوا فجاءوا مرة أخرى بعد ذلك فقالوا له أنت و الله أمير المؤمنين و أنت أحق الناس و أولاهم بالنبي (ع) هلم يدك نبايعك و حلفوا فقال إن كنتم صادقين فاغدوا على محلقين فما حلق إلا هؤلاء الثلاثة. قلت: فما كان فيهم عمار؟ فقال: لا. قلت: فعمار من أهل الردة؟ فقال: إن عمارا قد قاتل مع علي عليه السلام بعد.
🔰امام باقر علیه السلام نقل میکند: که مهاجرین و انصار و غیر این دو گروه نزد امیر المومنین علیه السلام آمدند و گفتند که به خدا قسم امیر المومنین هستی و تو از همه مردم احق و اولی به نبی الله هستی . دستت را جلو بیاور تا با تو بیعت کنیم.
و ما پیش مرگ تو هستیم . امام علی علیه السلام فرمودند .
اگر شما راست می گویید . فردا حلق راس کنید{ موی سر را بتراشید} و فردا بیایید .
فردا شد فقط امیر المومنین علیه السلام و سلمان و ابوذر و مقداد حلق راس کردند .
و غیر اینان کسی حلق راس نکرد . دوباره همان گروه ها امدند و همان حرف های روز قبل را تکرار کردند . باز امیر المومنین علیه السلام همان شرط حلق راس را بیان فرمودند .
ولی جز همان افراد خاص کسی حلق راس نکرد .
📚:اختیار الرجال ح 18
نکته👈 در این روایت به خوبی نمایان است که امیرالمومنین علیه السلام قصد اقدام نظامی را داشتند ولی شرایط اقدام نظامی مهیا نبوده است
👈چون غاصبین خلافت با چیزی جز اقدام نظامی حاضر به بازپس دادن حق نبودند
✍:عیسوند
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadisi
➖چرا امیرالمومنین علیه السلام اقدامنظامی نکردند
توصیه به صبر
قسمت اول
🛑عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ سَأَلْتُ أَبِي فَقُلْتُ لَهُ مَا كَانَ بَعْدَ إِفَاقَتِهِ ص قَالَ دَخَلَ عَلَيْهِ النِّسَاءُ يَبْكِينَ وَ ارْتَفَعَتِ الْأَصْوَاتُ وَ ضَجَّ النَّاسُ بِالْبَابِ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ قَالَ عَلِيٌّ ع فَبَيْنَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ نُودِيَ أَيْنَ عَلِيٌّ فَأَقْبَلْتُ حَتَّى دَخَلْتُ إِلَيْهِ فَانْكَبَبْتُ عَلَيْهِ فَقَالَ لِي يَا أَخِي فَهَّمَكَ اللَّهُ وَ سَدَّدَكَ وَ وَفَّقَكَ وَ أَرْشَدَكَ وَ أَعَانَكَ وَ غَفَرَ ذَنْبَكَ وَ رَفَعَ ذِكْرَكَ ثُمَّ قَالَ يَا أَخِي إِنَّ الْقَوْمَ سَيَشْغَلُهُمْ عَنِّي مَا يُرِيدُونَ مِنْ عَرَضِ الدُّنْيَا وَ هُمْ عَلَيْهِ قَادِرُونَ فَلَا يَشْغَلُكَ عَنِّي مَا شَغَلَهُمْ فَإِنَّمَا مَثَلُكَ فِي الْأُمَّةِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ نَصَبَهَا اللَّهُ عَلَماً وَ إِنَّمَا تُؤْتَى مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ وَ نَادٍ سَحِيقٍ وَ إِنَّمَا أَنْتَ الْعَلَمُ عَلَمُ الْهُدَى وَ نُورُ الدِّينِ وَ هُوَ نُورُ اللَّهِ يَا أَخِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْهِمْ بِالْوَعِيدِ وَ لَقَدْ أَخْبَرْتُ رَجُلًا رَجُلًا بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ حَقِّكَ وَ أَلْزَمَهُمْ مِنْ طَاعَتِكَ فَكُلٌّ أَجَابَ إِلَيْكَ وَ سَلَّمَ الْأَمْرَ إِلَيْكَ وَ إِنِّي لَأَعْرِفُ خِلَافَ قَوْلِهِمْ فَإِذَا قُبِضْتُ وَ فَرَغْتَ مِنْ جَمِيعِ مَا وَصَّيْتُكَ بِهِ وَ غَيَّبْتَنِي فِي قَبْرِي فَالْزَمْ بَيْتَكَ وَ اجْمَعِ الْقُرْآنَ عَلَى تَأْلِيفِهِ وَ الْفَرَائِضَ وَ الْأَحْكَامَ عَلَى تَنْزِيلِهِ ثُمَّ امْضِ ذَلِكَ عَلَى عَزَائِمِهِ وَ عَلَى مَا أَمَرْتُكَ بِهِ وَ👈 عَلَيْكَ بِالصَّبْرِ عَلَى مَا يَنْزِلُ بِكَ مِنْهُمْ حَتَّى تَقْدَمَ عَلَي
🔰امام کاظم علیه السلام می فرماید» از پدرم امام صادق علیه السلام سوال کردم پس از به هوش آمدن رسول خدا صلی الله علیه و اله چه اتفاقی افتاد؟ زنها داخل شدند و شروع به گریه کردند مهاجرین و انصار جمع شدند و اظهار غم و اندوه میکردند امیرالمومنین علیه السلام فرمودند ناآگاه من را صدا زدند، وارد شدم و خودم را روی بدن پیامبر صلی الله علیه و اله انداختم، پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودن: برادرم این مردم مرا رها خواهند کرد و به دنیای خودشان مشغول خواهند شد ولی تو را از رسیدگی به من باز ندارد، مثل تو در بین این امت مثل کعبه است که خدا انرا نشانه قرار داده است تا از راههای دور نزد آن بیایند..... پس چون من از دنیا رفتم و از آنچه به تو وصیت کردم فارغ شدی و بدنم را در قبر گذاشتی، در خانهات بشینو قران را آنگونه دستور دادهام، بر اساس واجبات و احکام و ترتیب نزول جمع آوری کن، 👈تو را به صبر در برابر آنچه از این گروه به تو و فاطمه سلام الله علیها خواهد رسید سفارش میکنم صبر کن تا بر من وارد شوی
📚:طرف من الأنباء و المناقب ج ۱، ص ۱۶۱
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadisi
14.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
➖شب جمعه است یادت نکنم میمیرم
🛑..عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ ثُوَیْرٍ قَالَ: کُنْتُ أَنَا وَ یُونُسُ بْنُ ظَبْیَانَ وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو سَلَمَهَ السَّرَّاجُ جُلُوساً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ، وَ کَانَ الْمُتَکَلِّمُ مِنَّا یُونُسَ وَ کَانَ أَکْبَرَنَا سِنّاً. فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنِّی کَثِیراً مَا أَذْکُرُ الْحُسَیْنَ عَلَیهِ السَّلامُ، فَأَیَّ شَیْءٍ أَقُولُ؟ فَقَالَ: «قُلْ: «صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» تُعِیدُ ذَلِکَ ثَلَاثاً، فَإِنَّ السَّلَامَ یَصِلُ إِلَیْهِ مِنْ قَرِیبٍ وَ مِنْ بَعِید.»
🔰از «حسین بن ثُوَیر» نقل شده است:
من و «یونس بن ظَبیان» و «مفضّل بن عمر» و «ابو سلمه سرّاج» نزد امام صادق (علیهالسلام) نشسته بودیم. از بین ما، یونس که از همه ما بزرگتر بود، سخن میگفت.
یونس به امام صادق (علیهالسلام) عرض کرد:
فدایتان شوم، من خیلی یاد امام حسین (علیهالسلام) میافتم. (در چنین حالتی) چه بگویم؟
حضرت فرمودند:
بگو:
«صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» این را سه بار تکرار کن؛ چراکه سلام، به ایشان میرسد، چه از نزدیک و چه از دور.»
📚الكافي، ج۴، ص۵۷۵
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖چرا امیرالمومنین علیه السلام اقدامنظامی نکردند
توصیه به صبر
قسمت دوم
🛑«يَا عَلِيُّ إِنَ قُرَيْشاً سَتَظَاهَرُ عَلَيْكَ وَ تَجْتَمِعُ كَلِمَتُهُمْ عَلَى ظُلْمِكَ وَ قَهْرِكَ فَإِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً فَجَاهِدْهُمْ وَ إِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَكُفَّ يَدَكَ وَ احْقِنْ دَمَك»)1
🔰ابن عباس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل می کند که در وصیتی به امیرالمؤمنین فرمود:
ای علی! همانا قریش بعد از من بر ضد تو خواهند شد و همگی آنها بر ظلم کردن و چیره شدن بر تو اجتماع خواهند نمود، اگر یاوری داشتی با آنها نبرد کن و اگر یاوری نیافتی، دست نگه دار و خونت را حفظ کن.
🛑«يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ الْأُمَّةَ سَتَغْدِرُ بِكَ وَ تَنْقُضُ عَهْدِي ... فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا تَعْهَدُ إِلَيَّ إِذَا كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ فَقَالَ إِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً فَبَادِرْ إِلَيْهِمْ وَ جَاهِدْهُمْ وَ إِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَكُفَّ يَدَكَ وَ احْقِنْ دَمَكَ حَتَّى تَلْحَقَ بِي مَظْلُوماً»2
🔰ای اباالحسن! همانا این امت بر ضد تو رفتار خواهند نمود و عهد مرا خواهند شکست... من گفتم: ای رسول خدا، وظیفه من در چنین شرایطی چیست؟ فرمود: اگر یاوری یافتی بر ضد آنها قیام کن و مبارزه کن و اگر یاوری پیدا نکردی دست نگه دار و خون خود را حفظ کن تا در حالی که مظلوم هستی بر من ملحق شوی.
📚:منابع:
1:الغیبه شیخ طوسی، ص 193
2:احتجاج طبرسی، ج1، ص 190
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadisi
➖چرا امیرالمومنین علیه السلام اقدامنظامی نکردند
اگر یار و یاوری بود...
دومین دلیلی که باعث شد امیرالمومنین علیه السلام اقدام نظامی برای بازپس گرفتن حق خویش نکند؛
👈نداشتن انصار و اعوان بود
به گزارشات زیر دقت کنید👇
1⃣: أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ كَانَ لِي عِدَّةُ أَصْحَابِ طَالُوتَ أَوْ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ وَ هُمْ أَعْدَاؤُكُمْ لَضَرَبْتُكُمْ بِالسَّيْفِ حَتَّى تَئُولُوا إِلَى الْحَق»1
🔰به خدا قسم اگر من به تعداد اصحاب طالوت، یا تعداد اهل بدر، در حالی که آنها دشمن شما بودند، نیرو داشتم، حتماً با شمشیر شما را می زدم تا اینکه بر صراط مستقیم باز گردید.
👇 توضیح👇
در این تعبیر، حضرت قسم یاد می کند که اگر به تعداد اصحاب طالوت که حدود 300 نفر بودند و یا به تعداد افراد حاضر در جنگ بدر که 313 نفر بودند، نیرو داشتم، حتماً در برابر این حکومت قیام می کردم، آنهم قیام مسلحانه و با شمشیر؛ این تعبیر حضرت خیلی واضح و روشن است.
2⃣: «وَ لَوْ كُنْتُ وَجَدْتُ يَوْمَ بُويِعَ (أَخُو تَيْمٍ) أَرْبَعِينَ رَجُلًا مُطِيعِينَ لَجَاهَدْتُهُم»2
🔰اگر من در روزی که بیعت گرفته شد برای اخوتیم (ابوبکر)، من چهل مرد فرمانبردار داشتم، حتماً با آنها نبرد می کردم.
3⃣: «يَا ابْنَ قَيْسٍ أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ إِنِّي لَوْ وَجَدْتُ يَوْمَ بُويِعَ أَخُو تَيْمٍ الَّذِي عَيَّرْتَنِي بِدُخُولِي فِي بَيْعَتِهِ أَرْبَعِينَ رَجُلًا كُلُّهُمْ عَلَى مِثْلِ بَصِيرَةِ الْأَرْبَعَةِ الَّذِينَ قَدْ وَجَدْتُ لَمَا كَفَفْتُ يَدِي وَ لَنَاهَضْتُ الْقَوْمَ وَ لَكِنْ لَمْ أَجِدْ خَامِساً فَأَمْسَكْت.
قَالَ الْأَشْعَثُ فَمَنِ الْأَرْبَعَةُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ سَلْمَانُ وَ أَبُوذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ الزُّبَيْرُ بْنُ صَفِيَّةَ قَبْلَ نَكْثِهِ بَيْعَتِي»3
🔰چرا همانگونه که در مقابل طلحه و زبیر و معاویه دست به شمشیر بردید، در برابر ابوبکر و عمر دست به شمشیر نبردید تا حق خود را بگیرید!؟
حضرت در پاسخ ابن قیس می فرمایند:
ای پسر قیس! به خدائی که دانه را شکافت و انسان را آفرید سوگند، همانا من اگر روزی که با ابوبکر بیعت گرفته شد، بیعتی که مرا شماتت به آن بیعت کردن می کنی، اگر چهل مرد در اختیار داشتم، چهل مردی که در بصیرت همانند آن چهار نفر بودند که من یافتم؛ هرگز دست روی دست نمی گذاشتم و با آن قوم می جنگیدم و نابودشان می کردم، ولیکن نفر پنجمی نیافتم و لذا دست نگه داشتم.
اشعث گفت: آن چهار نفر چه کسانی هستند ای امیرالمؤمنین؟ حضرت فرمود: آن چهار نفر سلمان و ابوذر و مقداد و زبیر بودند البته زبیر قبل از آنکه بیعت مرا شکست.
4⃣: «خَرَجَ مِنَ الْمَسْجِدِ فَمَرَّ بِصِيرَةٍ فِيهَا نَحْوٌ مِنْ ثَلَاثِينَ شَاةً فَقَالَ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ لِي رِجَالًا يَنْصَحُونَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ بِعَدَدِ هَذِهِ الشِّيَاهِ لَأَزَلْتُ ابْنَ آكِلَةِ الذِّبَّانِ عَنْ مُلْكِهِ قَالَ فَلَمَّا أَمْسَى بَايَعَهُ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ سِتُّونَ رَجُلًا عَلَى الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ اغْدُوا بِنَا إِلَى أَحْجَارِ الزَّيْتِ مُحَلِّقِينَ وَ حَلَقَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا وَافَى مِنَ الْقَوْمِ مُحَلِّقاً إِلَّا أَبُوذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ حُذَيْفَةُ بْنُ الْيَمَانِ وَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ وَ جَاءَ سَلْمَانُ فِي آخِرِ الْقَوْمِ »4
🔰روزی امیرالمؤمنین از مسجد خارج شد و از کنار محل نگهداری حیوانات که سی رأس گوسفند در آنجا نگه داری می شد، عبور کرد و فرمود: به خدا قسم اگر من به تعداد این گوسفندان، نیرو داشتم، حاکم را از حکومتش برکنار می کردم؛ وقتی عصر شد، تعداد 360 نفر با علی بیعت کردند که تا پای جان در کنار او بجنگند. حضرت به آنها فرمود: بروید و سرهای خود را بتراشید و در محله احجار الزیت (نام جايى در اطراف مدينه بوده) حاضر شويد (و دستور سر تراشيدن را براى علامت وفادارى معين فرمود) خود امير المؤمنين عليه السّلام سرش را تراشيد ولى روز ديگر از آن سيصد و شصت نفر جز ابو ذر و مقدار و حذيفه بن يمان و عمار بن ياسر و سلمان كه او نيز در آخر كار رسيد كسى سر تراشيده در وعدهگاه حاضر نشد،
📚: منابع
1: کافی ج8ص 32
2:سليم ج2، ص667
3:احتجاج طبرسی، ج1، ص 449
4:الکافی ج ۸ ص ۳۳
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadisi
➖چرا امیرالمومنین علیه السلام اقدامنظامی نکردند
از بین رفتن اسلام حقیقی
سومین دلیلی که باعث شد امیرالمومنین علیه السلام اقدام نظامی نکنند
👈ترس از بین رفتن کامل اسلام بود( از بین رفتن اسلام حقیقی و برگشتن جاهلیت)
🔺«وأیم اللَّهِ لَوْلا مَخَافَةُ الْفُرْقَةِ وَ أَنْ يَعُودَ الْكُفْرُ وَ يَبُوءَ الدِّينُ لِغَيْرِنَا، فَصَبَرْنَا عَلَى بَعْضِ الأَلَمِ، ثُمَّ لَمْ نَرَ بِحَمْدِ اللَّهِ إِلا خَيْرًا»۱
🔰قسم به خدا اگر ترس تفرقه بین امت اسلامی نبود، و این که کفر دوباره بازگردد و دین اسلام نابود شود، حتماً حکومت را تغییر می دادم؛ ولی به بعضی دردها صبر کردم و به حمد خدا از این صبرم جز خیر چیزی ندیدم.
یعنی عین همان حرفی که حضرت هارون به حضرت موسی فرمودند: 👇
🔺إِنِّي خَشيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَني إِسْرائيلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلي۲
🔰گفت: اى فرزند مادرم! ريش و سر مرا مگير!، من ترسيدم بگويى تو ميان بنى اسرائيل تفرقه انداختى و سفارش مرا به كار نبستى.
👇حدیث دوم👇
🔺يَا ابْنَ السَّوْدَاءِ، أَمَّا حَقِّي فَقَدْ تَرَكْتُهُ مَخَافَةَ أَنْ يَرْتَدَّ النَّاسُ عَنْ دِينِهِمْ،۳
🔰امیرالمومنین علیه السلام خطاب به عمر بن الخطاب فرمودند:
ای فرزند بردگان سیاه چهره!
من اگر از حق خلافتم گذشتم به این سبب بود که مامور به صبر بودم تا مردم کلا از دین مردتد نشوند
📚:منابع:
۱: الإستیعاب، ج2، ص 497
۲:سوره طه94
۳:دلائل الامامه ص ۱۳۶
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadisi