➖وصیّ واقعی امام صادق علیه السلام
🛑دَاوُدُ بْنُ كَثِيرٍ الرَّقِّيُّ قَالَ- أَتَى أَعْرَابِيٌّ إِلَى أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ فَسَأَلَهُ خَبَراً فَقَالَ تُوُفِّيَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ فَشَهِقَ شَهْقَةً وَ أُغْمِيَ عَلَيْهِ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ هَلْ أَوْصَى إِلَى أَحَدٍ قَالَ نَعَمْ أَوْصَى إِلَى ابْنِهِ عَبْدِ اللَّهِ وَ مُوسَى وَ أَبِي جَعْفَرٍ الْمَنْصُورِ فَضَحِكَ أَبُو حَمْزَةَ وَ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا إِلَى الْمَهْدِيِّ وَ بَيَّنَ لَنَا عَنِ الْكَبِيرِ وَ دَلَّنَا عَلَى الصَّغِيرِ وَ أَخْفَى عَنْ أَمْرٍ عَظِيمٍ فَسُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ فَقَالَ بَيَّنَ عُيُوبَ الْكَبِيرِ وَ دَلَّ عَلَى الصَّغِيرِ لِإِضَافَتِهِ إِيَّاهُ وَ كَتَمَ الْوَصِيَّةَ لِلْمَنْصُورِ لِأَنَّهُ لَوْ سَأَلَ الْمَنْصُورُ عَنِ الْوَصِيِّ لَقِيلَ أَنْتَ.
🔰داود بن كثير رقى گفت:
مرد عربى پيش ابو حمزه ثمالى آمده چيزى پرسيد-ابو حمزه گفت حضرت صادق از دنيا رفت.
عرب نالهاى زده بيهوش شد.
وقتى بهوش آمد پرسيد كسى را وصى قرار داده گفت بلى و پسر خود عبد اللّٰه و موسى و منصور دوانيقى را وصى خود قرار داده ابو حمزه لبخندى زده گفت الحمد للّٰه كه ما را هدايت نمود و ما را به بزرگتر آشنا كرد و كوچكتر را معرفى نمود و مطلب بزرگى را پنهان داشت.
توضيح خواستند از اين جملات مبهمش گفت عيبهاى پسر بزرگتر را نمود و ما را راهنمائى به فرزند كوچكتر موسى بن جعفر نمود و وصى واقعى را از منصور پنهان كرد اگر او بگويد وصى جعفر بن محمّد كيست بگويند خودت.
📚: مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج4، ص: 320
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadisi
مداحی آنلاین - شهر مدینه باز عزادار یه داغه - نریمان پناهی.mp3
3.16M
➖روضه امام صادق برای حضرت زهرا سلام الله علیهما😭
🛑عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ أَنَا مَغْمُومٌ مَكْرُوبٌ فَقَالَ لِي يَا سَكُونِيُّ مِمَّا غَمُّكَ قُلْتُ وُلِدَتْ لِي اِبْنَةٌ فَقَالَ يَا سَكُونِيُّ عَلَى اَلْأَرْضِ ثِقْلُهَا وَ عَلَى اَللَّهِ رِزْقُهَا تَعِيشُ فِي غَيْرِ أَجَلِكَ وَ تَأْكُلُ مِنْ غَيْرِ رِزْقِكَ فَسَرَّى وَ اَللَّهِ عَنِّي فَقَالَ لِي مَا سَمَّيْتَهَا قُلْتُ فَاطِمَةَ قَالَ آهِ آهِ ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى جَبْهَتِهِ فَقَالَ .....أَمَّا إِذَا سَمَّيْتَهَا فَاطِمَةَ فَلاَ تَسُبَّهَا وَ لاَ تَلْعَنْهَا وَ لاَ تَضْرِبْهَا .
🔰سكونى گويد:
روزى با اندوه خدمت امام صادق عليه السّلام شرفياب شدم، فرمود: اى سكونى! چرا اندوهگين هستى؟
عرض كردم: دخترى برايم متولّد شده است،
فرمود: اى سكونى! سنگينى دخترت بر زمين و روزى او به عهده خداوند است؛ او در غير زندگى تو زندگى مىكند و جز روزى تو بهره مىبرد، سكونى گويد: به خدا سوگند! سخن حضرتش غم را از من زدود.
آنگاه فرمود: نام او را چه گذاشتهاى؟
عرض كردم: فاطمه .
آن حضرت به ياد مظلوميّت حضرت زهرا عليها السّلام افتاد و فرمود: آه! آه. 😭
سپس دست مبارك را بر پيشانى گذاشت و فرمود:....آنگاه كه نام دخترت را
فاطمه نهادى؛ به او دشنام نده، او را لعنت نكن و او را كتك نزن.
📚الکافي ج ۶، ص ۴۸_۴۹
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadisi
➖وصی امام صادق علیه السلام چه کسی بود؟
🛑رَوَی أَبُو أَیُّوبَ الْخُوزِیُّ قَالَ: بَعَثَ إِلَیَّ أَبُو جَعْفَرٍ الْمَنْصُورُ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ
فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَی کُرْسِیٍّ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ شَمْعَةٌ وَ فِی یَدِهِ کِتَابٌ فَلَمَّا سَلَّمْتُ عَلَیْهِ رَمَی الْکِتَابَ إِلَیَّ وَ هُوَ یَبْکِی وَ قَالَ هَذَا کِتَابُ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ یُخْبِرُنَا أَنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ قَدْ مَاتَ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ثَلَاثاً وَ أَیْنَ مِثْلُ جَعْفَرٍ- ثُمَّ قَالَ لِی اکْتُبْ فَکَتَبْتُ صَدْرَ الْکِتَابِ ثُمَّ قَالَ اکْتُبْ إِنْ کَانَ أَوْصَی إِلَی رَجُلٍ بِعَیْنِهِ فَقَدِّمْهُ وَ اضْرِبْ عُنُقَهُ قَالَ فَرَجَعَ الْجَوَابُ إِلَیْهِ أَنَّهُ قَدْ أَوْصَی إِلَی خَمْسَةٍ أَحَدُهُمْ أَبُو جَعْفَرٍ الْمَنْصُورُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ سُلَیْمَانَ وَ عَبْدُ اللَّهِ وَ مُوسَی ابْنَیْ جَعْفَرٍ وَ حَمِیدَةَ فَقَالَ الْمَنْصُورُ لَیْسَ إِلَی قَتْلِ هَؤُلَاءِ سَبِیلٌ.) 1
🔰 ابو ایوب خوزی گفت:
منصور دوانیقی نیمه شب به دنبال من فرستاد، وقتی رفتم روی تخت نشسته بود، شمعی در مقابلش میسوخت و در دست نامه ای داشت، تا سلام کردم نامه را پیش من انداخت و شروع به گریه کرد.
گفت این نامه محمّد بن سلیمان است که نوشته جعفر بن محمّد از دنیا رفته است «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» سه مرتبه این عبارت را گفت کجا میتوان کسی چون جعفر بن محمّد پیدا کرد.
سپس به من گفت بنویس.
اول نامه را نوشتم، گفت بنویس اگر شخص معینی را وصی خود قرار داده گردنش را بزن.
جواب آمد که پنج نفر را وصی خود قرار داده است، یکی از آنها خود منصور ابو جعفر است، محمد بن سلیمان، عبد اللَّه و موسی دو پسرش و حمیده. منصور گفت نمی توان اینها را کشت.
👇شرح روایت👇
🛑وجه التقية في تشريك هؤلاء ظاهر و مع ذلك أوضح الأمر إذ معلوم أن ذكر منصور بن سليمان للتقية، و معلوم أيضا أن حميدة لم تكن قابلة للإمامة فبقي الأمر مترددا بين الوالدين، و لو كان الأكبر قابلا للإمامة لم يضم إليه الأصغر فبين عليه السلام بذلك أنه غير قابل لذلك، فتعين موسى عليه السلام.)2
🔰 علامه مجلسی رحمه الله علیه:
وجه تقیه در حدیث مشهود است با وجود تقیه امر{امامت} واضح است چون معلوم است که نام بردن منصور دوانیقی برای تقیه است{ چون انسان فاجر صلاحیت امام شدن را ندارد و همچنین حمیده{ همسر امام صادق علیه السلام} زیرا نِسوان قابلیت امام شدن را ندارند.پس امامت مردد میشود بین دو فرزند امام صادق علیه السلام یعنی عبدالله و موسی و اگر فرزند بزرگتر { عبدالله} لیاقت امامت را داشت هیچ وقت فرزند کوچکتر { امام کاظم علیه السلام} را در وصیت نام نمیبرد لذا امام صادق علیه السلام امر را واضح بیان کرده است و در بین وصی ها فقط امام موسی کاظم علیه السلام قابلیت امام شدن برای جامعه را دارد .
📚: منابع
1:الکافی ،ج ۱ ،ص ۳۱۰
2: مرآة العقول ج3، ص: 338
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadisi
➖دلیل دوری امام صادق علیهالسلام از منصور دوانیقی ملعون
🛑قَالَ اِبْنُ حُمْدُونٍ: كَتَبَ اَلْمَنْصُورُ إِلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ: لِمَ لاَ تَغْشَانَا كَمَا يَغْشَانَا سَائِرُ اَلنَّاسِ فَأَجَابَهُ: «لَيْسَ لَنَا مَا نَخَافُكَ مِنْ أَجْلِهِ وَ لاَ عِنْدَكَ مِنْ أَمْرِ اَلْآخِرَةِ مَا نَرْجُوكَ لَهُ وَ لاَ أَنْتَ فِي نِعْمَةٍ فَنُهَنِّيَكَ وَ لاَ تَرَاهَا نَقِمَةً فَنُعَزِّيَكَ بِهَا فَمَا نَصْنَعُ عِنْدَكَ.» قَالَ: فَكَتَبَ إِلَيْهِ: تَصْحَبُنَا لِتَنْصَحَنَا. فَأَجَابَهُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: «مَنْ أَرَادَ اَلدُّنْيَا لاَ يَنْصَحُكَ وَ مَنْ أَرَادَ اَلْآخِرَةَ لاَ يَصْحَبُكَ.» فَقَالَ اَلْمَنْصُورُ: وَ اَللَّهِ لَقَدْ مَيَّزَ عِنْدِي مَنَازِلَ اَلنَّاسِ مَنْ يُرِيدُ اَلدُّنْيَا مِمَّنْ يُرِيدُ اَلْآخِرَةَ وَ أَنَّهُ مِمَّنْ يُرِيدُ اَلْآخِرَةَ لاَ اَلدُّنْيَا.
🔰از ابن حمدون نقل شده است:
منصور دوانیقی (در نامهای) خطاب به امام صادق (علیهالسلام) نوشت:
چرا همانطور که مردم نزد ما میآیند، تو نزد ما نمیآیی؟
امام صادق (علیهالسلام) به او پاسخ دادند:
ما [از امور دنیوی] چیزی نداریم که بهخاطر [از دست دادن] آن از تو بترسیم و تو نیز چیزی از امور آخرتی نداری که ما برای [به دست آوردن] آن به تو امید داشته باشیم.
و (همچنین) تو در نعمتی نیستی تا برای تبریک نزد تو بیاییم و این [حکومت که بهدست آوردهای] را نقمت (عقوبت) هم نمیدانی تا برای تسلیت نزدت بیاییم.»
منصور خطاب به حضرت نوشت:
با ما همنشینی کن، تا ما را نصیحت کنی!
حضرت به او پاسخ دادند:
«کسی که دنیا را بخواهد، تو را نصیحت نخواهد کرد و کسی که آخرت را بخواهد، با تو همنشین نخواهد شد.»
منصور [به اطرافیانش] گفت:
به خدا قسم، او (امام صادق علیهالسلام) تفاوت جایگاه مردم را برایم آشکار کرد؛ (تفاوت) کسانی که دنیا را میخواهند را از کسانی که آخرت را میخواهند. به راستی که خودِ او از کسانی است که آخرت را میخواهد، نه دنیا را.
📚:کشفالغمةفيمعرفةالأئمة، ج۲، ص۲۰۸
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadisi
➖جواب دندان شکن به ابوحنفیه
🛑ولما مات الصادق عليه السلام رأى أبو حنيفة مؤمن الطاق فقال له:
مات إمامك؟
قال: نعم. أما إمامك من المنظرين إلى يوم الوقت المعلوم.
🔰پس از وفات امام صادق عليه السّلام أبو حنيفه به مؤمن الطّاق برخورده و به او گفت:
امام تو مُرد.
احول(مومن طاق) گفت: آرى، ولى امام تو (شيطان) از مهلت دادهشدگان تا روز قيامت است.
📚: الإحتجاج ج2، ص: 381
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadisi
➖جامعه شیعه و چالشهای آن بعد از شهادت امام صادق علیهالسلام
👈بعد از شهادت امام صادق علیهالسلام، امامت امام کاظم علیهالسلام با چالشهای جدی روبرو شدند:
1: ادعاء امامت برادر بزرگتر:
چالش فطحیها و ادعاء امامت توسط عبدالله افطح ، برادر بزرگتر امام کاظم علیهالسلام(ان شاءالله نکات این چالش بیان میشود).
2: وجود اسماعیلیه:
معتقدین به امامت اسماعیل مرحوم، برادر بزرگتر امام کاظم علیه السلام(ان شاءالله نکات این چالش بیان میشود).
3: خفقان شدید:
حاکموقت بنی العباس یعنی منصور دوانیقی، اعلام کرد وصیّ و امام بعد از امام صادق علیهالسلام باید کشته شود.
🔺إِنْ کَانَ أَوْصَی إِلَی رَجُلٍ بِعَیْنِهِ فَقَدِّمْهُ وَ اضْرِبْ عُنُقَهُ
(الکافی ،ج ۱ ،ص ۳۱۰)
🔸منصور داونیقی به والی خود (محمد بن سلیمان) نامه نوشت: اگر جعفر بن محمد شخص معینی را وصی خود قرار داده گردنش را بزن.
👈این چالشها منجر به این شد که امامت امام کاظم علیه السلام مخفیانه شروع شود
قصد داریم ان شاءالله مدتی در باب امام کاظمعلیه السلام قلم بزنیم
دعا کنید توفیق بشود در غربت امام موسی بن جعفر علیهما السلام قلم بزنیم
✍: عیسوند
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadisi
➖فضای خفقان حاکم بر ابتدای امامت امام کاظم علیهالسلام
قسمت اول
🛑عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: كُنَّا بِالْمَدِينَةِ بَعْدَ وَفَاةِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَا وَ صَاحِبُ اَلطَّاقِ وَ اَلنَّاسُ مُجْتَمِعُونَ عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ أَنَّهُ صَاحِبُ اَلْأَمْرِ بَعْدَ أَبِيهِ فَدَخَلْنَا عَلَيْهِ أَنَا وَ صَاحِبُ اَلطَّاقِ وَ اَلنَّاسُ عِنْدَهُ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ رَوَوْا عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ إِنَّ اَلْأَمْرَ فِي اَلْكَبِيرِ مَا لَمْ تَكُنْ بِهِ عَاهَةٌ فَدَخَلْنَا عَلَيْهِ نَسْأَلُهُ عَمَّا كُنَّا نَسْأَلُ عَنْهُ أَبَاهُ فَسَأَلْنَاهُ عَنِ اَلزَّكَاةِ فِي كَمْ تَجِبُ فَقَالَ فِي مِائَتَيْنِ خَمْسَةٌ فَقُلْنَا فَفِي مِائَةٍ فَقَالَ دِرْهَمَانِ وَ نِصْفٌ فَقُلْنَا وَ اَللَّهِ مَا تَقُولُ اَلْمُرْجِئَةُ هَذَا قَالَ فَرَفَعَ يَدَهُ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَقَالَ وَ اَللَّهِ مَا أَدْرِي مَا تَقُولُ اَلْمُرْجِئَةُ قَالَ فَخَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ ضُلاَّلاً لاَ نَدْرِي إِلَى أَيْنَ نَتَوَجَّهُ أَنَا وَ أَبُو جَعْفَرٍ اَلْأَحْوَلُ فَقَعَدْنَا فِي بَعْضِ أَزِقَّةِ اَلْمَدِينَةِ بَاكِينَ حَيَارَى لاَ نَدْرِي إِلَى أَيْنَ نَتَوَجَّهُ وَ لاَ مَنْ نَقْصِدُ وَ نَقُولُ إِلَى اَلْمُرْجِئَةِ إِلَى اَلْقَدَرِيَّةِ إِلَى اَلزَّيْدِيَّةِ إِلَى اَلْمُعْتَزِلَةِ إِلَى اَلْخَوَارِجِ
🔰هشام بن سالم گويد:
پس از وفات امام صادق عليه السّلام من و مؤمن الطاق در مدينه بوديم،مردم همه دور عبد اللّه بن جعفر(عبد اللّه افطح)گرد آمده بودند و اتفاق داشتند كه بعد از پدرش او امام است،من و صاحب الطاق هم نزد او رفتيم و مردم هم نزد او بودند و اين توجه به او براى اين بود كه از امام صادق عليه السّلام روايت داشتند كه:امر امامت در پسر بزرگ است به شرط اين كه عيبى نداشته باشد،ما نزد او رفتيم و از او پرسشهائى كرديم كه از پدرش امام صادق عليه السّلام پرسش مىكرديم،از او پرسيديم زكات در چند درهم واجب است؟
گفت:در ۲۰۰ درهم ۵ درهم است،
گفتم:درصد درهم چطور؟
گفت:۲ درهم و نيم،
گفتم:به خدا،مرجئه(سنّىهاى لا أبالى)هم اين حرف را نمىگويند، گويد:دست به آسمان برداشت و گفت:به خدا من نمىدانم كه مرجئه چه مىگويند؟
(هشام بن سالم)گويد:
ما از نزد او گمراه و سرگردان بيرون آمديم و نمىدانستيم به كجا رويم من بودم و ابو جعفر احول در يكى از كوچههاى مدينه،گريان و سرگردان نشستيم و نمىدانستيم به كجا رو كنيم و به سوى چه كسى برويم و مىگفتيم،به سوى مرجئه،به سوى زيديه،به سوى معتزله،به سوى خوارج
📚:الکافي ج ۱، ص ۳۵۱
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadisi
➖فضای خفقان حاکم بر ابتدای امامت امام کاظم علیهالسلام
قسمت دوم
🛑فَنَحْنُ كَذَلِكَ إِذْ رَأَيْتُ رَجُلاً شَيْخاً لاَ أَعْرِفُهُ يُومِئُ إِلَيَّ بِيَدِهِ فَخِفْتُ أَنْ يَكُونَ عَيْناً مِنْ عُيُونِ أَبِي جَعْفَرٍ اَلْمَنْصُورِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ كَانَ لَهُ بِالْمَدِينَةِ جَوَاسِيسُ يَنْظُرُونَ إِلَى مَنِ اِتَّفَقَتْ شِيعَةُ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْهِ فَيَضْرِبُونَ عُنُقَهُ فَخِفْتُ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ فَقُلْتُ لِلْأَحْوَلِ تَنَحَّ فَإِنِّي خَائِفٌ عَلَى نَفْسِي وَ عَلَيْكَ وَ إِنَّمَا يُرِيدُنِي لاَ يُرِيدُكَ فَتَنَحَّ عَنِّي لاَ تَهْلِكْ وَ تُعِينَ عَلَى نَفْسِكَ فَتَنَحَّى غَيْرَ بَعِيدٍ وَ تَبِعْتُ اَلشَّيْخَ وَ ذَلِكَ أَنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي لاَ أَقْدِرُ عَلَى اَلتَّخَلُّصِ مِنْهُ فَمَا زِلْتُ أَتْبَعُهُ وَ قَدْ عَزَمْتُ عَلَى اَلْمَوْتِ حَتَّى وَرَدَ بِي عَلَى بَابِ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ ثُمَّ خَلاَّنِي وَ مَضَى فَإِذَا خَادِمٌ بِالْبَابِ فَقَالَ لِيَ اُدْخُلْ رَحِمَكَ اَللَّهُ فَدَخَلْتُ فَإِذَا أَبُو اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ لِيَ اِبْتِدَاءً مِنْهُ لاَ إِلَى اَلْمُرْجِئَةِ وَ لاَ إِلَى اَلْقَدَرِيَّةِ وَ لاَ إِلَى اَلزَّيْدِيَّةِ وَ لاَ إِلَى اَلْمُعْتَزِلَةِ وَ لاَ إِلَى اَلْخَوَارِجِ إِلَيَّ إِلَيَّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَضَى أَبُوكَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ مَضَى مَوْتاً قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَمَنْ لَنَا مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ أَنْ يَهْدِيَكَ هَدَاكَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ عَبْدَ اَللَّهِ يَزْعُمُ أَنَّهُ مِنْ بَعْدِ أَبِيهِ قَالَ يُرِيدُ عَبْدُ اَللَّهِ أَنْ لاَ يُعْبَدَ اَللَّهُ
🔰ما در اين حال بوديم كه چشمم به پيره مردى ناشناس افتاد كه با دست به من اشاره مىكرد و من در بيم شدم كه مبادا ازجاسوسان ابى جعفر منصور باشد،زيرا او در مدينه جاسوسى داشت و ماموريت داشتند كه بدانند شيعه به امامت چه كسى متفق مى شوند تا گردن او را بزنند،من ترسيدم از آنها باشد،من به رفيقم احول(ابو جعفر محمد بن نعمان احوال در كوفه صراف بوده و در طاق المحامل دكانى داشته و نزد شيعه و سنى معروف به فضل بوده،و علماء فِرَق در دكان او جمع مىشدند و به آنها مباحثه مى كرد،شيعه او را مؤمن الطاق و صاحب الطاق لقب داده بودند،و سنىها او را شيطان الطاق مىگفتند:براى آنكه از مناظره با او در مىماندند)گفتم:از من دور شو زيرا من بر خود و تو نگرانم و او مرا مىخواهد نه تو را،از من دور شو مبادا هلاك شوى و به زيان خود كمك كنى او كمى دور شد و من به دنبال آن پيره مرد به راه افتادم زيرا معتقد بودم كه از او خلاصى ندارم و دنبال او رفتم تا به در خانۀ امام كاظم(عليه السّلام)رسيدم،در آنجا مرا تنها گذاشت و خودش رفت. ديدم خادمى بر در خانه است و بىپرسش به من گفت:وارد خانه شو خدا رحمتت كند.من در خانه در آمدم و بىانتظار ابو الحسن موسى(عليه السّلام)را ديدم و با من آغاز سخن كرد و فرمود:نه به سوى مرجئه و نه به سوى قدريه و نه به سوى زيديه و نه معتزله و نه خوارج،به سوى من،به سوى من. من گفتم:قربانت،پدرت در گذشت؟فرمود:آرى،گفتم: مُرد؟فرمود:آرى،گفتم:بعد از او كى امام ما است؟فرمود:اگر خدا خواهد تو را به امامت رهبرى مىكند،گفتم:قربانت،عبد الله معتقد است كه پس از پدرش او است،فرمود:عبد الله(افطح) مىخواهد خدا را نپرستد و نخواهد.
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadisi
➖معرفی اجمالی جناب اسماعیل فرزند امام صادق علیهالسلام
🛑كَانَ إِسْمَاعِيلُ أَكْبَرَ إِخْوَتِهِ وَ كَانَ أَبُوهُ ع شَدِيدَ الْمَحَبَّةِ لَهُ وَ الْبِرِّ بِهِ وَ الْإِشْفَاقِ عَلَيْهِ وَ كَانَ قَوْمٌ مِنَ الشِّيعَةِ يَظُنُّونَ أَنَّهُ الْقَائِمُ بَعْدَ أَبِيهِ وَ الْخَلِيفَةُ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ إِذْ كَانَ أَكْبَرَ إِخْوَتِهِ سِنّاً وَ لِمَيْلِ أَبِيهِ إِلَيْهِ وَ إِكْرَامِهِ لَهُ فَمَاتَ فِي حَيَاةِ أَبِيهِ بِالْعُرَيْضِ وَ حُمِلَ عَلَى رِقَابِ الرِّجَالِ إِلَى أَبِيهِ بِالْمَدِينَةِ حَتَّى دُفِنَ بِالْبَقِيعِ.
وَ رُوِيَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع جَزِعَ عَلَيْهِ جَزَعاً شَدِيداً وَ حَزِنَ عَلَيْهِ حُزْناً عَظِيماً وَ تَقَدَّمَ سَرِيرَهُ بِلَا حِذَاءٍ وَ لَا رِدَاءٍ وَ أَمَرَ بِوَضْعِ سَرِيرِهِ عَلَى الْأَرْضِ قَبْلَ دَفْنِهِ مِرَاراً كَثِيرَةً وَ كَانَ يَكْشِفُ عَنْ وَجْهِهِ وَ يَنْظُرُ إِلَيْهِ
يُرِيدُ ع بِذَلِكَ تَحْقِيقَ أَمْرِ وَفَاتِهِ عِنْدَ الظَّانِّينَ خِلَافَتَهُ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ إِزَالَةَ الشُّبْهَةِ عَنْهُمْ فِي حَيَاتِه
🔰مرحوم شیخ مفید :
اسماعيل بزرگترين پسران آن حضرت بود و امام صادق عليه السّلام او را بسيار دوست ميداشت و نسبت به او نيكى و محبت بيش از ديگران مينمود، گروهى از شيعه بخاطر اينكه بزرگتر از پسران ديگر بود و علاقه و دوستى پدر به او بيشتر بود گمان كردند كه او پس از پدر بزرگوارش امام و جانشين او است
ولى اسماعيل در زمان زنده بودن حضرت صادق (علیه السلام) در عريض (كه نام درهاى ايست در نزديكى مدينه) از دنيا برفت، و مردم جنازهاش را از آنجا تا بمدينه با دوش نزد امام صادق (علیه السلام) آوردند و در قبرستان بقيع دفن كردند.
و روايت شده كه حضرت در مرگ او بسيار بيتابى كرد و اندوه زيادى آن جناب را فرا گرفت، و دنبال تابوت او بىرداء با پاى برهنه ميرفت، و دستور فرمود تابوت او را پيش از دفن چند بار بزمين نهادند و هر بار حضرت مىآمد و پارچه از روى صورتش برميداشت و در روى او نگاه ميكرد و مقصودش از اين كار اين بود كه مرگ او را پيش چشم آنان كه گمان امامت و جانشينى او را پس از پدر بزرگوارش داشتند مسلم كند، و شبهه آنان را در زنده بودن اسماعيل برطرف كند.
و چون اسماعيل از دنيا رفت اصحاب امام عليه السّلام آنان كه گمان امامت او را پس از امام صادق عليه السّلام داشتند از اين عقيده بازگشتند،
📚: الارشاد ج2ص209
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadisi
➖اسماعیلیه
قسمت اول
👇تعریف اسماعیلیه 👇
🛑قد ذكرنا أن الإسماعيلية امتازت عن الموسوية و عن الاثني عشرية بإثبات الإمامة لإسماعيل بن جعفر)1
🔰 فرق اسماعیلیه از واقفیه و شیعه اثنی عشریه با توجه به این است که اسماعیلیه قائل به امامت اسماعیل بن جعفر{ فرزند ارشد امام صادق علیه السلام }هستند
👇انواع اسماعیلیه👇
🛑 فرقةزعمت ان الامام بعد جعفر بن محمد ابنه (اسماعيل بن جعفر.......
«وفرقة» ثالثة زعمت أن الامام بعد جعفر بن محمد «محمدبن اسماعيل بن جعفر») 2
🔰 عده ای قائل به امامت اسماعیل بن جعفر شدند و عده ای قائل به امامت محمد بن اسماعیل بن جعفر{ پسر اسماعیل شدند}
➖علاقه زیاد امام صادق علیه السلام به اسماعیل👇
🛑سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ: إِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ فِي إِسْمَاعِيلَ أَنْ يُبْقِيَهُ بَعْدِي فَأَبَى، وَ لَكِنَّهُ قَدْ أَعْطَانِي فِيهِ مَنْزِلَةً أُخْرَى)3
🔰امام صادق علیه السلام فرمودند من از خدا درخواست کردم که اسماعیل بعد از من از دنیا برود ولی خداوند منزلت و درجه دیگری{ در بهشت} برای وی در نظر گرفته بود.
👈(لذا اسماعیل در زمان حیات امام صادق علیه السلام وفات کردند)
👇 تشیع اسماعیل👇
🛑عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: لَمَّا مَاتَ إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع خَرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَتَقَدَّمَ السَّرِيرَ بِلَا حِذَاءٍ وَ لَا رِدَاء)4
🔰وقتى اسماعيل از دنیا رفت،امام صادق عليه السّلام نزد ما آمد و در جلوى تابوت بىكفش و رداء حركت مىكرد.
ادامه دارد انشاءالله
✍ : عیسوند
📚منابع:
1:الملل و النحل ج1ص226:
2:فرق الشیعة نوبختی،ج 1ص222
3:رجال الكشي ص217
4:الكافي ج3، ص204
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadis
➖اسماعیلیه
قسمت دوم
شیعیان در زمان حیات اسماعیل با توجه به دو عامل به گمان خود می پنداشتند که امام بعد از امام صادق علیه السلام اسماعیل است .
1⃣: محبت زیاد امام صادق علیه السلام به اسماعیل
2⃣: با توجه به حدیث معروف که از ائمه علیهم السلام صادر شده بود👇
ٍ 🛑عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْأَمْرَ فِي الْكَبِيرِ مَا لَمْ تَكُنْ فِيهِ عَاهَةٌ.1
🔰امام صادق عليه السلام فرمود:
امر امامت به فرزند بزرگ مىرسد، در صورتى كه عيبى نداشته باشد.
➖مرحوم مجلسی علیه الرحمه در شرح این حدیث:
✍آفة بدنية، فإن الإمام مبرأ من نقص في الخلقة يوجب شينه أو دينية2
🔰منظور از عیب:
عیب بدنی چون امام مبرا از عیب در ظاهر است که موجب وهن شود و عیب دینی { بی سوادی} است.
➖با توجه به این نکات خیلی ها گمان کردند که امام بعد از امام صادق علیه السلام، اسماعیل بن جعفر است . به این گزارش دقت کنید👇
🛑عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَامِرٍ، قَالَ:، دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَوَصَفْتُ لَهُ الْأَئِمَّةَ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَيْهِ، قُلْتُ وَ إِسْمَاعِيلُ مِنْ بَعْدِكَ، فَقَالَ: أَمَّا ذَا فَلَا، قَالَ حَمَّادٌ، فَقُلْتُ لِإِسْمَاعِيلَ وَ مَا دَعَاكَ إِلَى أَنْ تَقُولَ وَ إِسْمَاعِيلُ مِنْ بَعْدِكَ قَالَ أَمَرَنِي الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ)3
🔰اسماعیل بن عامر نقل میکند :
بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و از نام ائمه علیهم السلام را گفتم تا به خود امام صادق علیه السلام رسیدم بعد گفتم بعد از شما اسماعیل امام است؟
امام علیه السلام فرمودند خیر.
حماد بن عیسی می گوید از اسماعیل بن عامر سوال کردم که چه کسی به تو گفت که نامی از اسماعیل در صحبتت با امام صادق علیه السلام ببری.
اسماعیل بن عامر گفت مفضل بن عمر از من این درخواست را کرد
👈یعنی حتی کسی مثل "مفضل بن عمر" نیز گمان کرده بود که امام بعد اسماعیل است .
➖لذا یکی از کسانی که امام صادق علیه السلام بعد از مرگ اسماعیل برای وی پیغام فرستاد بود مفضل بن عمر بود.
🛑 يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ، قَالَ:
أَمَرَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ أَنْ آتِيَ الْمُفَضَّلَ، وَ أُعَزِّيَهُ بِإِسْمَاعِيلَ ، وَ قَالَ: «أَقْرِئِ الْمُفَضَّلَ السَّلَامَ، وَ قُلْ لَهُ: إِنَّا قَدْ أُصِبْنَا بِإِسْمَاعِيلَ، فَصَبَرْنَا، فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرْنَا؛ إِنَّا أَرَدْنَا أَمْراً وَ أَرَادَ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- أَمْراً، فَسَلَّمْنَا لِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ»4
🔰از يونس بن يعقوب، گفت:
امام صادق (علیه السلام) به من فرمان داد بروم نزد مفضل و او را به اسماعيل تسليت گويم و فرمود: به مفضل سلام برسان، و به او بگو:
ما به غم مرگ اسماعيل گرفتار نشديم و صبر كرديم، تو هم صبر كن چنانچه ما صبر كرديم، ما چيزى قصد كرديم و خدا عز و جل چيزى ديگر و ما به امر خدا عز و جل دل نهاديم.
👈این کار امام صادق علیه السلام در اصل برطرف کردن شبهه برای مفضل بود
📚:منابع
1:الكافي ج1، ص: 285
2:مرآة العقول ج3، ص: 207
3:رجال الكشي ص: 326
4:الكافي ج3، ص: 237
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadisi
➖آیا زراره بن اعین از امامت امام کاظم علیه السلام مطلع بود؟
🛑مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا ع يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِي عَنْ زُرَارَةَ هَلْ كَانَ يَعْرِفُ حَقَّ أَبِيكَ ع فَقَالَ نَعَمْ فَقُلْتُ لَهُ فَلِمَ بَعَثَ ابْنَهُ عُبَيْداً لِيَتَعَرَّفَ الْخَبَرَ إِلَى مَنْ أَوْصَى الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع فَقَالَ إِنَّ زُرَارَةَ كَانَ يَعْرِفُ أَمْرَ أَبِي ع وَ نَصَّ أَبِيهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّمَا بَعَثَ ابْنَهُ لِيَتَعَرَّفَ مِنْ أَبِي ع هَلْ يَجُوزُ لَهُ أَنْ يَرْفَعَ التَّقِيَّةَ فِي إِظْهَارِ أَمْرِهِ وَ نَصِّ أَبِيهِ عَلَيْهِ وَ أَنَّهُ لَمَّا أَبْطَأَ عَنْهُ ابْنُهُ طُولِبَ بِإِظْهَارِ قَوْلِهِ فِي أَبِي ع فَلَمْ يُحِبَّ أَنْ يُقْدِمَ عَلَى ذَلِكَ دُونَ أَمْرِهِ فَرَفَعَ الْمُصْحَفَ وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّ إِمَامِي مَنْ أَثْبَتَ هَذَا الْمُصْحَفُ إِمَامَتَهُ مِنْ وُلْدِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع ..
🔰ابراهيم بن محمّد همدانىّ گويد:
به امام رضا عليه السّلام عرض كردم اى فرزند رسول خدا، مرا از حال زراره خبر ده، آيا حقّ پدرت امام كاظم عليه السّلام را مىشناخت؟
امام علیه السلام فرمودند: آرى
گفتم پس چرا پسرش عبيد را فرستاد تا با خبر شود كه امام جعفر صادق عليه السّلام چه كسى را وصىّ خود قرار داده است؟
فرمود:
زراره به مقام امامت پدرم عارف بود و نصّ امام صادق عليه السّلام را در باره او مىدانست و جز اين نيست كه پسرش را فرستاد تا از پدرم(امام کاظم علیه السلام) كسب خبر كند كه آيا براى او جايز است كه تقيّه را در اظهار امر امامت و نصّ بر او كنار بگذارد؟
و چون پسرش دير كرد و از او خواستند تا در باره پدرم( امام بعد از امام صادق علیه السلام) كلامى بگويد، او دوست نداشت بىدستور امام سخنى بگويد، قرآن را برداشت و گفت:
بار خدايا امام من از فرزندان جعفر بن محمّد عليهم السّلام است و كسى است كه اين قرآن امامت او را اثبات كرده باشد.
نکته: امام صادق علیه السلام در مدینه به شهادت رسیدند ولی زراره در کوفه بودند
📚:كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص: 75
♻️کانال:علم الحدیث
@mirasehadisi