➖خباثت یهود نسبت به وجود نازنین پیامبر«صلیاللهعلیهواله»
🛑عنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: دَخَلَ يَهُودِيٌّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَائِشَةُ عِنْدَهُ فَقَالَ السَّامُ عَلَيْكُمْ فَقَالَ- رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَيْكُمْ ثُمَّ دَخَلَ آخَرُ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ فَرَدَّ عَلَيْهِ كَمَا رَدَّ عَلَى صَاحِبِهِ ثُمَّ دَخَلَ آخَرُ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ فَرَدَّ رَسُولُ اللَّهِ ص كَمَا رَدَّ عَلَى صَاحِبَيْهِ فَغَضِبَتْ عَائِشَةُ فَقَالَتْ عَلَيْكُمُ السَّامُ وَ الْغَضَبُ وَ اللَّعْنَةُ يَا مَعْشَرَ الْيَهُودِ يَا إِخْوَةَ الْقِرَدَةِ وَ الْخَنَازِيرِ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَائِشَةُ إِنَّ الْفُحْشَ لَوْ كَانَ مُمَثَّلًا لَكَانَ مِثَالَ سَوْءٍ إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْءٍ قَطُّ إِلَّا زَانَهُ وَ لَمْ يُرْفَعْ عَنْه قَطُّ إِلَّا شَانَهُ قَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ مَا سَمِعْتَ إِلَى قَوْلِهِمْ السَّامُ عَلَيْكُمْ فَقَالَ بَلَى أَ مَا سَمِعْتِ مَا رَدَدْتُ عَلَيْهِمْ قُلْتُ عَلَيْكُمْ فَإِذَا سَلَّمَ عَلَيْكُمْ مُسْلِمٌ فَقُولُوا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ وَ إِذَا سَلَّمَ عَلَيْكُمْ كَافِرٌ فَقُولُوا عَلَيْكَ.
🔰حضرت باقر عليهالسلام فرمود:
مردى يهودى وارد شد بر رسول خدا (ص) و عايشه هم در حضور آن حضرت صلىاللَّهعليهوآله بود و گفت:
«السام عليكم»
(يعنى مرگ بر شما)
رسول خدا صلىاللَّهعليهوآله در پاسخ فرمود:
«عليكم»
(يعنى بر شما)
سپس ديگرى (از يهود) آمد و مانند همان گفت و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نيز مانند رفيقش بهاو پاسخ داد، پس سومى وارد شد و مانند آن گفت و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) همان طور كه بهدو نفر رفقايش جواب داده بود جواب او را گفت، پس عايشه خشمگين شد و گفت:
«سام»
و خشم و لعنت بر شما باد اى گروه يهود و اى برادران ميمونها و خوكها، پس رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بهعايشه فرمود:
اى عايشه اگر فحش بصورتى مجسم ميشد هر آينه بد صورتى داشت، نرمش و مدارا بر هيچ چيز نهاده نشده جز اينكه آن چيز را آراسته است، و از هيچ چيز برداشته نشده جز اينكه آن را زشت ساخته عرضكرد: اى رسول خدا آيا نشنيدى كه اينها گفتند:
«السام عليكم»؟
فرمود: چرا، مگر تو نشنيدى آنچه من پاسخشان را دادم و گفتم:
«عليكم»
پس هر گاه مسلمانى به شما سلام كرد به او بگوئيد:
«سلام عليكم»
و هر گاه كافرى بر شما سلام كرد در پاسخش بگوئيد:
«عليك»
📚: الکافي: ج 2 ص 648
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
30.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
➖اثبات جهل عمربنالخطاب از منابع اهل تسنن توسط ذوالفقار المغربی
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖گروه برگزیده از شیعیان چه گروهی هستند؟
🛑 و عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ انْتَخَبَ قَوْماً مِنْ خَلْقِهِ لِقَضَاءِ حَوَائِجِ فُقَرَاءَ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ ع لِيُثِيبَهُمْ بِذَلِكَ الْجَنَّة
🔰 از امام صادق عَلَيْهِ السَّلَامُ (نقل شده است كه) فرمود:
همانا خداوند عزّ و جلّ عدّهاى از بندگان خود را جهت برآوردن نياز و خواستههاى فقيران و شيعيان علىّ عَلَيْهِ السَّلَامُ بر انگيخته است، تا بدين وسيله پاداش بهشت عطايشان نمايد.
📚: المومن 46
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖ اهمیت برآوردن حاجات مومنین
🛑عن أبى عبدالله الصَّادِقِ عليهِ السَّلام قالَ ؛
أيُّما رَجُلٍ مِنْ شِيعَتِنا أتی رَجُلاً مِنْ إخْوانِهِ فَاسْتَعانَ بِهِ فِي حاجَتِهِ ، فَلَمْ يُعِنْهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ ، إلّا ابْتَلاهُ اللهُ بِأنْ يَقْضِیَ حَوائِجَ عِدَّةٍ مِنْ أعْدائِنا.
🔰إمام صادق سلام الله عليه فرمود ؛
هر کس از شيعيان ما در برابر يکی از برادران خود ، إظهار حاجت کند و او در حالی که ميتواند از او دست گيری كند ، کوتاهی نمايد خداوند او را مبتلا می کند به بر آوردن حاجت دشمنان ما.
📚: الکافي: ج 2 ص 366
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
29.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلسله جلسات: تشیع، هویت و تاریخ
توسط: استاد محمدتقی سبحانیحفظهالله
جلسه نهم از سیزده
👈مناسب برای خواهران و برادران با هر سطحی از تحصیلات که علاقمند به مباحث تاریخی و حدیثی هستند👉
👇سر فصلهای این قسمت👇
1: علل عدم قیام اهلبیت برای تصدی ولایت علیرغم منصوص بودن آن
2: چرایی استنکاف حضرت علی (علیهالسلام)در پذیرش خلافت
3: بررسی علل عدم احتجاج امام حسین( علیهالسلام) در کربلا به امامت خود
4: مفهوم شناسی عبارت همانندی امام به کعبه
5: چرایی عدم اشاره امیرمومنین(علیهالسلام) به امامت و خلافت خود در نامه به معاویه
👈توصیه ویژه و اکید
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
10.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
➖تاثیرات مال حرام در ذریه
🛑عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: كَسْبُ اَلْحَرَامِ يَبِينُ فِي اَلذُّرِّيَّةِ.
🔰عبيد بن زراره گويد:
امام صادق عليه السّلام فرمود:
به دست آوردن سود
حرام ، در فرزندان اثر خودش را ظاهر مىكند.
📚الکافي ج ۵، ص ۱۲۴
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖کار نیک کردن با مال حرام چه حکمی دارد؟
🛑عنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ أَصَابَ مَالًا مِنْ عَمَلِ بَنِي أُمَيَّةَ وَ هُوَ يَتَصَدَّقُ مِنْهُ وَ يَصِلُ مِنْهُ قَرَابَتَهُ وَ يَحُجُّ لِيُغْفَرَ لَهُ مَا اكْتَسَبَ وَ هُوَ يَقُولُ- إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ الْخَطِيئَةَ لَا تُكَفِّرُ الْخَطِيئَةَ وَ لَكِنَّ الْحَسَنَةَ تَحُطُّ الْخَطِيئَةَ
🔰سماعه میگوید به امامصادق «علیهالسلام» گفتم:
مردى در زمان بنى اميه، كارگزار حكومت شده و از اين راه، اندوختهاى(مال حرام) گرد آورده است.
اينك از اندوخته خود، صدقه مىدهد، صله رحم مىكند و به حج مىرود، تا جرائم او بخشوده شود. مىگويد: به نص قرآن مجيد، «نيكيها بديها را مىشويد».
ابو عبداللّه گفت: بديها، كه بديها را نخواهد شست، اين فقط نيكيها هستند كه بديها را مىشويند
📚الکافي: ج 5 ص 126
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖با اموالی که از راه حرام به دست آمدهاند چه باید کرد؟
🛑علِيُّ بْنُ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: كَانَ لِي صَدِيقٌ مِنْ كُتَّابِ بَنِي أُمَيَّةَ
فَقَالَ لِيَ اسْتَأْذِنْ لِي عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَاسْتَأْذَنْتُ لَهُ فَلَمَّا دَخَلَ سَلَّمَ وَ جَلَسَ ثُمَّ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي كُنْتُ فِي دِيوَانِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ فَأَصَبْتُ مِنْ دُنْيَاهُمْ مَالًا كَثِيراً وَ أَغْمَضْتُ فِي مَطَالِبِهِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَوْ لَا أَنَّ بَنِي أُمَيَّةَ وَجَدُوا مَنْ يَكْتُبُ لَهُمْ وَ يَجْبِي لَهُمُ الْفَيْءَ وَ يُقَاتِلُ عَنْهُمْ وَ يَشْهَدُ جَمَاعَتَهُمْ لَمَا سَلَبُونَا حَقَّنَا وَ لَوْ تَرَكَهُمُ النَّاسُ وَ مَا فِي أَيْدِيهِمْ مَا وَجَدُوا شَيْئاً إِلَّا مَا وَقَعَ فِي أَيْدِيهِمْ فَقَالَ الْفَتَى جُعِلْتُ فِدَاكَ فَهَلْ لِي مِنْ مَخْرَجٍ مِنْهُ قَالَ إِنْ قُلْتُ لَكَ تَفْعَلُ قَالَ أَفْعَلُ قَالَ اخْرُجْ مِنْ جَمِيعِ مَا كَسَبْتَ فِي دَوَاوِينِهِمْ فَمَنْ عَرَفْتَ مِنْهُمْ رَدَدْتَ عَلَيْهِ مَالَهُ وَ مَنْ لَمْ تَعْرِفْ تَصَدَّقْتَ بِهِ وَ أَنَا أَضْمَنُ لَكَ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّةَ قَالَ فَأَطْرَقَ الْفَتَى طَوِيلًا فَقَالَ قَدْ فَعَلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ ابْنُ أَبِي حَمْزَةَ فَرَجَعَ الْفَتَى مَعَنَا إِلَى الْكُوفَةِ فَمَا تَرَكَ شَيْئاً عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ إِلَّا خَرَجَ مِنْهُ حَتَّى ثِيَابَهُ الَّتِي كَانَتْ عَلَى بَدَنِهِ قَالَ فَقَسَمْنَا لَهُ قِسْمَةً وَ اشْتَرَيْنَا لَهُ ثِيَاباً وَ بَعَثْنَا لَهُ بِنَفَقَةٍ قَالَ فَمَا أَتَى عَلَيْهِ أَشْهُرٌ قَلَائِلُ حَتَّى مَرِضَ فَكُنَّا نَعُودُهُ قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَيْهِ يَوْماً وَ هُوَ فِي السِّيَاقِ- فَفَتَحَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ وَفَى لِي وَ اللَّهِ صَاحِبُكَ قَالَ ثُمَّ مَاتَ فَوَلِينَا أَمْرَهُ فَخَرَجْتُ حَتَّى دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيَّ قَالَ يَا عَلِيُّ وَفَيْنَا وَ اللَّهِ لِصَاحِبِكَ قَالَ فَقُلْتُ صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَكَذَا قَالَ لِي وَ اللَّهِ عِنْدَ مَوْتِه
🔰ابنابیحمزه گفت:
من دوستی داشتم که از نویسندگان بنیامیه بود. گفت به من اجازه بده نزد امام صادق «علیه السلام» بروم.
برای او اجازه گرفتم. وقتی داخل شد، سلام کرد و نشست.
سپس گفت: فدای شما شوم، من در دیوان این قوم بودم و از دنیاشان مال زیادی به دست آوردم و در مطالبهٔ آن چشمپوشی کردم.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: اگر بنیامیه کسانی را پیدا نمیکردند که برایشان بنویسند و خراج جمع کنند، بجنگند و در جماعتشان حضور یابند، حق ما را غصب نمیکردند.
اگر مردم آنها را با آنچه در دست دارند، رها میکردند، چیزی نمییافتند جز آنچه به دستشان افتاده بود. جوان گفت: فدای شما شوم، آیا راهی برای خروج از این وضع دارم؟
امام فرمودند: اگر بگویم، انجام میدهی؟ گفت: بله، انجام میدهم.
امام فرمودند: از تمام آنچه در دیوانهای آنها کسب کردهای، خارج شو.
هر کس را که میشناسی، مالش را به او برگردان و هر کس را نمیشناسی، با آن صدقه بده. من بهشت را نزد خدا برایت ضمانت میکنم.
جوان مدت زیادی ساکت ماند و سپس گفت: انجام دادم، فدای شما شوم.
ابن ابی حمزه گفت: جوان با ما به کوفه بازگشت و هر چه داشت، حتی لباسهای بدنش را بیرون آورد. برای او لباس خریدیم و هزینهای برایش فرستادیم.
پس از چند ماه بیمار شد و ما به عیادتش میرفتیم. روزی به دیدارش رفتم، در حال جان دادن بود. چشمانش را باز کرد و گفت: ای علی، دوستت به وعدهاش وفا کرد. سپس درگذشت.
ما امورش را بر عهده گرفتیم تا اینکه نزد امام صادق (علیه السلام) رفتم. وقتی مرا دیدند، گفتند: ای علی، ما به وعدهمان به دوستت وفا کردیم. گفتم: درست است، فدای شما شوم، اینگونه به من گفتند.
📚: الکافي ج5 ص 106
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖مال حلالی که مخلوط با مال حرام شده است را چگونه پاک کنیم؟
🛑عنِ اَلنَّوْفَلِيِّ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أَتَى رَجُلٌ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ فَقَالَ إِنِّي كَسَبْتُ مَالاً أَغْمَضْتُ فِي مَطَالِبِهِ حَلاَلاً وَ حَرَاماً وَ قَدْ أَرَدْتُ اَلتَّوْبَةَ وَ لاَ أَدْرِي اَلْحَلاَلَ مِنْهُ وَ اَلْحَرَامَ وَ قَدِ اِخْتَلَطَ عَلَيَّ فَقَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ تَصَدَّقْ بِخُمُسِ مَالِكَ فَإِنَّ اَللَّهَ جَلَّ اِسْمُهُ رَضِيَ مِنَ اَلْأَشْيَاءِ بِالْخُمُسِ وَ سَائِرُ اَلْأَمْوَالِ لَكَ حَلاَلٌ .)1
🔰سكونى گويد: امام صادق عليهالسّلام فرمودند:
مردى نزد امير مؤمنان على عليه السّلام آمد و عرض كرد:
من مالى را به دست آوردهام كه كارى نداشتم از راه حلال باشد يا
حرام (مخلوط است) و قصد توبه دارم، و نمىدانم كه حلال و حرامش كدام است و حلال و حرامش با هم مخلوط شدهاند.
امير مؤمنان على عليهالسّلام فرمود: يك پنجم از مال خودت را صدقه بده، چون خداوند به يك پنجم از مال رضايت داده است و بقيه اموالت براى تو حلال است.
👇توضیح👇
🔺قوله عليه السلام: تصدق بخمس مالك خصصه الأصحاب بما إذا جهل قدر الحرام و مالكه، فلو عرفهما تعين الدفع إلى المالك بأجمعه، و لو علم المالك و لم يعلم القدر صالحه، و لو علم القدر خاصة وجبت الصدقة به و إن زاد عن الخمس.)2
🔸علامه مجلسی رحمهاللهعلیه:
اینکه امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند خُمس( ۱/۵) مال مخلوط شده را صدقه بدهد؛
برای زمانی است که:
اولا مقدار مال حرام مخلوط شده مشخص نباشد
ثانیا صاحب مال حرام مشخص نباشد
1: لذا زمانی که مقدار مال حرام و صاحب مال حرام مشخص باشد، باید مال را به صاحبش برگرداند.
2: اگر صاحب مال را بشناسد ولی مقدار مال معلوم نباشد باید مصالحه کند(صاحب مال را راضی کند)
3: اگر فقط مقدار مال حرام را بداند ولی صاحب مال را نشناسد باید همان مقدار را صدقه بدهد اگر چه بیشتر از خمس باشد
📚:منابع
1:الکافي ج ۵، ص ۱۲۵
2:مراه العقول ج۱۹ ص۸۹
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖حکم اموالی که نمی دانیم حلال هستند یا حرام چیست؟
🛑عنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كُلُّ شَيْءٍ يَكُونُ فِيهِ حَلَالٌ وَ حَرَامٌ فَهُوَ حَلَالٌ لَكَ أَبَداً حَتَّى أَنْ تَعْرِفَ الْحَرَامَ مِنْهُ بِعَيْنِهِ فَتَدَعَهُ.
🔰عبداللهبنسنان از امام صادق «علیهالسلام» روایت کردهاند:
"هر چیزی که در آن حلال و حرام وجود دارد، برای تو همیشه حلال است تا زمانی که به طور خاص حرام بودن آن را بشناسی و از آن دوری کنی."
📚الکافي: ج 5 ص 313
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖مناظره مرحوم شیخ صدوق در باب چرائی عدم خروج امام زمان«عجلاللهتعالیفرجهالشریف» با ملحدین
قسمت اول
🛑و لقد كلمني بعض الملحدين في مجلس الأمير السعيد ركن الدولة رضي الله عنه فقال لي وجب على إمامكم أن يخرج فقد كاد أهل الروم يغلبون على المسلمين فقلت له إن أهل الكفر كانوا في أيام نبينا ص أكثر عددا منهم اليوم و قد أسر ع أمره و كتمه أربعين سنة بأمر الله جل ذكره و بعد ذلك أظهره لمن وثق به و كتمه ثلاث سنين عمن لم يثق به ثم آل الأمر إلى أن تعاقدوا على هجرانه و هجران جميع بني هاشم و المحامين عليه لأجله فخرجوا إلى الشعب و بقوا فيه ثلاث سنين فلو أن قائلا قال في تلك السنين لم لا يخرج محمد ص فإنه واجب عليه الخروج لغلبة المشركين على المسلمين ما كان يكون جوابنا له
إِلَّا أَنَّهُ ع بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ خَرَجَ إِلَى الشِّعْبِ حِينَ خَرَجَ وَ بِإِذْنِهِ غَابَ «1» وَ مَتَى أَمَرَهُ بِالظُّهُورِ وَ الْخُرُوجِ خَرَجَ وَ ظَهَرَ لِأَنَّ النَّبِيَّ ص بَقِيَ فِي الشِّعْبِ هَذِهِ الْمُدَّةَ حَتَّى أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَنَّهُ قَدْ بَعَثَ أَرَضَةً عَلَى الصَّحِيفَةِ الْمَكْتُوبَةِ بَيْنَ قُرَيْشٍ فِي هِجْرَانِ النَّبِيِّ ص وَ جَمِيعِ بَنِي هَاشِمٍ الْمَخْتُومَةِ بِأَرْبَعِينَ خَاتَماً الْمُعَدَّلَةِ عِنْدَ زَمَعَةَ بْنِ الْأَسْوَدِ فَأَكَلَتْ مَا كَانَ فِيهَا مِنْ قَطِيعَةِ رَحِمٍ وَ تَرَكَتْ مَا كَانَ فِيهَا مِنِ اسْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَامَ أَبُو طَالِبٍ فَدَخَلَ مَكَّةَ فَلَمَّا رَأَتْهُ قُرَيْشٌ قَدَّرُوا أَنَّهُ قَدْ جَاءَ لِيُسَلِّمَ إِلَيْهِمُ النَّبِيَّ ص حَتَّى يَقْتُلُوهُ أَوْ يُرْجِعُوهُ عَنْ نُبُوَّتِهِ فَاسْتَقْبَلُوهُ وَ عَظَّمُوهُ فَلَمَّا جَلَسَ قَالَ لَهُمْ يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ إِنَّ ابْنَ أَخِي محمد [مُحَمَّداً] لَمْ أُجَرِّبْ عَلَيْهِ كَذِباً قَطُّ وَ إِنَّهُ قَدْ أَخْبَرَنِي أَنَّ رَبَّهُ أَوْحَى إِلَيْهِ أَنَّهُ قَدْ بَعَثَ عَلَى الصَّحِيفَةِ الْمَكْتُوبَةِ بَيْنَكُمْ الْأَرَضَةَ فَأَكَلَتْ مَا كَانَ فِيهَا مِنْ قَطِيعَةِ رَحِمٍ وَ تَرَكَتْ مَا كَانَ فِيهَا مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَخْرَجُوا الصَّحِيفَةَ وَ فَكُّوهَا فَوَجَدُوهَا كَمَا قَالَ فَآمَنَ بَعْضٌ وَ بَقِيَ بَعْضٌ عَلَى كُفْرِهِ وَ رَجَعَ النَّبِيُّ ع وَ بَنُو هَاشِمٍ إِلَى مَكَّةَ
مموهة.
🔰يكى از ملحدين در مجلس امير سعيد ركن الدوله رضى اللَّه عنه با من مناظره می کرد:
، از اينجا شروع كرد كه واجب است بر امام شما كه ظهور کند زیرا نزديك است روميان بر مسلمانان غلبه كنند به او گفتم كفار در روزگار پيغمبر ما «صلی الله علیه و آله» تعداد بيشترى داشتند و آن حضرت چهل سال نبوت خود را به اذن خدا مخفی کرد و بعد از آن بكسانى كه وثوق داشت اظهار نبوت كرد و مدت سه سال از كسانى كه به آنها اعتماد نداشت كتمان ميكرد سپس كار به اينجا كشيد كه قريش معاهده كردند او را و جميع بنى هاشم رو حمايت كشانش را بخاطر او ترك كنند اينها در شعب جمع شدند و سه سال در آن ماندند آيا اگر كسى بگويد چرا در اين سالها محمد «صلی الله علیه و اله» قیام نکرد و جلو غلبه مشركين را بر مسلمين نگرفت چه جوابى داريم جز اينكه محمد «صلی الله علیه و اله» به دستور خداى تعالى در شعب ماندند و باذن او غائب شد و هر وقت اجازه خروج و ظهور دريافت كرد بيرون شد زيرا پيغمبر «صلی الله علیه و اله» اين مدت در شعب ماند تا خداى عز و جل به او وحى كرد كه موريانه فرستاده و عهدنامه قريش را در هجران پيغمبر «صلی الله علیه و اله» و همه بنى هاشم كه چهل مهر و امضاء داشته و نزد زمعة بن اسود سپرده بوده خورده تعهدات قطع رحم آن از ميان رفته و همان نام خداى عز و جل در آن باقيست ابو طالب برخاست و وارد مكه شد چون قريش او را ديدند تصور كردند آمده است پيغمبر «صلی الله علیه و اله» را به آنها تسليم كند تا او را بكشند يا از نبوت برگردانند و او را احترام نمودند چون نشست فرمود اى گروه قريش من هرگز از برادر زاده ام محمد دروغ نديدم او به من خبر داده كه پروردگارش به او وحى كرده كه موريانه را فرستاده بعهد نامه شما و آنچه راجع بقطع رحم در آن بوده خورده است و نامهاى خداى عز و جل بجا مانده چون صحيفه را آوردند و گشودند ديدند همان طور است بعضى ايمان آوردند و بعضى بر كفر خود ماندند پيغمبر و بنى هاشم بمكه برگشتند،
📚;کمال الدین ج 1 ص 87
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖مناظره مرحوم شیخ صدوق در باب چرائی عدم خروج امام زمان«عجلاللهتعالیفرجهالشریف» با ملحدین
قسمت دوم
🛑كذا الإمام ع إذا أذن الله له في الخروج خرج و شيء آخر و هو أن الله تعالى ذكره أقدر على أعدائه الكفار من الإمام فلو أن قائلا قال لم يمهل الله أعداءه و لا يبيدهم و هم يكفرون به و يشركون لكان جوابنا له
أن الله تعالى ذكره لا يخاف الفوت فيعاجلهم بالعقوبة و لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ و لا يقال له لم و لا كيف و هكذا إظهار الإمام إلى الله الذي غيبه فمتى أراده أذن فيه فظهر.
فقال الملحد لست أومن بإمام لا أراه و لا تلزمني حجته ما لم أره فقلت له يجب أن تقول إنه لا تلزمك حجة الله تعالى ذكره لأنك لا تراه و لا تلزمك حجة الرسول ع لأنك لم تره.
فقال للأمير السعيد ركن الدولة رضي الله عنه أيها الأمير راع ما يقول هذا الشيخ فإنه يقول إن الإمام إنما غاب و لا يرى لأن الله عز و جل لا يرى فقال له الأمير رحمه الله لقد وضعت كلامه غير موضعه و تقولت عليه و هذا انقطاع منك و إقرار بالعجز.
و هذا سبيل جميع المجادلين لنا في أمر صاحب زماننا ع ما يلفظون في دفع ذلك و جحوده إلا بالهذيان و الوساوس و الخرافات المموهة.
🔰مرحوم صدوق در ادامه مناظره:
امام عليهالسلام چنين است هر گاه خدا بهاو اجازه دهد ظاهر مىشود
جواب ديگر آنكه خدا بر دفع كفار قادرتر از امام است
اگر كسى گويد چرا خدا دشمنان خود را مهلت داده و آنها را نابود نميكند با اينكه بهاو كافر و مشركند؟
جواب ما ايناست كه خداى جل ذكره از فوت عقوبت آنها ترسى ندارد تا عجله كند از او پرسشى نشود آنها مسئولند بهحضرت او گفته نشود براى چه و چگونه؟
و هم چنين است اظهار امامى كه او را غايب كرده است هر وقت خواست و بهاو اجازه داد ظهور ميكند ملحد گفت من بهامامى كه نبينم ايمان ندارم و حجت او بر من تمام نيست تا او را نديدم گفتم لازم است بگوئى حجت خداى تعالى ذكره هم بر تو تمام نيست چون او را نبينى و حجت رسول خدا هم بر تو تمام نيست چون او را نديدى روى بهامير سعيد ركن الدوله رضى اللَّه عنه كرد و گفت ايها الامير بشنو اين شيخ چه بزبان مىآورد ميگويد امام غائب است و ديده نميشود چون خداى عز و جل هم ديده نميشود امير رحمه اللَّه بهاو گفت سخن او را بد تفسير كردى و بهاو افتراء بستى اين دليل درماندگى و عجز تو است و روشى است كه همه اهل جدال در باره صاحب الزمان ما دارند و در رد و انكار آن زبان به هذيان و وسوسه و خرافات ناروا ميگشايند.
📚;کمال الدین ج 1 ص 87
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi