eitaa logo
علم الحدیث
13هزار دنبال‌کننده
81 عکس
240 ویدیو
74 فایل
بسم‌اللہ‌الࢪحمن‌الࢪحیم‍! در‌ڪانال‌علم‌الحدیث‌ قصد‌ داریم‌ در‌ راستاے ترویج احادیث اهل‌بیت‌''علیھم‌السلام'' مطالبـے ارائہ دهیم!🕊 کپی مطالب آزاده☺ مهم ترویج احادیث است مدیریت: @Isaund24 ࢪَحِم‌َ اللَّہ‌ عَبـْدا‌ً أَحیَا‌ أَمْࢪَنـا🌿-
مشاهده در ایتا
دانلود
غربت دردناک امام صادق علیه السلام😭 🛑عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:«دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْعَبَّاسِ بِالْحِيرَةِ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِي الصِّيَامِ الْيَوْمَ فَقُلْتُ ذَاكَ إِلَى الْإِمَامِ إِنْ صُمْتَ صُمْنَا وَ إِنْ أَفْطَرْتَ أَفْطَرْنَا فَقَالَ يَا غُلَامُ عَلَيَّ بِالْمَائِدَةِ فَأَكَلْتُ مَعَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ وَ اللَّهِ أَنَّهُ يَوْمٌ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَكَانَ إِفْطَارِي يَوْماً وَ قَضَاؤُهُ أَيْسَرَ عَلَيَّ مِنْ أَنْ يُضْرَبَ عُنُقِي وَ لَا يُعْبَدَ اللَّهُ)1 🔰از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند: «نزد ابوالعباس سفّاح در حیره رفتم. (به من) گفت: ای اباعبدالله! نظرت درباره روزه‌ی امروز چیست؟ گفتم: این امر به امام (پیشوای مسلمانان) مربوط است؛ اگر روزه بگیری، من هم روزه می‌گیرم، اگر افطار کنی، من هم افطار می‌کنم! (به غلامش) گفت: ای غلام! سفره را برایم پهن کن. پس من هم با او غذا خوردم، درحالی‌که ـ به خدا قسم ـ می‌دانستم که آن روز، یکی از روزهای ماه رمضان است.👈 اما این‌که روزه‌ی یک روز را بخورم و (بعداً) قضایش را به‌جا آورم، برایم آسان‌تر بود از این‌که گردنم زده‌شود و خداوند عبادت نشود.» 👇نکته 👇 فرمایش امام صادق علیه السلام فرمودند: 🔺فَكَانَ إِفْطَارِي يَوْماً وَ قَضَاؤُهُ أَيْسَرَ عَلَيَّ مِنْ أَنْ يُضْرَبَ عُنُقِي وَ لَا يُعْبَدَ اللَّهُ. 🔸اما این‌که روزه‌ی یک روز را بخورم و (بعداً) قضایش را به‌جا آورم، برایم آسان‌تر بود از این‌که گردنم زده‌شود و خداوند عبادت نشود اولا: الاضطرار تبیح المحظورات ثانیا; امام صادق علیه السلام شریان اصلی شیعه بودند که تازه به وسیله تلاش‌های امامین صادقین علیهما السلام دارد قدرت علمی پیدا می‌کند و برای فهم بهتر ربط بین زنده ماندن امام علیه‌السلام و عبادت خداوند به روایت زیبا دقت کنید👇 🛑قالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ "سلام الله علیه": إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا فَأَحْسَنَ خَلْقَنَا وَ صَوَّرَنَا فَأَحْسَنَ صُوَرَنَا وَ جَعَلَنَا عَيْنَهُ فِي عِبَادِهِ وَ لِسَانَهُ النَّاطِقَ فِي خَلْقِهِ وَ يَدَهُ الْمَبْسُوطَةَ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ وَجْهَهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ وَ بَابَهُ الَّذِي يَدُلُّ عَلَيْهِ وَ خُزَّانَهُ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ بِنَا أَثْمَرَتِ الْأَشْجَارُ وَ أَيْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ جَرَتِ الْأَنْهَارُ وَ بِنَا يَنْزِلُ غَيْثُ السَّمَاءِ وَ يَنْبُتُ عُشْبُ الْأَرْضِ وَ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ لَوْ لَا نَحْنُ مَا عُبِدَ اللَّهُ)2 🔰 امام صادق "سلام الله علیه" فرمود: خداوند ما را آفرید، پس خلقت ما را نیکو ساخت. و ما را صورت بخشید، پس صورت‌های نیکو به ما داد. و ما را چشم خود در میان بندگانش، و زبان گویای خود در میان خلقش، و دست باز خویش در مهربانی و رحمت بر بندگانش، و روی خود که وسیله توجه به اوست، و در خویش که بر او دلالت می کند، و گنجینه داران خود در آسمان و زمینش قرار داد. 👈به سبب ما درختها میوه داده و میوه ها به ثمر رسیده و نهرها جاری گشته اند. و به سبب ما باران از آسمان می بارد و گیاه از زمین می روید. و به وسیله عبادت ما خدا پرستش می شود. و اگر ما نبودیم خدا عبادت نمی شد. 📚:منابع 1:الكافي، ج۴، ص۸۳ 2:الكافي ج‏۱ ،ص: ۱۴۴ ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
کمک‌های شبانه امام صادق علیه السلام 🛑 عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) إِذَا أَعْتَمَ وَ ذَهَبَ مِنَ اللَّیْلِ شَطْرُهُ أَخَذَ جِرَاباً فِیهِ خُبْزٌ وَ لَحْمٌ وَ الدَّرَاهِمُ فَحَمَلَهُ عَلَی عُنُقِهِ ثُمَّ ذَهَبَ بِهِ إِلَی أَهْلِ الْحَاجَةِ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ فَقَسَمَهُ فِیهِمْ وَ لَا یَعْرِفُونَهُ فَلَمَّا مَضَی أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فَقَدُوا ذَلِکَ فَعَلِمُوا أَنَّهُ کَانَ أَبَاعَبْدِاللَّهِ علیه السلام. 🔰 هشام بن سالم نقل میکند: وقتی پاسی از شب می‌گذشت، امام صادق علیه السلام کیسه‌ای از نان و گوشت و پول برمی‌داشت و بر دوش خود گذاشته و نزد مستمندان مدینه می‌برد و در میانشان تقسیم می‌کرد، ولی آنان او را نمی‌شناختند. وقتی امام صادق علیه السلام به شهادت رسید، دیگر آن صدقات شبانه را ندیدند و فهمیدند که آن مرد، امام صادق علیه السلام بوده است. 📚:الکافی ج7ص224 👇نکته👇 دقت کنید؛ اهالی مدینه که امام صادق علیه‌السلام شبانه به آنان کمک میکردند شیعه نبودند(مطالعه کنید) ♻️کانال:علم الحدیث @mirasehadisi
آتش بر خانه وحی😭 🛑عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: وَجَّهَ‏ أَبُو جَعْفَرٍ الْمَنْصُورُ إِلَى الْحَسَنِ بْنِ زَيْدٍ وَ هُوَ وَالِيهِ عَلَى الْحَرَمَيْنِ أَنْ أَحْرِقْ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ دَارَهُ فَأَلْقَى النَّارَ فِي دَارِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فَأَخَذَتِ النَّارُ فِي الْبَابِ وَ الدِّهْلِيزِ فَخَرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَتَخَطَّى النَّارَ وَ يَمْشِي فِيهَا وَ يَقُولُ أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ الثَّرَى‏ أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ ع)1 🔰مفضل بن عمر،گويد: ابو جعفر منصور(عباسى)(خليفه عباسى)به حسن بن زيد كه از طرف او والى مكه و مدينه بود پيغام داد كه خانه جعفر بن محمد را آتش بزن او هم خانه را آتش زد و امام صادق عليه السّلام بيرون شد و در ميان آن آتش افروخته،گام مى‌زد و مى‌فرمود:منم پسر اعراق الثرى (لقب اسماعيل بوده)منم پسر ابراهيم خليل خدا(كه آتش نمرود بر او گلستان شد)😭 👇نکته👇 🛑 أرسل و الحسن هو ابن زيد بن الحسن بن علي بن أبي طالب، و يدل على ذمه و انحرافه عن الأئمة عليهم السلام‏) 2 🔰علامه مجلسی علیه الرحمه: در متن روایت نوشته بود که الحسن بن زید از طرف منصور عباسی برای اتش زدن خانه امام صادق علیه‌السلام فرستاده شده بود : 👈اسم کامل وی: حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب است { .....} که این روایت دلالت بر ذم وی و انحراف وی از عقیده ائمه علیهم السلام میکند. 📚:منابع 1:الكافي ج‏1، ص: 473 2: مرآة العقول ج‏6، ص: 28‌ ♻️کانال:علم الحدیث @mirasehadisi
وصیّ واقعی امام صادق علیه السلام 🛑دَاوُدُ بْنُ كَثِيرٍ الرَّقِّيُّ قَالَ- أَتَى أَعْرَابِيٌّ إِلَى أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ فَسَأَلَهُ خَبَراً فَقَالَ تُوُفِّيَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ فَشَهِقَ شَهْقَةً وَ أُغْمِيَ عَلَيْهِ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ هَلْ أَوْصَى إِلَى أَحَدٍ قَالَ نَعَمْ أَوْصَى إِلَى ابْنِهِ عَبْدِ اللَّهِ وَ مُوسَى وَ أَبِي جَعْفَرٍ الْمَنْصُورِ فَضَحِكَ أَبُو حَمْزَةَ وَ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا إِلَى الْمَهْدِيِّ وَ بَيَّنَ لَنَا عَنِ الْكَبِيرِ وَ دَلَّنَا عَلَى الصَّغِيرِ وَ أَخْفَى عَنْ أَمْرٍ عَظِيمٍ فَسُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ فَقَالَ بَيَّنَ عُيُوبَ الْكَبِيرِ وَ دَلَّ عَلَى الصَّغِيرِ لِإِضَافَتِهِ إِيَّاهُ وَ كَتَمَ الْوَصِيَّةَ لِلْمَنْصُورِ لِأَنَّهُ لَوْ سَأَلَ الْمَنْصُورُ عَنِ الْوَصِيِّ لَقِيلَ أَنْتَ. 🔰داود بن كثير رقى گفت: مرد عربى پيش ابو حمزه ثمالى آمده چيزى پرسيد-ابو حمزه گفت حضرت صادق از دنيا رفت. عرب ناله‌اى زده بيهوش شد. وقتى بهوش آمد پرسيد كسى را وصى قرار داده گفت بلى و پسر خود عبد اللّٰه و موسى و منصور دوانيقى را وصى خود قرار داده ابو حمزه لبخندى زده گفت الحمد للّٰه كه ما را هدايت نمود و ما را به بزرگتر آشنا كرد و كوچكتر را معرفى نمود و مطلب بزرگى را پنهان داشت. توضيح خواستند از اين جملات مبهمش گفت عيب‌هاى پسر بزرگتر را نمود و ما را راهنمائى به فرزند كوچكتر موسى بن جعفر نمود و وصى واقعى را از منصور پنهان كرد اگر او بگويد وصى جعفر بن محمّد كيست بگويند خودت. 📚: مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏4، ص: 320 ♻️کانال:علم الحدیث @mirasehadisi
مداحی آنلاین - شهر مدینه باز عزادار یه داغه - نریمان پناهی.mp3
3.16M
روضه امام صادق برای حضرت زهرا سلام الله علیهما😭 🛑عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ أَنَا مَغْمُومٌ مَكْرُوبٌ فَقَالَ لِي يَا سَكُونِيُّ مِمَّا غَمُّكَ قُلْتُ وُلِدَتْ لِي اِبْنَةٌ فَقَالَ يَا سَكُونِيُّ عَلَى اَلْأَرْضِ ثِقْلُهَا وَ عَلَى اَللَّهِ رِزْقُهَا تَعِيشُ فِي غَيْرِ أَجَلِكَ وَ تَأْكُلُ مِنْ غَيْرِ رِزْقِكَ فَسَرَّى وَ اَللَّهِ عَنِّي فَقَالَ لِي مَا سَمَّيْتَهَا قُلْتُ فَاطِمَةَ قَالَ آهِ آهِ ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى جَبْهَتِهِ فَقَالَ .....أَمَّا إِذَا سَمَّيْتَهَا فَاطِمَةَ فَلاَ تَسُبَّهَا وَ لاَ تَلْعَنْهَا وَ لاَ تَضْرِبْهَا . 🔰سكونى گويد: روزى با اندوه خدمت امام صادق عليه السّلام شرف‌ياب شدم، فرمود: اى سكونى! چرا اندوهگين هستى‌؟ عرض كردم: دخترى برايم متولّد شده است، فرمود: اى سكونى! سنگينى دخترت بر زمين و روزى او به عهده خداوند است؛ او در غير زندگى تو زندگى مى‌كند و جز روزى تو بهره مى‌برد، سكونى گويد: به خدا سوگند! سخن حضرتش غم را از من زدود. آن‌گاه فرمود: نام او را چه گذاشته‌اى‌؟ عرض كردم: فاطمه . آن حضرت به ياد مظلوميّت حضرت زهرا عليها السّلام افتاد و فرمود: آه! آه. 😭 سپس دست مبارك را بر پيشانى گذاشت و فرمود:....آن‌گاه كه نام دخترت را فاطمه نهادى؛ به او دشنام نده، او را لعنت نكن و او را كتك نزن. 📚الکافي ج ۶، ص ۴۸_۴۹ ♻️کانال:علم الحدیث @mirasehadisi
وصی امام صادق علیه السلام چه کسی بود؟ 🛑رَوَی أَبُو أَیُّوبَ الْخُوزِیُّ قَالَ: بَعَثَ إِلَیَّ أَبُو جَعْفَرٍ الْمَنْصُورُ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَی کُرْسِیٍّ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ شَمْعَةٌ وَ فِی یَدِهِ کِتَابٌ فَلَمَّا سَلَّمْتُ عَلَیْهِ رَمَی الْکِتَابَ إِلَیَّ وَ هُوَ یَبْکِی وَ قَالَ هَذَا کِتَابُ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ یُخْبِرُنَا أَنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ قَدْ مَاتَ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ثَلَاثاً وَ أَیْنَ مِثْلُ جَعْفَرٍ- ثُمَّ قَالَ لِی اکْتُبْ فَکَتَبْتُ صَدْرَ الْکِتَابِ ثُمَّ قَالَ اکْتُبْ إِنْ کَانَ أَوْصَی إِلَی رَجُلٍ بِعَیْنِهِ فَقَدِّمْهُ وَ اضْرِبْ عُنُقَهُ قَالَ فَرَجَعَ الْجَوَابُ إِلَیْهِ أَنَّهُ قَدْ أَوْصَی إِلَی خَمْسَةٍ أَحَدُهُمْ أَبُو جَعْفَرٍ الْمَنْصُورُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ سُلَیْمَانَ وَ عَبْدُ اللَّهِ وَ مُوسَی ابْنَیْ جَعْفَرٍ وَ حَمِیدَةَ فَقَالَ الْمَنْصُورُ لَیْسَ إِلَی قَتْلِ هَؤُلَاءِ سَبِیلٌ.) 1 🔰 ابو ایوب خوزی گفت: منصور دوانیقی نیمه شب به دنبال من فرستاد، وقتی رفتم روی تخت نشسته بود، شمعی در مقابلش می‌سوخت و در دست نامه ای داشت، تا سلام کردم نامه را پیش من انداخت و شروع به گریه کرد. گفت این نامه محمّد بن سلیمان است که نوشته جعفر بن محمّد از دنیا رفته است «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» سه مرتبه این عبارت را گفت کجا می‌توان کسی چون جعفر بن محمّد پیدا کرد. سپس به من گفت بنویس. اول نامه را نوشتم، گفت بنویس اگر شخص معینی را وصی خود قرار داده گردنش را بزن. جواب آمد که پنج نفر را وصی خود قرار داده است، یکی از آن‌ها خود منصور ابو جعفر است، محمد بن سلیمان، عبد اللَّه و موسی دو پسرش و حمیده. منصور گفت نمی توان این‌ها را کشت. 👇شرح روایت👇 🛑وجه التقية في تشريك هؤلاء ظاهر و مع ذلك أوضح الأمر إذ معلوم أن ذكر منصور بن سليمان للتقية، و معلوم أيضا أن حميدة لم تكن قابلة للإمامة فبقي الأمر مترددا بين الوالدين، و لو كان الأكبر قابلا للإمامة لم يضم إليه الأصغر فبين عليه السلام بذلك أنه غير قابل لذلك، فتعين موسى عليه السلام.)2 🔰 علامه مجلسی رحمه الله علیه: وجه تقیه در حدیث مشهود است با وجود تقیه امر{امامت} واضح است چون معلوم است که نام بردن منصور دوانیقی برای تقیه است{ چون انسان فاجر صلاحیت امام شدن را ندارد و همچنین حمیده{ همسر امام صادق علیه السلام} زیرا نِسوان قابلیت امام شدن را ندارند.پس امامت مردد میشود بین دو فرزند امام صادق علیه السلام یعنی عبدالله و موسی و اگر فرزند بزرگتر { عبدالله} لیاقت امامت را داشت هیچ وقت فرزند کوچکتر { امام کاظم علیه السلام} را در وصیت نام نمیبرد لذا امام صادق علیه السلام امر را واضح بیان کرده است و در بین وصی ها فقط امام موسی کاظم علیه السلام قابلیت امام شدن برای جامعه را دارد . 📚: منابع 1:الکافی ،ج ۱ ،ص ۳۱۰ 2: مرآة العقول ج‏3، ص: 338 ♻️کانال:علم الحدیث @mirasehadisi
دلیل دوری امام صادق علیه‌السلام از منصور دوانیقی ملعون 🛑قَالَ اِبْنُ حُمْدُونٍ: كَتَبَ اَلْمَنْصُورُ إِلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ: لِمَ لاَ تَغْشَانَا كَمَا يَغْشَانَا سَائِرُ اَلنَّاسِ فَأَجَابَهُ: «لَيْسَ لَنَا مَا نَخَافُكَ مِنْ أَجْلِهِ وَ لاَ عِنْدَكَ مِنْ أَمْرِ اَلْآخِرَةِ مَا نَرْجُوكَ لَهُ وَ لاَ أَنْتَ فِي نِعْمَةٍ فَنُهَنِّيَكَ وَ لاَ تَرَاهَا نَقِمَةً فَنُعَزِّيَكَ بِهَا فَمَا نَصْنَعُ عِنْدَكَ.» قَالَ: فَكَتَبَ إِلَيْهِ: تَصْحَبُنَا لِتَنْصَحَنَا. فَأَجَابَهُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: «مَنْ أَرَادَ اَلدُّنْيَا لاَ يَنْصَحُكَ وَ مَنْ أَرَادَ اَلْآخِرَةَ لاَ يَصْحَبُكَ.» فَقَالَ اَلْمَنْصُورُ: وَ اَللَّهِ لَقَدْ مَيَّزَ عِنْدِي مَنَازِلَ اَلنَّاسِ مَنْ يُرِيدُ اَلدُّنْيَا مِمَّنْ يُرِيدُ اَلْآخِرَةَ وَ أَنَّهُ مِمَّنْ يُرِيدُ اَلْآخِرَةَ لاَ اَلدُّنْيَا. 🔰از ابن حمدون نقل شده است: منصور دوانیقی (در نامه‌ای) خطاب به امام صادق (علیه‌السلام) نوشت: چرا همان‌طور که مردم نزد ما می‌آیند، تو نزد ما نمی‌آیی؟ امام صادق (علیه‌السلام) به او پاسخ دادند: ما [از امور دنیوی] چیزی نداریم که به‌خاطر [از دست دادن] آن از تو بترسیم و تو نیز چیزی از امور آخرتی نداری که ما برای [به دست آوردن] آن به تو امید داشته باشیم. و (همچنین) تو در نعمتی نیستی تا برای تبریک نزد تو بیاییم و این [حکومت که به‌دست آورده‌ای] را نقمت (عقوبت) هم نمی‌دانی تا برای تسلیت نزدت بیاییم.» منصور خطاب به حضرت نوشت: با ما هم‌نشینی کن، تا ما را نصیحت کنی! حضرت به او پاسخ دادند: «کسی که دنیا را بخواهد، تو را نصیحت نخواهد کرد و کسی که آخرت را بخواهد، با تو هم‌نشین نخواهد شد.» منصور [به اطرافیانش] گفت: به خدا قسم، او (امام صادق علیه‌السلام) تفاوت جایگاه مردم را برایم آشکار کرد؛ (تفاوت) کسانی که دنیا را می‌خواهند را از کسانی که آخرت را می‌خواهند. به راستی که خودِ او از کسانی است که آخرت را می‌خواهد، نه دنیا را. 📚:کشف‌الغمة‌في‌معرفةالأئمة، ج۲، ص۲۰۸ ♻️کانال:علم الحدیث @mirasehadisi
جواب دندان شکن به ابوحنفیه 🛑ولما مات الصادق عليه السلام رأى أبو حنيفة مؤمن الطاق فقال له: مات إمامك؟ قال: نعم. أما إمامك من المنظرين إلى يوم الوقت المعلوم. 🔰پس از وفات امام صادق عليه السّلام أبو حنيفه به مؤمن الطّاق برخورده و به او گفت: امام تو مُرد. احول(مومن طاق) گفت: آرى، ولى امام تو (شيطان) از مهلت داده‏شدگان تا روز قيامت است. 📚: الإحتجاج ج‏2، ص: 381 ♻️کانال:علم الحدیث @mirasehadisi
جامعه شیعه و چالش‌های آن بعد از شهادت امام صادق علیه‌السلام 👈بعد از شهادت امام صادق علیه‌السلام، امامت امام کاظم علیه‌السلام با چالش‌های جدی روبرو شدند: 1: ادعاء امامت برادر بزرگتر: چالش فطحی‌ها و ادعاء امامت توسط عبدالله افطح ، برادر بزرگتر امام کاظم علیه‌السلام(ان شاءالله نکات این چالش بیان می‌شود). 2: وجود اسماعیلیه: معتقدین به امامت اسماعیل مرحوم، برادر بزرگتر امام کاظم علیه السلام(ان شاءالله نکات این چالش بیان می‌شود). 3: خفقان شدید: حاکم‌وقت بنی العباس یعنی منصور دوانیقی، اعلام کرد وصیّ و امام بعد از امام صادق علیه‌السلام باید کشته شود. 🔺إِنْ کَانَ أَوْصَی إِلَی رَجُلٍ بِعَیْنِهِ فَقَدِّمْهُ وَ اضْرِبْ عُنُقَهُ (الکافی ،ج ۱ ،ص ۳۱۰) 🔸منصور داونیقی به والی خود (محمد بن سلیمان) نامه نوشت: اگر جعفر بن محمد شخص معینی را وصی خود قرار داده گردنش را بزن. 👈این چالش‌ها منجر به این شد که امامت امام کاظم علیه السلام مخفیانه شروع شود قصد داریم ان شاءالله مدتی در باب امام کاظم‌علیه السلام قلم بزنیم دعا کنید توفیق بشود در غربت امام موسی بن جعفر علیهما السلام قلم بزنیم ✍: عیسوند ♻️کانال:علم الحدیث @mirasehadisi
فضای خفقان حاکم بر ابتدای امامت امام کاظم علیه‌السلام قسمت اول 🛑عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: كُنَّا بِالْمَدِينَةِ بَعْدَ وَفَاةِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَا وَ صَاحِبُ اَلطَّاقِ وَ اَلنَّاسُ مُجْتَمِعُونَ عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ أَنَّهُ صَاحِبُ اَلْأَمْرِ بَعْدَ أَبِيهِ فَدَخَلْنَا عَلَيْهِ أَنَا وَ صَاحِبُ اَلطَّاقِ وَ اَلنَّاسُ عِنْدَهُ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ رَوَوْا عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ إِنَّ اَلْأَمْرَ فِي اَلْكَبِيرِ مَا لَمْ تَكُنْ بِهِ عَاهَةٌ فَدَخَلْنَا عَلَيْهِ نَسْأَلُهُ عَمَّا كُنَّا نَسْأَلُ عَنْهُ أَبَاهُ فَسَأَلْنَاهُ عَنِ اَلزَّكَاةِ فِي كَمْ تَجِبُ فَقَالَ فِي مِائَتَيْنِ خَمْسَةٌ فَقُلْنَا فَفِي مِائَةٍ فَقَالَ دِرْهَمَانِ وَ نِصْفٌ فَقُلْنَا وَ اَللَّهِ مَا تَقُولُ اَلْمُرْجِئَةُ هَذَا قَالَ فَرَفَعَ يَدَهُ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَقَالَ وَ اَللَّهِ مَا أَدْرِي مَا تَقُولُ اَلْمُرْجِئَةُ قَالَ فَخَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ ضُلاَّلاً لاَ نَدْرِي إِلَى أَيْنَ نَتَوَجَّهُ أَنَا وَ أَبُو جَعْفَرٍ اَلْأَحْوَلُ فَقَعَدْنَا فِي بَعْضِ أَزِقَّةِ اَلْمَدِينَةِ بَاكِينَ حَيَارَى لاَ نَدْرِي إِلَى أَيْنَ نَتَوَجَّهُ وَ لاَ مَنْ نَقْصِدُ وَ نَقُولُ إِلَى اَلْمُرْجِئَةِ إِلَى اَلْقَدَرِيَّةِ إِلَى اَلزَّيْدِيَّةِ إِلَى اَلْمُعْتَزِلَةِ إِلَى اَلْخَوَارِجِ 🔰هشام بن سالم گويد: پس از وفات امام صادق عليه السّلام من و مؤمن الطاق در مدينه بوديم،مردم همه دور عبد اللّه بن جعفر(عبد اللّه افطح)گرد آمده بودند و اتفاق داشتند كه بعد از پدرش او امام است،من و صاحب الطاق هم نزد او رفتيم و مردم هم نزد او بودند و اين توجه به او براى اين بود كه از امام صادق عليه السّلام روايت داشتند كه:امر امامت در پسر بزرگ است به شرط‍‌ اين كه عيبى نداشته باشد،ما نزد او رفتيم و از او پرسشهائى كرديم كه از پدرش امام صادق عليه السّلام پرسش مى‌كرديم،از او پرسيديم زكات در چند درهم واجب است‌؟ گفت:در ۲۰۰ درهم ۵ درهم است، گفتم:درصد درهم چطور؟ گفت:۲ درهم و نيم، گفتم:به خدا،مرجئه(سنّى‌هاى لا أبالى)هم اين حرف را نمى‌گويند، گويد:دست به آسمان برداشت و گفت:به خدا من نمى‌دانم كه مرجئه چه مى‌گويند؟ (هشام بن سالم)گويد: ما از نزد او گمراه و سرگردان بيرون آمديم و نمى‌دانستيم به كجا رويم من بودم و ابو جعفر احول در يكى از كوچه‌هاى مدينه،گريان و سرگردان نشستيم و نمى‌دانستيم به كجا رو كنيم و به سوى چه كسى برويم و مى‌گفتيم،به سوى مرجئه،به سوى زيديه،به سوى معتزله،به سوى خوارج 📚:الکافي ج ۱، ص ۳۵۱ ♻️کانال:علم الحدیث @mirasehadisi
➖فضای خفقان حاکم بر ابتدای امامت امام کاظم علیه‌السلام قسمت دوم 🛑فَنَحْنُ كَذَلِكَ إِذْ رَأَيْتُ رَجُلاً شَيْخاً لاَ أَعْرِفُهُ يُومِئُ إِلَيَّ بِيَدِهِ فَخِفْتُ أَنْ يَكُونَ عَيْناً مِنْ عُيُونِ أَبِي جَعْفَرٍ اَلْمَنْصُورِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ كَانَ لَهُ بِالْمَدِينَةِ جَوَاسِيسُ يَنْظُرُونَ إِلَى مَنِ اِتَّفَقَتْ شِيعَةُ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْهِ فَيَضْرِبُونَ عُنُقَهُ فَخِفْتُ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ فَقُلْتُ لِلْأَحْوَلِ تَنَحَّ فَإِنِّي خَائِفٌ عَلَى نَفْسِي وَ عَلَيْكَ وَ إِنَّمَا يُرِيدُنِي لاَ يُرِيدُكَ فَتَنَحَّ عَنِّي لاَ تَهْلِكْ وَ تُعِينَ عَلَى نَفْسِكَ فَتَنَحَّى غَيْرَ بَعِيدٍ وَ تَبِعْتُ اَلشَّيْخَ وَ ذَلِكَ أَنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي لاَ أَقْدِرُ عَلَى اَلتَّخَلُّصِ مِنْهُ فَمَا زِلْتُ أَتْبَعُهُ وَ قَدْ عَزَمْتُ عَلَى اَلْمَوْتِ حَتَّى وَرَدَ بِي عَلَى بَابِ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ ثُمَّ خَلاَّنِي وَ مَضَى فَإِذَا خَادِمٌ بِالْبَابِ فَقَالَ لِيَ اُدْخُلْ رَحِمَكَ اَللَّهُ فَدَخَلْتُ فَإِذَا أَبُو اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ لِيَ اِبْتِدَاءً مِنْهُ لاَ إِلَى اَلْمُرْجِئَةِ وَ لاَ إِلَى اَلْقَدَرِيَّةِ وَ لاَ إِلَى اَلزَّيْدِيَّةِ وَ لاَ إِلَى اَلْمُعْتَزِلَةِ وَ لاَ إِلَى اَلْخَوَارِجِ إِلَيَّ إِلَيَّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَضَى أَبُوكَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ مَضَى مَوْتاً قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَمَنْ لَنَا مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ أَنْ يَهْدِيَكَ هَدَاكَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ عَبْدَ اَللَّهِ يَزْعُمُ أَنَّهُ مِنْ بَعْدِ أَبِيهِ قَالَ يُرِيدُ عَبْدُ اَللَّهِ أَنْ لاَ يُعْبَدَ اَللَّهُ 🔰ما در اين حال بوديم كه چشمم به پيره مردى ناشناس افتاد كه با دست به من اشاره مى‌كرد و من در بيم شدم كه مبادا ازجاسوسان ابى جعفر منصور باشد،زيرا او در مدينه جاسوسى داشت و ماموريت داشتند كه بدانند شيعه به امامت چه كسى متفق مى شوند تا گردن او را بزنند،من ترسيدم از آنها باشد،من به رفيقم احول(ابو جعفر محمد بن نعمان احوال در كوفه صراف بوده و در طاق المحامل دكانى داشته و نزد شيعه و سنى معروف به فضل بوده،و علماء فِرَق در دكان او جمع مى‌شدند و به آنها مباحثه مى كرد،شيعه او را مؤمن الطاق و صاحب الطاق لقب داده بودند،و سنى‌ها او را شيطان الطاق مى‌گفتند:براى آنكه از مناظره با او در مى‌ماندند)گفتم:از من دور شو زيرا من بر خود و تو نگرانم و او مرا مى‌خواهد نه تو را،از من دور شو مبادا هلاك شوى و به زيان خود كمك كنى او كمى دور شد و من به دنبال آن پيره مرد به راه افتادم زيرا معتقد بودم كه از او خلاصى ندارم و دنبال او رفتم تا به در خانۀ امام كاظم(عليه السّلام)رسيدم،در آنجا مرا تنها گذاشت و خودش رفت. ديدم خادمى بر در خانه است و بى‌پرسش به من گفت:وارد خانه شو خدا رحمتت كند.من در خانه در آمدم و بى‌انتظار ابو الحسن موسى(عليه السّلام)را ديدم و با من آغاز سخن كرد و فرمود:نه به سوى مرجئه و نه به سوى قدريه و نه به سوى زيديه و نه معتزله و نه خوارج،به سوى من،به سوى من. من گفتم:قربانت،پدرت در گذشت‌؟فرمود:آرى،گفتم: مُرد؟فرمود:آرى،گفتم:بعد از او كى امام ما است‌؟فرمود:اگر خدا خواهد تو را به امامت رهبرى مى‌كند،گفتم:قربانت،عبد الله معتقد است كه پس از پدرش او است،فرمود:عبد الله(افطح) مى‌خواهد خدا را نپرستد و نخواهد. ♻️کانال:علم الحدیث @mirasehadisi
معرفی اجمالی جناب اسماعیل فرزند امام صادق علیه‌السلام 🛑كَانَ إِسْمَاعِيلُ أَكْبَرَ إِخْوَتِهِ وَ كَانَ أَبُوهُ ع شَدِيدَ الْمَحَبَّةِ لَهُ وَ الْبِرِّ بِهِ وَ الْإِشْفَاقِ عَلَيْهِ وَ كَانَ قَوْمٌ مِنَ الشِّيعَةِ يَظُنُّونَ أَنَّهُ الْقَائِمُ بَعْدَ أَبِيهِ وَ الْخَلِيفَةُ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ إِذْ كَانَ أَكْبَرَ إِخْوَتِهِ سِنّاً وَ لِمَيْلِ أَبِيهِ إِلَيْهِ وَ إِكْرَامِهِ لَهُ فَمَاتَ فِي حَيَاةِ أَبِيهِ بِالْعُرَيْضِ وَ حُمِلَ عَلَى رِقَابِ الرِّجَالِ إِلَى أَبِيهِ بِالْمَدِينَةِ حَتَّى دُفِنَ بِالْبَقِيعِ. وَ رُوِيَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع جَزِعَ عَلَيْهِ جَزَعاً شَدِيداً وَ حَزِنَ عَلَيْهِ حُزْناً عَظِيماً وَ تَقَدَّمَ سَرِيرَهُ بِلَا حِذَاءٍ وَ لَا رِدَاءٍ وَ أَمَرَ بِوَضْعِ سَرِيرِهِ عَلَى الْأَرْضِ قَبْلَ دَفْنِهِ مِرَاراً كَثِيرَةً وَ كَانَ يَكْشِفُ عَنْ وَجْهِهِ وَ يَنْظُرُ إِلَيْهِ‏ يُرِيدُ ع بِذَلِكَ تَحْقِيقَ أَمْرِ وَفَاتِهِ عِنْدَ الظَّانِّينَ خِلَافَتَهُ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ إِزَالَةَ الشُّبْهَةِ عَنْهُمْ فِي حَيَاتِه‏ 🔰مرحوم شیخ مفید : اسماعيل بزرگترين پسران آن حضرت بود و امام صادق عليه السّلام او را بسيار دوست ميداشت و نسبت به او نيكى و محبت بيش از ديگران مي‌نمود، گروهى از شيعه بخاطر اينكه بزرگتر از پسران ديگر بود و علاقه و دوستى پدر به او بيشتر بود گمان كردند كه او پس از پدر بزرگوارش امام و جانشين او است ولى اسماعيل در زمان زنده بودن حضرت صادق (علیه السلام) در عريض (كه نام دره‏اى اي‌ست در نزديكى مدينه) از دنيا برفت، و مردم جنازه‏اش را از آنجا تا بمدينه با دوش نزد امام صادق (علیه السلام) آوردند و در قبرستان بقيع دفن كردند. و روايت شده كه حضرت در مرگ او بسيار بيتابى كرد و اندوه زيادى آن جناب را فرا گرفت، و دنبال تابوت او بى‏رداء با پاى برهنه ميرفت، و دستور فرمود تابوت او را پيش از دفن چند بار بزمين نهادند و هر بار حضرت مى‏آمد و پارچه از روى صورتش برميداشت و در روى او نگاه ميكرد و مقصودش از اين كار اين بود كه مرگ او را پيش چشم آنان كه گمان امامت و جانشينى او را پس از پدر بزرگوارش داشتند مسلم كند، و شبهه آنان را در زنده بودن اسماعيل برطرف كند. و چون اسماعيل از دنيا رفت اصحاب امام عليه السّلام آنان كه گمان امامت او را پس از امام صادق عليه السّلام داشتند از اين عقيده بازگشتند، 📚: الارشاد ج2ص209 ♻️کانال:علم الحدیث @mirasehadisi