➖شهادت امام حسین علیه السلام و شباهت آن با شهادت حضرت یحیی علیه السلام
قسمت اول
1⃣: قاتل هر دو بزرگوار، زنا زاده بودند
🔺 قَالَ: كَانَ الَّذِي قَتَلَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ ع وَلَدَ زِناً وَ الَّذِي قَتَلَ يَحْيَى بْنَ زَكَرِيَّا ع وَلَدَ زِنا)1
🔰كسى كه حضرت حسين بن على عليهما السّلام و نيز شخصى كه حضرت يحيى بن زكريا را كشت زنازاده بود.
2⃣: قاتل هر دو بزرگوار، در آخرت، در بدترین جایگاه جهنم هستند
🔺إنَّ فِى النّارِ مَنزِلَةً لَم يَكُن يَستَحِقُّها أحَدٌ مِنَ النّاسِ إلّا بِقَتلِ الحُسَينِ بنِ عَلِىٍّ وَ يَحيَى بنِ زَكَرِيّا.)2
🔰در جهنّم، جايگاهى است كه بر هيچ كس روا نخواهد بود، جز با كشتن حسين بن علی و يحيى بن زكريا عليهما السلام.
3⃣: راس مبارک هر دو بزرگوار، در تشت طلا، به عنوان هدیه، فرستاد شد
🔺وفي حَديثِ مُقاتِلٍ عَن زَينِ العابِدينَ عليه السلام عَن أبيهِ عليه السلام: إنَّ امرَأَةَ مَلِكِ بَني إسرائيلَ كَبِرَت، وأرادَت أن تُزَوِّجَ بِنتَها مِنهُ لِلمَلِكِ، فَاستَشارَ المَلِكُ يَحيَى بنَ زَكَرِيّا عليه السلام فَنَهاهُ عَن ذلِكَ، فَعَرَفَتِ المَرأَةُ ذلِكَ، وزَيَّنَت بِنتَها وبَعَثَتها إلَى المَلِكِ، فَذَهَبَت ولَعَبَت بَينَ يَدَيهِ. فَقالَ لَهَا المَلِكُ: ما حاجَتُكِ؟ قالَت: رَأسُ يَحيَى بَنِ زَكَرِيّا. فَقالَ المَلِكُ: يا بُنَيَّةُ، حاجَةٌ غَيرُ هذِهِ! قالَت: ما اريدُ غَيرَهُ. وكانَ المَلِكُ إذا كَذَبَ فيهِم عُزِلَ عَن مُلكِهِ، فَخُيِّرَ بَينَ مُلكِهِ وبَينَ قَتلِ يَحيى عليه السلام، فَقَتَلَهُ، ثُمَّ بَعَثَ بِرَأسِهِ إلَيها في طَشتٍ مِن ذَهَبٍ.)3
🔰در حديث مُقاتل، از امام زين العابدين عليه السلام، از پدرش عليه السلام آمده است:
«زن پادشاه بنى اسرائيل، پير شد و خواست دخترش را به جاى خود، به ازدواج پادشاه در آورد. پادشاه با يحيى بن زكريّا عليه السلام رايزنى كرد و يحيى، او را از اين كار، باز داشت. زن، اين مطلب را فهميد. دخترش را آرايش كرد و نزد پادشاه فرستاد. او رفت و نزد شاه، بازى كرد. شاه به او گفت: چه نياز دارى؟ گفت: سر يحيى فرزند زكريّا را. شاه گفت: فرزندم! چيزى جز اين بخواه. گفت: جز اين نمىخواهم. رسم آنان، چنين بود كه شاه، اگر دروغ مىگفت، از شاهى بركنار مىشد. پس ميان پادشاهى و كشتن يحيى عليه السلام، مخيّر شد. پس يحيى را كشت و سرش را در تَشتى از طلا براى او فرستاد.
🔺رَوَى شَيْخٌ صَدُوقٌ مِنْ مَشَايِخِ بَنِي هَاشِمٍ وَ غَيْرُهُ مِنَ النَّاسِ: أَنَّهُ لَمَّا دَخَلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع وَ حَرَمُهُ عَلَى يَزِيدَ وَ جِيءَ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ ع وَ وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ فِي طَسْتٍ)4
🔰 هنگامى كه راس مبارک امام حسين علیه السلام آورده شد، ابن زیاد، فرمان داد كه آن را جلويش در تشتى از طلا گذاشتند
4⃣: راس مبارک هر دو بزرگوار بر دیوار دمشق، آویخته شد
🔺وعُلِّقَ رَأسُ الحُسَينِ عليه السلام [في دِمَشقَ] عِندَ قَتلِهِ، فِي المَكانِ الَّذي عُلِّقَ عَلَيهِ رَأسُ يَحيَى بنِ زَكَرِيّا).5
🔰 پس از كشتن امام حسين عليه السلام، سرش را در دمشق آويختند؛ همان جايى كه سر يحيى بن زكريّا را آويختند.
📚منابع:
1: کامل الزیارات ج 1ص 78
2: ثواب الأعمال، ص 216
3: المناقب، ج 4، ص 85
4: الإحتجاج ج2، ص: 307
5: صبح الاعشي في صناعه الانشاء ج 4 ص 100
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖شهادت امام حسین علیه السلام و شباهت آن با شهادت حضرت یحیی علیه السلام
قسمت دوم
7⃣- سخن گفتن سر بریده امام حسین و حضرت یحیی
✍حضرت یحیی، بعد از شهادت و جدا شدن سر مبارک ایشان، خطاب به طاغوت زمان خویش چنین سخن می گوید:
🔺 فَأَتَوْا بِرَأْسِ يَحْيَى فِي طَشْتٍ وَ كَانَ الرَّأْسُ يُكَلِّمُهُ وَ يَقُولُ لَهُ يَا هَذَا اتَّقِ اللَّهَ لَا يَحِلُّ لَكَ هَذا )1
ترجمه: سر مبارک حضرت یحیی را در تشتی آوردند درحالیکه سر مبارک ایشان، خطاب به پادشاه، چنین سخن گفت: تقوای خدا پیشه کنید.
✍سر مبارک امام حسین(علیه السلام) نیز بعد از شهادت در بالای نیزه، معجزه گونه، سخن می گفت و قرآن تلاوت می فرمود.
🔺كُنتُ فيمَن حَمَلَ رَأسَ الحُسَينِ عليه السلام، فَسَمِعتُهُ يَقرَأُ سورَةَ الكَهفِ، فَجَعَلتُ أشُكُّ في نَفسي وأنَا أسمَعُ نَغمَةَ أبي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام. فَقالَ لي: يَا بنَ وكيدَةَ، أما عَلِمتَ أنّا مَعشَرَ الأَئِمَّةِ أحياءٌ عِندَ رَبِّنا نُرزَقُ؟! قالَ: فَقُلتُ في نَفسي: أسرِقُ رَأسَهُ، فَنادى: يَا بنَ وكيدَةَ، لَيسَ لَكَ إلى ذاكَ سَبيلٌ، سَفكُهُم دَمي أعظَمُ عِندَ اللَّهِ مِن تَسييرِهِم رَأسي، فَذَرهُم «فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ إِذِ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ.)1
ترجمه: به نقل از حارث بن وَكيده: من در ميان كسانى بودم كه سرِ حسين عليه السلام را مىبردند و شنيدم كه آن سر، سوره كهف را مىخوانَد و من با آن كه صداى ابا عبد اللَّه الحسين عليه السلام را مىشنيدم، در درونم [به ايشان] شك مىكردم. [سر] به من گفت: «اى پسر وَكيده! آيا ندانستى كه ما امامان، زنده هستيم و نزد خدايمان روزى مىخوريم؟!». با خود گفتم: سر را مىدزدم. ندا داد: «اى پسر وَكيده! تو به اين كار، راهى ندارى (موفّق نمىشوى) و گناه ريختن خون من، نزد خدا، از چرخاندن سرم بزرگتر است. آنان را وا بگذار. «به زودى، آن گاه كه غل و زنجير در گردن، به روىْ كشيده شوند، خواهند دانست!»
8⃣-در شهادت هر دو بزرگوار، آسمان گریست
✍از دیگر شباهتهای فراوان امام حسین و حضرت یحیی، این است که آسمان در شهادت هر دو بزرگوار، گریست و در حالیکه سابقه نداشته است.
🔺إنَّ الحُسَينَ عليه السلام بَكى لِقَتلِهِ السَّماءُ وَالأَرضُ وَاحمَرَّتا، ولَم تَبكِيا عَلى أحَدٍ قَطُّ، إلّا عَلى يَحيَى بنِ زَكَرِيّا وَالحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليهما السلام)3
ترجمه: به نقل از ابو بصير، از امام صادق عليه السلام: آسمان و زمين، بر شهادت حسين عليه السلام گريستند و سرخ شدند. اين دو، بر كس ديگرى جز يحيى بن زكريّا و حسين بن على عليه السلام، نگريستهاند.
🔺احمَرَّتِ السَّماءُ حينَ قُتِلَ الحُسَينُ عليه السلام سَنَةً، و يَحيَى بنِ زَكَرِيّا عليه السلام، وحُمرَتُها بُكاؤُها.)4
ترجمه: به نقل از داوود بن فَرقَد، از امام صادق عليه السلام: هنگامى كه حسين عليه السلام شهيد شد و نيز در شهادت يحيى بن زكريّا عليه السلام، آسمان تا يك سال، سرخ شد. سرخ شدن آسمان، گريستن آن است.
✍همچنین در منابع اهل سنت، به این واقعه اشاره شده است. ابن عساکر در کتاب تاریخ دمشق، چنین نقل می کند:
🔺لَم تَبكِ السَّماءُ عَلى أحَدٍ بَعدَ يَحيَى بنِ زَكَرِيّا إلَّا الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ.)5
ترجمه: آسمان پس از يحيى بن زكريّا عليه السلام، بر كسى جز حسين بن على عليه السلام نَگِريست.
📚منابع:
1:تفسير القمي، ج1، ص: 88
2:دلائل الإمامة، ص 188
3:كامل الزيارات، ص 181
4:كامل الزيارات، ص 182
5:تاريخ دمشق، ج 14، ص 225
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖تاسوعا چه روزی است❓
🛑عن ابیعبدالله علیهالسلام:
«تاسُوعَاءُ» يَوْمٌ حُوصِرَ فِيهِ الْحُسَيْنُ َ عَلَيْهِ السَّلَام وَ أَصْحَابُهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ بِكَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَيْهِ خَيْلُ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَيْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَيْلِ وَ كَثْرَتِهَا وَ اسْتَضْعَفُوا فِيهِ الْحُسَيْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ أَصْحَابَهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ أَيْقَنُوا أَنْ لَا يَأْتِيَ الْحُسَيْنَ َ عَلَيْهِ السَّلَام نَاصِرٌ وَ لَا يُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ.
بِأَبِي الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِيب.
🔰امام صادق علیهالسلام:
تاسوعاء، روزى است كه حسين و يارانش در كربلاء محاصره شدند،
اهل شام در اطراف آنان اجتماع نمودند.
ابنمرجانه و ابنسعد از كثرت لشكر خود خوشحال شدند و حسين و ياران او را در آن روز ضعيف شمردند.
آنان يقين كردند كه براى حسين ياورى نخواهد آمد و اهل عراق آن حضرت را امداد نخواهند كرد.
پدرم فداى آن حسينى كه ناتوانش دیدند و غريب بود.
📚؛:الکافی، ج۴، ص۱۴۷
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖پرواز حضرت عباس صلوات الله علیه در بهشت
🛑قالَ عَلِيّ بْن الْحُسَيْن صلوات الله علیه:
رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ يَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِمَا جَنَاحَيْنِ يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِي الْجَنَّةِ كَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ
🔰حضرت آقا امام سجاد صلوات الله علیه:
خداوند رحمت نمايد عمویم عباس بن علی (صلوات الله علیه) را، که به تحقیق ایثار و جانبازی کرد و جنگ نمایانی نمود و جان خود را فدای برادرش ساخت؛ تا اینکه دستانش قطع شد و خداوند در ازايش مانند عمویش جعفرطیار ، دو بال به او عنایت کرد تا با آنها با ملائکه در بهشت پرواز نماید.
و همانا براي حضرت عباس (صلوات الله علیه) نزد خداوند تبارک و تعالی جایگاهی است که همه شهدا در روز قیامت بر او غبطه مي خورند .
📚:الخصال، ج1، ص: 68
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
➖ شدت ظلم و مصیبت بر اهل البیت علیهمالسلام
🛑وَ اَللَّهِ لَوْ أَنَّ اَلنَّبِيَّ تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي قِتَالِنَا كَمَا تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي اَلْوِصَايَةِ بِنَا لَمَا زَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا
🔰 امام سحاد علیه السلام:
به خدا قسم اگر پیامبر خدا آن طور که به این مردم دربارهٔ ما سفارش کرده بود، راجع به قتل ما سفارش میکرد اینان بیش از این ظلمی که الان به ما کردند نمیتوانستند بیشتر ظلم کنند.
📚:اللهوف ج۱ ص۱۹۶
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖برای تقرب بخدا حمله کردند😭
🛑قَالَ علی بن الحسین(علیه السلام) لَا يَوْمَ كَيَوْمِ الْحُسَيْنِ (علیه السلام) ازْدَلَفَ عَلَيْهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ كُلٌّ يَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ وَ هُوَ بِاللَّهِ يُذَكِّرُهُمْ فَلَا يَتَّعِظُونَ حَتَّى قَتَلُوهُ بَغْياً وَ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً
🔰امام زین العابدین(علیه السلام) فرمود:
هیچ روزی مانند روز [شهادت] حسین نیست که سی هزار نفر علیه او جمع شدند و همه گمان میکردند از این امت هستند و همه میخواستند با ریختن خون او به خدا نزدیک شوند در حالی که حسین آنها را نصیحت می کرد، اما تاثیری نداشت تا اینکه او را از روی سرکشی و ظلم و دشمنی کشتند.
📚:امالی شیخ صدوق، ص۴۶۲
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖پیراهنی که جای ۶۳ ضربه بر آن وجود داشت
🛑 عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ (ع) وَ عَلَيْهِ جُبَّةُ خَزٍّ دَكْنَاءُ فَوَجَدُوا فِيهَا ثَلَاثَةً وَ سِتِّينَ مِنْ بَيْنِ ضَرْبَةٍ بِالسَّيْفِ وَ طَعْنَةٍ بِالرُّمْحِ أَوْ رَمْيَةٍ بِالسَّهْمِ.
🔰جابر گوید امام باقر علیهالسلام فرمودند:
امام حسين عليه السّلام در حالى شهيد شد كه جبّهاى تیره رنگ از جنسِ خز پوشيده بود که در آن اثرِ شصت و سه ضربهٔ شمشير، نيزه و پرتابِ تير يافتند
📚 الكافي ج6 ص452
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖چرا هیچ زخمی بر پشت سیدالشهدا علیه السلام ننشسته بود؟
🛑...عَنْ أَبِي الْجَارُودِ وَ ابْنِ بُكَيْرٍ وَ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ:
«أُصِيبَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع وَ وُجِدَ بِهِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ بضعا [بِضْعٌ] وَ عشرين [عِشْرُونَ] طَعْنَةً بِرُمْحٍ أَوْ ضَرْبَةً بِسَيْفٍ أَوْ رَمْيَةً بِسَهْمٍ فَرُوِيَ أَنَّهَا كَانَتْ كُلُّهَا فِي مُقَدَّمِهِ لِأَنَّهُ ع كَانَ لَا يُوَلِّي.»
🔰از امام باقر (علیهالسلام) نقل شده است که فرمودند:
«امام حسین (علیهالسلام) دچار آن مصیبت شدند، در حالی که سیصد و بیست و چند زخمِ نیزه و شمشیر و تیر بر (پیکر مطهر) ایشان یافت میشد.
روایت شده است که تمام این زخمها بر جلوی بدنشان نشسته بود؛ چراکه ایشان (به دشمن) پشت نمیکردند (فرار نمیکردند.)»
📚الأمالي (للصدوق)، ص۱۶۴
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدر خاک، پسرت خاک نشد
😭😭😭
➖قاتلین امام حسین علیه السلام هرگز رستگار نمیشوند
🛑عَنْ أَشْيَاخٍ لَهُمْ قَالُوا: غَزَوْنَا بِلاَدَ اَلرُّومِ فَدَخَلْنَا كَنِيسَةً مِنْ كَنَائِسِهِمْ فَوَجَدْنَا فِيهَا مَكْتُوباً
أَ يَرْجُو مَعْشَرٌ قَتَلُوا حُسَيْناً
شَفَاعَةَ جَدِّهِ يَوْمَ اَلْحِسَابِ
قَالُوا فَسَأَلْنَا مُنْذُ كَمْ هَذَا فِي كَنِيسَتِكُمْ فَقَالُوا قَبْلَ أَنْ يُبْعَثَ نَبِيُّكُمْ بِثَلاَثِمِائَةِ عَامٍ .
🔰پيشواى بنى سليم از دستهاى از بزرگان آن قوم چنين نقل كرده است:
كه در سرزمين روم به هنگام جهاد وارد يكى از كليساها شديم.در آنجا اين نوشته به چشم مىخورد:
«دستهاى كه حسين عليه السّلام را شهيد كردند،به شفاعت جدش در رستاخيز نايل نخواهند گشت».پرسيدم:
از چه زمانى اين نوشته در كليسا است؟
پاسخ دادند كه از سيصد سال پيش كه هنوز پيامبر شما برانگيخته نشده بود.
📚:الأمالی صدوق ج۱ ص۱۳۱
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انا لله وانا اليه راجعون
خرجت زينب😭
🛑ثُمَّ إِنَّ عُبَيْدَ اَللَّهِ بْنَ زِيَادٍ بَعْدَ إِنْفَاذِهِ بِرَأْسِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَمَرَ بِنِسَائِهِ وَ صِبْيَانِهِ فَجُهِّزُوا وَ أَمَرَ بِعَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلَى عُنُقِهِ ثُمَّ سَرَّحَ بِهِمْ فِي أَثَرِ اَلرَّأْسِ مَعَ مُجْفِرِ بْنِ ثَعْلَبَة َ اَلْعَائِذِيِّ وَ شِمْرِ بْنِ ذِي اَلْجَوْشَنِ فَانْطَلَقُوا بِهِمْ حَتَّى لَحِقُوا بِالْقَوْمِ اَلَّذِينَ مَعَهُمُ اَلرَّأْسُ وَ لَمْ يَكُنْ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ يُكَلِّمُ أَحَداً مِنَ اَلْقَوْمِ فِي اَلطَّرِيقِ كَلِمَةً حَتَّى بَلَغُوا
🔰سپس عبيد اللّٰه بن زياد پس از اينكه سر حسين عليه السّلام را بشام فرستاد دستور داد زنان و كودكان را آمادۀ رفتن بشام كنند،و دستور داد على بن الحسين عليه السّلام را غل و زنجير گران بگردنش نهادند،سپس ايشان را بدنبال سرها با محفر بن ثعلبۀ عائذى و شمر بن ذى الجوشن روان كرد،پس آنان را بياوردند تا بدان گروهى كه سرها با ايشان بود رسيدند،
و على بن الحسين عليه السّلام در تمام راه با كسى سخن نگفت
📚: الإرشاد ج۲ ص۱۱۹
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖امام حسین علیهالسلام و کربلا در قران
🛑سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْقُمِّيُّ الْأَشْعَرِيُّ قَالفَقُلْتُ أَخْبِرْنِي عَنْ تَأْوِيلِ كهيعص قَالَ هَذِهِ الْحُرُوفُ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ أَطْلَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا عَبْدَهُ زَكَرِيَّا ثُمَّ قَصَّهَا عَلَى مُحَمَّدٍ ص وَ ذَلِكَ أَنَّ زَكَرِيَّا ع سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ يُعَلِّمَهُ الْأَسْمَاءَ الْخَمْسَةَ فَأَهْبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلَ فَعَلَّمَهُ إِيَّاهَا فَكَانَ زَكَرِيَّا إِذَا ذَكَرَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ سُرِّيَ عَنْهُ هَمُّهُ وَ انْجَلَى كَرْبُهُ وَ إِذَا ذَكَرَ اسْمَ الْحُسَيْنِ ع خَنَقَتْهُ الْعَبْرَةُ وَ وَقَعَتْ عَلَيْهِ الْبُهْرَةُ فَقَالَ ذَاتَ يَوْمٍ إِلَهِي مَا بَالِي إِذَا ذَكَرْتُ أَرْبَعاً مِنْهُمْ تَسَلَّيْتُ بِأَسْمَائِهِمْ مِنْ هُمُومِي وَ إِذَا ذَكَرْتالْحُسَيْنَ تَدْمَعُ عَيْنِي وَ تَثُورُ زَفْرَتِي؟ فَأَنْبَأَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَنْ قِصَّتِهِ فَقَالَ كهيعص فَالْكَافُ اسْمُ كَرْبَلَاءَ وَ الْهَاءُ هَلَاكُ الْعِتْرَةِ وَ الْيَاءُ يَزِيدُ وَ هُوَ ظَالِمُ الْحُسَيْنِ وَ الْعَيْنُ عَطَشُهُ وَ الصَّادُ صَبْرُهُ فَلَمَّا سَمِعَ بِذَلِكَ زَكَرِيَّا ع لَمْ يُفَارِقْ مَسْجِدَهُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ وَ مَنَعَ فِيهِنَّ النَّاسَ مِنَ الدُّخُولِ عَلَيْهِ وَ أَقْبَلَ عَلَى الْبُكَاءِ وَ النَّحِيبِ وَ كَانَ يُرْثِيهِ إِلَهِي أَ تُفْجِعُ خَيْرَ جَمِيعِ خَلْقِكَ بِوَلَدِهِ؟ إِلَهِي أَ تُنْزِلُ بَلْوَى هَذِهِ الرَّزِيَّةِ بِفِنَائِهِ؟ إِلَهِي أَ تُلْبِسُ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ ثَوْبَ هَذِهِ الْمُصِيبَةِ؟ إِلَهِي تُحِلُّ كُرْبَةَ هَذِهِ الْمُصِيبَةِ بِسَاحَتِهِمَا ثُمَّ كَانَ يَقُولُ إِلَهِي ارْزُقْنِي وَلَداً تَقَرُّ بِهِ عَيْنِي عَلَى الْكِبَرِ فَإِذَا رَزَقْتَنِيهِ فَافْتِنِّي بِحُبِّهِ ثُمَّ افْجَعْنِي بِهِ كَمَا تُفْجِعُ مُحَمَّداً حَبِيبَكَ بِوَلَدِهِ فَرَزَقَهُ اللَّهُ يَحْيَى وَ فَجَعَهُ بِهِ وَ كَانَ حَمْلُ يَحْيَى سِتَّةَ أَشْهُرٍ وَ حَمْلُ الْحُسَيْنِ كَذَلِك
🔰از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پرسيدم:
مرا از تأويل «كهيعص» با خبر بفرماييد؟ فرمود:
اين حروف از اخبار غيب است، خداوند بنده خود زكريّا را بر آن واقف فرمود، سپس آن را براى محمّد صلّى اللَّه عليه و آله نقل فرمود، و داستانش از اين قرار بود كه زكريّا عليه السّلام از پروردگارش خواست كه نامهاى پنجگانه را به او بياموزد، پس جبرئيل نازل شده و آنها را بدو آموخت، و زكريّا را رسم بر اين بود كه هر گاه ياد محمّد و علىّ و فاطمه و حسن عليهم السّلام مىافتاد اندوهش برطرف مىشد و گرفتاريش زايل مىگشت، ولى هر گاه نام مبارك حسين عليه السّلام را ذكر مىكرد بغض و اندوه گلويش را مىگرفت و مىگريست و نفسش بند مىآمد.
روزى عرضه داشت:
بار إلها! چرا وقتى نام آن چهار بزرگوار را ياد مىكنم با ذكر نام ايشان تسليت يافته و اندوهم بر طرف مىشود،
ولى بمحض ياد حسين سرشك غم ازديدگانم روان شده و نالهام بلند مىشود؟!
پس خداوند اين گونه او را از قصّهاش باخبر ساخته و
👈فرمود: «كهيعص»، پس حرف كاف نام «كربلا» است، و حرف هاء «هلاك شدن عترت» است، و ياء «يزيد» همو كه به حسين ظلم مىكند، و «ع» «عطش و تشنگى» است، و صاد «صبر» و مقاومت او است.
زكريّا بمحض شنيدن آن فرمايشات تا سه روز نمازگاه خود را ترك نگفت و مانع مردم از ورود بدان جا شد، و پيوسته زار زار گريست و ناليد، و نوحه او چنين بود: خدايا! آيا بهترين فرد خلقت را به مصيبت اولادش دردمند مىسازى؟! خدايا! مگر اين مصيبت را در آستان او نازل مىكنى؟! خدايا! مگر جامه اين مصيبت و اندوه را بر علىّ و فاطمه مىپوشانى؟! خدايا! آيا اندوه و درد اين مصيبت را بر ساحت آن دو نازل مىكنى؟! سپس عرضه داشت: خدايا! فرزند پسرى روزىام فرما تا در كهنسالى ديدگانم بدان روشن شود، سپس مرا شيفته او گردان، آنگاه مرا بواسطه آن همچنان كه محمّد حبيب خود را دردمند ساختى سرا پاى وجودم را دردمند ساز!پس خداوند نيز يحيى را روزىاش ساخته و زكريّا را بدو دردمند نمود. و ضمناً مدّت باردارى يحيى همچون حسين شش ماه بود.
📚: الاحتجاج ج2، ص: 463
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖دفن شهدائ کربلا
🛑لَمَّا رَحَلَ اِبْنُ سَعْدٍ خَرَجَ قَوْمٌ مِنْ بَنِي أَسَدٍ كَانُوا نُزُولاً بِالْغَاضِرِيَّةِ إِلَى اَلْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِهِ رَحْمَةُ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ فَصَلَّوْا عَلَيْهِمْ وَ دَفَنُوا اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَيْثُ قَبْرُهُ اَلْآنَ وَ دَفَنُوا اِبْنَهُ عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ اَلْأَصْغَرَ عِنْدَ رِجْلَيْهِ وَ حَفَرُوا لِلشُّهَدَاءِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ أَصْحَابِهِ اَلَّذِينَ صُرِعُوا حَوْلَهُ مِمَّا يَلِي رِجْلَيِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ جَمَعُوهُمْ فَدَفَنُوهُمْ جَمِيعاً مَعاً وَ دَفَنُوا اَلْعَبَّاسَ بْنَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي مَوْضِعِهِ اَلَّذِي قُتِلَ فِيهِ عَلَى طَرِيقِ اَلْغَاضِرِيَّةِ حَيْثُ قَبْرُهُ اَلْآنَ.
🔰مرحومشیخ مفید رحمه الله علیه:
چون ابن سعد از آنجا كوچ كرد گروهى از بنى اسد كه در غاضريه بودند به نزد اجساد مطهره حسين عليه السّلام و يارانش آمده و بر آنان نماز گزارده(و آنان را دفن كردند بدين ترتيب:كه)حسين عليه السّلام را در همين جايى كه اكنون قبر شريف او است دفن نموده و فرزندش على بن الحسين اصغر را كنار پاى آن حضرت و براى شهيدان ديگر از خاندان و ياران آن بزرگوار كه اطرافش به زمين افتاده بودند گودالى در پائين پاى حسين عليه السّلام كنده و همگى را گرد آورده در آنجا دفن كردند،و عباس بن على عليهما السّلام را در همان جا كه كشته شده بود سر راه غاضريه جايى كه اكنون قبر او است دفن نمودند.
📚: الإرشاد ج۲ ص۱۱۳
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖چه کسی امامحسین علیه السلامرا دفن کرد
🛑قَالَ لَهُ عَلِيٌّ إِنَّا رَوَيْنَا عَنْ آبَائِكَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ أَنَّ اَلْإِمَامَ لاَ يَلِي أَمْرَهُ إِلاَّ إِمَامٌ مِثْلُهُ فَقَالَ لَهُ أَبُو اَلْحَسَنِ فَأَخْبِرْنِي عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَانَ إِمَاماً أَوْ كَانَ غَيْرَ إِمَامٍ قَالَ كَانَ إِمَاماً قَالَ فَمَنْ وَلِيُّ أَمْرِهِ قَالَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ قَالَ وَ أَيْنَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ كَانَ مَحْبُوساً فِي يَدِ عُبَيْدِ اَللَّهِ بْنِ زِيَادٍ قَالَ خَرَجَ وَ هُمْ كَانُوا لاَ يَعْلَمُونَ حَتَّى وَلِيَ أَمْرَ أَبِيهِ ثُمَّ اِنْصَرَفَ
🔰على بن ابی حمزه خطاب به امام رضا علیه السلام:
ما از آباء كرامت روايت داريم كه عهدهدار غسل و كفن امام نميشود مگر امامى مانند خودش
فرمود:بگو ببينم حسين بن على" امام حسین علیهما السلام" امام بود يا نه؟
گفت:امام بود.
پرسيد چه كسى عهدهدار غسل و كفن او گرديد؟
گفت:على بن الحسين" امام سجاد علیه السلام"
فرمود:على بن الحسين " امام سجاد علیه السلام"كجا بود او كه در زندان ابن زياد به سر مىبرد؟
گفت: بطورى كه آنها متوجه نشدند خارج شد امر تدفین پدر خويش را به پايان رسانيد،آنگاه برگشت.
📚:رجال الكشي ص464
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
➖شب جمعه است یادت نکنم میمیرم
🛑..عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ ثُوَیْرٍ قَالَ: کُنْتُ أَنَا وَ یُونُسُ بْنُ ظَبْیَانَ وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو سَلَمَهَ السَّرَّاجُ جُلُوساً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ، وَ کَانَ الْمُتَکَلِّمُ مِنَّا یُونُسَ وَ کَانَ أَکْبَرَنَا سِنّاً. فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنِّی کَثِیراً مَا أَذْکُرُ الْحُسَیْنَ عَلَیهِ السَّلامُ، فَأَیَّ شَیْءٍ أَقُولُ؟ فَقَالَ: «قُلْ: «صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» تُعِیدُ ذَلِکَ ثَلَاثاً، فَإِنَّ السَّلَامَ یَصِلُ إِلَیْهِ مِنْ قَرِیبٍ وَ مِنْ بَعِید.»
🔰از «حسین بن ثُوَیر» نقل شده است:
من و «یونس بن ظَبیان» و «مفضّل بن عمر» و «ابو سلمه سرّاج» نزد امام صادق (علیهالسلام) نشسته بودیم. از بین ما، یونس که از همه ما بزرگتر بود، سخن میگفت.
یونس به امام صادق (علیهالسلام) عرض کرد:
فدایتان شوم، من خیلی یاد امام حسین (علیهالسلام) میافتم. (در چنین حالتی) چه بگویم؟
حضرت فرمودند:
بگو:
«صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ»
این را سه بار تکرار کن؛ چراکه سلام، به ایشان میرسد، چه از نزدیک و چه از دور.»
📚الكافي، ج۴، ص۵۷۵
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖حزن و اندوه امام سجاد علیه السلام از فاجعه کربلاء
🛑فِي رِوَايَةٍ أَ مَا آنَ لِحُزْنِكَ أَنْ يَنْقَضِيَ فَقَالَ لَهُ وَيْحَكَ إِنَّ يَعْقُوبَ النَّبِيَّ كَانَ لَهُ اثْنَا عَشَرَ ابْناً فَغَيَّبَ اللَّهُ وَاحِداً مِنْهُمْ فَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنْ كَثْرَةِ بُكَائِهِ عَلَيْهِ وَ احْدَوْدَبَ ظَهْرُهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَانَ ابْنُهُ حَيّاً فِي الدُّنْيَا وَ أَنَا نَظَرْتُ إِلَى أَبِي وَ أَخِي وَ عَمِّي وَ سَبْعَةَ عَشَرَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي مَقْتُولِينَ حَوْلِي فَكَيْفَ يَنْقَضِي حُزْنِي ......
وَ كَانَ إِذَا أَخَذَ إِنَاءً يَشْرَبُ مَاءً بَكَى حَتَّى يَمْلَأَهَا دَمْعاً فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ وَ كَيْفَ لَا أَبْكِي وَ قَدْ مُنِعَ أَبِي مِنَ الْمَاءِ الَّذِي كَانَ مُطْلَقاً لِلسِّبَاعِ وَ الْوُحُوشِ.
🔰در روايت ديگرى است:
كه غلام گفت يك موقع نميرسد كه اندوه شما تمام شود فرمود واى بر تو يعقوب پيامبر دوازده پسر داشت يك پسرش از نظر او پنهان شد آنقدر گريه كرد كه چشمهايش سفيد گرديد و از اندوه پشتش خميده شد با اينكه پسرش زنده بود من به چشم خود ديدم پدر و برادر و عمويم و هفده نفر از بستگانم روى زمين كشته شدهاند چگونه حزنم پايان داشته باشد.
هر وقت ظرف آبى را ميگرفت آنقدر گريه ميكرد كه پر از اشگ ميشد عرضكرد چرا اين قدر ناراحتى ميكنيد فرمود گريه نكنم با اينكه آبى كه پرنده و درنده از آن استفاده ميكردند به پدرم ندادند.
📚: مناقب آل أبي طالب ج 4ص166
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖گریههای امام سجاد علیهالسلام بعد از فاجعه کربلا
🛑عن أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: اَلْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ فَأَمَّا آدَمُ فَبَكَى عَلَى اَلْجَنَّةِ حَتَّى صَارَ فِي خَدَّيْهِ أَمْثَالُ اَلْأَوْدِيَةِ وَ أَمَّا يَعْقُوبُ فَبَكَى عَلَى يُوسُفَ حَتَّى ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ حَتَّى قِيلَ لَهُ تَاللّٰهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتّٰى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ اَلْهٰالِكِينَ وَ أَمَّا يُوسُفُ فَبَكَى عَلَى يَعْقُوبَ حَتَّى تَأَذَّى بِهِ أَهْلُ اَلسِّجْنِ فَقَالُوا لَهُ إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ بِاللَّيْلِ وَ تَسْكُتَ بِالنَّهَارِ وَ إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ بِالنَّهَارِ وَ تَسْكُتَ بِاللَّيْلِ فَصَالَحَهُمْ عَلَى وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا وَ أَمَّا فَاطِمَةُ فَبَكَتْ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى تَأَذَّى بِهِ أَهْلُ اَلْمَدِينَةِ فَقَالُوا لَهَا قَدْ آذَيْتِينَا بِكَثْرَةِ بُكَائِكِ فَكَانَتْ تَخْرُجُ إِلَى اَلْمَقَابِرِ مَقَابِرِ اَلشُّهَدَاءِ فَتَبْكِي حَتَّى تَقْضِيَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِفُ وَ أَمَّا عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ فَبَكَى عَلَى اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ سَنَةً مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلاَّ بَكَى حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ اَلْهَالِكِينَ قٰالَ إِنَّمٰا أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اَللّٰهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اَللّٰهِ مٰا لاٰ تَعْلَمُونَ إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ إِلاَّ خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ عَبْرَةٌ .
🔰از امام صادق عليه السّلام روايت شده است:
افرادى كه فوق العاده گريه كردند پنج نفر بودند:آدم،يعقوب،يوسف،فاطمه دختر حضرت محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم و على بن الحسين عليهم السّلام.
حضرت آدم از فراق بهشت به قدرى گريه كرد كه اثر اشك در دو گونۀ مباركش نظير جوى باقى ماند.
حضرت يعقوب به قدرى از فراق يوسف گريه نمود كه چشمان خود را از دست داد و بدو گفتند:به خداوند سوگند يوسف را از خاطر نخواهى برد تا آنكه افسرده يا نابود گردى.
حضرت يوسف به قدرى براى پدرش يعقوب گريست كه اهل زندان ناراحت شدند و به وى گفتند:يا بايد شب گريان و روز ساكت شوى و يا اينكه روز گريان و شب ساكت باشى. يوسف با يكى از پيشنهادهاى ايشان موافقت نمود.
حضرت فاطمه در فراق پيغمبر به قدرى گريه كرد كه اهل مدينه خسته و ناراحت شده به او گفتند:تو به واسطۀ كثرت گريهات ما را اذيّت مىكنى.لذا حضرت زهرا از مدينه خارج و به سوى قبر شهدا مىرفت،وقتى ناراحتيهاى قلبى خود را با گريستن خالى مىكرد به سوى مدينه بازمىگشت.
👈 حضرت على بن الحسين عليهما السّلام مدت بيست يا چهل سال بر حضرت حسين گريست.هيچ غذايى در مقابل آن حضرت نمىگذاشتند مگر اينكه گريان مىشد. كار آن حضرت به جايى رسيد كه يكى از غلامانش به وى گفت:اى پسر رسول خدا! فداى تو شوم،من مىترسم تو خود را(به واسطۀ كثرت گريه)هلاك نمايى! فرمود:چارهاى نيست جز اينكه از غم و اندوه خود به خداوند شكايت كنم.من چيزهايى را مىدانم كه شما نمىدانيد.من يادآور قتلگاه فرزندان فاطمه عليها السّلام نمىشوم مگر اينكه گريه راه گلويم را مسدود مىكند.
📚:الامالی للصدوق ص ۱۴۰
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابونا المرتضى وقد سبينا😭😭😭
🎤محمد الحرزي
وَ أُمِرَ بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلى عُنقِه .....
به دست و گردن إمام سجّاد علیه السّلام غل و زنجیر بسته بودند 😭
إرشاد شیخ مفید ۲ / ۱۱۹.
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖آیا امام حسین علیه السلام می دانستند به شهادت می رسند؟
🛑عَنْ حَرِيزٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَقَلَّ بَقَاءَكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ أَقْرَبَ آجَالَكُمْ بَعْضَهَا مِنْ بَعْضٍ مَعَ حَاجَةِ النَّاسِ إِلَيْكُمْ فَقَالَ إِنَّ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنَّا صَحِيفَةً فِيهَا مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ أَنْ يَعْمَلَ بِهِ فِي مُدَّتِهِ فَإِذَا انْقَضَى مَا فِيهَا مِمَّا أُمِرَ بِهِ عَرَفَ أَنَّ أَجَلَهُ قَدْ حَضَرَ فَأَتَاهُ النَّبِيُّ ص يَنْعَى إِلَيْهِ نَفْسَهُ وَ أَخْبَرَهُ بِمَا لَهُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَنَّ الْحُسَيْنَ ع قَرَأَ صَحِيفَتَهُ الَّتِي أُعْطِيَهَا وَ فُسِّرَ لَهُ مَا يَأْتِي بِنَعْيٍ وَ بَقِيَ فِيهَا أَشْيَاءُ لَمْ تُقْضَ فَخَرَجَ لِلْقِتَالِ وَ كَانَتْ تِلْكَ الْأُمُورُ الَّتِي بَقِيَتْ أَنَّ الْمَلَائِكَةَ سَأَلَتِ اللَّهَ فِي نُصْرَتِهِ فَأَذِنَ لَهَا وَ مَكَثَتْ تَسْتَعِدُّ لِلْقِتَالِ وَ تَتَأَهَّبُ لِذَلِكَ حَتَّى قُتِلَ فَنَزَلَتْ وَ قَدِ انْقَطَعَتْ مُدَّتُهُ وَ قُتِلَ ع فَقَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا رَبِّ أَذِنْتَ لَنَا فِي الِانْحِدَارِ وَ أَذِنْتَ لَنَا فِي نُصْرَتِهِ فَانْحَدَرْنَا وقَدْ قَبَضْتَهُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِمْ أَنِ الْزَمُوا قَبْرَهُ حَتَّى تَرَوْهُ وَ قَدْ خَرَجَ فَانْصُرُوهُ وَ ابْكُوا عَلَيْهِ وَ عَلَى مَا فَاتَكُمْ مِنْ نُصْرَتِهِ فَإِنَّكُمْ قَدْ خُصِّصْتُمْ بِنُصْرَتِهِ وَ بِالْبُكَاءِ عَلَيْهِ فَبَكَتِ الْمَلَائِكَةُ تَعَزِّياً وَ حُزْناً عَلَى مَا فَاتَهُمْ مِنْ نُصْرَتِهِ فَإِذَا خَرَجَ يَكُونُونَ أَنْصَارَهُ.
🔰حريز گويد: به امام صادق عليه السلام عرضكردم:
قربانت گردم، با وجود احتياجى كه مردم به شما اهل بیت علیهم السلام دارند چقدر عمر شما اهل بيت كوتاه و اجل شما خانواده به يكديگر نزديك است؟!!
فرمود: براى هر يك از ما صحيفه و مكتوبى است كه آنچه در مدت عمرش راجع به برنامه كارش احتياج دارد در آن نوشته است، چون او امر و دستوراتى كه در آن است پايان يابد، امام ميفهمد كه اجل او رسيده است. سپس پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله نزد او آيد و خبر مرگش را به او گويد، و آنچه نزد خدا دارد، به او گزارش دهد، 👈و امام حسين عليه السلام مكتوبى را كه باو دادند، قرائت كرد،
و خبر مرگى كه در پيش داشت برايش تفسير شد،👉 ولى چيزهائى در آن مكتوب باقى بود كه هنوز انجام نشده بود، او براى جنگ بيرون رفت، و چيزهائى كه باقى بود، اين بود كه ملائكه يارى كردن او را از خدا خواستهاند و خدا اجازه فرموده است ملائكه مهيا و آماده جنگ گشته و در انتظار
بودند تا آن حضرت شهيد شد، ملائكه فرود آمدند، در زمانى كه عمر آن حضرت تمام شده و شهيد گشته بود.
ملائكه گفتند: پروردگارا! تو به ما اجازه فرود آمدن و اجازه ياريش را دادى، ولى ما فرود آمديم و تو قبض روحش نمودى!!
خدا به ايشان وحى كرد:
شما بر سر قبر او باشيد تا او را ببينيد كه بيرون آمده است (رجعت)آنگاه ياريش كنيد، اكنون گريه كنيد بر او و بر از دست رفتن يارى او از شما، زيرا شما براى يارى او و گريه بر او اختصاص يافتهايد، پس آن ملائكه براى عزا دارى امام حسين و براى افسوس از دست رفتن ياريش گريستند و چون بيرون آيد(رجعت) ياور او باشند.
📚الكافي ج1، ص: 283
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖امامحسین علیه السلامآگاه به شهادت خویش بودند
🛑ٍ عَنْ ضُرَيْسٍ الْكُنَاسِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ لَهُ حُمْرَانُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ رَأَيْتَ مَا كَانَ مِنْ أَمْرِ عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع وَ خُرُوجِهِمْ وَ قِيَامِهِمْ بِدِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا أُصِيبُوا مِنْ قَتْلِ الطَّوَاغِيتِ إِيَّاهُمْ وَ الظَّفَرِ بِهِمْ حَتَّى قُتِلُوا وَ غُلِبُوا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَا حُمْرَانُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ كَانَ قَدَّرَ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ وَ قَضَاهُ وَ أَمْضَاهُ وَ حَتَمَهُ ثُمَّ أَجْرَاهُ فَبِتَقَدُّمِ عِلْمِ ذَلِكَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ قَامَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ بِعِلْمٍ صَمَتَ مَنْ صَمَتَ مِنَّا
🔰حمران بامام باقر عليه السلام عرضكرد:
قربانت گردم بمن خبر دهيد كه موضوع نهضت على و حسن و حسين عليهم السلام و قيام ايشان براى دين خداى عز و جل و مصيبتهائى كه ديدند، از كشته شدن بدست طغيانگران و پيروزى آنها بر ايشان تا آنجا كه كشته شدند و مغلوب گشتند چگونه بود؟
امام باقر عليه السلام فرمود:
اى حمران: خداى تبارك و تعالى آن مصيبات را بر ايشان مقدر كرد و حكم فرمود و امضاء نمود و حتمى ساخت، و سپس اجرا كرد (پس همه آن مصيبات با علم و اجازه خدا بوده) و على و حسن و حسين از روى
بصيرت و دانشى كه قبلا از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله دريافته بودند قيام كردند، و هر كس از ما خانواده هم كه خاموشى گزيند. از روى علم است.
📚الكافي ج1، ص281
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖تعصبات قبیلهای در فاجعه کربلاء
قسمت اول
حسن المثنی
حسن المثنی فرزند امام حسن علیه السلام است و داماد امام حسین علیه السلام(1)
حسن المثنی هیچ وقت ادعاء امامت نکرد(2) و عاقبت بخیر شد لذا در منابع شیعه با وی با ترضی یاد میشود(3)
و سالها بعد در مدینه از دنیا رفت
🛑وَ كَانَ اَلْحَسَنُ بْنُ اَلْحَسَنِ قَدْ حَضَرَ مَعَ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اَلطَّفَّ فَلَمَّا قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أُسِرَ اَلْبَاقُونَ مِنْ أَهْلِهِ جَاءَهُ أَسْمَاءُ بْنُ خَارِجَةَ فَانْتَزَعَهُ مِنْ بَيْنِ اَلْأَسْرَى وَ قَالَ وَ اَللَّهِ لاَ يُوصَلُ إِلَى اِبْنِ خَوْلَةَ أَبَداً فَقَالَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ دَعُوا لِأَبِي حَسَّانَ اِبْنَ أُخْتِهِ (4)
🔰مرحوم اربلی در کشف الغُمه نقل میکند:
حسن المثنی در کربلا با امام حسین علیه السلام حاضر بود زمانی که امامحسین علیه السلام شهید شد و مابقی بنی هاشم به اسارت رفتند.
اسماء بن خارجة بن عتبة بن عصير كه به ابي حسان ملقب بود در نزد عمر بن سعد حاضر بود،
حسن مثنی را از بین اسراء بیرون کشید و گفت بخدا قسم نمیگذارم پسر خواهر مرا ببرید.
عمر سعد ملعون گفت: حسن المثنی را به ابی حّسان ببخشید( حسن مثنی را نکشید).
👈ابی حّسان رئیس قبیله فزاری بود.
و مادر حسن المثنی خَوْلَه بنت منظور بن زَبّان فَزاری بود
👈دقت کنید کار ابی حِسان و عُمر بن سعد علیهما اللعنه و العذاب از مودت نبوده است بلکه از روی تعصبات قبیلهای بود
📚:منابع
1: الارشاد ج 2 ص2۵
2: الارشاد ج۲ص۲۶
3: الارشاد ج ۲ ص ۲۵
4: کشف الغمة ج۱ ص۵۷۹
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖تعصبات قبیلهای در فاجعه کربلاء
قسمت دوم
فرزندان حضرت ام البنین علیها السلام
👈در کربلا دو بار به فرزندن حضرت ام البنین علیها السلام امان نامه دادند:
یک: امان نامه اول توسط دائی آنان
دوم: امان نامه دوم توسط شمر لعین
👇امان نامه اول👇
🛑 و ثب رجل، يقال له: «عبد اللّه بن المحل بن حرام العامري» ، فقال له: أصلح اللّه الأمير
إنّ-علي بن أبي طالب-قد كان عندنا بالكوفة، فخطب إلينا فزوجناه بنت عم لنا، يقال لها: «أمّ البنين» بنت حزام، فولدت له: عبد اللّه؛ و عثمان؛ و جعفرا؛ و العباس، فهم بنو اختنا، و هم مع أخيهم-الحسين بن عليّ-، فإن أذنت لنا أن نكتب إليهم كتابا بأمان منك فعلت متفضلا، فأجابه عبيد اللّه بن زياد إلى ذلك، فكتب عبد اللّه بن المحل، و دفع الكتاب إلى غلام له، يقال: «عرفان» .
فلما ورد الكتاب إلى إخوة الحسين، و نظروا فيه، قالوا للغلام: اقرأ على خالنا السلام، و قل له: لا حاجة لنا في أمانك، فإن أمان اللّه خير لنا من أمان «ابن مرجانة» ، فرجع الغلام إلى الكوفة، فأخبره بذلك، فعلم عبد اللّه بن المحل أنّ القوم مقتولون(1)
🔰عبدالله بن محل به عبیدالله ملعون گفت:
علی بن ابی طالب علیهما السلام در کوفه بود و از ما دختر برادرم را خواستگاری کردحضرت ام البنین علیها السلام.
و فرزندان وی عبدالله، عثمان، جعفر و عباس هستند که در کربلا با حسین بن علی علیهما السلام هستند اگر به من اجازه بدهید برای آنان امان نامه بنویسم و بر من تفضل کنی.
عبیدالله ملعون به وی اجازه داد تا برای فرزندان حضرت ام البنین علیها السلام امان نامه بنویسد.
عبدالله بن المحل امان نامه را به غلام خویش داد که اسمش عرفان بود
زمانی که امان نامه به دست فرزندن امالبنین رسید و به امان نامه نگاه کردند به غلام گفتند:
به دائی ما سلام برسان و بگو: ما نیازی به امان نامه پسر مرجانه نداریم.
غلام به کوفه برگشت و خبر را به عبدالله بن المحل داد
👇امان نامه دوم👇
🛑وجاءَ شِمرٌ حتّى وقفَ على أصحاب الحسينِ فقالَ : أينَ بَنُو أُختِنا؟ فخرجَ إِليه العبّاسُ وجَعْفَرٌ وعثمانُ بنوعليِّ بنِ أبي طالب عليه وعليهم السّلامُ فقالوا : ماتريدً؟ فقلَ : أنتم يابني أُختي امِنونَ ؛ فقالتْ له الفِتْيةُ : لَعَنَكَ اللهّ ولَعَنَ أمانَكَ ، أتؤمِنُنَا وابنُ رسولِ اللّهِ لا أمانَ له؟!(2)
🔰شمر آمد و فرياد زد فرزندان خواهران ما كجا هستند؟
در اين هنگام عباس و جعفر و عثمان فرزندان علي عليه السّلام بيرون شدند گفتند: چه ميگوئى گفت: آمدهام و براى شما امان آوردهام، گفتند: خداوند تو را و امانت را لعنت كند، ما در امان هستيم ولى فرزند پيغمبر در امان نيست.
نَسَب حضرت ام البنین علیها السلام:
بنت حزام بن خالد بن ربیعه بن وحید بن کعب بن کلاب.
نسب شمر لعین:
شمر بن ذیالجوشن بن اعور بن ضِباب بن کلاب
📚: منابع
1:مقتل خوارزمی ج1 ص 349
2: الإرشاد ج2 ص89
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖تعصبات قبیلهای در فاجعه کربلاء
قسمت سوم
حضرت علی اکبر علیهالسلام
🛑قالوا له : إن لك قرابة من أمير المؤمنين ـ يعنون يزيد اللعين ـ يريدون : أن ميمونة بنت أبي سفيان جدته لأمه أم ليلى بنت مرة ، وامها ميمونة بنت أبي سفيان
قالوا له : فإن شئت آمنّاك ، وصرت الى الدنيا.
قال لهم علي عليهالسلام : قرابة رسول الله صلىاللهعليهوآله
أحق أن ترعى
🔰لشکریان یزید لعین خطاب به حضرت علی اکبر علیه السلام گفتند:
تو با یزید لعین نسبت فامیلی داری
لشکریان لعین گفتند: اگر دوست داشتنی در امان هستی و به هرجائی دنیا بخواهی برو.
حضرت علی اکبر علیه السلام فرمودند:
قرابت و فامیلی رسول خدا صلی الله علیه و آله برای ما بهتر است
نکته: مادر حضرت علی اکبر علیهالسلام، لیلی بود
لیلی دختر "میمونه" و "میمونه" دختر ابوسفیان بود یعنی لیلی نوه دختری ابوسفیان بود
📚: شرح الأخبار قاضي نعمان ج 3ص153
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسوزدآنهمہمسجد .. 😭
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖مسلمان شدن راهب مسیحی...
🛑اَلنَّطَنْزِيُّ فِي اَلْخَصَائِصِ : لَمَّا جَاءُوا بِرَأْسِ اَلْحُسَيْنِ وَ نَزَلُوا مَنْزِلاً يُقَالُ لَهُ قِنَّسْرِينُ اِطَّلَعَ رَاهِبٌ مِنْ صَوْمَعَتِهِ إِلَى اَلرَّأْسِ فَرَأَى نُوراً سَاطِعاً يَخْرُجُ مِنْ فِيهِ وَ يَصْعَدُ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَأَتَاهُمْ بِعَشَرَةِ آلاَفِ دِرْهَمٍ وَ أَخَذَ اَلرَّأْسَ وَ أَدْخَلَهُ صَوْمَعَتَهُ فَسَمِعَ صَوْتاً وَ لَمْ يَرَ شَخْصاً قَالَ طُوبَى لَكَ وَ طُوبَى لِمَنْ عَرَفَ حُرْمَتَهُ فَرَفَعَ اَلرَّاهِبُ رَأْسَهُ وَ قَالَ يَا رَبِّ بِحَقِّ عِيسَى تَأْمُرُ هَذَا اَلرَّأْسَ بِالتَّكَلُّمِ مَعِي فَتَكَلَّمَ اَلرَّأْسُ وَ قَالَ يَا رَاهِبُ أَيَّ شَيْءٍ تُرِيدُ قَالَ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا اِبْنُ مُحَمَّدٍ اَلْمُصْطَفَى وَ أَنَا اِبْنُ عَلِيٍّ اَلْمُرْتَضَى وَ أَنَا اِبْنُ فَاطِمَةَ اَلزَّهْرَاءِ وَ أَنَا اَلْمَقْتُولُ بِكَرْبَلاَءَ أَنَا اَلْمَظْلُومُ أَنَا اَلْعَطْشَانُ فَسَكَتَ فَوَضَعَ اَلرَّاهِبُ وَجْهَهُ عَلَى وَجْهِهِ فَقَالَ لاَ أَرْفَعُ وَجْهِي عَنْ وَجْهِكَ حَتَّى تَقُولَ أَنَا شَفِيعُكَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فَتَكَلَّمَ اَلرَّأْسُ فَقَالَ اِرْجِعْ إِلَى دِينِ جَدِّي مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ اَلرَّاهِبُ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ فَقَبِلَ لَهُ اَلشَّفَاعَةَ فَلَمَّا أَصْبَحُوا أَخَذُوا مِنْهُ اَلرَّأْسَ وَ اَلدَّرَاهِمَ فَلَمَّا بَلَغُوا اَلْوَادِيَ نَظَرُوا اَلدَّرَاهِمَ قَدْ صَارَتْ حِجَارَةً .
🔰 هنگامى كه سر امام حسين(علیه السلام) را وارد قنسرين كردند و راهبى از صومعه خود متوجه سر مقدس آن حضرت شد ديد نورى از دهان مبارك امام حسين خارج ميشد و بطرف آسمان صعود مي كرد.
آن راهب مبلغ ده هزار درهم آورد و سر حسين شهيد را از آنان گرفت و داخل صومعه خويش نمود. راهب صدائى شنيد، ولى صاحب آن صدا را نديد آن گوينده براهب مي گفت: خوشا بحال تو! و خوشا بحال آن كسى كه از حرمت اين حسين آگاه شد.
راهب سر خود را بلند كرد و گفت: پروردگارا! تو را به حق عيسى قسم مي دهم كه اين سر را مأمور كنى با من تكلم نمايد. آن سر تكلم كرد و گفت: اى راهب! چه منظورى دارى؟ راهب گفت: تو كيستى؟ فرمود:
انا بن محمّد المصطفى، و انا بن على المرتضى. و انا بن فاطمة الزهراء، انا المقتول بكربلاء، انا المظلوم، انا العطشان!
بعدا آن سر مقدس ساكت شد. راهب صورت به صورت امام حسين (علیه السلام) نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نخواهم داشت تا اينكه بگوئى: من روز قيامت شفيع تو خواهم بود. آن سر مقدس به سخن آمد و فرمود: به دين جدم محمّد مصطفى (صلی الله علیه و آله) باز گرد
📚: المناقب ج۴ص۶۰
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi