﷽
شهدای میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان زنجان
#شهیدوالامقام علی بزم آرا
دو فرشته بنام رشید و شرافت خانم به مورخ پنجم آذر ماه ۱۳۳۸ در روستای چراغتپه سفلی شهرستان تکاب صاحب فرزندی آسمانی بنام علی شدند.
سرانجام با لباس خاکی #بسیج مردمی به ندای هل من ناصر #لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ دوازدهم اسفند ماه ۱۳۶۱ در کمین عوامل خود فروخته ضدانقلاب از جاده تکاب به شاهين دژ روستای باغچه به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزاری شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
وصیتنامه:
با درود بر #رهبر_انقلاب_اسلامی_ایران #بت_شکن_زمان ، #امید_مستضعفان_جهان و سلام بر امت شهید پرور ایران هميشه در صحنه و درود بر #شهیدان ۱۵ خرداد ۴۲ تا کربلای حسین.
#پدر جان وقتی که من #شهید شدم برای من گریه نکنید، به فرزند هجده ساله #حسین ع گریه کنید، چون من راه #علی_اکبر حسین را پیموده ام و به شهادت نائل شده ام
#مادر جان هر وقت من شهید شدم، #پسرم را خوب تربیت کنید، علت شهادتم را به او بگویید که وقتی بزرگ شد راه مرا ادامه دهد
بسیج حمزه سیدالشهدای ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان زنجان
#زنجان_میزبان_مهربان
#میراث_فرهنگی_زنجان
#گردشگری_زنجان
#صنایع_دستی_زنجان
#بسیج
شهيد والامقام برادر همکار گرامی آقای عابدین بزم آرا می باشد
@miraszanjan_ir
﷽
شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان #زنجان
#شهیدوالامقام محرمعلی حسنی
دو فرشته بنام موسی و یک شیرزن زنجانی به مورخ سوم تیرماه ۱۳۴۰ در روستای تهم #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام محرمعلی شدند.
سرانجام با لباس خاکی ارتش همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر #لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ شانزدهم خرداد ماه ۱۳۶۰ در رقابیه بدست #شقی_ترین انسان ها به درجه رفیع #جانبازی از ناحیه کمر ( نخاع ) نائل آمدند و بعد از سالها تحمل صبردرد و رنج ناشی از جانبازی مورخ بیست و دوم شهریور ماه ۱۴۰۰ از بیمارستان ساسان تهران به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای زنجان آرام گرفت.
بسیج حمزه سیدالشهدای ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان زنجان
جهت شادی روح بزرگ همکار #شهیدمان در اداره کل میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان #زنجان بخوانیم سوره #حمد و #توحید
#شهید_محرمعلی_حسنی
#زنجان_میزبان_مهربان
#میراث_فرهنگی_زنجان
#گردشگری_زنجان
#صنایع_دستی_زنجان
#همکار شهید
#بسیج
@miraszanjan_ir
﷽
شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان #زنجان
#شهیدوالامقام دوستعلی نوروزی
دو فرشته بنام عباس و خدیجه خانم به مورخ هفتم فروردين ماه ۱۳۳۰ در شناط شهرستان ابهر استان #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام دوستعلی شدند.
سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج به ندای هل من ناصر #لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ هشتم اسفند ماه ۱۳۶۲ در #عملیات_خیبر #منطقه_طلائیه بدست #شقی_ترین انسان ها که با ساخت #بمب_شیمیایی نفس انسان های مظلوم را گرفته و می گیرند دچار مصدومیت و در آن شرایط به اسارت بعثی ها در آمد، و بعد از آزادی از اسارت در حال خدمت #یگان_حفاظت #میراثفرهنگی استان زنجان بر اثر عوارض ناش از #شیمیایی به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت.
وصیتنامه:
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
بنا به آیه فوق #شهدا زنده اند، پس در #جنگ شرکت کنید و جلوی فرزندانتان را جهت حضور در #جبهه نگیرید.
#بسیج حمزه سیدالشهدای ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان زنجان
جهت شادی روح بزرگ همکار #شهیدمان در اداره کل میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان #زنجان بخوانیم سوره #حمد و #توحید
#شهید_دوستعلی_نوروزی
#زنجان_میزبان_مهربان
#میراث_فرهنگی_زنجان
#گردشگری_زنجان
#صنایع_دستی_زنجان
#همکار شهید
#بسیج
@miraszanjan_ir
﷽
شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان #زنجان
#شهیدوالامقام نورالدین نوروزی
دو فرشته بنام علی و مریم خانم به مورخ نهم اردیبهشت ماه ۱۳۴۴ در روستای ولیاران از توابع شهرستان #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام نورالدین شدند.
سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج به ندای هل من ناصر #لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ سی ام آبان ماه ۱۳۶۲ از پنجوین به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت.
وصیتنامه:
#برادران و #خواهران عزيز، من اين راهى كه که انتخاب كرده و براى #جهاد در راه #اسلام و #انقلاب و #امام عزيزم به جبهههاى #جنگ عزيمت كردهام آگاهانه بوده و عمق مسلئه را درك نمودم درك كردم كه در اين موقع از زمان بايد #خون داد و بايد از #جان و خون خود گذشت تا درخت پرتوان #اسلام رشد كند و #پرچم لااله الاالله در سراسر #جهان برافراشته گردد.
#بسیج حمزه سیدالشهدای ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان زنجان
#شهید_نورالدین_نوروزی
#میراث_فرهنگی_زنجان
#گردشگری_زنجان
#صنایع_دستی_زنجان
#بسیج
@miraszanjan_ir
﷽
شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان #زنجان
#شهیدوالامقام جواد خدایی
دو فرشته بنام محمدولی و معصومه خانم به مورخ یکم فروردین ماه ۱۳۳۹ در #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام جواد شدند.
سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج به ندای هل من ناصر #لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ سی ام آبان ماه ۱۳۶۲ از مریوان به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت.
وصیتنامه:
اى #مردم_قهرمان_ايران و #مستضعفين_جهان اين را بدانيد امروز افتخارمان اين است كه در راه عقيدهاى #جهاد مىكنيم كه به حقانيت آن كاملا آگاهيم و غير از اين برايمان راهى نمىماند كه يا #پيروز شويم و يا #شهادت را چون اسلحهاى مرگبار بر فرق دشمن فرود آورديم. فراموش نكنيد #دنيا به آخر مىرسد فراموش نكنيد پس سعى كنيد همواره در راه #حق قدم براريد و در اين راه هرگز هوسى به خود را ه ندهيد و به #دنيا دل نبنديد و خود را مهياى #سفر_آخرت كنيد و به #امام خود هميشه وفادار باشيد كه هرگز #رهبرى چون او را نمىيابيد.
#بسیج حمزه سیدالشهدای ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان زنجان
#شهید_جواد_خدایی
#میراث_فرهنگی_زنجان
#گردشگری_زنجان
#صنایع_دستی_زنجان
#بسیج
@miraszanjan_ir
﷽
شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان #زنجان
#شهیدوالامقام رشید نعمتی آذر
دو فرشته بنام صاحب و فاطمه خانم به مورخ یکم مرداد ماه ۱۳۲۶ در مشکین شهر صاحب فرزندی آسمانی بنام رشید شدند.
سرانجام در لباس خاکی ارتش همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر #لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ بیست و دوم آبان ماه ۱۳۶۴ از فکه به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای مشکین شهر آرام گرفت.
وصیتنامه:
اگر #شهادت نصیب من شد در راه #اسلام شهید شدم هیچ ناراحت نباشید و افتخار کنید که در راه اسلام و میهنم #شهید شدم و چون که #امام_حسین در این راه شهید شده است من هم دنبال این #راه میگردم.
#شهید_رشید_نعمتی_آذر
شهيد والامقام پدر بزرگوار همکار عزیزمان آقای فرهاد نعمتی آذر می باشد.
#بسیج حمزه سیدالشهدای ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان زنجان
#شهید_جواد_خدایی
#میراث_فرهنگی_زنجان
#گردشگری_زنجان
#صنایع_دستی_زنجان
#بسیج
@miraszanjan_ir
﷽
شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان #زنجان
#شهیدوالامقام عيسی محمدلو
دو فرشته بنام اسمعلی و عزیزه خانم به مورخ دوم فروردین ماه ۱۳۳۴ در روستای قشلاق #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام عیسی شدند.
سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج به ندای هل من ناصر #لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ شانزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ در #عمليات بیتالمقدس و با اصابت مستقیم هواپیمای شکاری بعثی جنایتکار از جاده خرمشهر_اهواز به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت.
خاطره:
چقدر خوشحال بودم #پاک_ترین پسر محله دامادم شده بود.مدتی بود مغازه اش را به کنار #مسجد حضرت باب الحوائج عليه السلام انتقال داده بود. خانم های محله همه از #حیای ایشان تعریف میکردند.روزی برای تعمیر سماور خودم رفتم به مغازه اش. #سلام دادم.با صدایی که به زحمت شنیده می شد گفت و علیکم السلام
سماور را تحویل دادم و رفتم!
فردای آن روز برگشتم و تحویل گرفتم، وباز متوجه من نشد! با عصبانیت گفتم #مش_عیسی منم!
تازه مرا شناخته بود! و معذرت خواهی کرد، اول ناراحت شدم ولی بعد ها به #حیا و #غیرتش افتخار می کردم، وقتی شنیدم می خواهد برود #جبهه، آمدم در مغازه اش گفتم زن جوون، دو بچه و یکی هم تو شکمش کجا؟!؟
با مهربانی گفت؛من بچه ها رو سپردم به #خدا و هیچ نگران نباشید!
مگر نمی بینید زن ها و بچه های #مناطق_جنگی در چه وضعی هستند، #امام_خمینی دستور داده و من امکان ندارد بمانم
#بسیج حمزه سیدالشهدای ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان زنجان
#میراث_فرهنگی_زنجان
#گردشگری_و_صنایع_دستی_زنجان
@miraszanjan_ir
﷽
شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان #زنجان
#شهیدوالامقام عيسی محمدلو
دو فرشته بنام اسمعلی و عزیزه خانم به مورخ دوم فروردین ماه ۱۳۳۴ در روستای قشلاق #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام عیسی شدند.
سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج به ندای هل من ناصر #لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ شانزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ در #عمليات بیتالمقدس و با اصابت مستقیم هواپیمای شکاری بعثی جنایتکار از جاده خرمشهر_اهواز به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت.
خاطره:
چقدر خوشحال بودم #پاک_ترین پسر محله دامادم شده بود.مدتی بود مغازه اش را به کنار #مسجد حضرت باب الحوائج عليه السلام انتقال داده بود. خانم های محله همه از #حیای ایشان تعریف میکردند.روزی برای تعمیر سماور خودم رفتم به مغازه اش. #سلام دادم.با صدایی که به زحمت شنیده می شد گفت و علیکم السلام
سماور را تحویل دادم و رفتم!
فردای آن روز برگشتم و تحویل گرفتم، وباز متوجه من نشد! با عصبانیت گفتم #مش_عیسی منم!
تازه مرا شناخته بود! و معذرت خواهی کرد، اول ناراحت شدم ولی بعد ها به #حیا و #غیرتش افتخار می کردم، وقتی شنیدم می خواهد برود #جبهه، آمدم در مغازه اش گفتم زن جوون، دو بچه و یکی هم تو شکمش کجا؟!؟
با مهربانی گفت؛من بچه ها رو سپردم به #خدا و هیچ نگران نباشید!
مگر نمی بینید زن ها و بچه های #مناطق_جنگی در چه وضعی هستند، #امام_خمینی دستور داده و من امکان ندارد بمانم
#بسیج حمزه سیدالشهدای ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان زنجان
#میراث_فرهنگی_زنجان
#گردشگری_و_صنایع_دستی_زنجان
@miraszanjan_ir