eitaa logo
اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان زنجان
644 دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
619 ویدیو
22 فایل
کانال رسمی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان زنجان https://zanjan.mcth.ir لینک کانال: @miraszanjan_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
 ﷽ شهدای میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان زنجان علی بزم آرا دو فرشته بنام رشید و شرافت خانم به مورخ پنجم آذر ماه ۱۳۳۸ در روستای چراغتپه سفلی شهرستان تکاب صاحب فرزندی آسمانی بنام علی شدند. سرانجام با لباس خاکی مردمی به ندای هل من ناصر ، و در رکاب ولی زمانش به مورخ دوازدهم اسفند ماه ۱۳۶۱ در کمین عوامل خود فروخته ضدانقلاب از جاده تکاب به شاهين دژ روستای باغچه به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزاری شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. وصیتنامه: با درود بر ، و سلام بر امت شهید پرور ایران هميشه در صحنه و درود بر ۱۵ خرداد ۴۲ تا کربلای حسین. جان وقتی که من شدم برای من گریه نکنید، به فرزند هجده ساله ع گریه کنید، چون من راه حسین را پیموده ام و به شهادت نائل شده ام جان هر وقت من شهید شدم، را خوب تربیت کنید، علت شهادتم را به او بگویید که وقتی بزرگ شد راه مرا ادامه دهد بسیج حمزه سیدالشهدای اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان شهيد والامقام برادر همکار گرامی آقای عابدین بزم آرا می باشد @miraszanjan_ir
﷽ ‌ شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان محرمعلی حسنی دو فرشته بنام موسی و یک شیرزن زنجانی به مورخ سوم تیرماه ۱۳۴۰ در روستای تهم صاحب فرزندی آسمانی بنام محرمعلی شدند. سرانجام با لباس خاکی ارتش همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر ، و در رکاب ولی زمانش به مورخ شانزدهم خرداد ماه ۱۳۶۰ در رقابیه بدست انسان ها به درجه رفیع از ناحیه کمر ( نخاع ) نائل آمدند و بعد از سالها تحمل صبردرد و رنج ناشی از جانبازی مورخ بیست و دوم شهریور ماه ۱۴۰۰ از بیمارستان ساسان تهران به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای زنجان آرام گرفت. بسیج حمزه سیدالشهدای اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان جهت شادی روح بزرگ همکار در اداره کل میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان بخوانیم سوره و شهید @miraszanjan_ir
﷽ ‌ شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان دوستعلی نوروزی دو فرشته بنام عباس و خدیجه خانم به مورخ هفتم فروردين ماه ۱۳۳۰ در شناط شهرستان ابهر استان صاحب فرزندی آسمانی بنام دوستعلی شدند. سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج به ندای هل من ناصر ، و در رکاب ولی زمانش به مورخ هشتم اسفند ماه ۱۳۶۲ در بدست انسان ها که با ساخت نفس انسان های مظلوم را گرفته و می گیرند دچار مصدومیت و در آن شرایط به اسارت بعثی ها در آمد، و بعد از آزادی از اسارت در حال خدمت استان زنجان بر اثر عوارض ناش از به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت. وصیتنامه: وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ بنا به آیه فوق زنده اند، پس در شرکت کنید و جلوی فرزندانتان را جهت حضور در نگیرید. حمزه سیدالشهدای اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان جهت شادی روح بزرگ همکار در اداره کل میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان بخوانیم سوره و شهید @miraszanjan_ir
﷽ ‌ شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان نورالدین نوروزی دو فرشته بنام علی و مریم خانم به مورخ نهم اردیبهشت ماه ۱۳۴۴ در روستای ولیاران از توابع شهرستان صاحب فرزندی آسمانی بنام نورالدین شدند. سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج به ندای هل من ناصر ، و در رکاب ولی زمانش به مورخ سی ام آبان ماه ۱۳۶۲ از پنجوین به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت. وصیتنامه: و عزيز، من اين راهى كه که انتخاب كرده‌ و براى در راه و و عزيزم به جبهه‌هاى عزيمت كرده‌ام آگاهانه بوده و عمق مسلئه را درك نمودم درك كردم كه در اين موقع از زمان بايد داد و بايد از و خون خود گذشت تا درخت پرتوان رشد كند و لااله الاالله در سراسر برافراشته گردد. حمزه سیدالشهدای اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان @miraszanjan_ir
﷽ ‌ شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان جواد خدایی دو فرشته بنام محمدولی و معصومه‌ خانم به مورخ یکم فروردین ماه ۱۳۳۹ در صاحب فرزندی آسمانی بنام جواد شدند. سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج به ندای هل من ناصر ، و در رکاب ولی زمانش به مورخ سی ام آبان ماه ۱۳۶۲ از مریوان به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت. وصیتنامه: اى و اين را بدانيد امروز افتخارمان اين است كه در راه عقيده‌اى مى‌كنيم كه به حقانيت آن كاملا آگاهيم و غير از اين برايمان راهى نمى‌ماند كه يا شويم و يا را چون اسلحه‌اى مرگبار بر فرق دشمن فرود آورديم. فراموش نكنيد به آخر مى‌رسد فراموش نكنيد پس سعى كنيد همواره در راه قدم براريد و در اين راه هرگز هوسى به خود را ه ندهيد و به دل نبنديد و خود را مهياى كنيد و به خود هميشه وفادار باشيد كه هرگز چون او را نمى‌يابيد. حمزه سیدالشهدای اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان @miraszanjan_ir
﷽ ‌ شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان رشید نعمتی آذر دو فرشته بنام صاحب و فاطمه خانم به مورخ یکم مرداد ماه ۱۳۲۶ در مشکین شهر صاحب فرزندی آسمانی بنام رشید شدند. سرانجام در لباس خاکی ارتش همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر ، و در رکاب ولی زمانش به مورخ بیست و دوم آبان ماه ۱۳۶۴ از فکه به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای مشکین شهر آرام گرفت. وصیتنامه: اگر نصیب من شد در راه شهید شدم هیچ ناراحت نباشید و افتخار کنید که در راه اسلام و میهنم شدم و چون که در این راه شهید شده است من هم دنبال این می‌گردم. شهيد والامقام پدر بزرگوار همکار عزیزمان آقای فرهاد نعمتی آذر می باشد. حمزه سیدالشهدای اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان @miraszanjan_ir
﷽ ‌ شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان عيسی محمدلو دو فرشته بنام اسمعلی و عزیزه خانم به مورخ دوم فروردین ماه ۱۳۳۴ در روستای قشلاق صاحب فرزندی آسمانی بنام عیسی شدند. سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج به ندای هل من ناصر ، و در رکاب ولی زمانش به مورخ شانزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ در بیت‌المقدس و با اصابت مستقیم هواپیمای شکاری بعثی جنایتکار از جاده خرمشهر_اهواز به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت. خاطره: چقدر خوشحال بودم پسر محله دامادم شده بود.مدتی بود مغازه اش را به کنار حضرت باب الحوائج عليه السلام انتقال داده بود. خانم های محله همه از ایشان تعریف میکردند.روزی برای تعمیر سماور خودم رفتم به مغازه اش. دادم.با صدایی که به زحمت شنیده می شد گفت و علیکم السلام سماور را تحویل دادم و رفتم! فردای آن روز برگشتم و تحویل گرفتم، وباز متوجه من نشد! با عصبانیت گفتم منم! تازه مرا شناخته بود! و معذرت خواهی کرد، اول ناراحت شدم ولی بعد ها به و افتخار می کردم، وقتی شنیدم می خواهد برود ، آمدم در مغازه اش گفتم زن جوون، دو بچه و یکی هم تو شکمش کجا؟!؟ با مهربانی گفت؛من بچه ها رو سپردم به و هیچ نگران نباشید! مگر نمی بینید زن ها و بچه های در چه وضعی هستند، دستور داده و من امکان ندارد بمانم حمزه سیدالشهدای اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان @miraszanjan_ir
﷽ ‌ شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان عيسی محمدلو دو فرشته بنام اسمعلی و عزیزه خانم به مورخ دوم فروردین ماه ۱۳۳۴ در روستای قشلاق صاحب فرزندی آسمانی بنام عیسی شدند. سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج به ندای هل من ناصر ، و در رکاب ولی زمانش به مورخ شانزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ در بیت‌المقدس و با اصابت مستقیم هواپیمای شکاری بعثی جنایتکار از جاده خرمشهر_اهواز به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت. خاطره: چقدر خوشحال بودم پسر محله دامادم شده بود.مدتی بود مغازه اش را به کنار حضرت باب الحوائج عليه السلام انتقال داده بود. خانم های محله همه از ایشان تعریف میکردند.روزی برای تعمیر سماور خودم رفتم به مغازه اش. دادم.با صدایی که به زحمت شنیده می شد گفت و علیکم السلام سماور را تحویل دادم و رفتم! فردای آن روز برگشتم و تحویل گرفتم، وباز متوجه من نشد! با عصبانیت گفتم منم! تازه مرا شناخته بود! و معذرت خواهی کرد، اول ناراحت شدم ولی بعد ها به و افتخار می کردم، وقتی شنیدم می خواهد برود ، آمدم در مغازه اش گفتم زن جوون، دو بچه و یکی هم تو شکمش کجا؟!؟ با مهربانی گفت؛من بچه ها رو سپردم به و هیچ نگران نباشید! مگر نمی بینید زن ها و بچه های در چه وضعی هستند، دستور داده و من امکان ندارد بمانم حمزه سیدالشهدای اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان @miraszanjan_ir