eitaa logo
در محضر آیت‌الله میرباقری
28.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
292 ویدیو
125 فایل
🎙 نظام اندیشه: https://mirbaqeri.ir/جاری-حکمت.html 🌐 پایگاه اینترنتی: www.mirbaqeri.ir ☎️ دفتر استاد: 02532603861 09127593462 📚 خرید کتاب‌های استاد: 09104646212
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 صدرالمتألهین تلاش کرده است که مفهوم مرکزی فلسفه را بر پایه توحید بنا بگذارد. 💠 استاد سيد محمّدمهدی ميرباقری: «بی‌تردید فرهنگ قرآن و فرهنگ اهل‌بیت(ع) در پیشرفت دانش عرفان و حکمت و _ نه فقط این دو _ بلکه در سایر دانش‌های تخصصی در دنیای اسلام بسیار مؤثر بوده‌اند؛ نه به این معنا که تحریک به دانش و علم‌آموزی می کردند، بلکه فرایندی را برای تحقق دانش ایجاد می کردند و قطعاً فضایی را که اسلام و فرهنگ اهل بیت(ع) ایجاد کرده‌اند، بر فرهنگ عرفان و فلسفه اثرگذار بوده است و نظام موضوعات و مسائل مورد تحقیق در حوزه فلسفه را به‌شدت تحت تأثیر قرار داده است. اگر چه حکمت و فلسفه ما متأثر از فلسفه یونان است، لیکن بی‌تردید توسعه مسائل و اولویتی که به نظام مسائل داده شده است، در دنیای اسلام کاملاً متفاوت با حوزه یونان است. کاری که صدرالمتألهین کرده است این است که مفهوم مرکزی فلسفه را بر پایه توحید بنا گذاشته است و سعی کرده است همه هستی را بر پایه حضرت حق تفسیر کند و همه مراتب و عوالم خلقت را که در کتب متفرقه خودشان تبیین کرده‌اند، از عالم ملک تا عالم مثال تا عالم عقل و... همه را مراتب تجلی آن حقیقت و تنزل آن حقیقت و تطور آن حقیقت بداند. البته ممکن است که در این مفاهیم، اشکالی باشد، اما به هر حال، سعی کرده است تا مفاهیم را متأثر از توحید تبیین کند. بنابراین، حکمت ما در این مقیاس، تحت تأثیر ادبیات وحی بوده و در مفهوم مرکزی و حتی در نظام مسائل و اولویت مسائل و در غایات، مقید به وحی بوده است.» (۱۳۹۰) 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
💥 تحلیل «توحید» و «شرک» بر اساسِ نگاه وحدت‌گرایانۀ «اصالت وجودی» و نگاه کثرت‌گرایانۀ «اصالت ماهیتی» 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: 🔸 "اصالت «وجود»، حد اوليه و نقطۀ مرکزی هماهنگ‌سازی کل دستگاه ملاصدراست. او جهت و جنبۀ وحدتیِ واقعيت را اصل می‌داند و کثرت را بر پايۀ وحدت تفسير می‌کند. از نگاه وی، جعل‌پذيریِ مخلوقات به وحدت‌پذيری‌شان است و آن چيزی که مجعول است، وحدت است، نه کثرت. وحدت است که فيض اقدس و فيض مقدس است. بر اين اساس، اگر با نگاه توحيدی به عالم نگاه کنيم، وحدتِ حقيقت و کثرتِ مظاهر ملاحظه می‌شود. يعني دنبال آن بوده‌اند که به يک حد واحد برسند و از آنجا به کثرات و تعينات بنگرند؛ پس قوام و تقوم موجودات را به اصل وجود دانسته‌اند. اگر حد، بالاصاله کثرت بردارد، کثرات، اصيل می‌شوند و جعل و ايجاد و افاضه و خلق، تفسير نمی‌شود، و لذا آن انديشه نمی‌تواند توحيدی باشد. 🔸 ملاصدرا ابتدا در اعماق روح خود به تجلی وحدت و موضوعيت وحدت رسيده؛ سپس، همان را مبنای تفسير فلسفی قرار داده و توحيد را در حد اوليه ملاحظه کرده است. به تعبيری، فلسفه او ناشي از تألّه است و تألّه غير از انديشه است. در نگرش توحيدی، بيشتر از يک اله وجود ندارد (لا اله الا الله) و ديگران همه فقراء الي الله هستند. اين تعلق توحيدی و درک از توحيد و تألّه به الوهيت، مبدأ شکل‌گيری اصالت وجود می‌شود؛ لذا آن فلسفه را حکمت متعاليه و حکمت متألهين، و آن فيلسوف را هم صدرالمتألهين می‌خوانند. 🔸 صدرالمتألهين می‌خواهد بگويد من الهياتِ بمعنی‌الاعم را تابع الهياتِ بمعني‌الاخص قرار داده‌ام و حد اوليه و مفهوم مرکزي خود را از توحيد گرفته‌ام و اولين اصل فلسفی‌ام از تعلق به حضرت حق ناشي می‌شود. عمق معناي «لو لم يُؤَصل وحدةٌ ماحصلت» با نگاه توحيدی، همين است؛ يعني نوعِ منتجۀ فلسفۀ ملاصدرا می‌خواهد گامی در تفسير توحيد و «لا اله الا الله» در جهان هستی بردارد. بنابراين در نظر نهایی خود می‌گويد واقعيت، آن حقيقت واحدی است که حی است، قيوم است و صاحب اسماء حسنی است، و اگر وجود اصيل است، يعنی آن احد حقيقی، که حضرت حق است، اصيل است و همۀ واقعيت‌ها در نظام تشکيک يا نظام تشأن، از ظهورات و تشأنات اويند و در طول او قرار دارند و اوست که منشأ تطورات يا تشأنات گوناگون قرار گرفته است. فلسفه صدرايی که حد اوليه و مفهوم مرکزي خود را توحيد قرار داده است، ممکنات را نه ممکن به امکان ماهوی و نه حتی ممکن به امکان وجودی، بلکه ترشح و شأن و ظل واجب می‌داند و به فقر ترشحیِ ممکن نسبت به واجب، قائل است. 🔸 در نگاه اوليۀ ملاصدرا، يک واقعيت شخصي وجود دارد که هم وحدت و هم کثرت دارد؛ اين وجود شخصی، یک واحد تشکيکی است؛ ممکنات مرتبه‌ای از مراتب واقعيت‌اند و واجب مرتبه‌ای ديگر؛ خداوند متعال هست، ممکنات هم هستند و در حضرت حق يک وجودی که داراي مرتبه است تصوير شده است. کانّه اين امر، در نظر ملاصدرا با توحيد ناب نمی‌سازد و براي خدای متعال شريک درست می‌کند. لذا در بحث عليت می‌گويد که اصلاً بحث از مرتبه بی‌معناست؛ همۀ عالمِ ممکنات، شأن هستند و شأن، مرتبه نيست؛ واجب، فوق مرتبه است و ممکن، دون مرتبه. و لذا سعي می‌کند که از منظر تشکيک هم، دچار نوعي شرک نشود و با بحث از ذات و شأن به توحيد نزديک شود. از اين منظر، مبنای اصالت ماهيت، بر اساس تحلیل لوازم این مبنا، ديدگاهی شرک‌آلود است و در يک فراتحليل کلامی، تعلق به آلهۀ متعدد، مبدأ پيدايش اصالت ماهيت شده است؛ يعنی تعدد آلهه موجب اصالت‌بخشی به پندارها و ماهيات می‌شود و اين، نوعی شرک خفی است؛ چون هر ماهيتی براي خودش يک اِله محسوب می‌شود و هر کدام برای خودشان، به اصطلاح عرفی، «خان»ی می‌شوند که وحدت‌پذير و جعل‌پذير نيستند و فانی‌ در الوهيت حضرت حق نمی‌‌شوند. 🔸 فيلسوف اصالت وجودی مدعی است که اين نگاه کثرت‌گرا، موحدانه نيست و با شروع از کثرت نمی‌توان خدا را اثبات کرد. نگاه موحدانه بايد از ماهيت عبور کند و جهت و جنبۀ وحدتیِ واقعيت را اصل بداند و ماهيات را به وجود برگرداند تا خدايانی در عالم به نام ماهيات ظهور نکنند. بر اين اساس، اصالت ماهيتی، ناخواسته مشرکِ به شرک خفی است‌که می‌گويد آب هست، نان هست، باد و دیگر پدیده‌ها هستند. اما اصالت وجودی معتقد است او هست و بقيه پندار هستند؛ او معبود است و ديگران، عابد. از اين نگاه، طبيعی است که اگر حد اوليه، توحيدی نباشد، ادراکات بعدی هم توحيدی نمی‌شود و دستگاه منطقیِ شرک‌آلودی به وجود خواهد آمد؛ يعنی اشياء، اصالت ماهيتی تفسير می‌شوند و برای آنها لوازم ذاتی در نظر گرفته می‌شود و به شرک در فهم پديده‌ها می‌انجامد." (۱۳‌۹۰/ در حاشیۀ یکی از جلسات علمی/ با کمی تلخيص و بازنویسی) 🗂 پروندۀ کامل فلسفه: 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
💥 فيلسوفان مسلمان معمولاً در انتخاب مواد و صورت‌مسئله‌ها متعهد به اسلام و معارف توحيدی و معارف نقلی بوده‌اند، اما این سطح، کافی نیست و باید این کار با «منطقِ تبعیت از وحی» انجام شود. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: "فيلسوفان مسلمان معمولاً در انتخاب مواد و صورت‌مسئله‌ها متعهد به اسلام و معارف توحيدي و معارف نقلی بوده‌اند و به‌خصوص از دوره ملاصدرا به بعد، گرچه در آغاز از الهيات بمعنی‌الاعم بحث می‌کردند اما الهيات بمعنی‌الاخصِ آنها بر الهيات بمعنی‌الاعم، سايه انداخته و آن را سامان داده است و به عبارتي، به‌گونه‌ای مسائل الهيات بمعنی‌الاعم را طرح کرده‌اند که هماهنگ با الهيات بمعنی‌الاخص باشد. اما به نظر می‌رسد که اين ميزان از توجهِ فلسفه به توحيد، کافی نيست و بايد ارتقا پیدا کند. فلسفه بايد «هم در منطق» و «هم در محتوا» به توحيد تکيه کند و مقيد به تبعيت از وحی باشد. فلسفه اسلامی منطق صدق را صرفاً به اکتشاف تفسير می‌کند و تبعيت از وحي را در منطق داخل نمی‌کند؛ به‌خاطرِ همين خلأ، نظام ادبيات فلسفه صدرايی، با نظام ادبيات وحی، فاصله دارد؛ برای مثال، در نظام ادبيات وحی، حضرت حق به حقيقت هستی و وجود مطلق و... تفسير نمي‌شود. به عبارت ديگر، صرف اينکه در حد اوليه خود، «واجب» را طرح کنيم، براي صحت حرکت فلسفی ما کفايت نمی‌کند، بلکه بايد در «تعقلِ» نسبت به اين مسئله هم، «توحيدی و مؤمنانه و بر محور منطق تبعيت، عمل شود. توحيد در حد اوليه نمي‌تواند خلأ توحيد در فهم و تعقل را جبران کند. فلسفه صدرايی در اينکه توحيد را در حد اوليه قرار مي‌دهد، سکولار نيست، اما در اینکه چگونه اين توحيد را تفسير کند، به‌نحوی سکولار است. توحيد در مرکز فلسفه ملاصدرا از طريق يک حد اوليۀ «مِن‌عندی» تفسير شده و برای آن، مفهوم‌سازی شده است، نه از طريق تبعيت از وحی. همچنین جريان فلسفه صدرايی نتوانسته است با «توحيد»، کثرات عالم را به‌شکل دقیقی تحليل کند و نتوانسته است کثرات را به‌گونه‌ای منحل در وحدت کند که در نهايت، بندگی و عبوديت، تعريف روشني بیابد؛ اين جريان نمی‌تواند کثرات را به نظام حق و باطل بکشاند و لوازم دقيق توحيد و ولايت الهيه را در اين عرصه به دست بياورد و در نتيجه، گاهی حق و باطل به هم آميخته شده و جريان تولی و تبری در عالم، تفسير درستی پیدا نمی‌کند». 🗂 پروندۀ کامل فلسفه: 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
بررسی مبادی و مبانی حکمت اسلامی.pdf
173.7K
📜 بررسی ایمانی بودنِ فلسفه (به‌لحاظ «محتوا» و «روش») (گفتاری از استاد میرباقری) 🗂 پروندۀ کامل فلسفه: 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
شرط‌جریان‌فلسفه‌درعلوم.pdf
98.7K
📜 استحاله منطقی جريان فلسفه اسلامي در علوم، به علت تباين حيثيت موجود بماهو موجود با حيثيت‌هاي موضوع علوم / در چه صورت، داد و ستدِ واقعی بين فلسفه و دانش برقرار می‌شود؟ (گفتاری از استاد میرباقری) 🗂 پروندۀ کامل فلسفه: 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
💥 اصالت با الوهیّت است. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: «بنا بر معارف قرآن و روایات، موضوع و مفهوم محوری دستگاه فکری و منظومه عقلانیت بشری، «توحید» و «الوهیت» است و «معرفت الله» می‌بایست محور دیگر معارف قرار گیرد. به بیان دیگر مفهوم اصیل و مرکزی حکمت الهی که به هستی‌شناسی عالم می‌پردازد و دیگر مفاهیم می‌بایست فرع بر آن و در نسبت با آن تعین پیدا کنند، «الوهیت» است. همان‌طور که در عالم واقع، «الله» محور و خالق و رب همه هستی است، در عالم معرفت نیز می‌بایست «معرفت الله» محور قرار گیرد.» 🗂 پروندۀ کامل فلسفه: 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
پایان پرونده فلسفه
پرونده فلسفه.pdf
507.1K
🗂 پروندۀ نکته‌هایی از استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری دربارۀ (حدود پنجاه پُست) 🌀 لینک‌های بخش اول: 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 🌀 لینک‌های بخش دوم: 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا