eitaa logo
در محضر آیت‌الله میرباقری
33.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
442 ویدیو
143 فایل
💠 پایگاه اطلاع‌رسانی و نشر دیدگاه‌های آیت‌الله میرباقری ☑️ @mirbaqeri_ir 💠 کانال نشر آثار چندرسانه‌ای (صوت، فیلم، پادکست، سخن‌نگاشت) ☑️ @mirbaqeri_resane
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️سخنرانی‌های ششم و هفتم محرم در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) ⬇️⬇️
13970626 sar j8.mp3
8.75M
🔊 استاد میرباقری | سخنرانی در شب هشتم محرم ۹۷/ هیئت ثارالله
13970627 sar j9.mp3
9.82M
🔊 استاد میرباقری | سخنرانی در شب نهم محرم ۹۷/ هیئت ثارالله
🔻ضحاک مشرقی در بعدازظهر عاشورا امام حسین(ع) را تنها گذاشت و رفت! ✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری: «ضحاک مشرقی فردی بود که با امام حسین(ع) آمد ولی قید کرد که یاری من تا آنجایی خواهد بود که امید به پیروزی و غلبه شما وجود داشته باشد و اگر مطمئن شدیم که پیروزی در کار نیست، دیگر بیش از آن با شما عهدی ندارم. همین شرط نیز او را از عاشورا محروم کرد. ضحاک تا ظهر عاشورا صبر کرد و وقتی برای او قطعی شد که پیروزی در کار نیست و کار با شهادت سیدالشهدا(ع) و یارانش به پایان می‌رسد، مرکب خود را که در خیمه‌ها مخفی کرده بود سوار شد و پس از اجازه از امام حسین(ع) از صحنه گریخت. ضحاک مشرقی در لحظه غربت امام حسین(ع)، در لحظه‌ای که عالی‌ترین جذبه‌ها از طرف سیدالشهدا(ع) ساطع می‌شد و قوی و ضعیف با همین جذبه دستگیری می‌شوند، هیچ نوری را دریافت نکرد و رشته تعلقش از سیدالشهدا(ع) بریده شد.» ☑️ @mirbaqeri
🔻حبیب‌‌بن‌‌مظاهر از شهادتش در رکاب سیدالشهدا(ع) اطلاع داشت و خودش را آماده کرده بود. «حبيب بن مظاهر از قبل، خود را مهيای عاشورا کرده است؛ در حديثی آمده است که حبيب با ميثم تمار نشسته بودند و از علم بلايا و منايا می‌گفتند؛ حبيب مي‌گفت: می‌بينم کسی را در محبت اميرالمؤمنين(ع) در کوفه به دار زده‌اند و دست و پای او را قطع کرده‌اند؛ ميثم می‌گفت: من می‌بينم سری را بر نيزه وارد کوفه می‌کنند... در کوفه، حبيب در برخورد با مسلم‌بن‌عوسجه گفت: مسلم کجا می‌روی؟ گفت: خواب ديدم وجود مقدس نبی اکرم(ص) به من فرمود: مسلم! محاسنت را خضاب کن! می‌روم حنا بخرم و محاسنم را خضاب کنم. حبيب گفت: مسلم! چرا متوجه نيستی؟ تعبير خواب اين نيست؛ سيدالشهدا(ع) نامه فرستاده‌اند بايد به کربلا برويم! گفته‌اند که حتی از خانواده‌هايشان هم خداحافظی نکردند و با وجود محاصره شديد کوفه خود را به امام حسين(ع) رساندند». ☑️ @mirbaqeri
🔻ما در عاشورا در کجای کار هستیم؟! «طِرِمّٰاح» هستیم یا «ضحاک مشرقی» یا «حُرّ» یا «سعیدبن‌عبدالله» یا «حبیب»؟ ✔️ استاد سید محمدمهدی میرباقری: «ما اگر سال ۶۱ هجری بودیم، آیا واقعاً لبیک گفته بودیم و خونمان را پیش روی امام حسین(ع) داده بودیم؟ یا اینکه طواف‌هایمان را می‌کردیم و می‌گفتیم موسم حج هست و بعد هم به خانه‌هایمان می‌رفتیم؟! یا اینکه مثل «طِرِمّٰاح» هنوز داشتیم گندم به یمن می‌بردیم؟! یا این که ظهر عاشورا اسبمان را بر می‌داشتیم و در می‌رفتیم؟! (ضحاک مشرقی با حضرت برخورد، گفت آقا تا امید پیروزی هست، من با شما هستم. ظهر عاشورا گفت آقا، دیگر امید پیروزی نیست. اسبش را سوار شد و رفت.) ما جزوِ کدام‌ها بودیم؟ آنهایی بودیم که شب عاشورا صفمان را جدا می‌کردیم و می‌رفتیم؟ وقتی خبر شهادت مسلم رسید، صفمان را جدا می‌کردیم و می‌رفتیم؟ واقعا کجای کار بودیم؟ البته الحمدالله قلوب محبین سیدالشهداء(ع) به برکت عاشورا همه نورانی است. ان‌شاءالله وقتی حضرت پا به رکاب بگذارند همه سربازیم. ولی سعید بن عبدالله با بقیه فرق می‌کند! دیگر اصحاب نماز خواندند، ولی او سپر آنها شده است. ما حاضر بودیم سپر امام حسین(ع) شویم تا حضرت نماز بخواند؟ تیرها را به جان بخریم که تیر به سیدالشهداء(ع) نخورد. این سوال امروز است که ما واقعا کجای کاریم؟ اگر نقطه‌قوت‌های اصحاب در ما نباشد و نقطه‌ضعف‌های دشمنان و آنهایی که با حضرت درگیر شدند و دنبال غنائم و پول بودند و خیمه حضرت را به طمع دنیا غارت کردند در ما باشد، چه؟! آنهایی که تا رفتند خودشان را جمع‌وجور کنند و به امام حسین(ع) برسند، کاروان حضرت رفت. آنهایی که دلشان می خواست بی‌تفاوت باشند و به قول معروف سری که درد نمی‌کند دستمال نمی‌پیچند. اگر این نقطه‌ضعف‌ها در ما باشد، ما سال ۶۱ هجری همان جاها قرار می‌گرفتیم. ایام محرم، ایام این‌گونه محاسبه‌هاست. واقعا آدم باید محاسبه کند که کجاییم. اگر به جایگاه اصحاب رسیدید، خوشا به حالتان. یعنی اگر در عاشورای امام حسین(ع) بابی به روی شما از عاشورا باز شد و حاضر شدید خونتان را پیش روی امام حسین(ع) بدهید که «طوبی لکم و حسن مأب» و اگر نیست از الآن خودمان را آماده کنیم. روز این تصمیم‌های بزرگ عاشوراست. مثل شب قدر که تمام می‌شود از فردای شب قدر دوباره باید برای شب قدر بعد آماده شوی. اگر بشود، الحمدلله به یک درجه بالاتر می‌رسید. اگر کسی درب عاشورا به رویش باز شده و مثل حُر شده، بداند که از حر بالاتر هم در کربلا هست: حبیب هم هست. خودش را آماده کند برای سال بعد، تا حبیب بشود. پناه بر خدا اگر نشدیم، باید خیلی به امام حسین(ع) التماس کنیم. که آقا این قافله شما دارد می‌رود، اگر هنوز تعلقات داریم، قرض‌هایمان را ندادیم، نماز قضاهایمان را نخواندیم، وصیت‌نامه‌مان را ننوشته‌ایم و هزار هوس‌هایی که داریم و هنوز مرد این راه نشدیم، در روز عاشورا که درهای عاشورای حقیقی سال ۶۱ باز است، مصمم شویم که فدایی امام حسین(ع) باشیم.» ☑️ @mirbaqeri
🔻عالِمی بود که تصور می‌کرد می‌تواند مثل اصحاب امام حسین(ع) باشد؛ اما وقتی، در خواب، به‌جای سعیدبن‌عبدالله قرار گرفت و تیرِ دشمن آمد، خودش را کنار کشید! ✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری: ‌«نقل شده است عالِمی بود که با خودش تحليل می‌کرد و می‌گفت: اصحاب سيدالشهدا(ع) چندان هم فوق‌العاده نبودند که خونشان را دادند؛ بايد هم می‌دادند؛ آنهايی که نيامدند خيلی آدم‌هاي بيخودی بودند! والا وقتی یک طرف، سيدالشهدا(ع) است و يک طرف هم، ابن‌زياد و يزيد ملعون است. [آن اصحاب] بايد هم به طرف سيدالشهدا(ع) بروند. [پس]چرا حضرت سيدالشهدا(ع) شب عاشورا فرمود: «فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ لِي أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي»؛ يعنی من از شما باوفاتر حتی در صحابه اميرالمومنين(ع) نمی‌شناسم. مگر اينها چه داشتند؟! نقل شده که آن عالم بزرگوار، این خواب را ديده بود که: ظهر روز عاشوراست و همه رفته‌اند و صحنه سختی است؛ سيدالشهدا(ع) به او فرمودند: بايستيد و سپر شوید تا نماز بخوانيم. [آن عالم] ايستاد جلو و سپر شد! تير اول آمد ناخودآگاه خودش را کنار کشيد! استغفار کرد و مصمم ايستاد! در تير دوم و تير سوم هم خودش را کنار کشيد! وقتی حضرت برگشتند، يک لبخندی به او زدند و فرمودند: «إِنِّي لَا أَعْلَمُ لِي أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي»! البته پايداری اصحاب سيدالشهدا(ع) خيلی از اينها بالاتر بود و اينها مثال‌هاي ساده‌ای است. آن پايداری، قابل‌تصوير نيست، چون انسان تا فتنه‌ها و شبهه‌ها را نفهمد، نمی‌تواند بفهمد که آن پايداری يعنی چه. پايداری در اصطلاح امروز فقط در جنگ سخت نيست، بلکه بسياري از حملاتی که انسان را سست مي‌کند، در جنگ نرم و شبهات و شهوات است. اينها خيلی استوار ايستادند، درحالی‌که در اطراف سيدالشهدا(ع) خيلی شبهه سنگين بود. [در چنین وضعیتی،] وقتي سعيد بن عبدالله روی زمين افتاد، حضرت بالای سرش آمدند. او گفت: «اَوَفَيْتُ؟ قَالَ نَعَمْ أَنْتَ أَمَامِي فِي الْجَنَّةِ»؛ يعنی در خدمت به شما آيا انجام وظيفه کردم؟ حضرت به او فرمودند تو در بهشت هم پيش روی من هستی.» ☑️ @mirbaqeri
روایتِ ‌تصویریِ کربلا .pdf
9.85M
↖️ متنِ پی‌دی‌افِ روایت تصویری - تاریخیِ واقعهٔ کربلا (از اول تا دهم محرم‌الحرام ۶۱ هجری) ☑️ @mirbaqeri