eitaa logo
در محضر آیت‌الله میرباقری
29.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
318 ویدیو
127 فایل
🎙 نظام اندیشه: https://mirbaqeri.ir/جاری-حکمت.html 🌐 پایگاه اینترنتی: www.mirbaqeri.ir ☎️ دفتر استاد: 02532603861 09127593462 📚 خرید کتاب‌های استاد: 09104646212
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 صدرالمتألهین تلاش کرده است که مفهوم مرکزی فلسفه را بر پایه توحید بنا بگذارد. 💠 استاد سيد محمّدمهدی ميرباقری: «بی‌تردید فرهنگ قرآن و فرهنگ اهل‌بیت(ع) در پیشرفت دانش عرفان و حکمت و _ نه فقط این دو _ بلکه در سایر دانش‌های تخصصی در دنیای اسلام بسیار مؤثر بوده‌اند؛ نه به این معنا که تحریک به دانش و علم‌آموزی می کردند، بلکه فرایندی را برای تحقق دانش ایجاد می کردند و قطعاً فضایی را که اسلام و فرهنگ اهل بیت(ع) ایجاد کرده‌اند، بر فرهنگ عرفان و فلسفه اثرگذار بوده است و نظام موضوعات و مسائل مورد تحقیق در حوزه فلسفه را به‌شدت تحت تأثیر قرار داده است. اگر چه حکمت و فلسفه ما متأثر از فلسفه یونان است، لیکن بی‌تردید توسعه مسائل و اولویتی که به نظام مسائل داده شده است، در دنیای اسلام کاملاً متفاوت با حوزه یونان است. کاری که صدرالمتألهین کرده است این است که مفهوم مرکزی فلسفه را بر پایه توحید بنا گذاشته است و سعی کرده است همه هستی را بر پایه حضرت حق تفسیر کند و همه مراتب و عوالم خلقت را که در کتب متفرقه خودشان تبیین کرده‌اند، از عالم ملک تا عالم مثال تا عالم عقل و... همه را مراتب تجلی آن حقیقت و تنزل آن حقیقت و تطور آن حقیقت بداند. البته ممکن است که در این مفاهیم، اشکالی باشد، اما به هر حال، سعی کرده است تا مفاهیم را متأثر از توحید تبیین کند. بنابراین، حکمت ما در این مقیاس، تحت تأثیر ادبیات وحی بوده و در مفهوم مرکزی و حتی در نظام مسائل و اولویت مسائل و در غایات، مقید به وحی بوده است.» (۱۳۹۰) 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
💥 تحلیل «توحید» و «شرک» بر اساسِ نگاه وحدت‌گرایانۀ «اصالت وجودی» و نگاه کثرت‌گرایانۀ «اصالت ماهیتی» 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: 🔸 "اصالت «وجود»، حد اوليه و نقطۀ مرکزی هماهنگ‌سازی کل دستگاه ملاصدراست. او جهت و جنبۀ وحدتیِ واقعيت را اصل می‌داند و کثرت را بر پايۀ وحدت تفسير می‌کند. از نگاه وی، جعل‌پذيریِ مخلوقات به وحدت‌پذيری‌شان است و آن چيزی که مجعول است، وحدت است، نه کثرت. وحدت است که فيض اقدس و فيض مقدس است. بر اين اساس، اگر با نگاه توحيدی به عالم نگاه کنيم، وحدتِ حقيقت و کثرتِ مظاهر ملاحظه می‌شود. يعني دنبال آن بوده‌اند که به يک حد واحد برسند و از آنجا به کثرات و تعينات بنگرند؛ پس قوام و تقوم موجودات را به اصل وجود دانسته‌اند. اگر حد، بالاصاله کثرت بردارد، کثرات، اصيل می‌شوند و جعل و ايجاد و افاضه و خلق، تفسير نمی‌شود، و لذا آن انديشه نمی‌تواند توحيدی باشد. 🔸 ملاصدرا ابتدا در اعماق روح خود به تجلی وحدت و موضوعيت وحدت رسيده؛ سپس، همان را مبنای تفسير فلسفی قرار داده و توحيد را در حد اوليه ملاحظه کرده است. به تعبيری، فلسفه او ناشي از تألّه است و تألّه غير از انديشه است. در نگرش توحيدی، بيشتر از يک اله وجود ندارد (لا اله الا الله) و ديگران همه فقراء الي الله هستند. اين تعلق توحيدی و درک از توحيد و تألّه به الوهيت، مبدأ شکل‌گيری اصالت وجود می‌شود؛ لذا آن فلسفه را حکمت متعاليه و حکمت متألهين، و آن فيلسوف را هم صدرالمتألهين می‌خوانند. 🔸 صدرالمتألهين می‌خواهد بگويد من الهياتِ بمعنی‌الاعم را تابع الهياتِ بمعني‌الاخص قرار داده‌ام و حد اوليه و مفهوم مرکزي خود را از توحيد گرفته‌ام و اولين اصل فلسفی‌ام از تعلق به حضرت حق ناشي می‌شود. عمق معناي «لو لم يُؤَصل وحدةٌ ماحصلت» با نگاه توحيدی، همين است؛ يعني نوعِ منتجۀ فلسفۀ ملاصدرا می‌خواهد گامی در تفسير توحيد و «لا اله الا الله» در جهان هستی بردارد. بنابراين در نظر نهایی خود می‌گويد واقعيت، آن حقيقت واحدی است که حی است، قيوم است و صاحب اسماء حسنی است، و اگر وجود اصيل است، يعنی آن احد حقيقی، که حضرت حق است، اصيل است و همۀ واقعيت‌ها در نظام تشکيک يا نظام تشأن، از ظهورات و تشأنات اويند و در طول او قرار دارند و اوست که منشأ تطورات يا تشأنات گوناگون قرار گرفته است. فلسفه صدرايی که حد اوليه و مفهوم مرکزي خود را توحيد قرار داده است، ممکنات را نه ممکن به امکان ماهوی و نه حتی ممکن به امکان وجودی، بلکه ترشح و شأن و ظل واجب می‌داند و به فقر ترشحیِ ممکن نسبت به واجب، قائل است. 🔸 در نگاه اوليۀ ملاصدرا، يک واقعيت شخصي وجود دارد که هم وحدت و هم کثرت دارد؛ اين وجود شخصی، یک واحد تشکيکی است؛ ممکنات مرتبه‌ای از مراتب واقعيت‌اند و واجب مرتبه‌ای ديگر؛ خداوند متعال هست، ممکنات هم هستند و در حضرت حق يک وجودی که داراي مرتبه است تصوير شده است. کانّه اين امر، در نظر ملاصدرا با توحيد ناب نمی‌سازد و براي خدای متعال شريک درست می‌کند. لذا در بحث عليت می‌گويد که اصلاً بحث از مرتبه بی‌معناست؛ همۀ عالمِ ممکنات، شأن هستند و شأن، مرتبه نيست؛ واجب، فوق مرتبه است و ممکن، دون مرتبه. و لذا سعي می‌کند که از منظر تشکيک هم، دچار نوعي شرک نشود و با بحث از ذات و شأن به توحيد نزديک شود. از اين منظر، مبنای اصالت ماهيت، بر اساس تحلیل لوازم این مبنا، ديدگاهی شرک‌آلود است و در يک فراتحليل کلامی، تعلق به آلهۀ متعدد، مبدأ پيدايش اصالت ماهيت شده است؛ يعنی تعدد آلهه موجب اصالت‌بخشی به پندارها و ماهيات می‌شود و اين، نوعی شرک خفی است؛ چون هر ماهيتی براي خودش يک اِله محسوب می‌شود و هر کدام برای خودشان، به اصطلاح عرفی، «خان»ی می‌شوند که وحدت‌پذير و جعل‌پذير نيستند و فانی‌ در الوهيت حضرت حق نمی‌‌شوند. 🔸 فيلسوف اصالت وجودی مدعی است که اين نگاه کثرت‌گرا، موحدانه نيست و با شروع از کثرت نمی‌توان خدا را اثبات کرد. نگاه موحدانه بايد از ماهيت عبور کند و جهت و جنبۀ وحدتیِ واقعيت را اصل بداند و ماهيات را به وجود برگرداند تا خدايانی در عالم به نام ماهيات ظهور نکنند. بر اين اساس، اصالت ماهيتی، ناخواسته مشرکِ به شرک خفی است‌که می‌گويد آب هست، نان هست، باد و دیگر پدیده‌ها هستند. اما اصالت وجودی معتقد است او هست و بقيه پندار هستند؛ او معبود است و ديگران، عابد. از اين نگاه، طبيعی است که اگر حد اوليه، توحيدی نباشد، ادراکات بعدی هم توحيدی نمی‌شود و دستگاه منطقیِ شرک‌آلودی به وجود خواهد آمد؛ يعنی اشياء، اصالت ماهيتی تفسير می‌شوند و برای آنها لوازم ذاتی در نظر گرفته می‌شود و به شرک در فهم پديده‌ها می‌انجامد." (۱۳‌۹۰/ در حاشیۀ یکی از جلسات علمی/ با کمی تلخيص و بازنویسی) 🗂 پروندۀ کامل فلسفه: 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
💥 فيلسوفان مسلمان معمولاً در انتخاب مواد و صورت‌مسئله‌ها متعهد به اسلام و معارف توحيدی و معارف نقلی بوده‌اند، اما این سطح، کافی نیست و باید این کار با «منطقِ تبعیت از وحی» انجام شود. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: "فيلسوفان مسلمان معمولاً در انتخاب مواد و صورت‌مسئله‌ها متعهد به اسلام و معارف توحيدي و معارف نقلی بوده‌اند و به‌خصوص از دوره ملاصدرا به بعد، گرچه در آغاز از الهيات بمعنی‌الاعم بحث می‌کردند اما الهيات بمعنی‌الاخصِ آنها بر الهيات بمعنی‌الاعم، سايه انداخته و آن را سامان داده است و به عبارتي، به‌گونه‌ای مسائل الهيات بمعنی‌الاعم را طرح کرده‌اند که هماهنگ با الهيات بمعنی‌الاخص باشد. اما به نظر می‌رسد که اين ميزان از توجهِ فلسفه به توحيد، کافی نيست و بايد ارتقا پیدا کند. فلسفه بايد «هم در منطق» و «هم در محتوا» به توحيد تکيه کند و مقيد به تبعيت از وحی باشد. فلسفه اسلامی منطق صدق را صرفاً به اکتشاف تفسير می‌کند و تبعيت از وحي را در منطق داخل نمی‌کند؛ به‌خاطرِ همين خلأ، نظام ادبيات فلسفه صدرايی، با نظام ادبيات وحی، فاصله دارد؛ برای مثال، در نظام ادبيات وحی، حضرت حق به حقيقت هستی و وجود مطلق و... تفسير نمي‌شود. به عبارت ديگر، صرف اينکه در حد اوليه خود، «واجب» را طرح کنيم، براي صحت حرکت فلسفی ما کفايت نمی‌کند، بلکه بايد در «تعقلِ» نسبت به اين مسئله هم، «توحيدی و مؤمنانه و بر محور منطق تبعيت، عمل شود. توحيد در حد اوليه نمي‌تواند خلأ توحيد در فهم و تعقل را جبران کند. فلسفه صدرايی در اينکه توحيد را در حد اوليه قرار مي‌دهد، سکولار نيست، اما در اینکه چگونه اين توحيد را تفسير کند، به‌نحوی سکولار است. توحيد در مرکز فلسفه ملاصدرا از طريق يک حد اوليۀ «مِن‌عندی» تفسير شده و برای آن، مفهوم‌سازی شده است، نه از طريق تبعيت از وحی. همچنین جريان فلسفه صدرايی نتوانسته است با «توحيد»، کثرات عالم را به‌شکل دقیقی تحليل کند و نتوانسته است کثرات را به‌گونه‌ای منحل در وحدت کند که در نهايت، بندگی و عبوديت، تعريف روشني بیابد؛ اين جريان نمی‌تواند کثرات را به نظام حق و باطل بکشاند و لوازم دقيق توحيد و ولايت الهيه را در اين عرصه به دست بياورد و در نتيجه، گاهی حق و باطل به هم آميخته شده و جريان تولی و تبری در عالم، تفسير درستی پیدا نمی‌کند». 🗂 پروندۀ کامل فلسفه: 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
بررسی مبادی و مبانی حکمت اسلامی.pdf
173.7K
📜 بررسی ایمانی بودنِ فلسفه (به‌لحاظ «محتوا» و «روش») (گفتاری از استاد میرباقری) 🗂 پروندۀ کامل فلسفه: 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
شرط‌جریان‌فلسفه‌درعلوم.pdf
98.7K
📜 استحاله منطقی جريان فلسفه اسلامي در علوم، به علت تباين حيثيت موجود بماهو موجود با حيثيت‌هاي موضوع علوم / در چه صورت، داد و ستدِ واقعی بين فلسفه و دانش برقرار می‌شود؟ (گفتاری از استاد میرباقری) 🗂 پروندۀ کامل فلسفه: 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
💥 اصالت با الوهیّت است. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: «بنا بر معارف قرآن و روایات، موضوع و مفهوم محوری دستگاه فکری و منظومه عقلانیت بشری، «توحید» و «الوهیت» است و «معرفت الله» می‌بایست محور دیگر معارف قرار گیرد. به بیان دیگر مفهوم اصیل و مرکزی حکمت الهی که به هستی‌شناسی عالم می‌پردازد و دیگر مفاهیم می‌بایست فرع بر آن و در نسبت با آن تعین پیدا کنند، «الوهیت» است. همان‌طور که در عالم واقع، «الله» محور و خالق و رب همه هستی است، در عالم معرفت نیز می‌بایست «معرفت الله» محور قرار گیرد.» 🗂 پروندۀ کامل فلسفه: 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
پایان پرونده فلسفه
پرونده فلسفه.pdf
507.1K
🗂 پروندۀ نکته‌هایی از استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری دربارۀ (حدود پنجاه پُست) 🌀 لینک‌های بخش اول: 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 🌀 لینک‌های بخش دوم: 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 استادمیرباقری | سخنرانی به‌مناسبت ولادت امام رضا (علیه السلام)، ۱۴۰‌۰/۳/۳۱ ☑️ @mirbaqeri_ir
📜 نکته‌هایی دربارۀ (این نکته‌ها توسطِ یکی از اعضای فعال کانال، استخراج و تنظیم شده است. با تشکر از ایشان.) ⬇️⬇️
📢 اگر مخلوق به خداوند توجه کند، خداوند هم او را یاد خواهد کرد؛ «فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُم» 💠 استاد سیّد محمدمهدی میرباقری: ◀️ حضرت امام سجاد(ع) در دعای وداع ماه رمضان می‌فرمایند: خدا راه‌ها و باب‌های ویژه‌ای برای شما باز کرده است که یکی از آن راه‌ها، دعوت به "ذکر" و توجه به خودش است. «أين‏ التُّراب‏ و ربُّ الأرباب‏»! ما کجا و توجه به خدا کجا؟! خدای متعال با محبت و لطافت، این در را باز کرده، ولی ما اصلاً متوجهِ عظمت این باب نیستیم. ◀️ خیلی مهم است که مخلوق به خدا توجه کند؛ آن‌وقت، توجهِ هیچ، موجب توجهِ به همه چیز می‌شود که او به ما عنایت و لطف کند و به یاد ما باشد؛ "فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُم"» ☑️ @mirbaqeri_ir
📢 مقامات شُکر 💥 اگر چهل سال نمازمان قضا نشده، یا پنجاه سال نماز شب می‌خوانیم، یا بیست سال است زیارت عاشورا می‌خوانیم، این توفیق را به خودمان نسبت ندهیم! 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: ◀️ قدم اول در این است که انسان به نعمت توجه کند. غفلت از نعمت، مزاحم و مانع است. انسانِ غافل، شاکر نیست. خدای متعال ما را غرق در نعمت کرده است «وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَه»؛ خدای متعال نعمت‌های ظاهری و باطنی را بر ما فرو ریخته و ما غرق در نعمت هستیم. «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها». نعمت‌هایی که قابل احصا و شمارش نیستند. انسان فقط بعضی از نعمت‌های ظاهر را می‌بیند، در حالی که در کمترین نعمت خدا بی‌نهایت لطف وجود دارد. اگر کسی تأمل کند، در هر نفسی که می‌کشیم بی‌نهایت لطف وجود دارد. انسان نعمت‌های ظاهری مثل نوشیدنی‌ها، خوردنی‌ها و لذایذ مادی را بیشتر متوجه می‌شود، ولی به نعمت‌های باطنی کمتر توجه دارد؛ خصوصاً آنجایی که نعمت در و سختی می‌آید فقط خواص‌ هستند که می‌توانند آن نعمت را ببینند؛ مثل نعمتی که در بیماری و در فقر و در گرفتاری است فقط خواص آن را می‌بینند. ◀️ قدم دوم در شکر این است که نعمت را به خودمان نسبت ندهیم. اینکه 40 سال نمازمان قضا نشده یا 50 سال نماز شب می‌خوانیم یا 20 سال است زیارت عاشورا می‌خوانیم به خودمان نسبت ندهیم. اگر کسی نعمت‌ها را به خودش نسبت داد، و مثلاً گفت که من با علم خودم این روزی را کسب کردم یا با قدرت خودم مال به‌دست آوردم، مُعجب می‌شود. اگر کسی خیال کرد که من هستم که عبادت می‌کنم، من هستم که در راه خدا مجاهده کردم، ‌این آفت عبادت انسان و آفت بندگی است، معجب به نفس. فرق نمی‌کند چه معجب باشد به ثروتش، چه معجب باشد به علمش، چه به تقوایش. «وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي‏ بِالْعُجْبِ»؛ مرا بنده خودت قرار بده و عبادت مرا با عجب فاسد نکن. عجب عبادات انسان را باطل می کند؛ لذا در روایات هم هست گناهی که انسان را به استغفار برساند از عبادتی که آدم را معجب کند بهتر است؛ البته درست این است آدم عبادت کند و خود را بدهکار خدا بداند. ◀️ قدم سوم در وادی شکر این است که انسان بعد از اینکه نعمت را دید و به خودش نسبت نداد، نعمت را به اسباب هم نسبت ندهد، نعمت را به همسر و دوست و رفیق و معلم و خورشید و ماه و زمین نسبت ندهد؛ هر چیزی از یک مسیری به ما می‌رسد اگر استناد به این مسیر داد انسان ولو به شرک خفی مشرک می‌شود. خداست که به انسان سلامتی، نشاط، پدر و مادر، دوست، همچنین نعمت‌های باطنی، ایمان، یقین، صبر، رضا، معرفت الله عطاء کرده است. اینها چیزهایی است که ما گاهی قدرش را نمی‌دانیم. در حدیثی، موسی کلیم می‌خواست خدا عابدترین و محبوب‌ترین بنده زمان خودش را به او نشان دهد، رفت یک بیمار جزامی را در یک خرابه دید. تعجب کرد. جبرئیل فرمود: با او همنشین شو. در آخر موسی به او گفت خدا به تو چه چیز داده که این طور خدا را تسبیح می‌کنی؟! گفت در اینجا فقط یک نفر است که همه نعمت‌های خدا را می‌بیند [و آن منم]. ◀️ قدم چهارم، آغاز "حمد" و آغاز "شکر" است. وقتی همه نعمت‌ها را دید و به اسباب نسبت نداد به سرچشمه نسبت می‌دهد و می‌فهمد که خداست که به ما حیات و علم و قدرت و جمال و‌ آبرو داده است. براساس روایات، این اولین قدم در است، قدم بعدی که از این کامل‌تر است این است که انسان بفهمد که خدای متعال در این عظمت‌ها و نعمت‌هایی که به انسان داده حکمت قرار داده است.» ☑️ @mirbaqeri_ir
📢 شاکر حقیقی کسی است که حتی در بیماری و بلا و سختی هم، خدا را پیدا می‌کند. 📢 شاکرِ حقیقی، نعمت خدای متعال و جمال صنع خدا را در متن بلا هم مشاهده می‌کند و آنچه از خدای متعال می‌رسد را زیبا می‌بیند. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: ◀️ شاکرین و حامدین حقیقی رابطه‌شان با غیر خدای متعال قطع شده است؛ از او می‌گیرند و به او برمی‌گردانند و این موجب زیاده در خود انسان می‌شود. این شاکرین آرام‌آرام پرده از جلوی چشمانشان کنار می‌رود و نعمت‌های باطنی را هم که از طرف خدای متعال آنها را احاطه کرده است، می‌بینند و می‌کنند. «وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً». ◀️ شاکران حقیقی آن کسانی هستند که حتی در بیماری و و سختی خدا را پیدا می کنند. آنها در بودن و در گرفتن نعمت، در همه حال، خدا را می‌یابند. ◀️ شاکرین حقیقی نعمت خدای متعال و جمال صنع خدا را در متن بلا هم مشاهده می‌کنند و آنچه از خدای متعال می‌رسد را زیبا می‌بینند. البته بعضی غفلت کردند و گمان کردند که این، فعل دشمن را هم شامل می‌شود! ولی فعل دشمن مستحق لعن و عذاب است و اگر کسی آن را بپسندد به عقوبت الهی مبتلا می‌شود. در کار خدا جز زیبایی نیست، حتی در تدبیر الهی که در عاشورا اتفاق افتاده است که اعظم ابتلائات برای امام حسین(ع) رقم خورده است؛ «ما رأیت الا جمیلاً». ◀️ شاکر حقیقی دائماً در محضر خدای متعال است و فقر خود را هم به او ارجاع می‌دهد و وقتی خداوند او را تأمین کرد، خدای متعال را حمد می‌کند و بین و استغاثه حرکت می‌کند. این همان مقامی است که انسان در محیط ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) پیدا می‌کند.» ☑️@mirbaqeri_ir
📢 انسان باید بداند نعمت‌ها و امکانات، بی‌هدف نیست و خداوند برنامه‌ای برای این امکانات داشته است. شکر این است که انسان نعمت را از خدا بگیرد و آن‌چنان که خدا خواسته است در آن تصرف کند. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: ◀️ «انسان باید بداند نعمت‌ها و امکانات، بی‌هدف نیست و خداوند برنامه‌ای برای این امکانات داشته است. چنین انسانی به خودِ مشغول نمی‌شود و با هر نعمتی به‌دنبال هدف خدا از آن نعمت می‌گردد و برای او تفاوتی نمی‌کند به او نعمت بدهند یا بگیرند؛ چون می‌داند هم نعمت دادن هدف داشته و هم گرفتن نعمت هدف داشته. آنچه برایش مهم است این است که هدف و برنامه خداوند را بداند و بر اساس آن، نعمت را به کار ببندد که چنین انسانی به حقیقت راه پیدا می‌کند. حقیقت زهد در این آیه شریفه بیان شده است: «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُور»ٍ (اين به‌خاطر آن است كه براى آنچه از دست داده‌‏ايد تأسف نخوريد، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد). ◀️ هدف خدا از همه نعمت‌ها این است که انسان با کمک آن نعمت به خداوند پیدا کند. بنابراین غایت همه نعمت‌ها موحدانه زندگی کردن است؛ اینکه انسان نعمت را از خدا بگیرد و آن‌چنان که او خواسته در آن تصرف کند.  پس شکر در نهایت یک کلمه است و آن است.» ☑️@mirbaqeri_ir
🔰 شُکر، طریقِ محبت 📢 یکی از راه‌هایی که انسان را به محبت خدا و مقام محبین می‌رساند و راه همواری است، این است که انسان نعمت‌های خدا را زیاد یاد کند و در مقابل این نعمت‌ها خدا را شکر کند. این کار ممکن است در ابتدا چندان برای انسان شیرین نباشد و سخت باشد، ولی اگر مداومت کرد، شیرینی آن را خواهد چشید. 📢 خوب است که انسان نسبت به نعمت‌هایی که خدا به دیگران داده است، شاکر باشد؛ برای مثال، انسان می‌بیند که خدای متعال به دیگری موقعیت داده، ثروت داده، فرزند خوب داده، خانه خوب و شغل خوب داده؛ پس برای این نعمات خدا را شکر کند و  زیبایی کار او را ببیند و بگوید: الحمدلله رب العالمین. یکی از خاصیت‌های این حمد آن است که حسد از انسان دور می‌شود. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: ◀️ «راه رسیدن به خدا چیست؟ چطور انسان می‌تواند جزء شود و به جایی برسد که حقیقتاً خدا را دوست بدارد، حقیقتاً شب‌ها از محبت خدا خوابش نبرد و در محبت خدا بی‌قرار باشد؟ موسای کلیم چهل روز در طور بود، در آن اربعینی که داشتند که در ماه ذی‌قعده و دهه اول ذی‌حجه بود، در این چهل روز نه غذا خورد، نه آشامید و نه خوابید و عجیب‌تر اینکه نه گرسنه شد، نه تشنه و نه خسته؛ به‌خاطر این که به او وعده ملاقات خدا داده شده بود. او این‌طور مشتاق و بی‌قرار بود، حتی در این چهل شبانه روز خوابش نبرد و در انتظار بود که خدا را دیدار کند؛ بنابراین می‌شود این‌طور شد. کسی ادعای محبت و دلدادگی می‌کرد. محبوبش قراری با او گذاشت و گفت مثلاً ظهر فلان جا بیایید. آن کس سر ظهر آمد و نشست. آن فرد هم از دور داشت تماشا می‌کرد. شب شد، نیمه‌شب شد، اما محبوب نیامد و این فرد خوابش برد! وقتی خواب بود، محبوبش آمد و یک مشت گردو در دامن او ریخت و رفت. گفت برو گردو‌بازی کن! عاشق که سر قرار خوابش نمی‌برد! آدم مُحب خوابش نمی‌برد؛ چه کسی خلوت با محبوب را  دوست نمی‌دارد و چیزی را بر آن ترجیح می‌دهد؟ ◀️ سؤال این است که چطور می‌شود به رسید؟ در روایات و معارف ما راه‌های متعددی برای آن ذکر شده است، یکی از آن راه‌هایی که انسان را به محبت خدا می‌رساند و راه همواری است، این است که انسان نعمت های خدا را زیاد یاد کند و در مقابل این نعمت‌ها خدا را کند. این کار ممکن است در ابتدا خیلی برای انسان شیرین نباشد و سخت باشد، ولی اگر مداومت کرد، شیرینی آن را خواهد چشید. ◀️ همین گفتن هم برای شکر کافی است. در روایت است که حضرت یک مرکبی داشتند، که ظاهراً گم شده بود، فرمودند: اگر پیدا شود خدا را شکر مناسب می‌کنم. وقتی پیدا شد حضرت فرمودند: الحمدلله. کسی گفت: آقا شما گفتید شکر می‌کنم چه شد؟ فرمود: مگر نشنیدید که گفتم الحمدلله! البته می‌دانید که الحمدلله گفتن حضرت با ما فرق می‌کند! ◀️ اگر کسی این رشته حمد و شکر را ادامه بدهد، و دائماً نعمت‌های خدا را یاد کند و خدای متعال را در مقابل نعمت‌های او شکر کند، به "مقام محبت" می‌رسد. حتی خوب است که انسان نسبت به نعمت‌هایی که خدا به دیگران داده است، شاکر باشد، برای مثال آدم می‌بیند که خدای متعال به دیگری موقعیت داده، ثروت داده، فرزند خوب داده، خانه خوب و شغل خوب داده، پس برای این نعمات خدا را شکر کند و  زیبایی کار او را ببیند، پس بگوید: الحمدلله رب العالمین. یکی از خاصیت‌های این حمد آن است که از آدم دور می‌شود و آدم در این مواقع باید بگوید الحمدلله. و الا خدای‌نکرده مبتلا به حسد می‌شود. اگر انسان این حمد را ادامه داد کم‌کم جمال صنع خدا و زیبایی کار خدا را به او نشان می‌دهند. پس غرق در مشاهده جمال خدا و غرق در لذت و محبت است. همه در دنیا به دنیا مشغول هستند و او «مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيَا بِحَمْدِكَ وَ ثَنَائِك‏»، مقام شیعیان امیرالمؤمنین(ع) همین است. ◀️ حمد الهی به مداومت نیاز دارد، ولی یک بار آن هم اثر دارد، به‌خصوص اگر خوب انجام شود. در روایت فرمود: اگر مؤمن وقتی تشنه می‌شود، درست آب بخورد، خدا همه گناهان او را می‌آمرزد. اگر مؤمن این لیوان آب را که به دست می‌گیرد با بسم الله بخورد، تکیه به خدا کند و بداند آب کاره‌ای نیست، بلکه رحمت خدا و حکمت و قدرت و عنایت او است که ما را سیراب می‌کند، بعد هم آب خودش را سه جرعه کند و در هر جرعه‌ای که می‌خورد خدا را حمد کند، این موجب می‌شود که خدا آدم را بیامرزد، پاک و طاهر شود و به محبت خدا نزدیک شود. شکر و حمد الهی اگر کثرت پیدا کرد و مشی انسان شد، به طوری که هر جایی از خدای متعال نعمتی دید، چه اینکه به خودش عطا شده باشد و چه به دیگری، خدا را حمد کرد، به مقام محبت نزدیک می‌شود.» ☑️@mirbaqeri_ir
📢 انسان شاکر، سختی‌ها را هم نعمتی از خداوند می‌بیند. او همان استفاده‌ای که از خوشی‌ها می‌برد از سختی‌ها هم می‌برد و هر دو را ابزار بندگی قرار می‌دهد. شاکر همیشه در بندگی خداوند است.   📢 شیطان وعده داده که بر سر صراط مستقیم کمین کند و اجازه ندهد که بندگان خدا شاکر نعمت‌های خدا باشند و با نعمت‌های خداوند او را بندگی کنند. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: ◀️ "شُکر هم نعمتی از جانب خداوند است و باید آن را شکر کنیم. و در نهایت به عجز خود از شکرگزاری خداوند پی ببریم. و این  است تا جایی که انسان به مرتبه‌ای می‌رسد که حتی سختی‌ها را هم نعمتی از خداوند می‌بیند. او همان استفاده‌ای که از خوشی‌ها می‌برد از سختی‌ها هم می‌برد. هم سلامت و هم بیماری را ابزار بندگی قرار می‌دهد. مانند حضرت ایوب(ع) که در خوشی و ناخوشی شاکر خداوند بود. شاکر همیشه در بندگی خداوند است. ◀️ شیطان وقتی استکبار کرد گفت: «فَبِما أَغْوَيْتَني‏ لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ. ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرينَ». گفت: «اكنون كه مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها كمين مى‌كنم. سپس از پيش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مى‌روم؛ و بيشتر آنها را شكرگزار نخواهى يافت.» شیطان در این آیه وعده می دهد که بر سر صراط مستقیم کمین کند و اجازه ندهد که بندگان خدا شاکر نعمت‌های خدا باشند و با نعمت‌های خداوند او را بندگی کنند.  بندگی خداوند و حرکت در صراط مستقیم با پیروی از ائمه(ع) صورت می گیرد. بنابراین حقیقت شکر در پذیرش ولایت ائمه(ع) و اطاعت از ایشان محقق می شود. شیطان از چهار طرف به انسان حمله می کند تا انسان را از ائمه اطهار(ع) جدا کند." ☑️ @mirbaqeri_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 استاد میرباقری | حقیقت شکر ⚡️ شکر بر بلا، از مهم‌ترین درجات شکر است. ⚡️ شکر به‌معنیِ اخلاصِ در ولایت است. ☑️ @mirbaqeri_ir
📢 امام آن حجت الهی و سبیل اعظم الهی است که انسان را به عبادت هدایت می‌کند و با عبادت اوست که ما عبادت می‌کنیم و اگر او را بردارید به شما نمی‌گویند نعمت را شکر کردی یا نه؟ آمدن امام آغاز شکر است و با وجود او سخت‌گیری شروع می‌شود و مردم دو دسته می‌شوند: شاکر و کافر. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: ◀️ «خدای متعال در سوره مبارکه هل اتی، از نعمت‌هایی که به انسان داده است صحبت می‌کند. «هَلْ أَتى‏ عَلَى الْإِنْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً»، آیا یک دورانی بر این انسان گذشته است که شیء مذکوری نبود؟! بودید، ولی قابل ذکر نبودید؛ یعنی شما یک دورانی شیء قابل ذکری نبودید؛ خدای متعال از آنجا کار را با شما شروع کرده است و شما را در قالب یک شیء خلق کرده است، بعد شما را سیر داده در عوالم به عالمی آورده و این شیء غیر قابل ذکر را در قالب نطفه خلق کرده: «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ فَجَعَلْناهُ سَميعاً بَصيرا». بعد می‌فرماید: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا»، به سبیل هم او را هدایت کردیم این امکانات را دادیم، راه را هم به او نشان دادیم که «إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا»، اگر همه این امکانات را به انسان داده باشند بدون هدایت به سبیل، شکر و کفری نیست. ◀️ اگر خدای متعال همه امکانات را به ما می‌داد، ولی امام را پیش روی ما قرار نمی‌داد ما هر کاری می کردیم در این عالم مورد مواخذه قرار نمی گرفتیم چون راه به سوی خدا بسته بود. اما این سبیل چیست که انسان بازخواست می‌شود که امکانات را در آن برده یا نبرده است؟ منظور از سبیل، امام است «أَنْتُمْ السَّبِيلُ الْأَعْظَمُ وَ الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ» اگر خداوند امام را قرار نمی‌داد، دیگر تکلیفی نبود و هر کاری می‌کردی مُجاز بودی وقتی امام آمد همه تکالیف شروع می‌شود و از این رو اصل شکر، شکر نعمت ولایت است. ◀️ امام آن حجت الهی و سبیل اعظم الهی است که انسان را به عبادت هدایت می‌کند و با عبادت اوست که ما عبادت می‌کنیم و اگر او را بردارید به شما نمی‌گویند نعمت را شکر کردی یا نه؟ آمدن امام آغاز شکر است و با وجود او سخت‌گیری شروع می‌شود و مردم دو دسته می‌شوند: شاکر و کافر. ☑️@mirbaqeri_ir