🔻اصحاب سیدالشهدا(ع) خون خود را پیشِروی امام حسین(ع) دادند (بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ علیهالسلام)،
نه مثل توابین، پشت سر امام حسین(ع)!
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
«اگر تعلقات انسان اصلاح نشده باشد خطر جدا شدن از امام حسين(ع) وجود دارد؛ آن تعلقاتی كه عدهای را آورد تا مقابل امام حسين(ع) صفآرايی كردند و كمكم دستشان را به خون سيد الشهدا(ع) آغشتند! آنهايی كه به كربلا آمده بودند همهشان اينطوری نبود كه به قصد كشتن آمده باشند! خيلیهايشان میگفتند: ميرويم انشاءالله صلح میشود و كار تمام میشود! ولی وقتی حضرت ايستاد، آنها هم ايستادگی كردند و كمكم كار به همان جايی رسيد كه میبينيد.
اگر انسان رشته تعلقاتش را اصلاح نكرده باشد، تعلقات انسان میتواند انسان را از سيدالشهدا(ع) جدا كند؛ میتواند برای انسان "عذر" درست كند و به حسب ظاهر هم عذر برای آدم، مقبول باشد ولی واقعاً اين عذر، انسان را از امام حسين(ع) جدا میكند.
عدهای نيامدند؛
عدهای دير آمدند و وقتی رسيدند كه كار تمام شده بود؛
عدهای دير فهميدند؛ توّابينی كه در كوفه خروج كردند، چه وقت میتوانند در صف اصحاب سيدالشهدا(ع) باشند ولو همهشان هم كشته شوند! ماندند و خون سيدالشهدا(ع) ريخته شد و حالا اينها متوجه شدند كه عجب اشتباهی شده و حالا يك فكری كنيم! چه فايدهای دارد؟
آنهايی ارزشمندند كه «بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ علیهالسلام»؛ خونشان را پيشِروی امام حسين(ع) دادند. آنهايی كه خونشان را پشت سر امام حسين(ع) میدهند خیلی ارزش ندارند! آنهايی كه سپر ميشوند ارزش دارند.
اين از مهمترين نكات است که انسان اگر رشته تعلقش را با دنيا قطع نكند، اگر حساب خودش را با دنيا صاف نكرده باشد، اگر برای مرگ آماده نشده باشد هيچ كمكی به ولیّ خدا نمیتواند بكند و هيچ كمكی به خودش نمیتواند بكند».
☑️ @mirbaqeri
▪️سخنرانیهای ششم و هفتم محرم در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) ⬇️⬇️
13970626 sar j8.mp3
8.75M
🔊 استاد میرباقری | سخنرانی در شب هشتم محرم ۹۷/ هیئت ثارالله
13970627 sar j9.mp3
9.82M
🔊 استاد میرباقری | سخنرانی در شب نهم محرم ۹۷/ هیئت ثارالله
🔻ضحاک مشرقی در بعدازظهر عاشورا امام حسین(ع) را تنها گذاشت و رفت!
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
«ضحاک مشرقی فردی بود که با امام حسین(ع) آمد ولی قید کرد که یاری من تا آنجایی خواهد بود که امید به پیروزی و غلبه شما وجود داشته باشد و اگر مطمئن شدیم که پیروزی در کار نیست، دیگر بیش از آن با شما عهدی ندارم.
همین شرط نیز او را از عاشورا محروم کرد. ضحاک تا ظهر عاشورا صبر کرد و وقتی برای او قطعی شد که پیروزی در کار نیست و کار با شهادت سیدالشهدا(ع) و یارانش به پایان میرسد، مرکب خود را که در خیمهها مخفی کرده بود سوار شد و پس از اجازه از امام حسین(ع) از صحنه گریخت.
ضحاک مشرقی در لحظه غربت امام حسین(ع)، در لحظهای که عالیترین جذبهها از طرف سیدالشهدا(ع) ساطع میشد و قوی و ضعیف با همین جذبه دستگیری میشوند، هیچ نوری را دریافت نکرد و رشته تعلقش از سیدالشهدا(ع) بریده شد.»
☑️ @mirbaqeri
🔻حبیببنمظاهر از شهادتش در رکاب سیدالشهدا(ع) اطلاع داشت و خودش را آماده کرده بود.
«حبيب بن مظاهر از قبل، خود را مهيای عاشورا کرده است؛ در حديثی آمده است که حبيب با ميثم تمار نشسته بودند و از علم بلايا و منايا میگفتند؛ حبيب ميگفت: میبينم کسی را در محبت اميرالمؤمنين(ع) در کوفه به دار زدهاند و دست و پای او را قطع کردهاند؛ ميثم میگفت: من میبينم سری را بر نيزه وارد کوفه میکنند...
در کوفه، حبيب در برخورد با مسلمبنعوسجه گفت: مسلم کجا میروی؟ گفت: خواب ديدم وجود مقدس نبی اکرم(ص) به من فرمود: مسلم! محاسنت را خضاب کن! میروم حنا بخرم و محاسنم را خضاب کنم. حبيب گفت: مسلم! چرا متوجه نيستی؟ تعبير خواب اين نيست؛ سيدالشهدا(ع) نامه فرستادهاند بايد به کربلا برويم! گفتهاند که حتی از خانوادههايشان هم خداحافظی نکردند و با وجود محاصره شديد کوفه خود را به امام حسين(ع) رساندند».
☑️ @mirbaqeri
🔻ما در عاشورا در کجای کار هستیم؟! «طِرِمّٰاح» هستیم یا «ضحاک مشرقی» یا «حُرّ» یا «سعیدبنعبدالله» یا «حبیب»؟
✔️ استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«ما اگر سال ۶۱ هجری بودیم، آیا واقعاً لبیک گفته بودیم و خونمان را پیش روی امام حسین(ع) داده بودیم؟ یا اینکه طوافهایمان را میکردیم و میگفتیم موسم حج هست و بعد هم به خانههایمان میرفتیم؟! یا اینکه مثل «طِرِمّٰاح» هنوز داشتیم گندم به یمن میبردیم؟! یا این که ظهر عاشورا اسبمان را بر میداشتیم و در میرفتیم؟! (ضحاک مشرقی با حضرت برخورد، گفت آقا تا امید پیروزی هست، من با شما هستم. ظهر عاشورا گفت آقا، دیگر امید پیروزی نیست. اسبش را سوار شد و رفت.) ما جزوِ کدامها بودیم؟ آنهایی بودیم که شب عاشورا صفمان را جدا میکردیم و میرفتیم؟ وقتی خبر شهادت مسلم رسید، صفمان را جدا میکردیم و میرفتیم؟ واقعا کجای کار بودیم؟
البته الحمدالله قلوب محبین سیدالشهداء(ع) به برکت عاشورا همه نورانی است. انشاءالله وقتی حضرت پا به رکاب بگذارند همه سربازیم. ولی سعید بن عبدالله با بقیه فرق میکند! دیگر اصحاب نماز خواندند، ولی او سپر آنها شده است. ما حاضر بودیم سپر امام حسین(ع) شویم تا حضرت نماز بخواند؟ تیرها را به جان بخریم که تیر به سیدالشهداء(ع) نخورد. این سوال امروز است که ما واقعا کجای کاریم؟ اگر نقطهقوتهای اصحاب در ما نباشد و نقطهضعفهای دشمنان و آنهایی که با حضرت درگیر شدند و دنبال غنائم و پول بودند و خیمه حضرت را به طمع دنیا غارت کردند در ما باشد، چه؟! آنهایی که تا رفتند خودشان را جمعوجور کنند و به امام حسین(ع) برسند، کاروان حضرت رفت. آنهایی که دلشان می خواست بیتفاوت باشند و به قول معروف سری که درد نمیکند دستمال نمیپیچند. اگر این نقطهضعفها در ما باشد، ما سال ۶۱ هجری همان جاها قرار میگرفتیم.
ایام محرم، ایام اینگونه محاسبههاست. واقعا آدم باید محاسبه کند که کجاییم. اگر به جایگاه اصحاب رسیدید، خوشا به حالتان. یعنی اگر در عاشورای امام حسین(ع) بابی به روی شما از عاشورا باز شد و حاضر شدید خونتان را پیش روی امام حسین(ع) بدهید که «طوبی لکم و حسن مأب» و اگر نیست از الآن خودمان را آماده کنیم. روز این تصمیمهای بزرگ عاشوراست. مثل شب قدر که تمام میشود از فردای شب قدر دوباره باید برای شب قدر بعد آماده شوی. اگر بشود، الحمدلله به یک درجه بالاتر میرسید. اگر کسی درب عاشورا به رویش باز شده و مثل حُر شده، بداند که از حر بالاتر هم در کربلا هست: حبیب هم هست. خودش را آماده کند برای سال بعد، تا حبیب بشود. پناه بر خدا اگر نشدیم، باید خیلی به امام حسین(ع) التماس کنیم. که آقا این قافله شما دارد میرود، اگر هنوز تعلقات داریم، قرضهایمان را ندادیم، نماز قضاهایمان را نخواندیم، وصیتنامهمان را ننوشتهایم و هزار هوسهایی که داریم و هنوز مرد این راه نشدیم، در روز عاشورا که درهای عاشورای حقیقی سال ۶۱ باز است، مصمم شویم که فدایی امام حسین(ع) باشیم.»
☑️ @mirbaqeri