18.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#گزارش_تصویری
📚روضه هفتگی خطبای خراسان
🔹️پنج شنبه:۲۹/آذر
🎤سخنران:حجه الاسلام امین نیا
🎤حجه الاسلام میرحافظ
🔹️دبیرخانه مجمع خطبای خراسان
دور از حریم وصلت ، گل رنگ و بو ندارد
سرچشمه طراوت ، آبی به جو ندارد
از آتش فراقت دیگر نمانده طاقت
جز رؤیت جمالت ، دل آرزو ندارد
گرد ملال و هجران در آب ديده شويم
الحق كه جز در اين آب دل شستشو ندارد
بي اشك حسرت تو هرگز مباد چشمي
اين اشك اگر نباشد ، كس آبرو ندارد
جز شاهراه عشقت ، راهی به سوی حق نیست
هر کس که از تو برگشت ، ره سوی او ندارد
اي جلوه گاه قرآن ، اي چلچراغ ايمان
حيف است برد نامت ، هركس وضو ندارد
جز بازتاب نورت ، نوري در اين جهان نيست
زيرا چراغ هستي ، غير از تو سو ندارد
اي رشته ي خدائي ، در تار و پود عالم
خلقت ز تو جدائي ، يك تار مو ندارد
اي نوح ملك ايمان ، تنها توئي نگهبان
زيرا كه كشتي دل ، در گل فرو ندارد
حب تو نور رضوان ، بغض تو نار نيران
ديگر به روز محشر ، اين گفتگو ندارد
راه وصال بستي ، با ديگران نشستي
رو كن به هر كه خواهي ، گل پشت و رو ندارد
اشعار ویژه ولادت حضرت زهرا (س)
امشب نشسته ام بنویسم ترانه ها
از باغ از بهار من از مادرانه ها
از دست پُر امیدم و تسبیح دانه ها
از این دلی که پر زده از آشیانه ها
شکرش میان این همه سر سروری شدیم
مانند یازده پسرش مادری شدیم
آیینه ای گرفته خدا در برابرش
خورشیدی از تمامی انوار انورش
امشب خدا نشسته خدا با پیمبرش
امشب پدر رسیده به دیدار مادرش
تعظیم تو به او نه که بر هست واجب است
از این به بعد بوسه بر این دست واجب است
تا مه کرده نام شما قیل و قال را
پیدا نموده با تو کرامت کمال را
گم کرده عقل پیش شکوهت خیال را
پنهان جمال کردی پیدا جلال را
هر چند کار توست که پیغمبری کنی
تو آمدی که پای علی حیدری کنی
این باغ ها معطر زهراست یا علی
این موج موج کوثر زهراست یا علی
آری تمام باور زهراست یا علی
نام تو نام دیگر زهراست یا علی
آغاز آفرینش از آغاز فاطمه است
یعنی علی حقیقت اعجاز فاطمه است
خورشید زیر پای تو خشت محقریست
کار نگاه چشم شما ذره پروریست
خاک حسینیه شدنم لطف مادریست
خانم تمام حرف من این بیت آذریست
"بنیانگذار مکتب غیرتدی فاطمه
عباسَ درس معرفت اُورگدی فاطمه"
عمریست تا به لطف تو زنجیر می شویم
با بوی نان تازه نمک گیر می شویم
باز از تنور روشن تو سیر می شویم
شکرش ! کنار خانه تو پیر می شویم
در روضه باز چایی دم کرده ی تو بود
این لطف ، لطف دست وَرم کرده ی تو بود
خانم میان صحن رضا نام تو بس است
پای ضریح وقت شفا نام تو بس است
پایین پا به جای دعا نام تو بس است
دردی مگر برای دوا نام تو بس است
نام تو بر لبم دم باب الجواد بود
فیض تو بود از سر من هم زیاد بود
آواره ایم پای شما خوش بحال ما
مشمول هر دعای شما خوش بحال ما
پروانه ی عزای شما خوش بحال ما
مجنون کربلای شما خوش بحال ما
آهی بکش که سینه ی ما کربلایی است
تا یاد توست حال دلم مجتبایی است
می خواست حامی مادر شود نشد
مرهم برای زخم کبوتر شود نشد
تا مانع هجوم ستمگر شود نشد
شاید به جای روی تو پرپر شود نشد
ای وای من که برگ گلی ضرب شست خورد
ضربی ز روی و ضربه ای از پشت دست خورد
قاسم صرافان
10.44M
سخنرانی استادمیرحافظ.
جایگاه مادر وپدر ....
وعوض شدن هویت این القاب وعنوان های مقدس
حضرت_زهرا_مدح
#فاطمه-ولادت
سلام الله علیها
دست من و عنایت و، لطف و عطای فاطمه
قلب من و محبت و، مهر و ولای فاطمه
طبع من و قصیدهی، مدح و ثنای فاطمه
جرم من و شفاعتِ، روز جزای فاطمه
به بذل دست فاطمه، به خاک پای فاطمه
منم گدای فاطمه، منم گدای فاطمه
رشتهی مهر فاطمه، سوی خدا کشد مرا
دل بهولاش دادهام، تا به کجا کشد مرا
گر به زمین زند مرا، ور به سما کشد مرا
درد اگر عطا کند، یا به بلا کشد مرا
پای برون نمینهم، از سر کوی فاطمه
وا نشود لبم مگر، به گفتوگوی فاطمه
رشتهی چادرش اگر، به دست انبیا رسد
شعار فخر انبیا، به عرش کبریا رسد
از لب جانفزاش اگر، زمزمهی دعا رسد
جان ز نوای گرم او، به جسم مصطفی رسد
کسی که قدر و هل اتی، گفته خدا به وصف او
کجا قصیدههای من بُوَد رسا به وصف او
فاطمهای که مصطفی، خوانده به رتبه مادرش
به احترام میکند، قیام در برابرش
به دست و سینه و جبین، بوسه زند مکررش
بوی بهشت یافته، از دم روح پرورش
مادح او کسی به جز، خدا شود نمیشود
حقِّ سخن به مدح او، ادا شود نمیشود
منم که مهر داغ او، نقش گرفته بر دلم
سرشته با ولایتش، دست حق از ازل گِلم
اوست که هست تا ابد، گرهگشای مشکلم
زشعلهی محبتش، داده ضیا به محفلم
درآیم از دری دگر، گر از دری برانَدَم
نمیروم زکوی او، چه رانَدَم چه خوانَدَم
عصمت داوری نبود، اگر نبود فاطمه
جنت و کوثری نبود، اگر نبود فاطمه
هیچ پیمبری نبود، اگر نبود فاطمه
احمد و حیدری نبود، اگر نبود فاطمه
آنچه که آفریده حق، بوده برای فاطمه
گفت از آن سبب نبی، من به فدای فاطمه
به پیش بحر جود او، محیط کمتر از نمی
گدای کوی خویش را، اگر عطا کند کمی
همان عطای اندکش، فزون بُوَد ز عالَمی
مرا چه غم اگر خدا، به مهر او دهد غمی
دل به ولاش بستهام، در آرزو نشستهام
تیر غمش مگر رسد، به سینهی شکستهام
ایکه به قلب عالَمی، نقش گرفته داغ تو
ایکه پریده مرغ دل، از همه سو سراغ تو
میوهی معرفت خورد، روح الامین ز باغ تو
نور دهد به دیدهها، تربت بی چراغ تو
قسم به قبر مخفیات، قسم به خاک تربتت
خونْ دل پارهپارهام، گشته به یاد غربتت
ای که خزان شد از ستم، بهارِ زندگانیات
گشته خمیده سرو قد، به موسم جوانیات
مدینه بعد مصطفی، ندیده شادمانیات
قسم به عمر کوته و، به رنج جاودانیات
عنایتی! عنایتی! «میثمِ» دل شکستهام
رو به سوی تو کردهام، دل به غم تو بستهام
✍ غلامرضا_سازگار
گر نگاهی به ما کند زهرا
درد ها را دوا کند زهرا
بر دل و جان ما صفا بخشد
گر نگاهی به ما کند زهرا
کم مخواه از عطای بسیارش
کآنچه خواهی عطا کند زهرا
خاصه امشب که از تَجلی خویش
دهر را پُر ضیاء کند زهرا
می تپد قلب احمد از شادی
چشم حق بین چو وا کند زهرا
بضعه مصصطفی بود، آری
جلوه چون مصطفی کند زهرا
خانه ی وحی را ز رخسارش
رشک غار حرا کند زهرا
نه عجیب گر به شأن او گویند
خاک را کیمیا کند زهرا
این مقام کنیز او باشد
تا دگر خود چها کند زهرا
از کمال عبادت و طاعت
حکم بر ما سوی کن زهرا
چهره پوشد زمرد نا بینا
تا بدین حد حیا کند زهرا
در طرفداری از خدا و رسول
به علی اقتدا کند زهرا
جان خود را و محسن خود را
درره دین فدا کند زهرا
روز محشر که از شفاعت خویش
حشر دیگر به پا کند زهرا
همچو مرغی که دانه برچیند
دوستان را جدا کند زهرا
چون بگیرد قماط اصغر را
حشر را کربلا کند زهرا
همچنان کز برای همسایه
نیمه شبها دعا کند زهرا
چه شود با دعای خود از ما
ذات حق را رضا کند زهرا
چه شود گر ز رحمت بسیار
حاجن ما روا کند زهرا
چه شود گر بر مؤید هم
نظری از وفا کند زهرا