eitaa logo
اشعار فرامرز ميرشکار
149 دنبال‌کننده
45 عکس
12 ویدیو
1 فایل
دکترای مدیریت تجارت،ارشد مدیریت آموزشی،ارشدعلوم قرآن وحدیث ،رئیس پیشین صمت ، دبیر شورای فرهنگ عمومی ، دبیر انجمن کتابخانه های عمومی ،رئیس پیشین اداره فرهنگ و ارشاد ، رئیس کمیسیون نظارت برسازمان های صنفی ،مدرس دانشگاه ، دبیر آموزش و پرورش و...
مشاهده در ایتا
دانلود
زبان گشودی و گفتی چه روز نیکویی گمان کنم که تو هم عاشقی ، نمی گویی فرامرز میرشکار
🌹غزل یعقوب در حوالی چاه کسی مباد «هیچ آفریده چشم به راه کسی مباد» زیبایی از تو بود و ملامت برای من هرگز کسی دچار گناه کسی مباد با عشق از تمامی لشگر جلو زده فهمیده ای میان سپاه کسی مباد ناگاه بین عشق ، دریغ عاقلی کنند آئینه ات به معرض آه کسی مباد خال تو بود ونام ایازش بهانه بود محمود دل ، اسیرسیاه کسی مباد آدم هنوز در پی سیبی که گاز زد حسرت ، نصیب باغ نگاه کسی مباد صدها هزار ملک سلیمان به گوشه ایست چشمت پی عنایت و جاه کسی مباد گاهی پیاده ای نفس شاه می بُرَد سرباز در حوالی شاه کسی مباد وقت طلوع حضرت خورشید ای پدر خواب ابد به چشم پگاه کسی مباد فرامرز میرشکار https://eitaa.com/mirshekarpoem
من می روم و خیال تو می آید پشت سر خود ببند یکشب در را... فرامرز میرشکار https://eitaa.com/mirshekarpoem
غزل ۱ (۲).mp3
5.17M
شانه ی زخمی شاعر : فرامرز میرشکار مبارکه تدوین : نمانام های ایران
نسیم.mp3
3.36M
قرص روزی سه بار شاعر : فرامرز میرشکار مبارکه تدوین: نمانام های ایران
۵خواب ابد.mp3
4.34M
خواب ابد شعر: فرامرز میرشکار مبارکه تدوین: نمانام های ایران
شعری بخوان.mp3
4.71M
شعری بخوان شاعر: فرامرز میرشکار مبارکه تدوین: نمانام های ایران
صدها هزار ملک سلیمان به گوشه ایست چشمت پی عنایت و جاه کسی مباد... فرامرز میرشکار https://eitaa.com/mirshekarpoem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نشست های تفسیر حافظ شنبه ها ساعت ۱۶ کتابخانه عمومی مبارکه
جورِ دشمن چه کند؟ گر نَکُشد طالبِ دوست گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به هِمَند... سعدی در ظاهر، دشمن و دوست ، گنج و مار ، گل و خار ، غم و شادی کلمات مخالف و متضاد همدیگر هستند اما منظور سعدی در این بیت ، تضاد آنها نیست بلکه جنبه ی پارادوکسی و به قول خودش « به ه‍َم بودنِ» آنهاست... نگاه عارفانه و عمیقی که تلخی‌های عالم را شیرین می بیند و همه تضادها را به «لطف پارادوکس » و از سَرٍ « لطیفه ی بِهَم بودن » طبیعی و در صلح و لازم و ملزوم یکدیگر می بیند. انسان تا به این نگاه نرسد ، دشمنی ها ، مارها ، خارها و غم ها آزارش می دهد و چون به بینش لطیفه ی پارادوکسی عشق رسید ، آرامش مطلق وجودش را در بر می گیرد و حافظ چه نیکو این لطیفه ی رهروان را متذکر می گردد: غم جهان مخور و پند من مبر از یاد که این لطیفه عشقم ز ره روی یادست رضا به داده بده وز جبین گره بگشای که بر من و تو در اختیار نگشادست فرامرز میرشکار https://eitaa.com/faramir
خلق دنبال بهشتند و من عاشق هنوز در تکاپوی نگاهی که بسوزاند مرا... فرامرز میرشکار
کج نمود ابرو و گفتا که نمی فهمم تورا تیر از جایی که فکرش را نمی کردم رسید فرامرز میرشکار
مریضم و...نَفَسِ گاه گاه دارم من ولی به دامنِ شب،قرصِ ماه دارم من فرامرز میرشکار
اَبَد به قلبِ گرفتارِ مِهرِ تو خورده دلی و پیرهنی راه راه دارم من فرامرز میرشکار
بهانه من- ترانه سرا_ فرامرز میرشکار .mp3
3.69M
مرا تو برای بهانه بسی ترانه سرا: فرامرز میرشکار تنظیم: نمانام ایران
در پیش گل تو رنگ و بو چیزی نیست پیش دهنت ، راز مگو چیزی نیست ... یک بوسه بس است تا که جانم گیری یک عمر ، برای گفتگو چیزی نیست https://eitaa.com/mirshekarpoem
من داغ و باغ از دل من لاله زار یافت من اشک و دشت سوخته ای آبیار یافت همچون زمین که گرد خودش در تلاطم است از بی قراری ام همه عالم قرار یافت... هر گوشه از دلش همه دم بوی گل گرفت هرکس بیاد تو نفسی انتظار یافت... https://eitaa.com/mirshekarpoem
🟣آسمان هم ظرفیت تو را ندارد ، تو فراتر از همه گمان هایی... اینکه جا در خاک یابی مُهمَل است نیست جایی که تو در خود جا دهد https://eitaa.com/mirshekarpoem
🟢 رباعی در زندگی ات بهانه ای کم داری می دانم عزیز ،شانه ای کم داری من که به دختر غزل دل دادم... تو هم غزل و ترانه ای کم داری ۱۴۰۳/۹/۸
🟢 رباعی در دشت دلم امید جریان دارد... یک دختر روسپید جریان دارد ... هرچند از او تهیست اینک این دشت عشقی که در او وزید جریان دارد... ۱۴۰۳/۹/۸
🟢 رباعی کی هیچ کسی خانه ی زهرا دارد؟! کی فکر مزار و جای و مأوا دارد؟! تا هست خدا به سینه های محزون در سینه ی عاشقان خود جا دارد... ۱۴۰۳/۹/۸
🟢 رباعی امروز مبین که بی وفا و سردند... فردا که شود دور سرت می گردند... با پای خودم سر مزارم رفتم... دیدم که همه چقدر گل آوردند...
🟢 رباعی این لاله ی دل که داغ صحرا در اوست آئینه ی تِکّه تِکّه ی ما در اوست... بر دشمن و دوست راز ما را برسان ماییم و دلی که مهرِ زهرا در اوست... ۱۴۰۳/۹/۸
🟢دوبیتی با دست خویش تا گِلِ ما را درست کرد دیدم که برق زد نگهش تا درست کرد هر آفریده را نظری کرد او به کار ما را به عشق حضرت زهرا درست کرد... ۱۴۰۳/۹/۸