eitaa logo
میرزایی‌ها
243 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
369 ویدیو
225 فایل
زندگی و زمانه #میرزا_کوچک_خان_جنگلی آنچه ناگفته شده و ناشنیده مانده
مشاهده در ایتا
دانلود
روابط هیئت اتحاد اسلام و بولشویکها.pdf
4.47M
📜 گزارش مفصلی از روابط هیئت اتحاد اسلام و بولشویکها در گیلان، نقش نرسیس ارمنی و نیروهای تحت فرمانش در این تحولات و احتمال رهیابی انگلیسیها به منطقه 📥 بیات، کاوه. 1369. ایران و جنگ جهانی اول: اسناد وزارت داخله. تهران: سازمان اسناد ملی. 275-277 میرزایی ها @mirzaeihaa
حسن خان شناسی 3️⃣ 📌 حسن خان خانواده بزرگی نداشت. یک زن و تا جایی که می‌دانم دو دختر که در این خانه زندگی می‌کردند خانواده او را تشکیل می‌دادند ... پس از ورود من پیشکار حسن خان[ملا جعفر آلیانی] فوراً توضیح داد که کدام قسمت از خانه ویژه خانم و دخترهایشان است. خانمها در ابتدای ورودم لحظه‌ای که مرا در قسمتهای دیگر باغ مشاهده می‌کردند سریع خود را در چادر می‌پوشاندند ... گاهی آنها را می‌دیدم که بر بالش روی حصیر نشسته‌اند و چیزی می‌دوزند و در سینی کنارشان انواع کمپوتها، شربت، چای، میوه و نان شیرین پر بود. بیشتر مواقع خدمه سازهای زهی شبیه گیتار[تنبوره تالشی] می‌نواختند و خانمها شعری می‌خواندند و قصه‌ای می‌گفتند. شاید افسانه‌هایی از هزار و یک شب. گاهی نیز در باغ قدم می‌زدند و به گلها نگاه می‌کردند. گل سرخی را می‌چیدند و آن را می‌بوئیدند. چنانچه در کیشدره غریبه‌ای بود، هیچگاه آنها از بخشی که برایشان در نظر گرفته شده بود خارج نمی‌شدند. به هنگام قدم زدن در باغ مستخدم پیری آنها را همراهی می‌کرد. به یاد ندارم که خانمها میهمانی زنانه داشته باشند و یا آنها را خارج از باغ دیده باشم. 📥 خاطرات یان کولارژ (بیگانه‌ای در کنار کوچک خان)، صفحه 140 و 141 مرتبط میرزایی ها @mirzaeihaa
تلاش های شما برای شناساندن تاریخ نهضت جنگل و یاران میرزا ستودنی است. مطالب ارزشمند شما رو دنبال و بهره می برم. متاسفانه کتابخانه های شرق گیلان منابع خوب و کاملی از نهضت جنگل ندارند و یا موجود نیست. با مدیران کتابخانه ها چند بار جلسه داشتم تا این موضوع پیگیری و رفع گردد. بودجه لازم برای تهیه کتاب ها و منابع گیلانشناسی کم و ناچیزه. خیلی از جوانان دوست دارن در این زمینه مطالعه کنند و پژوهش داشته باشند. منابع گیلانشناسی کتابخانه ها خیلی کمه. در این زمینه مطالعه دارید ، لیست کتاب های مفید و خوب نهضت رو برایم  بفرستید تا به کتابخانه ها جهت خرید و اولویت تهیه پیشنهاد نمایم. محمد آقاجانی کلامرودی(دیاکو) پژوهشگر تاریخ آل بویه از املش در این رابطه میرزایی‌ها @mirzaeihaa
☝️ 💐 هدیه میرزایی ها به پژوهشگران 🔳 مهر کمیسیون شورای عالی جمعیت اتحاد اسلام ایران ، گیلان 📆 ۱۳۳۷ قمری برابر با ۱۲۹۷و۹۸ خورشیدی هدیه ای دیگر ❤️ میرزایی‌ها @mirzaeihaa
حسن خان شناسی 4️⃣ 📌 حسن خان اسطبل بزرگی با انواع اسبهای اصیلِ خوب داشت و اسب من هم بین آنها بود. گاو نداشت و به جای آن گاومیش نگهداری می‌کرد. در عوض هرجا که نگاه می‌کردی مرغ و خروس بود. انواع انبارها و فضاهای سرپوشیده برای ذخیره و انبار روباز برای خشک کردن تنباکو وجود داشت. حسن خان کیشدره‌ای معین الرعایا(این عنوان کامل او بود) و بزرگترین کارخانه‌دار جنگل بود. در کناره جنگل کارخانه‌های پارچه بافی و کفش و در اطراف دیگر جنگل کوره آجرپزی قرار داشت. کارخانه به معنی اروپایی آن نبود. در واقع کارگاه بزرگی بود که در آن دستی کار می‌کردند، البته با تعداد زیادی کارگر. پارچه‌هایی که تولید می‌کردند چیزی از نوع خاکی رنگ ایرانی بود که خیاطها از آن برای سربازان لباس می‌دوختند(شلوار و کت. فقط نوع پارچه یکسان بود ولی دوخت بسیار متفاوتی داشتند) 📥 خاطرات یان کولارژ (بیگانه‌ای در کنار کوچک خان)، صفحه 144 مرتبط میرزایی ها @mirzaeihaa
جناب آقای موسی فکور، فرماندار محترم شهرستان فومن با عرض سلام سه سال است که با پیگیری مداوم بزرگان فرهنگی طالقان، بزرگداشت دکتر حشمت را در شهر رشت برگزار می‌کنند. پنجشنبه این هفته یعنی ۱۴۰۱/۱۲/۱۱ نیز آقای علی مهدوی فرماندار محترم طالقان میهمان ما در رشت بودند تا با مسئولین گیلانی رایزنی‌های لازم برای برگزاری صد و چهارمین سالروز شهادت دکتر حشمت داشته باشند. از شما به عنوان فرماندار شهر فومن، یعنی شهری که تمام نهضت جنگل، حول و حوش و با محوریت این شهر رخ داده تقاضا داریم تا نگذارید نام و یاد حسن خان آلیانی (معین الرعایا) ، یار باوفای میرزا کوچک خان و مرد میدان‌های سخت در نهضت جنگل فراموش شود. ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ مصادف با نود و هفتمین سالروز شهادت ایشان می‌باشد. امیدواریم آستین همت را بالا زده و برای برگزاری یادواره این شهید بزرگ نهضت جنگل اقدام کنید. ما هم در کنار شماییم از حضورتان در میرزایی‌ها هم سپاسگزاریم با سپاس مرتضی سخایی ، پژوهشگر نهضت جنگل و ادمین کانال و پیج میرزایی‌ها میرزایی‌ها @mirzaeihaa
0️⃣1️⃣ ⁉️ جای خالی دکتر حشمت در صحیه جنگل 📥 منبع : فخرایی، ابراهیم. 1357. سردار جنگل(میرزا کوچک خان). تهران: انتشارات جاویدان. 96 ♻️ پست مرتبط میرزایی‌ها @mirzaeihaa
حسن خان شناسی 5️⃣ 📌 حسن خان توانایی قابل تحسینی در جهت یابی در جنگلهای انبوه داشت که اغلب موجب تعجب من می‌شد چندین مجاهد مسلح به تفنگ خاندار و بیل و کلنگ را به عمق جنگلی می‌برد که گاهی برای پیدا کردن راه نیاز به بریدن شاخه‌ها بود. بعد ناگهان می‌ایستاد و می‌گفت: «اینجا را بکنید». پس از چند لحظه جعبه‌ای از ابزار یا اسلحه و مهمات ظاهر می‌شد. شاید هیچ کس به جز حسن خان قادر به یافتن این مخفی گاه‌ها نبود. اسلحه را به کارگاه حمل می‌کردند. در آنجا تمیز و تعمیر و سپس بسته بندی و دوباره پنهانشان می‌کردند. 📥 خاطرات یان کولارژ (بیگانه‌ای در کنار کوچک خان)، صفحه 145 و 146 مرتبط میرزایی ها @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند!(۱۳۱) 🔹میرزا کوچک و یارانش را بهتر بشناسیم ۱ ▫️میرزا کوچک رهبر نهضت جنگل  است و نهضت جنگل نماد آزادگی و ایستادن در برابر دیکتاتوری، استبداد و نفوذ بیگانگان بودکه علاوه بر تأثیر بر حرکت‌های انقلابی در حوزه‌های عمرانی، زیرساختی، ادبیات و هنر نیز تأثیرات فراوانی داشت. ▫️براین باوریم مرگ پایان میرزا کوچک و نهضت جنگل نبوده و نخواهد بود چراکه پژواک مبارزات و حکایت از خود گذشتگی این بزرگ مرد مبارزدر گذشته،امروز و فردا جاری است. ▪️بمناسبت یکصد و یکمین سال شهادت افتخار گیلان و ایران سردار جنگل بنا داریم تا در چند قسمت با استفاده از منابع معتبر بویژه اسناد منتشره از «گیلان قدیم» به شرح زندگی میرزا و یارانش _البته به اختصار_ بپردازیم، امید که مفید فایده قرارگیرد. 🔸شیخ یونس استاد سرایی که بعدها "میرزا کوچک جنگلی" نامیده شد، به سال ۱۲۵۷ خورشیدی در محله استاد سرای رشت چشم به جهان گشود. پدرش میرزا بزرگ در خدمت میرزا عبدالوهاب مستوفی سمیعی بعنوان پیشکار اموردفتری بود.میرزا بزرگ در اوان جوانی با بانویی از منطقه فومن ازدواج کرد که ثمره ازدواجشان سه پسر و سه دختر شد. پسرها میرزا کوچک، میرزا محمد علی خان جنگلی(متوفای ۱۳۲۹) و میرزا رحیم خان جنگلی (متوفی ۱۳۴۰) نام داشتند و دختر ها هم به نامهای:کربلایی خانم  جنگلی(همسر حاجی رضای فومنی ) ،سارا خانم جنگلی( همسر میرزا احمد و مادر میرزا اسماعیل جنگلی) و یک دختر دیگر که همسر میرزا جوادخان ناصرالملکی ومادر دکتر موسی خان فیص بود، خوانده می شدند. ▫️سردارجنگل میرزا کوچک جنگلی بعد از گذراندن دوران کودکی و تحصیلات حوزوی در  رشت و تهران، به صفوف مشروطه خواهان گیلان پیوست وسالها بعد در اوان جنگ جهانی اول  به سال ۱۲۹۴  خورشیدی برای مبارزه با روسهای تزاری که در آن زمان گیلان را اشغال کرده بودند،با شماری از همفکران خود هیئت اتحاد اسلام رادر گیلان پایه گذاری کرد وبا چند تن از یاران اندک خود که در راس شان حاج احمد کسمایی نیز دیده می شد، نهضت جنگل را در جنگلهای خراط محله تولم که در اختیار میر احمد مدنی بود بنیان گذاشت واز آن پس به مدت حدود هفت سال با قزاقان روس و قوای انگلیس وبعد ها حکومت مرکزی در حالت جنگ دفاعی و تعرضی بسر برد. ▫️میرزا کوچک بدنبال وقایع و حوادث بسیار،در شانزدهم خرداد ماه سال ۱۲۹۹ خورشیدی بود که رژیم سلطنتی قاجار را ملغی و حکومت جمهوری شورایی انقلابی ایران را بعنوان اولین جمهوری در قاره آسیا در رشت اعلام کرد که دوماه بیشتر دوام نیاورد ودر پی فعالیت های کمونیستی بلشویک ها و عهدشکنی برخی از مزدوران داخلی،  راه خود را از آنان جدا کرد و به جنگلهای فومن برگشت. ▫️چند ماه بعد از این، رضا خان برای قلع قمع کردن جنگلیان به رشت آمد که بدنبال شکست میرزا از قوای رضا خانی وبعد از وداع با همسرش(به روایتی) مرحومه جواهر خانم( صدیقه) رضا پور ، ابتدا برای مدتی در روستای میان رز مخفی گردید ،تا اینکه از راه ماسوله و ییلاقات ماسال، به طرف خلخال عزیمت نمود تا خود را به بانوی مقتدر آن منطقه به نام عظمت خانم فولادلو (متوفای ۱۳۱۵، مدفون در بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی) رسانده و از حمایت او برخوردار شودو هم در فرصتی مناسب نیروهای پراکنده خود را جمع کند که متاسفانه در میانه راه در گردنه گیلوان خلخال دچار سرمای سخت و کولاک شدید شد و در چند قدمی تنها یار باوفایش گائوک آلمانی  از پای در آمد و درروز دوشنبه دوم ربیع الثانی سال  ۱۳۴۰  قمری مطابق  یازدهم آذر سال ۱۳۰۰ شمسی به شهادت رسید و  جاودانه تاریخ گردید. ▪️نوشته اند که؛ سرش به دستور یکی از خوانین مستبد وقت تالش به نام محمد خان سالار شجاع برادر سردار مقتدر  و بدست شخصی به نام رضا اسکستانی از بدن جدا شد که بدنش بطور امانت در گورستان خانقاه یا گیلوان خلخال به خاک سپرده شد و سرش  به قولی توسط خالو قربان کرد هرسینی یار خائن سابق میرزا ، برای خوشخدمتی نزد رضا شاه به دربار تهران برده شد ودر آنجا در گورستان حسن آباد مدفون گردید. بعدها پس از تبعید رضا شاه به جزیره موریس، سر و سپس تن به رشت منتقل و در گورستان سلیمانداراب به خاک سپرده شد. ▫️در رابطه با ویژگی وخصوصیات اخلاقی میرزا نوشته اند ؛ مردی خوش بنیه، ورزیده، خوش سیما، مؤدب، متواضع، معتقد به فرایض دینی و پای بند به اصول اخلاقی، صریح اللهجه و طرفدار عدل و دفاع از مظلوم بود.یادش گرامی و راهش پر رهرو باد. 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد.. ✍حسین داداشی https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند!(۱۳۲) 🔹میرزا کوچک و یارانش را بهتر بشناسیم ۲ 🔸دکتر ابراهیم حشمت طالقانی ملقب به «حشمت الاطباء» و «سردار حشمت»، فرزند عباسقلی طبیب بود. این پزشک مجاهد اهل روستای شهراسر طالقان شناخته می‌شود ولی می‌گویند در اصل اهل نور مازندران بود. ▫️وقتی در سال ۱۲۸۹ شاهسون‌ها در اردبیل علیه دولت مشروطه طغیان کردند «دکترحشمت» به عنوان پزشک ارتش برای سرکوبی طغیان شاهسون‌ها به منطقه اعزام شد،درهمین مأموریت بودکه با میرزاکوچک خان آشناشد در جریان نهضت جنگل، امور نهضت رادرشرق گیلان(لاهیجان)بعهده گرفت و در آن شهرستان نیز طبابت می‌کرد. ▫️او حتی به نمایندگی از جنگلیان به تهران رفت تا پایتخت نشینان را متقاعد کند، جنگلی ها شیفته جنگ و آشوب نیستند و دغدغه ای جز تشکیل دولت پاک و مستقل ملی و سعادت مردم ایران ندارند اما کوشش های او و همدلی جمعی از چهره های مقیم تهران برای رسیدن به راه‌حلی مسالمت آمیز کافی نبود و پیچیدگی شرایط آن سال‌ها هم آشتی قطعی و پایان دادن به درگیری ها را ناممکن می کرد. ▫️ درگیری ها شدت گرفت و نیروهای دولتی عملیات گسترده ای را بر سرکوب جنگلی ها آغاز کردند، جنگلیان بعداز مقاومتی جانانه اما بی حاصل پراکنده شدند و هر گروه از آنان به گوشه‌ای از گیلان پناه بردند ، دکتر حشمت هم که ادامه مقاومت و عقب‌نشینی دایمی را بی‌فایده می‌دید، همراه با حدود سیصد نفر از جنگلی‌ها تسلیم شد. ابراهیم فخرایی که خودش یکی از شاهدان عینی آن دوره است، می‌نویسد: «مقامات نظامی دولت، به دکتر پیام فرستاده و به استناد به این که مسلمانند و فرد مسلمان به ریختن خون برادران هم‌کیشش راضی نیست پشت قرآنی را به علامت تامین مهر و سوگند یاد کردند که در صورت تسلیم، جان و مال‌شان مصون از هر نوع تعرض خواهد بود.» دکتر حشمت هم که فکر نمی‌کرد کسی قسم به قرآن را زیرپا بگذارد با پیشنهاد «تسلیم به شرط امان» موافقت کرد.اما خیلی زود در اردوگاه سربازان دولت به اشتباهش پی برد ▪️می‌گویند زمانی که خبر تسلیم حشمت را به میرزا کوچک دادند فقط یک جمله گفت که آن‌هم آیه‌ای از قرآن بود: «انالله و انا الیه راجعون» که گویاتر و دقیق‌تر از هر سخن دیگری بود. ▫️قابل ذکر است دکترحشمت پیشتر نیز یکبار امان نامه ی مشروط برای تسلیم شدن دریافت کرده بود، بار دوم بعد از این که کوچک‏خان در جنوب خرم‏آباد تنکابن به مجاهدین گفت که دیگر نمی‏توانیم با این تعداد بزرگ یک‏جا حرکت کنیم و باید دسته‏دسته به فومنات برگردیم، دکتر حشمت نظر خود را اعلام کرد: «دکتر حشمت با این عقیده موافق نبود و تصور می‏کرد حتماً دستگیر خواهد شد… به همین واسطه فکر خود را علناً به میرزا اظهار داشت ولی میرزا او را از این عمل منع نمود و صریحاً گفت که به این دولت نباید اطمینان کرد» ▫️دکتر حشمت و همراهانش را درحالی‌که طناب پیچشان کرده بودند، از لاهیجان با درشکه به رشت می‌برند! بازجویی از آنها، سه دقیقه هم طول نمی‌کشد! کاملا مشخص است که حکم دکتر حشمت، از قبل صادر شده بود. در دادگاه سعی داشتند که از زبان او، علیه میرزا کوچک  و نهضت جنگل مطالبی را بیرون بکشند، که  ناکام ماندند و او دراین‌باره سخنی نگفت. ▫️ دکتر حشمت به دستور عبدالحسین خان تیمور تاش حاکم وقت گیلان در یک دادگاه نظامی به اعدام محکوم و سپس در بعد ظهر روز دوشنبه بیست و یکم اردیبهشت ماه سال  ۱۲۹۸ خورشیدی در قرق کارگزاری سابق رشت در حیاط فعلی ساختمان ثبت اسناد فعلی به دارآویخته شد وبعد در حیاط مسجد چله خانه در جوار بقعه آقا میر نظام الدین به خاک سپرده شد. ▫️شادروان ابراهيم فخرايي ، نویسنده کتاب معروف« سردار جنگل»  مي‌گويد: که:" وي يکي از اطباي حاذق و در عين حال از مردان آزاده و خدمتگزار بود، مردي با ايمان و نيکنام که در جنبش مشروطه از مجاهدين صديق و طبيب نظامي ملي در قيام جنگل از سران با شخصيت و فداکار بود. يک بار به تهران رفت و نظر نخست‌وزير وقت ميرزا حسن خان مستوفي‌الممالک را به مساعدت با جنگل جلب نمود. فعاليتش در جنگل و حميتش در حسن انجام وظيفه محسوس همگان واقع گشت. ▫️ميرزا به وي احترام فوق‌العاده مي‌گذاشت. راه لاهيجان و تأسيس نظام ملي و فرهنگي در آنجا و همچنين احداث نهر حشمت‌رود که اراضي وسيعي از برنج را از سوختن محافظت مي‌کرد، يادگاري از وي مي‌باشد." 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد... ✍حسین داداشی https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند!(۱۳۳) 🔹میرزا و یارانش را بهتر بشناسیم ۳ 🔸عموم مردم و جوانان ما نهضت جنگل را تنها با خود «میرزا کوچک‌خان جنگلی» می‌شناسند و شناخت و اطلاعات دیگری از یاران او و اثرگذاری تاریخی نهضت جنگل بر تاریخ گیلان و ایران ندارند. همه ما می‌دانیم جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچک‌خان، که بعد از نهضت مشروطه‌خواهی یکی از مردمی‌ترین نهضت‌های محلی ایران در قطع دست اجانب و بیگانه از کشور است، در نهایت نتوانست به آرمان‌های سیاسی خود دست یابد، ولی جنگلی‌های به جا مانده از این نهضت، منشأ جریان‌های فرهنگی مهمی در گیلان و ایران شدند. با آنکه خود میرزا پس از سال‌ها مبارزه بی امان و جنگ و گریزی دلاورانه علیه نظام مستبد پادشاهی، در تنهایی و غربت و برف و بوران کوه‌های تالش، اسیر و به طرز فجیعی به شهادت رسید، اما دامنه تأثیرات او و یارانش در تاریخ معاصر به همانجا ختم نشد. درواقع با شهادت میرزا کوچک‌خان در روز یازدهم آذر سال ۱۳۰۰ نهضت جنگل در ظاهر به نقطه پایان خود رسید، اما در باطن جوانه‌های سال‌ها مبارزه خالصانه و مومنانه برای وطن به بار نشست و در رگ و ریشه ایران و ایرانی ریشه دواند. 🔹هفت سال مبارزه نهضت جنگل در آن تلاطم‌های سیاسی، باعث شد یاران میرزا سرنوشت‌های گوناگونی پیدا کنند. بعضی دوستان همراه و صمیمی او بعداً با او به اختلاف خوردند و بعضی حتی به دامن رضاخان غلطیدند، اما میرزا همراه و یاوری ۱۷ ساله نیز داشت که با وجود دریافت حکم اعدام، تا آخر عمر بر سر آرمان‌های خود ماند و لحظه‌ای به سابقه جنگلی خود خیانت نکرد. ای کاش داستان این قهرمانان روایت می‌شد تا امروز و در سده‌های بعد عده‌ای نگویند و ننویسند چرا مردم ایران در جریان اشغال توسط قوای خارجی مقاومت نکردند! 🔸 شادروان جهانگیر سرتیپ‌پور امروز بعد از دکتر حشمت می‌خواهیم درباره یکی از یاران دیگر میرزا کوچک‌خان سخن بگوئیم که می‌توان او را از بزرگ‌ترین معماران فرهنگ گیلان نوین یاد کرد. 🔹«جهانگیر سرتیپ‌پور»، شهردار رشت در سال‌های ۱۳۳۱-۱۳۳۳ و نماینده رشت در دوره‌های ۲۱ و ۲۲ مجلس شورای ملی و از محققان و نویسندگان برجسته گیلان بود. جدا از پژوهش‌های تاریخی و با ارزش سرتیپ‌پور، نطق مستدل و جنجالی او در مجلس و در مخالفت با جدایی بحرین از ایران یکی از صحنه‌های درخشان زندگی سرتیپ‌پور بود که نهایت وطن‌پرستی، شجاعت و آزادمردی او را در تاریخ معاصر ایران برای ما به نمایش گذاشته است. همین سبقه‌های ادبیاتی و نیز مبارزاتی بود که ارادت و محبت مرحوم نیما یوشیج را به سمت او جلب کرده بود. نامه تسلیت‌آمیز نیما در خصوص فوت همسر سرتیپ‌پور به تاریخ ۱۳/‏۱۲/‏۱۳۰۸ به خوبی نشان می‌دهد که معمار شعر نوی زبان فارسی چه نگاهی به مرحوم سرتیپ‌پور داشته و به همین دلیل عجیب نیست اگر نیما شعر بلند «قلعه سقریم» را به او تقدیم کرده باشد. 🔸جهانگیر سرتیپ‌پور سیاستمدار، محقق، نویسنده، ترانه‌سرا و هنرمند گیلانی سراسر مبارزه و تلاش برای ایران بود. مردی که ۶ آذر ۱۲۸۲ در محله سبزه میدان رشت دیده به جهان گشود و در ۷ آذر ۱۳۷۱ دیده از جهان بربست و با حیات خود این شعر از سعدی را معنا و تفسیر کرد که گفت «اگر ممالک روی زمین به دست آری / بهای مهلت یک روزه زندگانی نیست». 🔸جهانگیر سرتیپ‌پور از یاران و همراهان سردار جنگل در یک روزه مهلت زندگانی خود نه دغدغه ملک و زمین و حرص و عاز داشت و نه هیچوقت آرمان‌های نهضت جنگل را فراموش کرد. خدمات سرتیپ‌پور در طول دوران زندگانی‌اش آنچنان قطور و بی شمار است که باید درباره آن کتاب‌ها نوشت و سریال‌ها ساخت. ▫️پیوستن به نهضت جنگل در ۱۷ سالگی، گرفتن حکم اعدام از رضاخان و بعد رهایی از مرگ، ارائه خدمات فرهنگی و هنری به مردم، کشاورزی و کشت چای و خدمات اقتصادی به اقشار کم درآمد، جمعیت ایران آزاد و تمرکز بر فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی و آموزشی، ساخت بیمارستان ملی رشت یا پورسینای امروز، تشکیل «جمعیت خورشید» و گسترش کارهای فرهنگی، تأسیس «شرکت روزی» و رسیدگی به مشکلات معیشتی مردم روستاهای رشت در جریان اشغال خارجی و قحطی گسترده، تشکیل «نهضت مقاومت منفی» و مبارزه با اشغالگران گیلان، ریاست «شواری بازار رشت» و حمایت از مصدق در جریان انتخابات، حمایت از جریان ملی شدن صنعت نفت، قرار گرفتن در کسوت شهرداری رشت و خدمات فراوان به مردم آن سامان، نمایندگی مردم رشت بعد از کودتای ۲۸ مرداد و استعفای زوری توسط رضاخان، نمایندگی دوباره در سال ۱۳۴۲ و ریاست فراکسیون مستقل و کمیسیون عرایض، مخالفت با لایحه احیای کاپیتولاسیون در مجلس و ده‌ها و صدها خدمات ریز و درشت دیگر که در کارنامه جهانگیر سرتیپ‌پور، یار صادق میرزا کوچک خان جنگلی ثبت و ضبط شده است. 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد.. ✍حسین داداشی https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند!(۱۳۴) 🔹میرزا و یارانش را بهتر بشناسیم ۴ 🔸شادروان جهانگیر سرتیپ پور (قسمت دوم) ▫️سرتیپ پور از سال‌های ۵۰ به بعد از کارهای سیاسی و اجتماعی کناره گرفت و بار دیگر به فعالیت‌های فرهنگی روی آورد؛ ازجمله عضویت در هیأت امنای سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران، عضویت در پنجمین کنگره بین المللی باستان‌شناسی و هنر ایران، رئیس هیأت مدیره سازمان فولکلوریک ایران و امثال آن. او در کنارهمه این فعالیت‌ها به نگارش خاطرات ،تنظیم یادداشت‌هاوادامه پژوهش های خود دست زد و هیچوقت از شور میهن‌ دوستی تهی نشد. ▫️سرتیپ‌پور همچنین با آداب و سنن وفرهنگ قومی خطه گیلان پیوندی عاشقانه و جدا نشدنی داشت و در احیای گذشته پر افتخار گیلان از هیچ کوششی فروگذار نکرد. ▫️آثار منتشر شده جهانگیر سرتیپ‌پور در حفظ و حراست از تاریخ و ادبیات گیلان خود سرفصل دیگری از عشق و علاقه او به گیلان و گیلانیان هست ،«گیلان‌نامه»، «اوخان»، «نشانی‌هایی از گذشته دور گیلان و مازندران»، «ویژگی‌های دستوری و فرهنگ واژه‌های گیلکی» و کتاب «نام‌ها و نامدارهای گیلان» تعدادی از آثار او هستند. ▫️شادروان جهانگیر سرتیپ پور یکی از همان یاران میرزا است که باکوله‌باری از عشق و جهاد برای وطن در هفتم آذر ماه ۱۳۷۱ به رحمت ایزدی پیوست و در کنار یار دیرین خود میرزا کوچک‌خان جنگلی به خاک سپرده شد تا نشان بدهد نهضت جنگل هیچوقت شکست نخورده و دامنه‌های تأثیر آن جمهوری کوچک، تا روزگار ما پیش آمده و هیچوقت از تأثیر آن کاسته نشده است. ▫️امیدواریم در روزگاری که بعضی‌ها حتی ملیت خود را فراموش می‌کنند، تاریخ پرافتخار ایران و قهرمانان آن را برای جوانان امروز روایت کنند و آنها را با معنای حقیقی عشق به وطن‌ و آزادگی آشنا کند. 🔸شادروان صادق کوچکپور کوچک‌پور که در زمان فعالیت در نهضت جنگل به " نايب صادق خان کوچکی " شهرت داشت وافسرگارد جنگل بود, به سال ۱۲۷۵خورشیدی در گل افزان فومن تولد یافت. ▫️بعد از مرگ پدرش میرزا بابا با عمه اش به رشت آمد ودر این شهر به مدرسه وتحصیل پرداخت و پس از تحصیلات ابتدایی در مدارس«جامع» و«وطن» برای ادامه تحصیل به مدرسه دارالفنون تهران رفت. با شکل گیری شهربانی درس را رها کرد و در سن هجده سالگی به استخدام شهربانی درآمد و پس از طی آموزش سه ماهه با درجه آسپیرانی به شهربانی گیلان آمد. او با مشاهده پیشرفت جنگلی ها به آنان پیوست و در تهیه اسلحه جنگلی ها کمک کرد و وارد نهضت گردید و با ابراز لیاقت مورد اعتماد میرزا قرار گرفت. ▫️وی بعد از ترور نا فرجام محمد رضاشاه در بهمن ۱۳۲۷ به دلیل سوابق سیاسی اش دستگیر وبعد از زندانی به بروجرد تبعید ودر همانجا درخواست بازنشستگی از اداره فرهنگ نمود ، تااینکه سرانجام درنهم بهمن ماه ۱۳۵۵ درگذشت ودر جوار مزار همسرش درقطعه چهار وادی اشرف آستانه اشرفیه به خاک سپرده شد. از وی چند پسر ودخترباقی ماند که دکتر اردشیر کوچکپور ومهندس آرش کوچکپور از جمله ی آنهاست .گفته می شود نیای این خاندان از مهاجرینی بود که گویا دوره سلطنت آغامحمد خان قاجار از گرجستان به گیلان مهاجرت کرد وسپس درگل افزان فومن سکونت اختیار نمود. ▫️کتاب «نهضت جنگل و اوضاع فرهنگی و اجتماعی گیلان و قزوین»، نوشته صادق کوچکپور به کوشش محمدتقی میرابوالقاسمی توسط انتشارات گیلکان رشت در سال ۱۳۶۹ چاپ شده است. صادق کوچکپور از افسران نهضت جنگل بود و خاطراتش، سال ها پس از مرگ کوچکپور منتشر شد. ▫️میرابوالقاسمی درباره ویژگی کلی کتاب می‌نویسد: «هنگام مطالعه کتاب در می‌یابیم که حوادث با بیانی ساده و فشرده که سبک خاص و هنرمندانه نویسنده را نشان می‌دهد، بیان گردیده است. خاطرات او پیرامون چگونگی تعامل میرزا با افسران جنگل، نقش انگلستان در جنبش جنگل، حاج احمد کسمایی و میرزا کوچک خان، عقب نشینی میرزا از گیلان به شهسوار، وقوع جنگ‌های داخلی و چگونگی آن از اهمیت فوق العاده‌ای برخوردار است.» 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد.. ✍حسین داداشی  https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند!(۱۳۵) 🔹میرزا و یارانش را بهتر بشناسیم ۵ 🔸شادروان حاج احمد کسمائی ▫️با توجه به اسناد و شواهد، نافرجامی نهضت جنگل ،از منظر خیانت و بی وفایی حامیان و یاران میرزا جای بحث و بررسی و تحلیل زیادی دارد ،سعی مان بر آن است تا با مرور شرح زندگی هر یک از یاران میرزا به زوایا و گوشه های مختلف وقایع نهضت جنگل نیز به اختصار اشاره کنیم. ▫️شورای رهبری نهضت جنگل که نقش اصلی را در هدایت نهضت از آغاز برعهده داشتند عبارتند از: میرزا کوچک خان، احمد کسمایی، حسن خان معین الرعایا، احسان الله خان، حیدر عمو اوغلی و چند تن دیگر... اعضای این شورا اگر چه درابتدا هدف مشترکی را دنبال می کردند ولی با دسیسه انگلیس و روس به تدریج دچار اختلاف و تضاد شدند که در نهایت منجر به شکست نهضت شد. 🔸میرزا احمد کسمایی معروف به" حاج احمد کسمایی "از ملاکین و تاجران ابریشم کسما صومعه سرا در دوره قاجار بود‌. پدرش حاج صالح از بزرگان زمان خود به شمار می رفت که غیر از حاج احمد فرزندان دیگری به نامهای: شیخ محمود کسمایی، ابراهیم خان بزاز کسمایی(کبریت خان) و محمد خان کسمایی (صدیق الرعایا) هم داشت که از بزرگان وملاکین  بودند‌. 🔸حاج احمد کسمایی از سران نهضت جنگل ورهبر جناح راست این جنبش بود وعضو اولین گروهی بود که با میرزا کوچک ،نهضت جنگل را در جنگلهای خراط محله تولم بنیان نهاد.او از سرمایه داران و متنفذین زمان خودو از نوغانداران بزرگ زمانه خود در کسما بود ومحصول ابریشم  او به کمپانی بونه به بندر مارسی فرانسه صادر می‌گردید ودرآمد زیادی داشت و هزینه نهضت جنگل  هم سالها با پول او اداره می‌شد. 🔹درنوشته‌های حاج احمدکسمائی آمده است:«در ابتدای امر که جمعیت ما سری و در رشت پنهانی عمل می‌کرد و در زمانی که به صورت هیات اتحاد اسلام آغاز به کارکرده ،کلیه مخارج نهضت مانند خرید اسلحه و مهمات و چیزهای دیگر به عهده من و از سرمایه خودم بود و آن را شخصا انجام می‌دادم. همچنین تا هفده ماه پس از رفتن به جنگل و شروع قیام، کلیه مخارج و کارهای وابسته به آن و خرید اسلحه با شخص من بود.» 🔹احمد کسمایی اهداف جنبش را سه انگیزه اصلی بیان می­کند: ۱- بیرون کردن هر نیروی اجنبی و تفکر اجنبی ازکشور. ۲- حفظ استقلال و تمامیت ارضی۳- به وجود آوردن یک حکومت واقعی برای ایران که دربرگیرنده تمام اعتقادات وخواست های مردم ماباشد ونام تعدادی از بزرگان نهضت رااینچنین ذکر می کند: درسال۱۲۹۶به جز تفنگچی ها،این افراد که اکثر روحانیون و مردم خوش نام گیلانات بودند به ما ملحق شدند:۱_ آقا سیدعبد الوهاب ضیابری ۲_حاج شیخ علی علم الهدی فومنی ۳_دکتر ابوالقاسم خان فربد ۴_ شیخ محمودکسمایی ۵_اقا میرمنصور رشتی ۶_ حاج سید محمود رشتی ۷_شمس الدین وقارالسلطنه. 🔸 چنانچه اشاره شد اوسالها نهضت را با مال و یارانش همراهی کرد، بویژه برادران و یاران حاج احمد در کسما، هریک به‌نوعی از نیروها و ارکان اصلی(البته همین نقطه قوت نیز درپایان، تبدیل به ضد خودش می شود یعنی هواداران وی راه اختلاف و دو دستگی را پبش می گیرند و موجب شکست جنبش می­ شوند.به طوری که میرزا و یارانش مجبور به کوچ بزرگ می شوند و مرحله ای دیگر در نهضت شکل می گیرد) و ایفاگر نقش مهمی درقیام بودند وبعد از جدایی حاج احمد، یکی از تأثیرگذارترین پایگاه‌های نهضت جنگل، از سیطره حکمرانی و اختیارات میرزا خارج شد و می‌توان گفت میرزا یک پشتش را از دست داد. 🔸از نقاط قوت و مثبت کسمایی نفوذ در طوایف واهالی منطقه بود،صادق کوچک‌پور از فرماندهان نظامی جنگل چنین توصیف کرده است: «تمام اهالی کسما، ابا‌تر، طاهر گوراب، ندامان، چمن، صومعه‌سرا، کوله سر و چُمثقال تا تولمات از طرفداران حاج احمد بودند و اگر می‌خواست بسیج کند همه رامی‌توانست مسلح نماید.» 🔹با این همه بعدها در پاره ای از مسائل با میرزا کوچک اختلاف پیدا کرد و بعد از اینکه در اسفند ماه ۱۲۹۷  خورشیدی از حکومت مرکزی تامین نامه دریافت کرد، از میرزا کناره گرفت که متاسفانه درپی آن،موازنه مالی نهضت جنگل به هم خورد. بعد از کناره گیری حاج احمد، دیری نپایید که وی به مشکلات و مصائب بسیار برخورد. حکومت وقت رفتار مناسبی با او نکرد. ثروتش را مصادره نمود و مدتی هم زندانی بود ودر اواخر به وضع ناخوشایندی مبتلا شد،تا اینکه عاقبت در هفتم اسفند ماه ۱۳۳۰ خورشیدی درسن هفتادو یک سالگی درگذشت ودرجوار میرزا در سلیمانداراب مدفون شد.حاج احمددر ثمره ازدواج خود یک پسر و دودختر داشت که خاطراتش در سالهای پایانی عمرش توسط دخترش مرحومه پوراندخت کسمایی به رشته تحریر در آمد وسپس  منتشر شد. 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد.. ✍حسین داداشی https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند!(۱۳۶) 🔹میرزا و یارانش را بهتر بشناسیم ۶ 🔸شادروان حاج احمد کسمائی۲ «....من هنوز در تهران محبوس و تحت نظر بودم که یگانه پسر و همسرم تاب تحمل ظلم و فشارغیرانسانی حکومت رانیاورده و درگذشتند. من همیشه از نوشتن هرگونه یادداشتی درباره جنگل خودداری نمودم زیرا نمی‌خواستم همین مسایل را به یاد بیاورم و امیدوارم این یادداشت‌ها یا هرگز منتشر نشود و یا زمانی به چاپ رسد که خودم آن را نخوانم.» ▫️اینها واگویه‌های بخشی از تاریخ جنبش جنگل توسط مرد شماره ۲انقلاب جنگل به رهبری «میرزا کوچک جنگلی» است که بعد از پایان غم‌انگیزجنبش،توسط«حاج احمد کسمایی» در دوران تبعید و در یک خانه استیجاری بسیار بد گفته و «پوراندخت» دخترش، خاطرات پدر را تقریر کرده است. خاطراتی که در زمان حیات این تاجر کسمایی به دلیل خفقان حکومت پهلوی امکان انتشار نداشت. 🔹چنانچه در قسمت قبل اشاره داشتم «حاج احمد کسمایی» تاجر متمکنی بود که در رشت کارخانه پیله خشک‌کنی داشت و در کسما علاوه بر املاک و ۱۰باب خانه، نخستین کارخانه پاپیروس(توتون خشک کنی) را دایر کرده بود. ولی در آغاز جنبش جنگل علاوه بر در اختیار گذاشتن نیروی انسانی، تمام اموال خود را صرف پیشبرد اهداف جنبش جنگل کرد. ▫️«حاج احمد» در بخشی از یادداشت‌هایش نوشته :« من همه سرمایه‌ای که داشتم و به‌صورت سکه‌های نقره و طلا در کیسه بود به او نشان داده و گفتم این مالم و این جانم، همه را در راه آزادی ایثار خواهم کرد.» «روزی که به قیام آغاز کردم، جوان بودم، سرمایه داشتم، ده‌ها نفر از کنار سفره من به راحتی زندگی می‌کردند. اما امروز همه آنها در راه آزادی و استقلال مردم این مملکت ایثار کرده‌ام و دیگری چیزی ندارم. امروز با یک دخترم پوراندخت کسمایی در تهران سکونت دارم، در اتاقی کوچک و بسیار بد. دلم می‌خواهد باز هم با مردم باشم، آنها را ببینم. حرف‌هایی را که ۲۵سال در گلویم گره شده برایشان بزنم و آنچه را که ۲۰ سال حکومت رضاخانی نگذاشته است جوان‌ها از آنها باخبر شوند، به گوششان بخوانم تا بدانند مرگ مساله مهمی نیست. شکنجه دردآور است اما در مقابل اراده مردم آزادیخواه شکست ناپذیر است. من هرگز نمی خواهم سابقه آزادیخواهی خود را به رخ کسی بکشم ولی من یک ایرانی هستم و از اینکه می‌بینم همه ثروتی را که خداوند به این سرزمین داده و متعلق به مردم آن است به خارج برده و خائن‌ترین و دزدترین مردم که در قومیت ایرانیشان نیز تردید است، همه چیز را یغما می‌کنند. اما هموطنان من در سراسر این کشور در فقر به جهان آمده و فقیرتر می‌میرند، رنج می برم». 🔹پوراندخت کسمایی» بارها برای انتشار خاطرات پدر اقدام می کند و دلیل ناموفقیت خود را اینگونه توضیح می‌دهد: «روز به روز خفقان بیشتر مانع انتشار این چنین نوشته‌ها شد و یا اینکه می‌خواستند مقادیری از آن را سانسور کنند که برای من به هیچ وجه قابل قبول نبود و این وضع تا پایان حکومت سلطنتی ادامه داشت.»وی یادآور می‌شود که نمی خواسته آنچه پدر گفته و او یادداشت کرده، به دست فراموشی سپرده شود، نوشته‌ها را بازنویسی می‌کند تا «تاریخ درباره او عادلانه قضاوت کند.» پس از انتشار این خاطرات بخشی از سایه تاریک قضاوت‌های ناعادلانه تاریخ درباره حاج احمد کسمایی- که تسلیم حکومت شد- کنار رفت. 🔸پیشنهاد می کنم حتماً کتاب خاطرات حاج احمد کسمائی را مورد مطالعه قرار دهید چراکه این کتاب از آن جهت مهم می‌باشد که خاطرات فردی است که در تاسیس نهضت جنگل و سیر وقایع آن نقش ویژه‌ای داشت و به نوعی بعد از میرزا کوچک جنگلی، مرد شماره ۲نهضت بود. ▫️در این کتاب برخی از مهمترین رویدادهای جنبش جنگل ذکر شده از جمله؛ نحوه پی‌ریزی تشکیلات جنگل، نخستین نبردهای جنگلی‌ها با نیروهای دولتی و بیگانه، تاثیر انقلاب بلوشیکی بر نهضت جنگل،دستگیری واعدام دکتر حشمت، اختلاف‌های سران و جناح‌های جنبش جنگل، پایان کار نهضت جنگل و میرزا کوچک خان و.... شاید جالب‌ترین بخش کتاب، ماجرای شرح اختلاف‌هایی است که حاج احمد با میرزا پیدا کرد و در نهایت حاج احمد خود را تسلیم نیروهای دولتی می‌کند.با این حال تسلیم وی و به آتش کشیدن بازار کسما فرصتی به میرزا و باقی جنگلیان است تا از معرکه فرار کرده و با بازگشت به فومنات، دوباره جنبش پا بگیرد. ▫️حاج احمد تازنده بوداز قضاوت‌های ناصواب در حق خودش و اینکه وی را مجسمه لعنت کرده بودند، در عذاب بود.در این کتاب حاج احمد، تاکید می‌کند هیئت اتحاد اسلام بعد از پیروزی متفقین به این نتیجه رسید که فعلا باید مبارزه جنگلیان متوقف شود. آن هم زمانی که اسلحه و نیروی انسانی آنها کاملا تحلیل رفته بود. وی نه به مقرری روس و انگلیس و نه به زندگی آسوده در بین النهرین فریفته شد... 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد... ✍حسین داداشی https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند! ۱۳۷ 🔹 میرزا و یارانش را بهتر بشناسیم۷ 🔸کربلایی ابراهیم کسمایی ▫️ ایشان برادرکوچک حاج احمد کسمایی، ازپیشگامان حضور در نهضت جنگل واز یاران میرزا کوچک جنگلی و رییس شورای جنگ در نهضت جنگل بود. ▫️توسّط جنگلی ها، یک شورای جنگ درکسما و یک کمیسیون نظام در گوراب زرمیخ تشکیل شد که ریاست اوّلی باکربلایی ابراهیم و ریاست دومی با میرزا کوچک خان بود ودرهر دوجا نیروهایی که به نهضت می­پیوستند، تحت آموزش افسران خارجی قرار می­ گرفتند. کربلایی ابراهیم مدّت­ها ریاست این کمیسیون رابر عهده داشت و نیابت او را هم محمّدحسن کسمایی عهده دار می‌شد. ▫️وی در همان زمان در رشت پیشه بزازی نیز داشت و مدتی هم به کار کشاورزی مشغول بود. ابراهیم خان در مقابله با ظلم و بی عدالتی به شدت بی تاب وبرافروخته می شد که بخاطر آتش مزاجی، میرزاکوچک به اولقب «کبریت خان» داد. 🔹به گواهی منابع موجود؛باشهادت میرزا کوچک جنگلی دریازدهم آذرماه سال۱۳۰۰،گیلان آمادگی انجام هرگونه قیام آزادی خواهانه را داشت وبرای همین رضاخان سردارسپه کسانی چون :سرلشکرمحمد حسین خان آیرم و سرتیپ فضل الله زاهدی را فرماندار نظامی گیلان کرد، تا جلوی قیام احتمالی باقیمانده اعضای نهضت جنگل و همچنین علمای مبارز گیلانی را بگیرد. ▫️آنطور که نوشته اند;اندکی قبل از شهادت میرزاکوچک، کربلایی ابراهیم کسمایی به همراه عده ای از خائنین به میرزا چون احسان الله خان دوستدار وعبدالحسین خان سردار محیی به باکو گریخته بود(قول دیگر آنکه بعد از دستگیری توسط بلشویکها به باکو فرستاده شد)ولی پس ازشهادت مظلومانه میرزاکوچک، به رشت بازگشت تا نهضت جنگل را دوباره احیا کند. 🔹پس از پایان یافتن کار جنگلی ها، کربلایی ابراهیم برخلاف توصیه برادرش به خیال اینکه اوضاع گیلان آرام شده ، مصمم شد به ایران بازگردد، او پس از کسب اجازه از روس ها، از راه انزلی، بهمراه ۶۰ نفر دیگر (به نقلی تنهایی) وارد گیلان شد اما توسط تامینات دولت ایران شناسایی و تحت تعقیب قرار گرفت. 🔹او بعد از بازگشت به گیلان، مدتی مشغول فعالیت های مسلحانه به نام نهضت جنگل در جنگلهای منطقه فومن شد.در این میان رضاخان که از محیط متلاطم گیلان در وقوع دوباره انقلاب بیم داشت، تمام عزم خود را جزم کرد تا کربلایی ابراهیم موفق نشود عَلَم میرزا کوچک را بلند کند؛ به همین خاطر در روز نهم فروردین ماه سال  ۱۳۰۱ یک واحد نظامی شامل هفتصد  نفرپیاده ودوتوپ صحرایی ازتهران عازم رشت کرد.غرض از اعزام نیروی مذکور جلوگیری از گسترش فعالیتهای کربلایی ابراهیم بود. ▫️سرانجام قزاق‏های دولتی جنگلهای منطقه فومن را محاصره کردند و خوانین محلى نیز افراد مسلح خود را در اختیار نیروهاى دولتى قرار دادند. همکارى موثر نیروهاى محلى که به تمام زوایاى جنگل آشنایى داشتند، بالاخره موجبات دستگیرى کربلائى ابراهیم و یارانش را فراهم ساخت که سرانجام به دستور رضا خان  در۲۰فروردین ماه سال ۱۳۰۱ در سن ۳۷ سالگی در میدان شهرداری رشت تیرباران شدوبدین طریق به شهادت رسید. 🔸گفتنی است که؛حدود یکسال پیش از قیام کربلایی ابراهیم ، شخصی به نام سید جلال چمنی که ابتدا از همراهان میرزا و سپس از در مخالفت با او و حتی با دولت مرکزی درآمد، درجنگلهای فومنات قیام کرد و با نفرات خود به جنگهای پارتیزانی با قوای دولتی می پرداخت، تا اینکه نصرت الله خان سردار مقتدر حاکم آن زمان منطقه  تالش او را به بهانه ای به پونل کشاند ودستگیرش نمودوتحویل قوای حکومتی داد، ودر نهایت در مهر ماه سال ۱۳۰۱  خورشیدی به همراه سیزده تن از یارانش در رشت اعدام ودربقعه خواهر امام مدفون شد. 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد... ✍حسین داداشی https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند!۱۳۸ 🔹میرزا و یارانش را بهتر بشناسیم ۸ 🔸احسان لله خان دوستدار ▫️وی ملقب به رفیق سرخ درسال ۱۲۶۳ در ساری متولد شد(عده‌ای او را اهل همدان می‌دانند)پدراو پزشک تجربی و مادر و پدر هردو بابی مذهب بودند، او که سیاستمدار انقلابی ایرانی و دومین چهره برجسته جنبش جنگل و رهبر جناح رادیکال آن محسوب می شد و در سرنوشت نهضت جنگل نقش موثری ایفا کرد،در مدرسه تربیت تهران تحصیل کرد و در مدرسه سن لوئی زبان فرانسه را فرا گرفت و مدتی معلم سرخانه فرزندان بزرگان شهر خود و نیزیکی ازبزرگان سیاهکل بود.اوازجمله مجاهدین صدرمشروطه نیز بود که درسال ۱۲۸۸درفتح تهران وبرانداختن استبداد صغیر  محمدعلی شاه مشارکت کرد وی عضو انجمن حقیقت ، یکی از انجمن های مشروطه خواه ساری نیز بود و در مدرسه ای که آزادی خواهان ساری تاسیس کرده بودند فرانسه درس می‌داد وی مدتی بعد به کمیته مجازات ملحق شد و در دو سه ترور هم شرکت کرد با روی کار آمدن وثوق‌الدوله و کشته و زندانی شدن اعضای کمیته معلوم نیست که او به چه ترفندی از چنگ حکومت می‌گریزد امابعد از طریق یکی از دوستانش ، محمود رضا طلوع (مدیر روزنامه طلوع دررشت)به گیلان آمد و در آستانه انقلاب اکتبربه میرزاکوچک خان پیوست و میرزا فرماندهی عده‌ای را در رشت به او می‌سپارد و وی رامسوول رشت و انزلی می‌کند. 🔸او می گوید:کوچک‌خان و من همیشه با هم بودیم، با صدای شلیک توپ از خواب بیدار شدیم. از کوچک‌خان پرسیدم آیا صدای شلیک رفقایمان را می‌شنوید؟ او جواب مثبت داد و شروع به خواندن نماز صبح نمود و به من گفت: لااقل یک‌بار نماز بخوان. من در جواب او گفتم: در تمام عمرم نماز نخوانده‌ام و تو هم اگر می‌خواهی با رفقای بلشویک دوستی بکنی بهتر است از دین دست برداری.. 🔹او رفته رفته نزد میرزا کوچک خان اعتباری کسب کرد و از نزدیکان او شد اما پس از ورود نیروهای شوروی به انزلی به همکاری نزدیک باحزب کمونیست ایران پرداخت و به همراه دکتر حشمت و حیدرخان عمواوغلی جناح رادیکال یا چپ را تشکیل می دادند که در مقابل جناح راست مذهبی با حضور کسمائی قرار گرفت و باعث شکاف و انشقاق در نهضت جنگل شد، اقدامات احسان‌الله خان ویارانش برخلاف توافق‌های میان میرزا کوچک خان و کمونیست‌ها بود که همین مسئله، سرانجام موجب خصومت این دو رهبر برجسته گیلان شد و روابطش با میرزا به سردی گرایید و در زمره دشمنان سرسخت او درآمد. 🔹به دنبال ترک رشت از سوی میرزا کوچک خان، احسان با اطلاع و کمک شوروی، کودتایی را درمرداد ۱۲۹۹ضد میرزا ترتیب داد و کنترل حکومت جمهوری شورایی سوسیالیستی ایران رابه دست آوردوهمچنین باهمکاری ساعدالدوله، در رأس ۳ هزار نفر به قصد تخریب پایتخت به سمت تهران حرکت کرد،حمله به تهران بنیان نهادن یک سوسیالیسم تمام عیار رانیزدر دستور کار خود داشت ولی برخلاف انتظار او و گفته های ساعدالدوله ، احسان لله خان در حوالی «پل زغال» شکست خورد و به سوی رشت فرار کرد ولی تسلیم قوای دولتی نشد. ▫️این واقعه در حالی صورت گرفت که روس و انگلیس درباره حوادث گیلان به توافقاتی رسیدند و به تدریج زمینه های حمله نهایی نیروهای حکومت مرکزی به گیلان و تصرف آن را فراهم کردند. ▫️احسان‌الله خان در پاییز ۱۳۰۰ ش به توصیه سفیرشوروی بهمراه عده‌ای به باکوی آذربایجان گریخت ودیگر به ایران بازنگشت 🔹سرانجام او در۲۴آذر۱۳۱۵در باکو دستگیر و اتهاماتی بر او زدند که یک عمر با آنها جنگیده بود!دست داشتن درفعالیت‌های ضد شوروی ،جاسوس بریتانیا و بعدها آلمان، عضویت در محفل تروتسکی و...وی در مراحل بازجویی در باکو که پنج ماه به طول انجامید شدیدا شکنجه‌ گردید در فروردین ۱۳۱۷برای بازجویی‌های بیشتر روانهٔ مسکو شد...او از بازداشتگاه به میکویان،یژوف واستالین نامه های متعدد نوشت و از سوابق خود به عنوان یک انقلابی وفادار و ملقب به«رفیق سرخ» یاد کرد و از آنان خواست که مداخله کرده اجازه دهند در«دادگاهی منصفانه و علنی» محاکمه شود. همهٔ نامه‌ ها البته بی ‌پاسخ ماند سرانجام در۱۹اسفند ۱۳۱۷در حالیکه بشدت مریض بود محاکمه گردید دادگاهی که فقط ۲۰ دقیقه طول کشید به مرگ محکوم و در صبح همان روز در مسکو در جریان تصفیه های استالینی به جوخهٔ اعدام سپرده شد. 🔹نکته قابل ذکر در باره فعالیت های سیاسی احسان لله خان ،گرایش های کمونیستی آشکار او است، این گرایش های رادیکال چپ گرایانه در جریان نهضت جنگل خود را نشان داد،برخی احسان لله خان راخائن وباعث ایجاددو دستگی درنهضت جنگل که بامحوریت میرزا و عقاید اسلامی او شکل گرفته بود می دانند و برخی اورا در کنار دکتر حشمت وحیدرخان عمواوغلی تئورسین اصلی این نهضت دانسته و جایگاهی بسیار بالاتر از میرزا برای او قائل هستند. 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد.. ✍حسین داداشی https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند!۱۳۹ 🔹میرزا و یارانش را بهتر بشناسیم ۹ 🔸حیدر عمواوغلی۱ ▫️حیدرتاری ویردیوف درسال ۱۲۵۹ه.ش در گیومری که یکی از شهر‌های امپراطوری روسیه بود و اکنون در کشور ارمنستان واقع شده، به دنیا آمد. پدرش پزشک داروساز بود که اصالتی ایرانی داشت و او راحاج اکبر عمو می‌خواندند، از همین رو به فرزندش لقب پسر عمو (عمو اوغلی) دادند. ▫️حیدرخان درایروان تحصیلات ابتدایی خود را آغاز کرد. فضای انقلابی آن زمان ایروان عمو اوغلی را نیزمتاثر کرده واولین جرقه‌های مبارزه و عدالت‌خواهی را دراو برانگیخت.حیدر زمانی که نوجوان بود به محفل آماناک آوانسیان وارد شد و در آنجا با کاپیتال مارکس آشنا شد و آثار نویسندگانی،چون گوگول، پوشکین و لرمانتوف را مطالعه کرد. 🔹حیدر خان پس از پایان تحصیلات متوسطه برای ادامه تحصیل رشته برق راهی گرجستان شد و درآنجا خود را رسما مارکسیست خواند و درهمان محفل‌ها بارفقایش مانند یوزپ جوگا شویلی یاهمان استالین تا نیمه‌های شب بحث می‌کرد وبه گفته خودش نظرات استالین تاثیرات زیادی برافکار او داشت.در همان دوران بود که به اروپا سفر کرد وبا بسیاری از انقلابیون مشهور دیدار کرد. مهمترین این دیدار‌ها دیدار با ولادیمیر لنین در ژنو بود که بنابر قول مشهور لنین در این ملاقات به او توصیه کرد به ایران برود و آنجا مبارزه کند. 🔹حیدرخان پس از اخد مدرک تحصیلی به عنوان مهندس برق به باکو رفت و در آنجا با دوستانش فعالیت‌های حزبی راآغاز کرد. نخستین حزبی که حیدرخان و دوستانش تشکیل دادند حزب «اجتماعیون عامیون» یا همان سوسیال دموکرات بود که حیدرخان مسئولیت عمده آن را برعهده داشت. تاسیس حزب اجتماعیون عامیون فرصتی خوبی برای حیدرخان بود که با کارگران ایرانی رابطه بگیرد و از اوضاع و احوال سرزمین پدری باخبر شود. از همان زمان رابطه عمیق حیدرخان با جنبش‌های آزادیخواه ایرانی آغاز شد. 🔹در آن زمان بین ایرانیان مهندس برق بسیار کم بود و مظفرالدین شاه که در سفر فرنگ مفتون تکنولوژی غربی شده بود، دستور داد کارخانه برقی برای حرم امام هشتم شیعیان در مشهد راه اندازی شود. حیدرخان که در باکو با ایرانیان رابطه عمیقی گرفته بود توسط دولت برای راه‌اندازی کارخانه برق مشهد در سال ۱۲۷۹ هجری خورشیدی به ایران دعوت شد. به گفته حیدر خان در مشهد تاب دیدن فقر مردم و اختلاف طبقاتی زیاد را نداشت: «پس از دایر کردن کارخانه مزبور در مشهد که حکومت شاهزاده نیرالدوله درآنجا بود وبرخی وحشی گری‌های خلاف وجدان انسانی مشاهده می‌نمودم، از آنجایی که از سن دوازده سالگی در روسیه داخل امور سیاسی بوده و هیچ زمان تحمل بعضی مضرات اقتصادی را نمی‌توانستم بیاورم چطور می‌شد که در ایران متحمل پاره‌ای وحشی گری‌ها شده و ساکت می‌ماندم. چیزی که اثر فوق العاده در قلب من نموده و به تعجب من می‌افزود، آن بود که می‌دیدم حاکم در حین حرکت و عبور از کوچه و بازار، عده‌ای از آدم‌های مفتخوار و فراش به عده چهارصد نفر جلو و عقب خود انداخته و کسانی را که نشسته بودند به زور آن‌ها را بلند کرده و حکم به تعظیم کردن می‌نمودند. چون این قسم ترتیبات را مطلقا ندیده بودم و ضمنا متولی باشی ضریح نیزازاین حرکات معمول می‌داشت» 🔹حیدرخان در دیدار با متولی وقت آستان قدس رفتار تندی کرده بود و گفته بود به مشکلات مردم توجهی ندارد. او در خاطراتش می‌نویسد: «از این تحقیری که من نسبت به متولی باشی کردم فقط یک مقصود عمده در مد نظر و خیال داشتم و آن عبارت بود از اینکه به اهالی خراسان که عاری از تمدن و فهم پاره‌ای از مسائل بودند حالی کرده بفهمانم که متولی‌ باشی نیز یکی از جنس بشر است و از آسمان نازل نشده است. با او هم ممکن است همان رفتار را مجری داشت که با سایر طبقات مردم مجری می‌دارند و چون او دارای پول و تمول است یا بواسطه دادن رشوه و ترتیبات دیگر صاحب این مقام شد، ممکن است مطلقا لیاقت آن را نداشته باشد. مقصود من همانا به صرافت انداختن و حالی کردن به مردم بود که تکلیف و وظیفه بشریت را بدانند.» ▫️چیزی که به‌ویژه حیدرخان را آزار می‌داد، رفتار چاپلوسانه نسبت به مستبدین و اشراف بود.در همان دوره حاکم خراسان با ملاکین و اشراف متحد شد و دست به احتکار گندم زد و در نتیجه قیمت نان سر به فلک کشید.حیدرخان که با اهالی رابطه خوبی برقرار کرده بود به تحریک مردم علیه حاکم مشغول شد و آن‌ها را برای عزل حاکم به هیجان آورد. اهالی قیام کردند و خانه بسیاری از اشراف نیز غارت شد. با عزل حاکم حیدرخان و دوستانش خوشحال شدند، اما طولی نکشید که خوشحالی او با دیدن اعمال و رفتار حاکم جدید به یاس مبدل شد. حیدرخان با دیدن حاکم جدید و ظلم و ستم او متوجه مشکلات بنیادینی شد که نه با اصلاح و عزل افراد که با انقلابی ریشه‌ای قابل حل بود. 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد.. ✍حسین داداشی https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند!۱۴۰ 🔹میرزا و یارانش را بهتر بشناسیم ۱۰ 🔸حیدر عمواوغلی۲ ▫️حیدرخان درکتاب خاطراتش اوضاع راچنین توصیف می‌کند:آن وقت ملتفت شدم که عموم حکومت‌های ایران قانون نداشتند و هریک از آن‌ها به قوه دفاعیه و استبداد شخصی سلوک کرده و هرچه بخواهند وخیال کنند درحق اهالی و رعایا باکمال سهولت وآسانی می‌توانند به موقع اجرا بگذارند بدون اینکه ترس از مجازات قانونی داشته باشند. ▫️حیدرخان تلاش کرد در مشهد حزبی تشکیل دهدامابه تعبیرخودش بادیدن کله نارس مردمان واینکه مطلقا حرف او رادرک نمی‌کردند نتیجه‌ای از حزب نگرفت و در نتیجه پس از حدود دو سال اقامت در مشهد به تهران رفت و در ماشین‌خانه استخدام شد. ▫️روابط اجتماعی حیدرخان باعث شده بود با وجود اینکه زبان فارسی را کم می‌دانست با بسیاری از صنعتگران تهرانی رابطه دوستی برقرار کند وهمچنین فعالیت درتجارتخانه روسی حمل و نقل ایران باعث آشنایی او با تجار و صنعتگران شده بود. ▫️حیدرخان پس از یک سال اقامت در تهران به استخدام کارخانه برق حاج حسین آقا امین الضرب درآمد. فعالیت دراین سه مرکز اقتصادی تمهیدات لازم را برای فعالیت‌های سیاسی حیدر خان ترتیب داده بود و اکنون دیگر با بسیاری از مردم مذاکره می‌کرد و با آن‌ها از لزوم دولت قانونی و دموکراسی می‌گفت. 🔹با امضای فرمان پارلمان توسط مظفرالدین شاه و پیروزی مشروطه‌خواهان، حیدرخان به تشکیل فرقه‌های مخفی و آموزش نظامی به اعضای گروهش روی آورد.او معتقدبود مقاومت نظامی علیه ارتجاعیونی که کمربه نابودی مشروطه و دستاورد‌های مدنیت بسته بودند، ناگزیر بود. همانطور که مورخین اشاره می‌کنند حیدرخان از این جهت بسیار شبیه یپرم خان ارمنی از دیگر مبارزین برجسته مشروطه بود. هر دوی آن‌ها برای آزادی و قانون جنگیدند و با دیدن مقاومت و خطر ارتجاع دست به مقاومت نظامی زدند.مردم یپرم خان را«یپرم بمب‌انداز» و حیدرخان را که پیشتر به حیدربرقی مشهور بود «حیدر بمبیست» نامیدند. ▫️منزلت این دو مبارزه به قدری بود که ادیب الممالک فراهانی در شعری اینگونه وصفشان کرد: «چشم مست تو مگر یپرم بمب‌انداز است/ یا زترکان صحیح‌النسب قفقاز است» که در بیت اول به یپرم خان اشاره می‌شود و بیت دوم دلالت بر حیدرخان دارد. دلیل این محبوبیت نیز آن بود که در دوران استبداد صغیر این دو مبارز انقلابی نخستین کسانی بودند که دعوت ستار خان سردار ملی را برای قیام علیه استبداد لبیک گفتند. ▫️با پادشاهی محمدعلی شاه و مخالف او با مشروطیت؛ اتابک از اروپا به ایران آمد و متاثر ازشیخ فضل الله نوری وسفارت روسیه به سرکوب مخالفان و از بین بردن قانون اساسی مشروطه مشغول شد. مشروطه‌خواهان بار‌ها به اتابک نامه نوشتند وحتی تهدید به قتلش کردند تا دست از تخریب مشروطه بردارد، ولی گوش اوبدهکار نبود.درنتیجه این اقدامات نیرو‌های مقاومت ودرراس آن‌ها مجمع اجتماعیون-عامیون تصمیم به ترور اتابک گرفتند. ▫️حیدرخان و همراهانش برای ترور اتابک به مجلس رفتند و اتابک که پس از نطق مورد تشویق روحانیون قرار گرفته بود را ترور کردند اما محمدعلی شاه برهمان سیاق سابق عمل می‌کرد وبه چیزی جز نابودی کامل مشروطه و بازگشت به سلطنت مطلقه کهنه رضا نمی‌داد.از این روحیدرخان تصمیم به ترور خودشاه گرفت که البته این ترور ناکام بود. ▫️احمد کسروی در تاریخ مشروطه ایران در اینباره می‌نویسد: «حیدر عمو اوغلی کنام ارتجاع داخلی ایران و سرکرده دشمنان مردم را به خوبی می‌شناخت و از این رو به فکر افتاد که شاه را مستقیما هدف قرار دهد.به راهنمایی و دستور او بمبی به طرف کالسکه شاه پرتاب شد که به نتیجه نرسید وفقط راننده کالسکه اش را مجروح ساخت.از این به بعد ارتجاع سیاه جان گرفت و بر پیکر خونین مملکت ما سایه انداخت.» ▫️محمدعلی شاه به بهانه این ترور بسیاری را سرکوب کرد و البته دستش به حیدرخان نرسید چرا که او پیش از دستگیری موفق به فرار شده بود. محمدعلی شاه برای سر حیدرخان ده هزار تومان جایزه تعیین کرد و همزمان اقدامات خود علیه قانون اساسی و مجلس را آغاز کرد. ▫️با به توپ بستن مجلس توسط لیاخوف و آغاز استبداد صغیر فضای رعب و وحشت و ناامیدی کشور را فراگرفته بود. انقلابیون رادیکال، اما ناامیدنشده بودند ومصمم به ادامه مبارزات بودند.حیدرخان خوددر خاطراتش اینگونه می‌نویسد: «شاه و مستبدین تصور می‌کردند که بانابودکردن مجلس وبازداشت‌های دسته جمعی ازآزادی خواهان واز همه مهمتر نمایندگان مجلس شورای ملی وطرفداران مشروطه ازاین پس کار آزادی به سر رسیده و انقلاب ایران برای همیشه خاتمه یافته است.اماانقلابیون حقیقی غیرازاین می‌اندیشیدند.اینان ایمان داشتند که انقلاب ایران تازه از مرحله طفولیت گذشته و وارد دوره نوجوانی و شکوفایی شده است.» 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد... ✍حسین داداشی https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند!(۱۴۱) 🔹میرزا و یارانش را بهتر بشناسیم ۱۱ 🔸حیدر عمواوغلی ۳ ▫️ چنانچه اشاره شد حیدرخان عمو اوغلی، قبل از دستگیری به قفقاز گریخته بود، ولی در آنجا نماند و به همراه پسرعمو‌های خودابراهیم پاشا و آیدین پاشا برای کمک به ستارخان راهی تبریز شدند.با رسیدن به تبریز حیدرخان نامه سرگشاده مهم و شدیدالحنی علیه محمدعلی شاه نوشت که درروزنامه کوشش درتبریز چاپ شد: «برای اینکه ملت از دست شخص شما و دولت پست و نفرت‌انگیز و وطن‌فروش و ظالم شما خلاص شده و شما را از جای گرمی که نشسته‌اید بلند کند و برای اینکه مملکت از وجو شما پاک شود ما از مردم خواسته‌ایم در برابر اعمال شما شدیدا مقاومت کنند. ما ایمان داریم و امیدواریم چیزی به آن روز‌ها که دست انتقام خشم ملت ایران با تمام سنگینی انتقام به حق آن بروی شما و طرفداران شما فرود خواهد آمد، نمانده است.به امید آن زمانی که به خاطر بدبختی وغمی که برملت واردکرده‌اید به وحشت افتاده و مانند بید بلرزید. با موافقت کمیته مرکزی انقلاب/ رئیس کمیته مرکزی انقلاب ایران/ حیدرخان بمبی» ▫️حیدرخان عمو اوغلی در بازگشت به تبریز دست به کارپرسر وصدای دیگری زد؛ترور شجاع نظام حاکم مرندکه مخالف سرسخت و قاتل مشروطه‌خواهان بود.احمد کسروی ترورشجاع نظام به دست حیدرخان را«یکی دیگر از شاهکار‌های آزادی‌خواهان بویژه حیدرخان» توصیف می‌کند.حیدرخان بمب را در جعبه‌ای از طرف دوست شجاع نظام و از طریق پست برای او فرستاد و شجاع نظام و پسرش در جا بر اثر انفجار کشته شدند. ▫️درادامه پیروزی‌ها، مجاهدان مشروطه مرند وخوی رانیز تصرف کردندکه درآن‌ها هم حیدر خان نقش فعال داشت. وی از طرف ستارخان مامور شده بود اطمینان حاصل کند تعدی و تجاوزی از سوی مشروطه‌خواهان به مردم صورت نگیرد. ▫️در مبارزه با جریان مقابل مشروطه‌خواهان حیدرخان از ابتکاراتی بدیع استفاده می‌کرد؛ مثلا در یکی از روز‌های جنگ که سپاه مشروطه‌ خواهان محاصره بود،حیدرخان بمبی درزین اسب پنهان کرد وآن رابین سپاه دشمن فرستاد. دشمنان با دیدن اسب بدون سوار دور آن تجمع کردند وتا یکی ازآن‌ها خواست راکب اسب شود انفجار رخ داد و۲۶ نفر کشته شدند.گفته می‌شد همین امرباعث شد که سپاه دشمن حتی از گربه‌ ها هم بترسد. ▫️سرانجام درسال۱۲۸۸مقاومت مشروطه‌ خواهان نتیجه داد و تهران فتح شد.پس از پیروزی براستبداد فعالیت حزبی جدی حیدرخان شروع شد.مجلس ملی دوم در سال ۱۲۸۹ه.ش تشکیل شد ونیرو‌های سیاسی دردو حزب اعتدالیون،که ازمحافظه‌کاران بازاری و روحانیون تشکیل می‌شد و فرقه دموکرات که روشنفکران ترقی‌خواه راهبری‌اش می‌کردند، جبهه گرفتند. انجمن‌های رادیکالی مانند گنج فنون، مجمع آدمیت و کمیته انقلابی تهران همگی درفرقه دموکرات متحد شدند و مبارزانی چون سیدحسن تقی زاده، سلیمان اسکندری و حسین قلیخان نواب فعالیت درجبهه این حزب پیشرو را آغاز کردند. ▫️حیدر خان عمو اوغلی نیز سازماندهی فرقه دموکرات دربیرون مجلس را برعهده داشت. اتحاد حیدرخان با روشنفکران لیبرال در حزب دموکرات منشا بسیاری از حرکت‌های جدید شد. برنامه حزب بر انتخابات آزاد، برابری، صنعتی کردن کشور، حقوق زنان و جدایی دین از دولت تاکید داشت. در برنامه حزب آمده بود که برای اطمینان از عدم بازگشت سلطنت دولت باید همه شهروندان خود رااعم ازمسلمان وغیر مسلمان شهروند دارای حق قلمداد کند. ▫️درمقابل جبهه حیدر خان، مرامنامه حزب اعتدال هم منتشر شد که خواستار حفظ مذهب، حفظ مالکیت خصوصی، اجرای شریعت ومقابله با«تروریستمِ الحادِ دموکرات‌ها، مارکسیست‌ها و ماتریالیست‌ها» بودند. ▫️نبرد بین دو گروه اعتدالیون و دموکرات‌ها که هر کدام نماینده یک نیروی فکری-سیاسی در ایران معاصر بودند هر روز بیشتر می‌شد. در این زمان حیدرخان به تحریک سیدحسن تقی زاده دچار بزرگترین اشتباه سیاسی خود شد و سیدعبدالله بهبهانی راترور کرد(بهبهانی به تبع مراجع نجف درصدد بود که لیبرال‌ها را در مجلس محدود کند)که این واقعه حملات بسیاری را متوجه مشروطه‌خواهان کرد. 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد.. ✍حسین داداشی https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند!(۱۴۲) 🔹میرزا و یارانش را بهتر بشناسیم ۱۲ 🔸حیدر عمواوغلی ۴ ▫️حیدر خان که در آن زمان متهم به ترور سید عبدالله بهبهانی از رهبران اعتدالیون شده بود به همراه عده ای از همفکرانش دستگیر شد اما پس از چهل روز چون مدرکی نیافتند، از زندان آزاد شد. درسال ۱۲۸۹ خ برای انجام  مأموریت مخفی میان ایل بختیاری رفت و سال بعد به تهران بازگشت ودرآنجا به صورت مخفی زندگی می‌کرد، تا این‌که محل زندگی او شناسایی شد. به دستور یپرم‌خان ارمنی او را تبعید کردند. ▫️تندروی اوویارانش وفرقه سوسیال دموکرات باعث مجادلات بسیار شد. حیدرخان نسبت به کشتن مخالفین خودکوچک‌ترین ترس یا تردیدی به دل راه نمی‌داد. ▫️ستارخان بازوی نیرومند انقلاب مشروطه، دسته‌های فدایی تحت رهبری حیدر عمواوغلی را تا آخرین روزهای مقاومت تبریزدرکنار خود داشت همیشه می‌گفته‌است: «حرف همان است که حیدرخان بگوید». ▫️عارف قزوینی شاعر و ترانه‌سرای ایران، حیدر عمواوغلی را چکیدهٔ انقلاب نامیده و تصنیف معروف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» رابه حیدر عمواوغلی هدیه کرده‌است.با این حال بعد از پیروزی مشروطه و فتح تهران به‌دلایل نامعلوم دچار اختلافاتی با ستارخان می‌شود بطوری‌که در جریان درگیری پارک اتابک بین قوای دولتی و مجاهدین، با تمام دوستی که با ستارخان داشت، بر علیه وی جنگید. 🔹حیدر خان در وقایع دیگری هم نقش داشت از جمله؛ تاسیس حزب کمونیست ایران، ریاست کمیته ترور یا وحشت،شرکت درنقشه کشتن میرزا علی اصغر خان اتابک ،بمب انداختن درخانه علاءالدوله ، سوءقصدبه محمدعلی شاه و...در نهایت این که طی اولین کنگره خلق های شرق در سال 1338ه.ق ریاست کمیته مرکزی حزب کمونیست جدید را برعهده گرفت. و در اردیبهشت 1300ش، پس از مذاکرات طولانی امضای توافق برای همکاری باکوچک خان جنگلی را امکان پذیر ساخت و براین اساس در دوره هفت ماهه پایانی نهضت جنگل به یاران میرزاکوچک خان پیوست. ▫️وی اندیشه اتحاد با میرزا را داشت و پس از توافق با او برای جنگلی ها پول و اسلحه فراهم کرد.امااین اتحاد اتحادی شکننده بود وبه زودی از هم گسست. علت اصلی شکننده بودن اتحاد اختلاف طبقاتی وایدئولوژیک جنگلی‌ها با اعضای فرقه کمونیست بود. جنگلی‌ها اغلب زمیندارانی بودند که مانندخود میرزا کوچک خان مالکیت خصوصی وحجاب و پاره‌ای از قوانین مذهبی برایشان اجتناب ناپذیر بود. اما فرقه کمونیست اغلب سکولار‌هایی بودند که در علوم جدیدتحصیل کرده بودند واغلب مطالعات وگرایش‌های مارکسیستی و تفکرات ضد دین داشتند. ▫️اختلافات میان میرزا و کمونیست‌ها هر روز بیشترمی‌شد تااینکه نهایتا در جلسه آشتی‌کنانی که بین آن‌ها ترتیب داده شده بود، درگیری ایجاد شد و نهایتا حیدرخان عمو اوغلی در پنجم آبان ماه ۱۳۰۰ هجری خورشیدی کشته شد. ▫️درباره نحوه قتل حیدرخان و واقعه ملاسرا که اوج اختلافات و از هم پاشیدگی نهضت جنگل رانشان می‌دهد بعداز گذشت نزدیک به ۹۰ سال هنوز ابعاد پیدا و پنهان زیادی دارد. این واقعه که به کشته شدن حیدرعمواوغلی منجر شد‌‌ همان زمان از سوی افراد بسیاری به میرزا کوچک‌خان یا یارانش نسبت داده شد. در واقع غیبت کوچک‌خان در نشستی که خود یکی از محورهای اصلی آن بود، باعث شد این قضیه توطئه‌ای از جانب او تفسیر شود.البته بعد‌ها دیگران آن را کار جناح چپ نهضت به واسطه اختلافات درونی و یا ناشی از تغییر سیاست شوروی و دستور از بالا وحتی برخی کار انگلیسی‌ها دانسته‌اند. ▫️احسان طبری واقعه ملاسرا و کشته شدن حیدرخان را ناشی از بدگمانی میرزا به دیگر اعضای نهضت و توطئه یارانش می‌داند.همایون کاتوزیان اختلافات میرزا کوچک‌خان وحیدر خان راآنگونه نمی‌بیند که قصدجان هم را بکنند،امیرحسین فردی نویسنده کتاب«کوچک جنگلی» معتقد است که حیدرخان به دست مجاهدان جنگل ولی خودسرانه کشته شد و میرزا در این کار نقشی نداشت...ایرج صراف بیش از همه احسان‌الله خان را در مظان اتهام قتل عمواوغلی می‌داند: «بعید نیست که تیر خلاص را هم خود احسان‌الله خان زده باشد.» 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد... ✍حسین داداشی https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa
این دوستی که کامنت گذاشتن به مساله خوبی اشاره کردن، شاید فکر کردن که آقای مهندس فکور اطلاع از وضعیت حسن خان نداره بعضی دیگه از بزرگان این عرصه هم صحبت از تطهیر حسن خان توسط تالشها می‌کنن میرزایی‌ها قصد نداره که پاسخی به دوستان دانا بده چون به هر حال آنها دانسته دست به تخریب حسن خان زدن و می‌زنن اما برای ثبت در تاریخ هم که شده عرض می‌کنیم اصلاً مساله‌ای در مورد حسن خان وجود نداره که تالشها در پی تطهیر ایشان باشن در ثانی اگر بحث تطهیر باشه باید پرسید که بنا به چه مصلحتی در طی این سالها، چهره دکتر حشمت ، میرزا حسین کسمایی، حاج احمد کسمایی و حتی حسن خان آلیانی وارونه نمایی شده ؟! بهتره بگیم در مورد دکتر حشمت و حسن خان وارونه نمایی صادقه اما در مورد میرزا حسین کسمایی و حاج احمد کسمایی اصطلاح تطهیر مناسبتره غیر اینه ؟! میرزایی‌ها فارغ از تمام اختلاف نظرها عاشق خودِ خودِ میرزا است و این باعث میشه تا خود به خود به سمت اشخاصی بریم که بیشتر از همه به میرزا نزدیک بودن ما نزدیکترین شخصیت به میرزا رو ، معین الرعایا و بهترین یاران میرزا رو تالشهای آلیانی یافتیم بنابراین به خودمون وظیفه می‌دونیم که از حسن خان و آلیانی‌ها حمایت کنیم با سپاس میرزایی‌ها @mirzaeihaa
01.ogg
2.66M
📌 کنفرانس کوچک خان و تحولات جنبش و انقلاب جنگل - فایل شماره یک ♻️ گروه تلگرامی ارغنون 👤 دکتر ناصر عظیمی دوبَخشَری 📆 1401/12/14 میرزایی ها @mirzaeihaa
02.ogg
3.62M
📌 کنفرانس کوچک خان و تحولات جنبش و انقلاب جنگل - فایل شماره دو ♻️ گروه تلگرامی ارغنون 👤 دکتر ناصر عظیمی دوبَخشَری 📆 1401/12/14 فایل شماره یک میرزایی ها @mirzaeihaa
03.ogg
6.14M
📌 کنفرانس کوچک خان و تحولات جنبش و انقلاب جنگل - فایل شماره سه ♻️ گروه تلگرامی ارغنون 👤 دکتر ناصر عظیمی دوبَخشَری 📆 1401/12/14 فایل شماره دو میرزایی ها @mirzaeihaa