eitaa logo
میرزایی‌ها
244 دنبال‌کننده
2هزار عکس
366 ویدیو
220 فایل
زندگی و زمانه #میرزا_کوچک_خان_جنگلی آنچه ناگفته شده و ناشنیده مانده
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ چرا حسن خان آلیانی (معین الرعایا)، پس از تسلیم شدن، به سِمَت بسیار مهم نائب الحکومه فومنات منصوب شد؟! 👤 پاسخ آقای مجید جدی کاس احمدانی، پژوهشگر نهضت جنگل را در اینفوگرافیکهای فوق بخوانید مرتبط میرزایی ها @mirzaeihaa
حسن خان شناسی 1️⃣ 📌 خانواده میزبان من [حسن خان آلیانی] خانواده با خدایی بود. حسن خان اغلب جملاتی از قرآن می‌گفت و از پیامبر یاد می‌کرد و نماز می‌گزارد. هنگامی که وقت نماز فرا می‌رسید به ساعتش نگاهی می‌کرد که دیر نشود. سپس از جیب مُهری را که در دستمال ابریشمی پیچیده بود بیرون می‌آورد، در مقابل خود قرار می‌داد و بدون توجه به اطراف نماز می‌گزارد. پس از خاتمه عبادت، با احترام بلند می‌شد و به صحبتش ادامه می‌داد. از نظر مذهبی اهل مدارا بود _ بر خلاف دامادش و بقیه خانها که مذهبی و تندرو بودند. اکثر مواقع تسبیح کهربایی در دست داشت که هنگام صحبت کردن بین انگشتها می‌چرخاندش. چنانچه در خانه بود، برای من، پرتقال، انجیر، هلو، انگور و گلهای انتخابی خودش را می‌فرستاد. پیشکارش [ملاجعفر آلیانی] به امور خانه من رسیدگی می‌کرد. 📥 خاطرات یان کولارژ (بیگانه‌ای در کنار کوچک خان)، صفحه 142 مرتبط میرزایی ها @mirzaeihaa
حسن خان شناسی 2️⃣ 📌 افراد حسن خان کاملاً پاک و درستکار بودند. من همیشه درها را باز می‌گذاردم و هیچگاه چیزی از اسباب من گُم نشد. فقط یکبار که از شکار برگشتم، چموشهای خیسم را از پا درآوردم و آن را زیر پله‌ها گذاشتم که گُم شد. غلامرضا [پیشخدمتِ آلیانیِ یان کولارژ] مدتی دنبال آن گشت که نتیجه‌ای نداشت. بعد موضوع را با میرزا جعفرخان [میرزا جعفر آلیانی، پیشکار مخصوص حسن خان آلیانی] در میان گزارد و او فوراً آنها را پیدا کرد و معلوم شد چموشها را یکی از کارگرهای باغ برداشته. اعتراف او بسیار جالب بود: «شیطان او را گول زد و سبب شد که چموش بیگانه را مثل چموش خود ببیند و او را مجبور کرد تا آن را بردارد». بی رحمانه چوب و فلک شد. 📥 خاطرات یان کولارژ (بیگانه‌ای در کنار کوچک خان)، صفحه 143 و 144 مرتبط میرزایی ها @mirzaeihaa
⁉️ چرا حسن خان آلیانی، پس از تسلیم شدن، اعدام نشد؟! ۱- با زنده نگه داشتن حسن خان می خواست به مهمات جنگلیان دسترسی داشته باشد. زیرا می دانست که از محل اخفای آنها فقط حسن خان مطلع است، لذا با کشتن حسن خان از دسترسی به آن تجهیزات محروم می ماند. ۲- با همکاری حسن خان می توانست علاوه بر بدست آوردن مهمات جنگل، بر دیگر نیروهای فراری و کمین کرده مسلط و از مخفی گاه های آنان مطلع می شد. ۳- حسن خان رئیس ایل آلیان بود. ۴- ایل آلیان از یک قومیت زیاد و متعصب تشکیل شده بود.اگر دولت بهانه دست تالش ها می داد،می بایست تاوان زیادی بپردازد که راضی به اعمال آن نبود. ۵- حسن خان از خویشاوندان زیادی برخوردار بود. ۶- شخص حسن خان یک فرد موثر وکاردانی بود که بیشتر مشکلات منطقه با بودن او حل می شد. ۷-حسن خان با توجه به موقعیتش در منطقه و نهضت جنگل و میزان ثروتی که به او به ارث رسیده بود و با توجه به مهارت هایی که در تولید سرمایه داشت، دارای ملک و املاک فراوانی بود، که دولت و دشمنانش خصوصاً سرهنگ زاهدی می خواست همه آنها را به زیرکی تصاحب نمایند. ۸- در یک کلام زنده ی حسن خان بیشتر بدرد می خورد تا کشتن او. ۹- با توجه به شهادت میرزا کوچک در منطقه، صلاح نبود با مرگ حسن خان جامعه، دوبار دچار تشنج گردد. ۱۰- بیشتر دشمنان حسن خان ملاکین محلی و همسایه ها بودند، حسن خان هم درگیری با قوای دولتی و حکومتی نداشت بجز در ارتباط با نهضت جنگل. بعد از شکست نهضت هم، به توصیه دیگران تسلیم شده بود و هم راضی به همکاری گشته بود. از این رو برای حکومت ضرری که نداشت هیچی، بلکه به نفع آن نیز بود، زیرا به خیلی از خواسته خود می رسید. ۱۱- و... در این رابطه عبدالله وارث؛ پژوهشگر نهضت جنگل و نویسنده کتاب مشهد میرزا کوچک ۸ اسفند ۱۴۰۱ میرزایی‌ها @mirzaeihaa
نور چشمی نعمت الله.pdf
566.7K
📜 تحلیل و بررسی نامه‌ای بدون تاریخ، منسوب به حسن خان آلیانی (معین الرعایا) ✍️ مرتضی سخایی 📆 چهارشنبه : 10 اسفند 1401 مرتبط میرزایی ها @mirzaeihaa
نامه معین الرعایا به امین الدوله.pdf
806.6K
📜 تحلیل و بررسی نامه‌ حسن خان آلیانی (معین الرعایا) به محسن خان امین الدوله ✍️ مرتضی سخایی 📆 پنجشنبه : 11 اسفند 1401 مرتبط میرزایی ها @mirzaeihaa
توضیحات میرزایی‌ها در مورد پست اخیر آقای امین حق ره، یکی از گردآورندگان مجموعه اسناد هفت جلدی جنگل میرزایی‌ها @mirzaeihaa
روابط هیئت اتحاد اسلام و بولشویکها.pdf
4.47M
📜 گزارش مفصلی از روابط هیئت اتحاد اسلام و بولشویکها در گیلان، نقش نرسیس ارمنی و نیروهای تحت فرمانش در این تحولات و احتمال رهیابی انگلیسیها به منطقه 📥 بیات، کاوه. 1369. ایران و جنگ جهانی اول: اسناد وزارت داخله. تهران: سازمان اسناد ملی. 275-277 میرزایی ها @mirzaeihaa
حسن خان شناسی 3️⃣ 📌 حسن خان خانواده بزرگی نداشت. یک زن و تا جایی که می‌دانم دو دختر که در این خانه زندگی می‌کردند خانواده او را تشکیل می‌دادند ... پس از ورود من پیشکار حسن خان[ملا جعفر آلیانی] فوراً توضیح داد که کدام قسمت از خانه ویژه خانم و دخترهایشان است. خانمها در ابتدای ورودم لحظه‌ای که مرا در قسمتهای دیگر باغ مشاهده می‌کردند سریع خود را در چادر می‌پوشاندند ... گاهی آنها را می‌دیدم که بر بالش روی حصیر نشسته‌اند و چیزی می‌دوزند و در سینی کنارشان انواع کمپوتها، شربت، چای، میوه و نان شیرین پر بود. بیشتر مواقع خدمه سازهای زهی شبیه گیتار[تنبوره تالشی] می‌نواختند و خانمها شعری می‌خواندند و قصه‌ای می‌گفتند. شاید افسانه‌هایی از هزار و یک شب. گاهی نیز در باغ قدم می‌زدند و به گلها نگاه می‌کردند. گل سرخی را می‌چیدند و آن را می‌بوئیدند. چنانچه در کیشدره غریبه‌ای بود، هیچگاه آنها از بخشی که برایشان در نظر گرفته شده بود خارج نمی‌شدند. به هنگام قدم زدن در باغ مستخدم پیری آنها را همراهی می‌کرد. به یاد ندارم که خانمها میهمانی زنانه داشته باشند و یا آنها را خارج از باغ دیده باشم. 📥 خاطرات یان کولارژ (بیگانه‌ای در کنار کوچک خان)، صفحه 140 و 141 مرتبط میرزایی ها @mirzaeihaa
تلاش های شما برای شناساندن تاریخ نهضت جنگل و یاران میرزا ستودنی است. مطالب ارزشمند شما رو دنبال و بهره می برم. متاسفانه کتابخانه های شرق گیلان منابع خوب و کاملی از نهضت جنگل ندارند و یا موجود نیست. با مدیران کتابخانه ها چند بار جلسه داشتم تا این موضوع پیگیری و رفع گردد. بودجه لازم برای تهیه کتاب ها و منابع گیلانشناسی کم و ناچیزه. خیلی از جوانان دوست دارن در این زمینه مطالعه کنند و پژوهش داشته باشند. منابع گیلانشناسی کتابخانه ها خیلی کمه. در این زمینه مطالعه دارید ، لیست کتاب های مفید و خوب نهضت رو برایم  بفرستید تا به کتابخانه ها جهت خرید و اولویت تهیه پیشنهاد نمایم. محمد آقاجانی کلامرودی(دیاکو) پژوهشگر تاریخ آل بویه از املش در این رابطه میرزایی‌ها @mirzaeihaa
☝️ 💐 هدیه میرزایی ها به پژوهشگران 🔳 مهر کمیسیون شورای عالی جمعیت اتحاد اسلام ایران ، گیلان 📆 ۱۳۳۷ قمری برابر با ۱۲۹۷و۹۸ خورشیدی هدیه ای دیگر ❤️ میرزایی‌ها @mirzaeihaa
حسن خان شناسی 4️⃣ 📌 حسن خان اسطبل بزرگی با انواع اسبهای اصیلِ خوب داشت و اسب من هم بین آنها بود. گاو نداشت و به جای آن گاومیش نگهداری می‌کرد. در عوض هرجا که نگاه می‌کردی مرغ و خروس بود. انواع انبارها و فضاهای سرپوشیده برای ذخیره و انبار روباز برای خشک کردن تنباکو وجود داشت. حسن خان کیشدره‌ای معین الرعایا(این عنوان کامل او بود) و بزرگترین کارخانه‌دار جنگل بود. در کناره جنگل کارخانه‌های پارچه بافی و کفش و در اطراف دیگر جنگل کوره آجرپزی قرار داشت. کارخانه به معنی اروپایی آن نبود. در واقع کارگاه بزرگی بود که در آن دستی کار می‌کردند، البته با تعداد زیادی کارگر. پارچه‌هایی که تولید می‌کردند چیزی از نوع خاکی رنگ ایرانی بود که خیاطها از آن برای سربازان لباس می‌دوختند(شلوار و کت. فقط نوع پارچه یکسان بود ولی دوخت بسیار متفاوتی داشتند) 📥 خاطرات یان کولارژ (بیگانه‌ای در کنار کوچک خان)، صفحه 144 مرتبط میرزایی ها @mirzaeihaa
جناب آقای موسی فکور، فرماندار محترم شهرستان فومن با عرض سلام سه سال است که با پیگیری مداوم بزرگان فرهنگی طالقان، بزرگداشت دکتر حشمت را در شهر رشت برگزار می‌کنند. پنجشنبه این هفته یعنی ۱۴۰۱/۱۲/۱۱ نیز آقای علی مهدوی فرماندار محترم طالقان میهمان ما در رشت بودند تا با مسئولین گیلانی رایزنی‌های لازم برای برگزاری صد و چهارمین سالروز شهادت دکتر حشمت داشته باشند. از شما به عنوان فرماندار شهر فومن، یعنی شهری که تمام نهضت جنگل، حول و حوش و با محوریت این شهر رخ داده تقاضا داریم تا نگذارید نام و یاد حسن خان آلیانی (معین الرعایا) ، یار باوفای میرزا کوچک خان و مرد میدان‌های سخت در نهضت جنگل فراموش شود. ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ مصادف با نود و هفتمین سالروز شهادت ایشان می‌باشد. امیدواریم آستین همت را بالا زده و برای برگزاری یادواره این شهید بزرگ نهضت جنگل اقدام کنید. ما هم در کنار شماییم از حضورتان در میرزایی‌ها هم سپاسگزاریم با سپاس مرتضی سخایی ، پژوهشگر نهضت جنگل و ادمین کانال و پیج میرزایی‌ها میرزایی‌ها @mirzaeihaa
0️⃣1️⃣ ⁉️ جای خالی دکتر حشمت در صحیه جنگل 📥 منبع : فخرایی، ابراهیم. 1357. سردار جنگل(میرزا کوچک خان). تهران: انتشارات جاویدان. 96 ♻️ پست مرتبط میرزایی‌ها @mirzaeihaa
حسن خان شناسی 5️⃣ 📌 حسن خان توانایی قابل تحسینی در جهت یابی در جنگلهای انبوه داشت که اغلب موجب تعجب من می‌شد چندین مجاهد مسلح به تفنگ خاندار و بیل و کلنگ را به عمق جنگلی می‌برد که گاهی برای پیدا کردن راه نیاز به بریدن شاخه‌ها بود. بعد ناگهان می‌ایستاد و می‌گفت: «اینجا را بکنید». پس از چند لحظه جعبه‌ای از ابزار یا اسلحه و مهمات ظاهر می‌شد. شاید هیچ کس به جز حسن خان قادر به یافتن این مخفی گاه‌ها نبود. اسلحه را به کارگاه حمل می‌کردند. در آنجا تمیز و تعمیر و سپس بسته بندی و دوباره پنهانشان می‌کردند. 📥 خاطرات یان کولارژ (بیگانه‌ای در کنار کوچک خان)، صفحه 145 و 146 مرتبط میرزایی ها @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند!(۱۳۱) 🔹میرزا کوچک و یارانش را بهتر بشناسیم ۱ ▫️میرزا کوچک رهبر نهضت جنگل  است و نهضت جنگل نماد آزادگی و ایستادن در برابر دیکتاتوری، استبداد و نفوذ بیگانگان بودکه علاوه بر تأثیر بر حرکت‌های انقلابی در حوزه‌های عمرانی، زیرساختی، ادبیات و هنر نیز تأثیرات فراوانی داشت. ▫️براین باوریم مرگ پایان میرزا کوچک و نهضت جنگل نبوده و نخواهد بود چراکه پژواک مبارزات و حکایت از خود گذشتگی این بزرگ مرد مبارزدر گذشته،امروز و فردا جاری است. ▪️بمناسبت یکصد و یکمین سال شهادت افتخار گیلان و ایران سردار جنگل بنا داریم تا در چند قسمت با استفاده از منابع معتبر بویژه اسناد منتشره از «گیلان قدیم» به شرح زندگی میرزا و یارانش _البته به اختصار_ بپردازیم، امید که مفید فایده قرارگیرد. 🔸شیخ یونس استاد سرایی که بعدها "میرزا کوچک جنگلی" نامیده شد، به سال ۱۲۵۷ خورشیدی در محله استاد سرای رشت چشم به جهان گشود. پدرش میرزا بزرگ در خدمت میرزا عبدالوهاب مستوفی سمیعی بعنوان پیشکار اموردفتری بود.میرزا بزرگ در اوان جوانی با بانویی از منطقه فومن ازدواج کرد که ثمره ازدواجشان سه پسر و سه دختر شد. پسرها میرزا کوچک، میرزا محمد علی خان جنگلی(متوفای ۱۳۲۹) و میرزا رحیم خان جنگلی (متوفی ۱۳۴۰) نام داشتند و دختر ها هم به نامهای:کربلایی خانم  جنگلی(همسر حاجی رضای فومنی ) ،سارا خانم جنگلی( همسر میرزا احمد و مادر میرزا اسماعیل جنگلی) و یک دختر دیگر که همسر میرزا جوادخان ناصرالملکی ومادر دکتر موسی خان فیص بود، خوانده می شدند. ▫️سردارجنگل میرزا کوچک جنگلی بعد از گذراندن دوران کودکی و تحصیلات حوزوی در  رشت و تهران، به صفوف مشروطه خواهان گیلان پیوست وسالها بعد در اوان جنگ جهانی اول  به سال ۱۲۹۴  خورشیدی برای مبارزه با روسهای تزاری که در آن زمان گیلان را اشغال کرده بودند،با شماری از همفکران خود هیئت اتحاد اسلام رادر گیلان پایه گذاری کرد وبا چند تن از یاران اندک خود که در راس شان حاج احمد کسمایی نیز دیده می شد، نهضت جنگل را در جنگلهای خراط محله تولم که در اختیار میر احمد مدنی بود بنیان گذاشت واز آن پس به مدت حدود هفت سال با قزاقان روس و قوای انگلیس وبعد ها حکومت مرکزی در حالت جنگ دفاعی و تعرضی بسر برد. ▫️میرزا کوچک بدنبال وقایع و حوادث بسیار،در شانزدهم خرداد ماه سال ۱۲۹۹ خورشیدی بود که رژیم سلطنتی قاجار را ملغی و حکومت جمهوری شورایی انقلابی ایران را بعنوان اولین جمهوری در قاره آسیا در رشت اعلام کرد که دوماه بیشتر دوام نیاورد ودر پی فعالیت های کمونیستی بلشویک ها و عهدشکنی برخی از مزدوران داخلی،  راه خود را از آنان جدا کرد و به جنگلهای فومن برگشت. ▫️چند ماه بعد از این، رضا خان برای قلع قمع کردن جنگلیان به رشت آمد که بدنبال شکست میرزا از قوای رضا خانی وبعد از وداع با همسرش(به روایتی) مرحومه جواهر خانم( صدیقه) رضا پور ، ابتدا برای مدتی در روستای میان رز مخفی گردید ،تا اینکه از راه ماسوله و ییلاقات ماسال، به طرف خلخال عزیمت نمود تا خود را به بانوی مقتدر آن منطقه به نام عظمت خانم فولادلو (متوفای ۱۳۱۵، مدفون در بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی) رسانده و از حمایت او برخوردار شودو هم در فرصتی مناسب نیروهای پراکنده خود را جمع کند که متاسفانه در میانه راه در گردنه گیلوان خلخال دچار سرمای سخت و کولاک شدید شد و در چند قدمی تنها یار باوفایش گائوک آلمانی  از پای در آمد و درروز دوشنبه دوم ربیع الثانی سال  ۱۳۴۰  قمری مطابق  یازدهم آذر سال ۱۳۰۰ شمسی به شهادت رسید و  جاودانه تاریخ گردید. ▪️نوشته اند که؛ سرش به دستور یکی از خوانین مستبد وقت تالش به نام محمد خان سالار شجاع برادر سردار مقتدر  و بدست شخصی به نام رضا اسکستانی از بدن جدا شد که بدنش بطور امانت در گورستان خانقاه یا گیلوان خلخال به خاک سپرده شد و سرش  به قولی توسط خالو قربان کرد هرسینی یار خائن سابق میرزا ، برای خوشخدمتی نزد رضا شاه به دربار تهران برده شد ودر آنجا در گورستان حسن آباد مدفون گردید. بعدها پس از تبعید رضا شاه به جزیره موریس، سر و سپس تن به رشت منتقل و در گورستان سلیمانداراب به خاک سپرده شد. ▫️در رابطه با ویژگی وخصوصیات اخلاقی میرزا نوشته اند ؛ مردی خوش بنیه، ورزیده، خوش سیما، مؤدب، متواضع، معتقد به فرایض دینی و پای بند به اصول اخلاقی، صریح اللهجه و طرفدار عدل و دفاع از مظلوم بود.یادش گرامی و راهش پر رهرو باد. 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد.. ✍حسین داداشی https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند!(۱۳۲) 🔹میرزا کوچک و یارانش را بهتر بشناسیم ۲ 🔸دکتر ابراهیم حشمت طالقانی ملقب به «حشمت الاطباء» و «سردار حشمت»، فرزند عباسقلی طبیب بود. این پزشک مجاهد اهل روستای شهراسر طالقان شناخته می‌شود ولی می‌گویند در اصل اهل نور مازندران بود. ▫️وقتی در سال ۱۲۸۹ شاهسون‌ها در اردبیل علیه دولت مشروطه طغیان کردند «دکترحشمت» به عنوان پزشک ارتش برای سرکوبی طغیان شاهسون‌ها به منطقه اعزام شد،درهمین مأموریت بودکه با میرزاکوچک خان آشناشد در جریان نهضت جنگل، امور نهضت رادرشرق گیلان(لاهیجان)بعهده گرفت و در آن شهرستان نیز طبابت می‌کرد. ▫️او حتی به نمایندگی از جنگلیان به تهران رفت تا پایتخت نشینان را متقاعد کند، جنگلی ها شیفته جنگ و آشوب نیستند و دغدغه ای جز تشکیل دولت پاک و مستقل ملی و سعادت مردم ایران ندارند اما کوشش های او و همدلی جمعی از چهره های مقیم تهران برای رسیدن به راه‌حلی مسالمت آمیز کافی نبود و پیچیدگی شرایط آن سال‌ها هم آشتی قطعی و پایان دادن به درگیری ها را ناممکن می کرد. ▫️ درگیری ها شدت گرفت و نیروهای دولتی عملیات گسترده ای را بر سرکوب جنگلی ها آغاز کردند، جنگلیان بعداز مقاومتی جانانه اما بی حاصل پراکنده شدند و هر گروه از آنان به گوشه‌ای از گیلان پناه بردند ، دکتر حشمت هم که ادامه مقاومت و عقب‌نشینی دایمی را بی‌فایده می‌دید، همراه با حدود سیصد نفر از جنگلی‌ها تسلیم شد. ابراهیم فخرایی که خودش یکی از شاهدان عینی آن دوره است، می‌نویسد: «مقامات نظامی دولت، به دکتر پیام فرستاده و به استناد به این که مسلمانند و فرد مسلمان به ریختن خون برادران هم‌کیشش راضی نیست پشت قرآنی را به علامت تامین مهر و سوگند یاد کردند که در صورت تسلیم، جان و مال‌شان مصون از هر نوع تعرض خواهد بود.» دکتر حشمت هم که فکر نمی‌کرد کسی قسم به قرآن را زیرپا بگذارد با پیشنهاد «تسلیم به شرط امان» موافقت کرد.اما خیلی زود در اردوگاه سربازان دولت به اشتباهش پی برد ▪️می‌گویند زمانی که خبر تسلیم حشمت را به میرزا کوچک دادند فقط یک جمله گفت که آن‌هم آیه‌ای از قرآن بود: «انالله و انا الیه راجعون» که گویاتر و دقیق‌تر از هر سخن دیگری بود. ▫️قابل ذکر است دکترحشمت پیشتر نیز یکبار امان نامه ی مشروط برای تسلیم شدن دریافت کرده بود، بار دوم بعد از این که کوچک‏خان در جنوب خرم‏آباد تنکابن به مجاهدین گفت که دیگر نمی‏توانیم با این تعداد بزرگ یک‏جا حرکت کنیم و باید دسته‏دسته به فومنات برگردیم، دکتر حشمت نظر خود را اعلام کرد: «دکتر حشمت با این عقیده موافق نبود و تصور می‏کرد حتماً دستگیر خواهد شد… به همین واسطه فکر خود را علناً به میرزا اظهار داشت ولی میرزا او را از این عمل منع نمود و صریحاً گفت که به این دولت نباید اطمینان کرد» ▫️دکتر حشمت و همراهانش را درحالی‌که طناب پیچشان کرده بودند، از لاهیجان با درشکه به رشت می‌برند! بازجویی از آنها، سه دقیقه هم طول نمی‌کشد! کاملا مشخص است که حکم دکتر حشمت، از قبل صادر شده بود. در دادگاه سعی داشتند که از زبان او، علیه میرزا کوچک  و نهضت جنگل مطالبی را بیرون بکشند، که  ناکام ماندند و او دراین‌باره سخنی نگفت. ▫️ دکتر حشمت به دستور عبدالحسین خان تیمور تاش حاکم وقت گیلان در یک دادگاه نظامی به اعدام محکوم و سپس در بعد ظهر روز دوشنبه بیست و یکم اردیبهشت ماه سال  ۱۲۹۸ خورشیدی در قرق کارگزاری سابق رشت در حیاط فعلی ساختمان ثبت اسناد فعلی به دارآویخته شد وبعد در حیاط مسجد چله خانه در جوار بقعه آقا میر نظام الدین به خاک سپرده شد. ▫️شادروان ابراهيم فخرايي ، نویسنده کتاب معروف« سردار جنگل»  مي‌گويد: که:" وي يکي از اطباي حاذق و در عين حال از مردان آزاده و خدمتگزار بود، مردي با ايمان و نيکنام که در جنبش مشروطه از مجاهدين صديق و طبيب نظامي ملي در قيام جنگل از سران با شخصيت و فداکار بود. يک بار به تهران رفت و نظر نخست‌وزير وقت ميرزا حسن خان مستوفي‌الممالک را به مساعدت با جنگل جلب نمود. فعاليتش در جنگل و حميتش در حسن انجام وظيفه محسوس همگان واقع گشت. ▫️ميرزا به وي احترام فوق‌العاده مي‌گذاشت. راه لاهيجان و تأسيس نظام ملي و فرهنگي در آنجا و همچنين احداث نهر حشمت‌رود که اراضي وسيعي از برنج را از سوختن محافظت مي‌کرد، يادگاري از وي مي‌باشد." 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد... ✍حسین داداشی https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند!(۱۳۳) 🔹میرزا و یارانش را بهتر بشناسیم ۳ 🔸عموم مردم و جوانان ما نهضت جنگل را تنها با خود «میرزا کوچک‌خان جنگلی» می‌شناسند و شناخت و اطلاعات دیگری از یاران او و اثرگذاری تاریخی نهضت جنگل بر تاریخ گیلان و ایران ندارند. همه ما می‌دانیم جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچک‌خان، که بعد از نهضت مشروطه‌خواهی یکی از مردمی‌ترین نهضت‌های محلی ایران در قطع دست اجانب و بیگانه از کشور است، در نهایت نتوانست به آرمان‌های سیاسی خود دست یابد، ولی جنگلی‌های به جا مانده از این نهضت، منشأ جریان‌های فرهنگی مهمی در گیلان و ایران شدند. با آنکه خود میرزا پس از سال‌ها مبارزه بی امان و جنگ و گریزی دلاورانه علیه نظام مستبد پادشاهی، در تنهایی و غربت و برف و بوران کوه‌های تالش، اسیر و به طرز فجیعی به شهادت رسید، اما دامنه تأثیرات او و یارانش در تاریخ معاصر به همانجا ختم نشد. درواقع با شهادت میرزا کوچک‌خان در روز یازدهم آذر سال ۱۳۰۰ نهضت جنگل در ظاهر به نقطه پایان خود رسید، اما در باطن جوانه‌های سال‌ها مبارزه خالصانه و مومنانه برای وطن به بار نشست و در رگ و ریشه ایران و ایرانی ریشه دواند. 🔹هفت سال مبارزه نهضت جنگل در آن تلاطم‌های سیاسی، باعث شد یاران میرزا سرنوشت‌های گوناگونی پیدا کنند. بعضی دوستان همراه و صمیمی او بعداً با او به اختلاف خوردند و بعضی حتی به دامن رضاخان غلطیدند، اما میرزا همراه و یاوری ۱۷ ساله نیز داشت که با وجود دریافت حکم اعدام، تا آخر عمر بر سر آرمان‌های خود ماند و لحظه‌ای به سابقه جنگلی خود خیانت نکرد. ای کاش داستان این قهرمانان روایت می‌شد تا امروز و در سده‌های بعد عده‌ای نگویند و ننویسند چرا مردم ایران در جریان اشغال توسط قوای خارجی مقاومت نکردند! 🔸 شادروان جهانگیر سرتیپ‌پور امروز بعد از دکتر حشمت می‌خواهیم درباره یکی از یاران دیگر میرزا کوچک‌خان سخن بگوئیم که می‌توان او را از بزرگ‌ترین معماران فرهنگ گیلان نوین یاد کرد. 🔹«جهانگیر سرتیپ‌پور»، شهردار رشت در سال‌های ۱۳۳۱-۱۳۳۳ و نماینده رشت در دوره‌های ۲۱ و ۲۲ مجلس شورای ملی و از محققان و نویسندگان برجسته گیلان بود. جدا از پژوهش‌های تاریخی و با ارزش سرتیپ‌پور، نطق مستدل و جنجالی او در مجلس و در مخالفت با جدایی بحرین از ایران یکی از صحنه‌های درخشان زندگی سرتیپ‌پور بود که نهایت وطن‌پرستی، شجاعت و آزادمردی او را در تاریخ معاصر ایران برای ما به نمایش گذاشته است. همین سبقه‌های ادبیاتی و نیز مبارزاتی بود که ارادت و محبت مرحوم نیما یوشیج را به سمت او جلب کرده بود. نامه تسلیت‌آمیز نیما در خصوص فوت همسر سرتیپ‌پور به تاریخ ۱۳/‏۱۲/‏۱۳۰۸ به خوبی نشان می‌دهد که معمار شعر نوی زبان فارسی چه نگاهی به مرحوم سرتیپ‌پور داشته و به همین دلیل عجیب نیست اگر نیما شعر بلند «قلعه سقریم» را به او تقدیم کرده باشد. 🔸جهانگیر سرتیپ‌پور سیاستمدار، محقق، نویسنده، ترانه‌سرا و هنرمند گیلانی سراسر مبارزه و تلاش برای ایران بود. مردی که ۶ آذر ۱۲۸۲ در محله سبزه میدان رشت دیده به جهان گشود و در ۷ آذر ۱۳۷۱ دیده از جهان بربست و با حیات خود این شعر از سعدی را معنا و تفسیر کرد که گفت «اگر ممالک روی زمین به دست آری / بهای مهلت یک روزه زندگانی نیست». 🔸جهانگیر سرتیپ‌پور از یاران و همراهان سردار جنگل در یک روزه مهلت زندگانی خود نه دغدغه ملک و زمین و حرص و عاز داشت و نه هیچوقت آرمان‌های نهضت جنگل را فراموش کرد. خدمات سرتیپ‌پور در طول دوران زندگانی‌اش آنچنان قطور و بی شمار است که باید درباره آن کتاب‌ها نوشت و سریال‌ها ساخت. ▫️پیوستن به نهضت جنگل در ۱۷ سالگی، گرفتن حکم اعدام از رضاخان و بعد رهایی از مرگ، ارائه خدمات فرهنگی و هنری به مردم، کشاورزی و کشت چای و خدمات اقتصادی به اقشار کم درآمد، جمعیت ایران آزاد و تمرکز بر فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی و آموزشی، ساخت بیمارستان ملی رشت یا پورسینای امروز، تشکیل «جمعیت خورشید» و گسترش کارهای فرهنگی، تأسیس «شرکت روزی» و رسیدگی به مشکلات معیشتی مردم روستاهای رشت در جریان اشغال خارجی و قحطی گسترده، تشکیل «نهضت مقاومت منفی» و مبارزه با اشغالگران گیلان، ریاست «شواری بازار رشت» و حمایت از مصدق در جریان انتخابات، حمایت از جریان ملی شدن صنعت نفت، قرار گرفتن در کسوت شهرداری رشت و خدمات فراوان به مردم آن سامان، نمایندگی مردم رشت بعد از کودتای ۲۸ مرداد و استعفای زوری توسط رضاخان، نمایندگی دوباره در سال ۱۳۴۲ و ریاست فراکسیون مستقل و کمیسیون عرایض، مخالفت با لایحه احیای کاپیتولاسیون در مجلس و ده‌ها و صدها خدمات ریز و درشت دیگر که در کارنامه جهانگیر سرتیپ‌پور، یار صادق میرزا کوچک خان جنگلی ثبت و ضبط شده است. 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد.. ✍حسین داداشی https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند!(۱۳۴) 🔹میرزا و یارانش را بهتر بشناسیم ۴ 🔸شادروان جهانگیر سرتیپ پور (قسمت دوم) ▫️سرتیپ پور از سال‌های ۵۰ به بعد از کارهای سیاسی و اجتماعی کناره گرفت و بار دیگر به فعالیت‌های فرهنگی روی آورد؛ ازجمله عضویت در هیأت امنای سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران، عضویت در پنجمین کنگره بین المللی باستان‌شناسی و هنر ایران، رئیس هیأت مدیره سازمان فولکلوریک ایران و امثال آن. او در کنارهمه این فعالیت‌ها به نگارش خاطرات ،تنظیم یادداشت‌هاوادامه پژوهش های خود دست زد و هیچوقت از شور میهن‌ دوستی تهی نشد. ▫️سرتیپ‌پور همچنین با آداب و سنن وفرهنگ قومی خطه گیلان پیوندی عاشقانه و جدا نشدنی داشت و در احیای گذشته پر افتخار گیلان از هیچ کوششی فروگذار نکرد. ▫️آثار منتشر شده جهانگیر سرتیپ‌پور در حفظ و حراست از تاریخ و ادبیات گیلان خود سرفصل دیگری از عشق و علاقه او به گیلان و گیلانیان هست ،«گیلان‌نامه»، «اوخان»، «نشانی‌هایی از گذشته دور گیلان و مازندران»، «ویژگی‌های دستوری و فرهنگ واژه‌های گیلکی» و کتاب «نام‌ها و نامدارهای گیلان» تعدادی از آثار او هستند. ▫️شادروان جهانگیر سرتیپ پور یکی از همان یاران میرزا است که باکوله‌باری از عشق و جهاد برای وطن در هفتم آذر ماه ۱۳۷۱ به رحمت ایزدی پیوست و در کنار یار دیرین خود میرزا کوچک‌خان جنگلی به خاک سپرده شد تا نشان بدهد نهضت جنگل هیچوقت شکست نخورده و دامنه‌های تأثیر آن جمهوری کوچک، تا روزگار ما پیش آمده و هیچوقت از تأثیر آن کاسته نشده است. ▫️امیدواریم در روزگاری که بعضی‌ها حتی ملیت خود را فراموش می‌کنند، تاریخ پرافتخار ایران و قهرمانان آن را برای جوانان امروز روایت کنند و آنها را با معنای حقیقی عشق به وطن‌ و آزادگی آشنا کند. 🔸شادروان صادق کوچکپور کوچک‌پور که در زمان فعالیت در نهضت جنگل به " نايب صادق خان کوچکی " شهرت داشت وافسرگارد جنگل بود, به سال ۱۲۷۵خورشیدی در گل افزان فومن تولد یافت. ▫️بعد از مرگ پدرش میرزا بابا با عمه اش به رشت آمد ودر این شهر به مدرسه وتحصیل پرداخت و پس از تحصیلات ابتدایی در مدارس«جامع» و«وطن» برای ادامه تحصیل به مدرسه دارالفنون تهران رفت. با شکل گیری شهربانی درس را رها کرد و در سن هجده سالگی به استخدام شهربانی درآمد و پس از طی آموزش سه ماهه با درجه آسپیرانی به شهربانی گیلان آمد. او با مشاهده پیشرفت جنگلی ها به آنان پیوست و در تهیه اسلحه جنگلی ها کمک کرد و وارد نهضت گردید و با ابراز لیاقت مورد اعتماد میرزا قرار گرفت. ▫️وی بعد از ترور نا فرجام محمد رضاشاه در بهمن ۱۳۲۷ به دلیل سوابق سیاسی اش دستگیر وبعد از زندانی به بروجرد تبعید ودر همانجا درخواست بازنشستگی از اداره فرهنگ نمود ، تااینکه سرانجام درنهم بهمن ماه ۱۳۵۵ درگذشت ودر جوار مزار همسرش درقطعه چهار وادی اشرف آستانه اشرفیه به خاک سپرده شد. از وی چند پسر ودخترباقی ماند که دکتر اردشیر کوچکپور ومهندس آرش کوچکپور از جمله ی آنهاست .گفته می شود نیای این خاندان از مهاجرینی بود که گویا دوره سلطنت آغامحمد خان قاجار از گرجستان به گیلان مهاجرت کرد وسپس درگل افزان فومن سکونت اختیار نمود. ▫️کتاب «نهضت جنگل و اوضاع فرهنگی و اجتماعی گیلان و قزوین»، نوشته صادق کوچکپور به کوشش محمدتقی میرابوالقاسمی توسط انتشارات گیلکان رشت در سال ۱۳۶۹ چاپ شده است. صادق کوچکپور از افسران نهضت جنگل بود و خاطراتش، سال ها پس از مرگ کوچکپور منتشر شد. ▫️میرابوالقاسمی درباره ویژگی کلی کتاب می‌نویسد: «هنگام مطالعه کتاب در می‌یابیم که حوادث با بیانی ساده و فشرده که سبک خاص و هنرمندانه نویسنده را نشان می‌دهد، بیان گردیده است. خاطرات او پیرامون چگونگی تعامل میرزا با افسران جنگل، نقش انگلستان در جنبش جنگل، حاج احمد کسمایی و میرزا کوچک خان، عقب نشینی میرزا از گیلان به شهسوار، وقوع جنگ‌های داخلی و چگونگی آن از اهمیت فوق العاده‌ای برخوردار است.» 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد.. ✍حسین داداشی  https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند!(۱۳۵) 🔹میرزا و یارانش را بهتر بشناسیم ۵ 🔸شادروان حاج احمد کسمائی ▫️با توجه به اسناد و شواهد، نافرجامی نهضت جنگل ،از منظر خیانت و بی وفایی حامیان و یاران میرزا جای بحث و بررسی و تحلیل زیادی دارد ،سعی مان بر آن است تا با مرور شرح زندگی هر یک از یاران میرزا به زوایا و گوشه های مختلف وقایع نهضت جنگل نیز به اختصار اشاره کنیم. ▫️شورای رهبری نهضت جنگل که نقش اصلی را در هدایت نهضت از آغاز برعهده داشتند عبارتند از: میرزا کوچک خان، احمد کسمایی، حسن خان معین الرعایا، احسان الله خان، حیدر عمو اوغلی و چند تن دیگر... اعضای این شورا اگر چه درابتدا هدف مشترکی را دنبال می کردند ولی با دسیسه انگلیس و روس به تدریج دچار اختلاف و تضاد شدند که در نهایت منجر به شکست نهضت شد. 🔸میرزا احمد کسمایی معروف به" حاج احمد کسمایی "از ملاکین و تاجران ابریشم کسما صومعه سرا در دوره قاجار بود‌. پدرش حاج صالح از بزرگان زمان خود به شمار می رفت که غیر از حاج احمد فرزندان دیگری به نامهای: شیخ محمود کسمایی، ابراهیم خان بزاز کسمایی(کبریت خان) و محمد خان کسمایی (صدیق الرعایا) هم داشت که از بزرگان وملاکین  بودند‌. 🔸حاج احمد کسمایی از سران نهضت جنگل ورهبر جناح راست این جنبش بود وعضو اولین گروهی بود که با میرزا کوچک ،نهضت جنگل را در جنگلهای خراط محله تولم بنیان نهاد.او از سرمایه داران و متنفذین زمان خودو از نوغانداران بزرگ زمانه خود در کسما بود ومحصول ابریشم  او به کمپانی بونه به بندر مارسی فرانسه صادر می‌گردید ودرآمد زیادی داشت و هزینه نهضت جنگل  هم سالها با پول او اداره می‌شد. 🔹درنوشته‌های حاج احمدکسمائی آمده است:«در ابتدای امر که جمعیت ما سری و در رشت پنهانی عمل می‌کرد و در زمانی که به صورت هیات اتحاد اسلام آغاز به کارکرده ،کلیه مخارج نهضت مانند خرید اسلحه و مهمات و چیزهای دیگر به عهده من و از سرمایه خودم بود و آن را شخصا انجام می‌دادم. همچنین تا هفده ماه پس از رفتن به جنگل و شروع قیام، کلیه مخارج و کارهای وابسته به آن و خرید اسلحه با شخص من بود.» 🔹احمد کسمایی اهداف جنبش را سه انگیزه اصلی بیان می­کند: ۱- بیرون کردن هر نیروی اجنبی و تفکر اجنبی ازکشور. ۲- حفظ استقلال و تمامیت ارضی۳- به وجود آوردن یک حکومت واقعی برای ایران که دربرگیرنده تمام اعتقادات وخواست های مردم ماباشد ونام تعدادی از بزرگان نهضت رااینچنین ذکر می کند: درسال۱۲۹۶به جز تفنگچی ها،این افراد که اکثر روحانیون و مردم خوش نام گیلانات بودند به ما ملحق شدند:۱_ آقا سیدعبد الوهاب ضیابری ۲_حاج شیخ علی علم الهدی فومنی ۳_دکتر ابوالقاسم خان فربد ۴_ شیخ محمودکسمایی ۵_اقا میرمنصور رشتی ۶_ حاج سید محمود رشتی ۷_شمس الدین وقارالسلطنه. 🔸 چنانچه اشاره شد اوسالها نهضت را با مال و یارانش همراهی کرد، بویژه برادران و یاران حاج احمد در کسما، هریک به‌نوعی از نیروها و ارکان اصلی(البته همین نقطه قوت نیز درپایان، تبدیل به ضد خودش می شود یعنی هواداران وی راه اختلاف و دو دستگی را پبش می گیرند و موجب شکست جنبش می­ شوند.به طوری که میرزا و یارانش مجبور به کوچ بزرگ می شوند و مرحله ای دیگر در نهضت شکل می گیرد) و ایفاگر نقش مهمی درقیام بودند وبعد از جدایی حاج احمد، یکی از تأثیرگذارترین پایگاه‌های نهضت جنگل، از سیطره حکمرانی و اختیارات میرزا خارج شد و می‌توان گفت میرزا یک پشتش را از دست داد. 🔸از نقاط قوت و مثبت کسمایی نفوذ در طوایف واهالی منطقه بود،صادق کوچک‌پور از فرماندهان نظامی جنگل چنین توصیف کرده است: «تمام اهالی کسما، ابا‌تر، طاهر گوراب، ندامان، چمن، صومعه‌سرا، کوله سر و چُمثقال تا تولمات از طرفداران حاج احمد بودند و اگر می‌خواست بسیج کند همه رامی‌توانست مسلح نماید.» 🔹با این همه بعدها در پاره ای از مسائل با میرزا کوچک اختلاف پیدا کرد و بعد از اینکه در اسفند ماه ۱۲۹۷  خورشیدی از حکومت مرکزی تامین نامه دریافت کرد، از میرزا کناره گرفت که متاسفانه درپی آن،موازنه مالی نهضت جنگل به هم خورد. بعد از کناره گیری حاج احمد، دیری نپایید که وی به مشکلات و مصائب بسیار برخورد. حکومت وقت رفتار مناسبی با او نکرد. ثروتش را مصادره نمود و مدتی هم زندانی بود ودر اواخر به وضع ناخوشایندی مبتلا شد،تا اینکه عاقبت در هفتم اسفند ماه ۱۳۳۰ خورشیدی درسن هفتادو یک سالگی درگذشت ودرجوار میرزا در سلیمانداراب مدفون شد.حاج احمددر ثمره ازدواج خود یک پسر و دودختر داشت که خاطراتش در سالهای پایانی عمرش توسط دخترش مرحومه پوراندخت کسمایی به رشته تحریر در آمد وسپس  منتشر شد. 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد.. ✍حسین داداشی https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa
✍می نویسم شاید چشم هایی ببینند!(۱۳۶) 🔹میرزا و یارانش را بهتر بشناسیم ۶ 🔸شادروان حاج احمد کسمائی۲ «....من هنوز در تهران محبوس و تحت نظر بودم که یگانه پسر و همسرم تاب تحمل ظلم و فشارغیرانسانی حکومت رانیاورده و درگذشتند. من همیشه از نوشتن هرگونه یادداشتی درباره جنگل خودداری نمودم زیرا نمی‌خواستم همین مسایل را به یاد بیاورم و امیدوارم این یادداشت‌ها یا هرگز منتشر نشود و یا زمانی به چاپ رسد که خودم آن را نخوانم.» ▫️اینها واگویه‌های بخشی از تاریخ جنبش جنگل توسط مرد شماره ۲انقلاب جنگل به رهبری «میرزا کوچک جنگلی» است که بعد از پایان غم‌انگیزجنبش،توسط«حاج احمد کسمایی» در دوران تبعید و در یک خانه استیجاری بسیار بد گفته و «پوراندخت» دخترش، خاطرات پدر را تقریر کرده است. خاطراتی که در زمان حیات این تاجر کسمایی به دلیل خفقان حکومت پهلوی امکان انتشار نداشت. 🔹چنانچه در قسمت قبل اشاره داشتم «حاج احمد کسمایی» تاجر متمکنی بود که در رشت کارخانه پیله خشک‌کنی داشت و در کسما علاوه بر املاک و ۱۰باب خانه، نخستین کارخانه پاپیروس(توتون خشک کنی) را دایر کرده بود. ولی در آغاز جنبش جنگل علاوه بر در اختیار گذاشتن نیروی انسانی، تمام اموال خود را صرف پیشبرد اهداف جنبش جنگل کرد. ▫️«حاج احمد» در بخشی از یادداشت‌هایش نوشته :« من همه سرمایه‌ای که داشتم و به‌صورت سکه‌های نقره و طلا در کیسه بود به او نشان داده و گفتم این مالم و این جانم، همه را در راه آزادی ایثار خواهم کرد.» «روزی که به قیام آغاز کردم، جوان بودم، سرمایه داشتم، ده‌ها نفر از کنار سفره من به راحتی زندگی می‌کردند. اما امروز همه آنها در راه آزادی و استقلال مردم این مملکت ایثار کرده‌ام و دیگری چیزی ندارم. امروز با یک دخترم پوراندخت کسمایی در تهران سکونت دارم، در اتاقی کوچک و بسیار بد. دلم می‌خواهد باز هم با مردم باشم، آنها را ببینم. حرف‌هایی را که ۲۵سال در گلویم گره شده برایشان بزنم و آنچه را که ۲۰ سال حکومت رضاخانی نگذاشته است جوان‌ها از آنها باخبر شوند، به گوششان بخوانم تا بدانند مرگ مساله مهمی نیست. شکنجه دردآور است اما در مقابل اراده مردم آزادیخواه شکست ناپذیر است. من هرگز نمی خواهم سابقه آزادیخواهی خود را به رخ کسی بکشم ولی من یک ایرانی هستم و از اینکه می‌بینم همه ثروتی را که خداوند به این سرزمین داده و متعلق به مردم آن است به خارج برده و خائن‌ترین و دزدترین مردم که در قومیت ایرانیشان نیز تردید است، همه چیز را یغما می‌کنند. اما هموطنان من در سراسر این کشور در فقر به جهان آمده و فقیرتر می‌میرند، رنج می برم». 🔹پوراندخت کسمایی» بارها برای انتشار خاطرات پدر اقدام می کند و دلیل ناموفقیت خود را اینگونه توضیح می‌دهد: «روز به روز خفقان بیشتر مانع انتشار این چنین نوشته‌ها شد و یا اینکه می‌خواستند مقادیری از آن را سانسور کنند که برای من به هیچ وجه قابل قبول نبود و این وضع تا پایان حکومت سلطنتی ادامه داشت.»وی یادآور می‌شود که نمی خواسته آنچه پدر گفته و او یادداشت کرده، به دست فراموشی سپرده شود، نوشته‌ها را بازنویسی می‌کند تا «تاریخ درباره او عادلانه قضاوت کند.» پس از انتشار این خاطرات بخشی از سایه تاریک قضاوت‌های ناعادلانه تاریخ درباره حاج احمد کسمایی- که تسلیم حکومت شد- کنار رفت. 🔸پیشنهاد می کنم حتماً کتاب خاطرات حاج احمد کسمائی را مورد مطالعه قرار دهید چراکه این کتاب از آن جهت مهم می‌باشد که خاطرات فردی است که در تاسیس نهضت جنگل و سیر وقایع آن نقش ویژه‌ای داشت و به نوعی بعد از میرزا کوچک جنگلی، مرد شماره ۲نهضت بود. ▫️در این کتاب برخی از مهمترین رویدادهای جنبش جنگل ذکر شده از جمله؛ نحوه پی‌ریزی تشکیلات جنگل، نخستین نبردهای جنگلی‌ها با نیروهای دولتی و بیگانه، تاثیر انقلاب بلوشیکی بر نهضت جنگل،دستگیری واعدام دکتر حشمت، اختلاف‌های سران و جناح‌های جنبش جنگل، پایان کار نهضت جنگل و میرزا کوچک خان و.... شاید جالب‌ترین بخش کتاب، ماجرای شرح اختلاف‌هایی است که حاج احمد با میرزا پیدا کرد و در نهایت حاج احمد خود را تسلیم نیروهای دولتی می‌کند.با این حال تسلیم وی و به آتش کشیدن بازار کسما فرصتی به میرزا و باقی جنگلیان است تا از معرکه فرار کرده و با بازگشت به فومنات، دوباره جنبش پا بگیرد. ▫️حاج احمد تازنده بوداز قضاوت‌های ناصواب در حق خودش و اینکه وی را مجسمه لعنت کرده بودند، در عذاب بود.در این کتاب حاج احمد، تاکید می‌کند هیئت اتحاد اسلام بعد از پیروزی متفقین به این نتیجه رسید که فعلا باید مبارزه جنگلیان متوقف شود. آن هم زمانی که اسلحه و نیروی انسانی آنها کاملا تحلیل رفته بود. وی نه به مقرری روس و انگلیس و نه به زندگی آسوده در بین النهرین فریفته شد... 🔹جمعه ها این داستان ادامه دارد... ✍حسین داداشی https://t.me/shenasanews @mirzaeihaa