eitaa logo
میرزایی‌ها
243 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
369 ویدیو
225 فایل
زندگی و زمانه #میرزا_کوچک_خان_جنگلی آنچه ناگفته شده و ناشنیده مانده
مشاهده در ایتا
دانلود
بريدن سر مرحوم ميرزا هم تصميم آني تعقيب كنندگان بود و تصميم و دستور سردارسپه يا ضرغام السلطنه و غيره نبود. دکتر هومن یوسفدهی 1401/06/13
با سلام ضمن تشکّر از همه عزیزانی که به کار جمع آوری اطّلاعات میدانی می پردازند، باید یادآور شوم که در ثبت وقایع تاریخی ملاحظاتی وجود دارد و به همین خاطر باید در انتشار اطّلاعات تازه یاب، آن هم اطّلاعاتی که یکصد سال پس از واقعه‌ از نسل سوم و چهارم حاضران به دست می‌آید، تأمّل کرد و به نحوی باشد که نقاط تاریک موضوع را روشن کند، نه اینکه بر پیچیدگی های آن بیفزاید. برای مثال در خصوص نحوه شهادت میرزا کوچک خان یک روایت بی‌واسطه و روایت‌هایی با واسطه (یک و دو واسطه) وجود دارد که به اندازه کافی مبهم و سؤال‌برانگیز هست و باید با قرائن و اسناد تأیید شود. بنا بر این روایت‌های افواهی نسل‌های بعد که اساس آن گفته‌های معمّرین و احتمالاً یک کلاغ و چهل کلاغ است، بیشتر به کار مورّخین می‌آید که می توانند سره را از ناسره جدا کنند و به روشنتر کردن موضوع بپردازند و انتشار عام آن کمکی به تاریخ نهضت جنگل نخواهد کرد؛ بلکه ممکن است گزاره‌هایی نادرست را در اذهان مردم بنشاند که پاک کردن آن به راحتی ممکن نیست. البتّه این موضوع را به عنوان یک راهبرد برای کانال میرزایی‌ها پیشنهاد می کنم و گرنه به هیچ وجه قصدم انتقاد از بیانات دوست و همکار محترم و شاعر گرامی جناب دکتر سجّادی نیست. بخصوص که اطّلاع ایشان از عدم حضور سیّد اسدالله سجّادی در آن زمان از زبان اهل بیت آن مرحوم از نظر تاریخی بسیار مهمّ است. موفّق باشید! دکتر هومن یوسفدهی ۱۴۰۲/۰۴/۲۸
سلام . جناب دکتر هومن . به یک نکته کلیدی اشاره نمودند. وآن این است شما در کمتر جنگی سراغ دارید که تمام اعضاء خانواده . حتی زن وبچه ات در پهنای میدان نبرد باشند ولی در نهضت جنگل خانواده حسن خان وایل آلیان با اعضاء خانواده‌شان .حضور میدانی داشتند وقتی چند دهه پیش باغچه های جلوی حیاط خانه های قدیمی برای سبزی کاری شخم زده میشد گلوله وفشنگ های جنگی بعضا یافت می شد . این موضوع نشان می دهد که جنگ به صحن وسرای ایل آلیان کشیده شده بود مجید آلیانی ، نوه ملا جعفر آلیانی (منشی مخصوص معین الرعایا) @mirzaeihaa
با درود و عرض ادب و احترام با کمال میل منتظر انتشار روایت دست اول امان الله زندش هستیم ... امیدواریم هر چه زودتر کتاب ایشان را منتشر نمایید ... میرزایی‌ها اما برای روشن شدن این موضوع سراغ افراد صاحب صلاحیت رفته و می رود. حتی سراغ امان الله زندش هم رفتیم . صرفا به خاطر روشن شدن این موضوع ... یکسال تمام وقت و انرژی برای یافتن کتاب شادروان زندش صرف نمودیم و درست در دقیقه آخر مطلع شدیم که کتاب ایشان دست شماست... طی گفتگویی که با خود شما داشتیم متوجه شدیم که حتی یک گروه تشکیل داده اید تا دستخط و اصطلاحات تالشی زندش را بخوانند و خوشبختانه دغدغه اصلی شما هم انتشار بدون سانسور کتاب زندش بود ... بنابراین پس از اینکه دیگر مطمئن شدیم تا زمان انتشار کتاب زندش، دسترسی به خاطرات ایشان برای ما مقدور نیست، سراغ فردی صاحب صلاحیت رفتیم .. بر کسی پوشیده نیست که خاندان سجادی از ابتدا تا به حالا صاحب صلاحیت ترین افراد برای اظهار نظر درباره نحوه شهادت میرزا هستند ... این موجب افتخار ماست که سراغ این خاندان رفته ایم و پیگیر اصل ماجرا شده‌ایم ... میرزایی ها در این زمینه خود را مستحق شماتت نمی داند ، این باعث شماتت است که چرا پژوهشگران دیگری تا بحال سراغ این خانواده نرفته اند! ... بنابراین نظر آقای سید عباس سجادی را پس از ۱۰ ماه از تاریخ مصاحبه منتشر کردیم و خودمان هم نیک می دانیم که بر اثر روایت‌های سینه به سینه، جزئیات نحوه شهادت میرزا ممکن است تغییر کرده باشد ... اما تا به اینجا برای ما مسجل شده که این قزاقها بودند که سر میرزا را بریدند، نه کس دیگری از اهالی اسکستان یا هر جای دیگر... میرزاییها برای اثبات این باور حاضر به مناظره است ماییم و نوای بی نوایی بسم الله اگر حریف مایی با احترام : سخایی ۱۴۰۲/۰۴/۲۸ @mirzaeihaa
با سلام. در این زمینه البته تلگرافی هم از میرپنج محمّد قلی خان "رئیس قوای نظامی گیلان" خطاب به رضاخان طی تلگرافی صادر شده که در کتاب گزارشات کنسولگری بریتانیا ترجمه غلامحسین میرزا صالح آمده است: او زمانی این تلگراف را فرستاده که سر میرزا در دفترش حاضر بوده و نعش گائوک هم کماکان در گردنه گیلوان افتاده بوده است و آنها را هم در گزارش خود آورده و حتی به حادثه شهادت میرزا نعمت الله آلیانی هم در تعقیب و گریزیها اشاره کرده است. امّا او در این تلگراف میگوید پس از درگیری میان طارمیها و طالشها سر میرزا توسّط طالشها جدا شده که سپس قزاقها رسیدند و سر میرزا را از طالشها تحویل گرفته و به رشت حمل کرده اند و حتی میگوید: اکنون سر میرزا در دفتر حاضر است و هر گونه امر بفرمائید عمل می شود. در این گزارش خبری از حضور نفرات عظمت خانم و یا حتی خالو قربان نیست و بعید است اصلاً آنها هنگام واقعه در آنجا حضور داشته باشند و یا اگر بوده اند ممکن است در خود واقعه سر بریدن حضور نداشته اند. سید رضا جلالی ...................... روایت خاندانی که دوست دار میرزا هستند و مثل خود شما از سادات جلیل القدر عصمت و طهارت هستند کجا و روایت دشمنان قسم خورده میرزا کجا ؟ بهر حال روایت خاندان سجادی اینگونه است ممنون از پیام ارزشمند شما ❤️🙏 تبادل نظرات ..................... بله، ولی خب این یک گزارش دسته اوّل است که از قزاقان حاضر در صحنه به میرپنج محمّد قلی خان رسیده و از آنجا به رضاخان گزارش می شود. در گزارشات نظامی آن هم به مقامات مافوق به علّت حساسیّت بالا معمولاً دقت زیادی به عمل میاید و آنها در گزارش خود حتی نسبت به کشتن نعمت الله آلیانی و اینکه او داماد حسن خان کیش دره ای بوده نیز اشاره کرده اند و باز اگر خود قزاقها مرتکب جنایت بریدن سر میرزا میشده اند آنرا هم با کمال افتخار در بوق و کرنا میکرده اند تا جایزه و انعام و یا پست و مقام بهتری نصیبشان شود. البته در نقل آقا سیّد عباس سجّادی که شما گذاشتید نیز حضور آقا سیّد مظفر و نفراتش به هنگام بریدن سر میرزا دیده نمی شود و گفته شده که سیّد مظفّر پس از اطلاع از بریده شدن سر میرزا در خانقاه به آنجا رفته و کار تدفین پیکر مطهر را انجام داده. در هر حال کار شما در تحقیقات میدانی جهت روشن شدن زوایای مختلف نهضت بسیار ارزشمند و قابل تحسین است. سید رضا جلالی .................. با درود مساله این است اصلا قزاقها نمی توانستند کشتن و بریدن سر میرزا را به خود منسوب کنند و حتی نمی خواستند که بریدن سر وطن پرستی چون میرزا کوچک خان را به دست قزاقها معرفی کنند .... قزاق یعنی کسیکه از رضا خان دستور می گیرد و این یعنی اینکه کشنده میرزا و برنده سر میرزا همیشه باید در هاله ای از ابهام باقی می ماند ... چرا که خود رضا خان و حکومت پهلوی به خوبی می دانست که در حافظه مردم نحوه شهادت میرزا با شهادت حضرت امام حسین علیه السلام همزاد پنداری شده و می شود بنابراین طبیعی بود که برنده سر میرزا هم با یزید همزاد پنداری می شود... بنابراین همواره برنده سر میرزا را مخفی می کرد تا قزاقها و در باطن رضا خان تطهیر شود ... تبادل نظرات ................ سلام و عرض ادب مجدد. ای کاش لااقل به همین اندازه ای که شما اشاره کردید ملاحظه میکردند و غیرت داشتند ولی خب ما میبینیم که بعدها سر میرزا را هم در باغ سبزه میدان و هم در منطقه انبار نفت در رشت چندین روز به نمایش گذاشتند و حتی محمد علی گیلک مطلبی را در کتاب خود نقل کرده که سر مطهّر را در محله های مختلف فومن نیز گرداندند و بعدها هم که خالوقربان سر مطهّر را به تهران برد از مقربین رضاخان گردید. بعید است قزاقان و دولتمردان اصلاً به چنین ارزشهایی که شما میفرمائید پایبند بوده باشند، خدا رحمت کند پدربزرگ ما را که میگفت وقتی سر مطهر را به باغ سبزه میدان آورده بودند ما حتی جرأت گریه کردن را هم نداشتیم و گریه ها را حبس کرده بودیم چون واقعاً چنین منظره رعب انگیزی را به وجود آورده بودند. سید رضا جلالی ............... روح پدر بزرگ شما شاد و قرین نور و رحمت .... این اظهارات ایشان خود شاهدی است بر ادعای ما ❤️🙏 تبادل نظرات
آن مطلبی که پدر بزرگ ما در آن واقعه گفته بود برای من خوب جا نیفتاده بود و در فکرم این بود مگر چه اتفاقاتی در سبزه میدان افتاده بود که حتی نمیشد گریه کرد، مرحوم فخرایی و اسماعیل خان و دیگرانی هم که خاطرات خود را منتشر کرده اند ندیدم به این موضوع پرداخته باشند و فقط جریان انبار نفت را نقل کرده اند امّا بعدها دیدم که محمد علی گیلک مفصّل به موضوع باغ سبزه میدان پرداخته و آنرا کاملا نقل کرده و هر چه بوده از بی باکی و بی شرمی و نمایش فاتحانه قزاقان دولتی بوده است، آنها حتی در مقرّ نظامی با سربریده عکس یادگاری هم گرفتند که غیر از تصویری است که در انبار نفت گرفته شده است. غرض اینکه بی حیاتر از این حرفها بودند که جنایات خود را مخفی کنند و غایةالامر شاید بشود پذیرفت روی ملاحظاتی تنها نام بُرنده سرمطهّر مخفی بماند نه اینکه کلّ ماجرا را منکر شوند و اعمال بعدی آنها نیز کم از سربریدن نداشت و تماماً هتّاکی و بی حرمتی به تن و بدن میرزا بود. سید رضا جلالی
صدا ۰۰۱.m4a
16.33M
☝️صحبتهای مرتضی سخایی پژوهشگر نهضت جنگل در (نشست تخصصی مستند نگاری در برند سازی یاوران نهضت جنگل) 📆 ۱۴۰۲/۰۴/۲۸ 🔰 سالن اجتماعات مرکز اسناد و کتابخانه ملی استان گیلان 📌 درنگی بر شباهت‌های نهضت عاشورا و نهضت جنگل ♻️ تمثیلهایی از شخصیتهای نهضت جنگل و نهضت عاشورا @mirzaeihaa
با سپاس از دعوت جناب آقای دکتر جواد هادی زاده مدیر عامل محترم فرهنگسرای گردشگری بوم اندیش... امیدوارم شباهت‌های بی مانند دو نهضت عاشورا و جنگل در یک نشست علمی و تخصصی مورد بررسی قرار بگیره... بهترین زمان همین حالاست ... @mirzaeihaa
عکس پروفایل 😔 @mirzaeihaa
🏴 صله‌ي ميرزا کوچک جنگلي به مرثيه‌خوان عاشورا ◾️ مؤلف [سيد صفا موسوي] به خاطر دارم در سال‌های ۱۳۳۵ و ۱۳۳۶ هجری قمری مرحوم میرزا کوچک جنگلی در گوراب زرمیخ گیلان، عمارت و خانه مسکونی حاج سید رضی که از مالكين متنفذ و قدرتمند زمان بود سکونت داشت. مرکز حکومت میرزا در همین ساختمان بود. در ماه محرم، دهه اول عاشورا عموم قُراء اطراف گوراب زرمیخ دسته‌های عزاداری امام سوم شیعيان، حسين بن على (ع) را طبق رسم محلی، به خصوص در شب‌های تاسوعا و عاشورا و روز عاشورا به گوراب‌زرمیخ، مقابل بقعه سید ابراهیم حضور یافته مشغول عزاداری می‌شدند. هر يك از دسته‌ها که از مقابل عمارت حکومتی میرزا می‌گذشتند، قبلاً به حضور میرزا مي‌رسیدند. مؤلف جزء اطفال جلوی دسته، با برچم‌های سیاه اشعار زبر را می‌خواندیم: اندر عزای شاه شهیدان سرت سلامت میرزاکو چک خان سرت سلامت سالار گیلان سرت سلامت میرزاکو چک خان ... مرثیه‌خوان آن‌زمان به نام عيسى انتصاری که شاگرد زرگر و ساکن تَطَف بود، فعلا زنده است این جمله را ساخته و می‌خواند. مرحوم کوچک‌خان به هر يك از اطفال جلوی دسته، دو قران نقره احمدشاهی و به مرثيه‌خوان، ده تومان پول نقره می‌داد. 🏴🏴🏴 📚 منبع: تاريخ مکمل جنگل، ميرزاکوچک‌خان، نوشته سيد صفا موسوي، ص ۹ 🏴🏴🏴 🖤 🔰 🆔 @sahranevesht
محرم امسال یک جور دیگه است، امسال مخصوصا این دو سه روز اخیر صحبت از حضرت حسین علیه السلام و عاشورا دیگه مثل سابق نیست ... مخصوصاً برای ما گیلانیها دیگه خیلی سخت شده... به راحتی متهممون میکنن به هزار چی اما خدا رو شکر می‌کنیم که هنوز عشق به حسین در دل ما کورسویی داره و نمرده ... صحبت از این شخصیت مساوی شده با ننگ و برچسب و تهمت اما اعتقاد ما به حسین علیه السلام ربطی به هیچ حکومت و سیاستی نداره ، ما حقیقتاً حضرت حسین علیه السلام رو دوست داریم و براش حاضر به فداکاری هم هستیم ، تمسخر شدن و بی محلی کردن به ما خیلی حقیره در برابر اون مصیبتهایی که حضرت حسین علیه السلام کشیدن ... ما میرزایی‌ها همچنان هستیم بر آن عهدی که بستیم و این باور قلبی خود ماست و اونا که ما رو می‌شناسن خوب می دونن که راست میگیم ... والسلام ♻️ میرزا در محرم @mirzaeihaa
مسجد صاحب الزمان (عج) روستای زیده در زمین متعلق به حسن خان آلیانی(معین‌الرعایا) احداث گردیده است . این زمین توسط کربلایی بی‌بی فاطمه (همسر معین الرعایا) وقف مسجد شد ... @mirzaeihaa
حتی تا دهه پنجاه خورشیدی عمارت حسن خان آلیانی (معین‌الرعایا) در ایام محرم پذیرای دسته‌های عزاداری حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) بود... 📌 این عمارت در زلزله خرداد ۱۳۶۹ به کلی تخریب گردید و مالکین نیز نتوانستند آنرا بازسازی نمایند ... در حال حاضر خرابه‌هایی از آن وجود دارد که در تملک مالک خصوصی و وارثین حسن خان آلیانی است ♻️ توضیحات مجید جدی کاس احمدانی پژوهشگر نهضت جنگل @mirzaeihaa
سپاس از توضیحات مهندس مجید جدی کاس احمدانی عزیز @mirzaeihaa
🥀 مشهد اصلی میرزا کوچک خان جنگلی 🔰 امام زاده عینعلی علیه السلام در روستای خانقاه گیلوان خلخال 👈 توضیح در تصویر @mirzaeihaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمارت حاجی سید رضی در گوراب زرمیخ صومعه سرا که بعنوان مدرسه نظام جنگليها مورد استفاده قرار می گرفت... این عمارت حتی مشکل مالکیت خصوصی هم ندارد .. ♻️ ویدئوی میرزایی‌ها از مدرسه نظام جنگل @mirzaeihaa
☝️ادای احترام خانم دکتر عمرا خلیلویچ از کشور بوسنی و هرزگوین به میرزا کوچک جنگلی 🙏🫡 @mirzaeihaa
مرحوم آقاجان قاسمی از نظامیان قزاق حکومت دوره احمد شاه قاجار که در رشت خدمت میکرد و بعدها به نهضت جنگل پیوست واز همراهان میرزا کوچک گردید. وی از اهالی سراب آذربایجان شرقی بود که عاقبت در سال ۱۳۶۳ در سن نودو چهار سالگی فوت کرد.درتصویری برجای مانده از دوره نهضت جنگل که میرزا کوچک برای مذاکره با نماینده دولت مرکزی وکفیل وقت گیلان میرزا احمد آذری خویی درحال دست دادن است، تصویر وی در سمت چپ که مربوط به بهمن ماه سال ۱۲۹۸ خورشیدی است نیزدیده می شود. گفتنی است که ؛ در دوره نهضت حنگل علاوه بر اقوام گیلک و تالش که اغلب از منطقه فومنات بودند، به نام ونشان شماری از چهره های غیر گیلانی هم بر میخوریم که میرزا را در جنگ با استبداد داخلی و بیگانگانی چون روس تزار یاری می رساندند. 🔸گیلان قدیم @mirzaeihaa
یادی از شاهپور لوا مختاری و همکاری وی با نهضت جنگل هومن صدیقی / مندرج در شماره ۴۱-۴۰ مجله ی فرهنگ گیلان با وقوع جنگ نخست جهانی و نقض بی طرفی ایران از طرف دولت های روسیه و بریتانیا،میرزا کوچک خان جنگلی پس از مشورت و هماهنگی با اعضای ایرانی اتحاد اسلام اقدام به عملیات چریکی در جنگل های انبوه خزر نمود. پیرامون قیام جنگل و میرزا کوچک خان تاکنون چندین جلد کتاب و تعداد متنابهی مقاله انتشار یافته است. اما تاکنون کمتر سخنی از افسران نظمیه (شهربانی)رشت که به جمع یاران میرزا پیوستند ، به میان آمده است .افسران جان بر کفی که به جهت دفاع از میهن خود در برابر تجاوز بیگانگان راه جنگل را در پیش گرفتند. *سرتیپ شاهپور لوا مختاری از جمله افسران وطن پرست و آزاده ای بود که در اوان خدمت به قوای جنگل پیوست و تا واپسین دم به میرزا و آرمان های ملی گرایانه نهضت جنگل وفادار بود. تیمسار سرتیپ شاهپور لواء مختاری فرزند فضل الله خان لواء ملک و نوه ی دختری کریم خان مختار السلطنه در سال ۱۲۷۶ در تهران تولد یافت .تحصیلات ابتدایی و متوسطه ی خود را در مدارس تربیت و آلمانی با موفقیت به اتمام رسانده و همچنین به زبانهای فرانسه و آلمانی تسلط و اشراف کامل پیدا نمود. در دیماه ۱۲۹۳ وارد مدرسه ی پلیس که به توسط مستشاران سوئدی تشکیل شده بود، گردید و پس از یکسال با درجه آسپیرانی (ستوان سومی) به خدمت اداره ی نظمیه(شهربانی) در آمد. در ابتدای سال ۱۲۹۶ به همراه چند تن از افسران و صاحب منصبان نظمیه رشت به نهضت جنگل پیوست و در نزدیکی کسما در محلی بنام گوراب زرمخ مدرسه ی نظام جنگل را به ریاست ماژور(سرگرد) ویلیام فن پاشن آلمانی پایه گذاری کرد و به آموزش و تعلیمات نظامی جوانان پر شور و میهن پرست گیلانی همت گمارد. خبر همکاری افسران نظمیه گیلان با قوای جنگل انعکاس وسیعی پیدا نمود و برای سر آن ها جوایزی تعیین گردید. *در نیمه اول سال ۱۲۹۸ پس از نبرد در منطقه ی کاکوه و تحمل تلفات و تزلزل روحیه افراد به همراه تنی چند از همقطاران خود نظیر نایب اول(ستوان یکم ) نصرت الله خان آزاد راد از جنبش جنگل جدا می گردند."صادق خان کوچکپور که او هم یکی از همراهان این سفر است میگوید: روحیه افراد متزلزل شده کمترین شعاع اعتماد و اطمینان بآینده(به آینده) در دل هیچکس نمی درخشید .اگر نفری کشته میشد نعشش زمین می ماند و اگر مجروح میشد کسی نبود زخمهایش را پانسمان نماید.نه پزشکی نه داروئی نه غذائی و مهمتر از همه آنکه اصلا معلوم نبود به کجا میرویم بنابراین اگر فردی خود را از معرکه بیرون می کشید و یا در گوشه امنی پنهان میگرفت و یا اصلا تسلیم میشد مستحق سرزنش نبود چه فقدان تاکتیک و مشخص نبودن هدف و نداشتن امید بزندگی فردا،همه را بآستان(به آستان) مرگ میکشاند یک روز نصرت الله خان آزاد راد یکی از افسران جنگل جلوی میرزا را گرفت و به تعرض بوی گفت.« آقا میرزا _ کجا میخواهی بروی و چه میخواهی بکنی؟ اینهمه عقب نشینی برای چه؟ چرا دستور مقاومت و دفاع بما نمیدهی؟سربازانم همه گرسنه اند و روحیه شان را از عقب نشینی مداوم یکباره باخته اند[.] بچه( به چه) علت مقاومت در مقابل دشمن را از ما سلب کرده ای؟ این وضع برای ماها قابل قبول نیست». میرزا مجبور شد او را دلداری بدهد و باو(به او) بفهماند که جنگیدن با قواء دولت مصلحت نیست و یک نحو برادرکشی است و باید حتی المقدور از این عمل پرهیز کرد و متعاقب آن ناچار شد یک بار دیگر برای نفرات سخنرانی کند و بعد از سخنرانی که منطق عقب نشینیش را در مقابل نیروی دولت توجیه مینمود گفت: با این اوصاف هرکس با خیال ما موافق نیست یکقدم به پیش! عده زیادی از افسران و از جمله ی آنها نصرت الله خان( آزاد راد) یکقدم به پیش گذاشتند و میرزا وقتی همه را سان دید با دیدگان اشک آلود از یکایکشان خداحافظی نمود و فراخور وضع مالی آنوقت بفرد فردشان خرجی داد. چون میرزا کوچک از نامه ساعدالدوله اینطور استنباط نموده بود که نیت تعاقب کنندگان دستگیری شخص او است و اگر او بتواند خود را از مهلکه نجات دهد بسایر همراهانش آسیب نمیرسد لذا در آخرین سخنرانی چنین گفت: رفقا آنطور که من فهمیده ام مقصد دولت و نیروی تعقیب کننده ما دستگیری شخص من است و بنابراین مایل نیستم که شما برای خاطر من در زحمت و رنج باشید اجازه میدهم که بمیل خودتان هرجا که می خواهید بروید امیدوارم یکبار دیگر موفق شوم که لذت دیدارتان را درک نمایم ."(۱) * شاهپور خان لوا مختاری و نصرت الله خان آزاد راد مدتی بعد از این جریان در اختفا به تهران باز می گردند ولی چون فرار و زندگی مخفیانه را در شأن خود نمی بینند خود را به نظمیه (شهربانی)مرکز معرفی می نمایند و پس از تحمل چند روز بازداشت عفو عمومی این افسران از طرف دولت صادر می گردد. @mirzaeihaa
مختاری در خاطرات خود می نویسد: ".. در سال ۱۲۹۸ در تهران پس از بازگشت از گیلان و سفر جنگل با رفقا تدریجا دور هم جمع میشدیم و باوضاع نابسامان مملکت تأسف میخوردیم چندتن از رفقا بخدمت ژاندارمری رفته و من و آزاد راد را نظمیه تهران به مرحوم احمد علی خان زند که بریاست نظمیه اصفهان میرفت معرفی و پس از تهیه مقدمات مسافرت در آبان ۱۲۹۸ باصفهان رفتیم ."(۲) روزنامه ی میهن در تاریخ ۹ آبان ۱۲۹۸ با چاپ مطلبی تحت عنوان باز هم ورود می نویسد : "آقای احمد علی خان رئیس محترم تشکیلات نظمیه اصفهان با چهار صاحب منصب و رئیس تأمینات در هفته گذشته وارد اصفهان گردیدند." (۳) * شاهپور مختاری بلافاصله پس از ورود به اصفهان با هماهنگی و مشورت ماژور احمدعلی خان زند به تأسیس مدرسه ی پلیس در باغ ستاره ی صبح اصفهان واقع در چهار باغ (ابتدای خیابان میرفندرسکی کنونی) مبادرت ورزیده وبا تعلیم افسران قدیمی و نیروهای جدید ، به مطابقت نظمیه اصفهان با برنامه و تشکیلات سوئدیها مبادرت می نماید. روزنامه اختر مسعود اصفهان به تاریخ ۱۳ دلو (بهمن) ۱۲۹۸ در این باره چنین می نویسد : "عمارت چهل ستون سه ساعت بغروب مانده روز چهارشنبه ششم شهر حال(ماه جاری) و عده آژانی که تقریبا هشتاد و پنج نفرند و دو ماه کسری است که در مدرسه تحصیل مینمودند از برای نمایش در عمارت چهل ستون با لباس های خیلی آراسته حاضر گردیده ....و در حضور آقای سردارجنگ حکمران حکومت جلیله و عموم روسأی دوایر دولتی و سرداران محترم بختیاری و شاه زادگان عظام و اعیان و اشراف مشغول نمایش شدند و این عده بدو دسته تقسیم گردیده یکدسته مشغول ژیمناستیک شده و قریب یکساعت با نهایت چابکی و چالاکی انواع و اقسام بازیرا(بازی را) را نمایش دادند و کاملا از عهده وظایف خویش برآمدند و سپس دسته دیگر با تفنگ شروع بمشق نظامی کرده متجاوز از یکساعت جمیع فنون نظامی را بطوریکه اسباب تعجب و تحیر حاضرین گشت معمول داشتند و پس از فراغت از نمایش مورد تمجید و تحسین حکومت جلیله و آقایانی که شرف حضور داشتند گردیده........ ما زحمات و خدمات ماژور احمدعلی خان و آقای عبدالحسین خان و شاپور خان و سایر رؤسای محترم نظمیه را تقدیر شایان نموده و موفقیت ایشان را در اصلاح کلیه امورات نظمیه را از خداوند متعال مسئلت نموده ..."(4) با انتصاب سرهنگ احمدعلی خان زند به ریاست نظمیه آذربایجان در اردیبهشت ماه سال ۱۳۰۵خورشیدی، وی سلطان شاهپور خان مختاری و سلطان نصرت الله خان آزاد راد را پس از حدود ۷ سال اقامت در اصفهان به همراه خود به آذربایجان می برد . روزنامه ارژنگ در این باره چنین می نویسد :"آقای سرهنگ احمدعلی خان رئیس نظمیه آذربایجان تغییر ماموریت یافته و چند روز است حرکت نموده اند آقایان سلطان نصرت الله خان و سلطان شاپور خان بتقاضای ایشان نیز مأمور آذربایجان شده اند."(5) در خرداد ماه سال ۱۳۰۸ سرهنگ فضل الله آقا خانی به ریاست نظمیه استان فارس منصوب میگردد و سلطان شاهپور خان مختاری و سلطان سید اشرف خان ناظمی را با خود به شیراز می برد . روزنامه اخگر اصفهان ، شماره ۱۲۸ به تاریخ دوم خرداد چنین می نویسد: ".. سرهنگ فضل الله خان آقا خانی ،رئیس نظمیه اصفهان ،به محل ماموریت جدیدی رفت .."(6) * حضور سرهنگ فضل الله خان آقا خانی و سلطان شاهپور خان مختاری و سلطان سید اشرف خان ناظمی تقریبا مقارن با قیام عشایر بویر احمدی استان فارس علیه نیروهای دولتی، می گردد. سرهنگ آقا خانی تا آذر ماه سال ۱۳۰۹ در این سمت باقی مانده و با انتصاب سرتیپ فضل الله زاهدی به ریاست تشکیلات نظمیه مملکتی به ریاست اداره ی زندانها و همچنین ریاست مدرسه پلیس تهران منصوب می گردد. بین سالهای ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۲ پاسیار دوم مصطفی راسخ و پاسیار دوم(سرهنگ دوم) حسن سهیلی به ترتیب عهده دار ریاست نظمیه استان فارس می گردند تا اینکه در سال ۱۳۱۲ شاهپور خان لوا مختاری با درجه یاوری(سرگردی) به ریاست نظمیه استان فارس منصوب گردیده و سلطان سید اشرف خان ناظمی را به ریاست پلیس (رئیس اداره ی سرکلانتری های ) شیراز مفتخر می نماید( به نظر در سال ۱۳۱۰ یاور شاهپور مختاری برای مدت چند ماه به ریاست نظمیه ملایر نیز منصوب گردیده و مجددا به استان فارس احضار می گردد) سالهای ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ سالهای پر التهابی برای مردم شیراز و شهربانی شیراز بود خصوصا برای یاور شاهپور مختاری رئیس شهربانی و سلطان سید اشرف ناظمی رئیس پلیس شهر ،جنایات متعددی که روی می داد و مفقود شدن شک برانگیز زنان جوان ، تا اینکه در سال ۱۳۱۳ با پیگیری های سرگرد مختاری و تلاش شبانه روزی سلطان ناظمی و پرسنل کلانتری ۲ شیراز و ماموران اداره ی تأمینات پرده از روی این جنایت برداشته می شود و علی وکیلی معروف به سیف القلم مخوف ترین قاتل سریالی قرن اخیر به دام ماموران نظمیه گرفتار می شود. @mirzaeihaa