#روضه_قمر_بنی_هاشم
#حضور_امام_زمان سلام الله علیهما
قسمتی از ماجرای تشرف مرحوم محمد علی فشندی:
⚪️...عرض کردم: آیا من حقیقتا دوستدار اهل بیت هستم؟ فرمودند: «آری، و تا آخر هم خواهی بود. اگر آخر کار شیاطین بخواهند فریب دهند، آل محمد(سلام الله علیهم) به فریاد میرسند».
پرسیدم: آیا امام زمان(سلام الله علیه) در این بیابان تشریف میآورند؟ فرمودند: «امام الان در چادر نشسته است»!
من با همه این نشانه ها و قرینه ها باز متوجه نشدم. به نظرم رسید منظور این است که امام اکنون در چادر مخصوص خود نشسته اند.
دوباره پرسیدم: آیا فردا امام با حاجیان به عرفات میآیند؟ فرمودند: «آری» عرض کردم: کجا میروند؟ فرمودند: «جبل الرحمة»
دوباره عرضه داشتم: اگر رفقای کاروان بروند، امام را میبینند؟ فرمود: «میبینند اما نمیشناسند!»
عرض کردم: فردا شب امام زمان(سلام الله علیه) به چادر حاجیان هم سر میزنند و عنایتی میکنند؟
🔻فرمود: «در چادر شما، آنگاه که روضه عمویم عباس(سلام الله علیه) خوانده میشود میآید».
بعد از این سخنان و پاسخ به این سؤالها، آقا برخاستند تا از خیمه خارج شوند. در این حال رو به من نموده فرمودند: «حاج محمد علی! شما امسال به نیابت از کسی حج میگزارید؟»
عرض کردم: خیر آقاجان! فرمودند: «میشود از طرف پدر من امسال نیابت کنید». عرضه داشتم: بله آقاجان!
در این حال دو اسکناس صد ریالی سعودی به من مرحمت کردند و فرمودند: «این پول را بگیر و حج امسالت را به نیابت پدر من انجام بده!»
پرسیدم: آقا نام پدر شما چیست؟ فرمودند «حسن!» عرض کردم: نام خودتان چیست؟ فرمود «سید مهدی!»
آقا را تا دم چادر بدرقه کردم. در این وقت آقا برای معانقه و روبوسی جهت خداحافظی برگشتند و با هم معانقه ای کردیم. خوب به یاد دارم که خال طرف راست صورتش را بوسیدم. آقا دوباره مقداری پول خرد دیگر به من مرحمت کردند و فرمودند: «این پول ها را نیز به همراه داشته باش و برگرد!»
عرض کردم: آقا جان من شما را کی و کجا ملاقات خواهم کرد؟
فرمود:
🔻«وقتی که حاجیان نماز مغرب و عشای خود را خواندند و مداح کاروان شروع به ذکر مصیبت عمویم قمر بنی هاشم(سلام الله علیه) کرد من به چادر شما میآیم»...
📚آب حیات، به نقل از آیت الله ناصری حفظه الله
🆔️ @misagallah313