مراقبه-۱
تا به اینجا رسیدیم به اینکه؛ قرآن ما را توجه میدهد که از جهات مختلف، تحت مراقبۀ دقیق و شدید هستیم و لحظهبهلحظه حركات و همۀ کارهای ما به وسیلۀ ملائكه تبدیل به شخصیت دیگری میشود و بعد از پایان عالم دنیا و جداشدن از بدن مادی، بر اساس همان كارها زندگی پیچیدۀ جدیدی شروع میشود. حتی قرآن میفرمایـد: هیچ لفظی از شما صادر نمیشود؛ مگر اینکه مأموری هست كه آن را ثبت میکند. توضیح دادیم كه منظور از نامۀ اعمال، وجود كاغذ و طومار و قلم و... نیست.
اگر افق فكری ما، در پهنه هستی، اینچنین باز شود و پیوستگی دقیق و بسیار حساس این عالمها را توجه كنیم، خودبهخود، حالتی در ما پیش میآید كه ما هم مراقب اعمال خودمان میشویم. این مطلب در قرآن به صراحت امر شده و یكی از ضروریات زندگی است. این مراقبه، زیربنا و ركن اصلی زندگی ما در سیروسلوك و حرکت به سوی معنویات است. منهای این مراقبه، هر دستورالعملی با هر قدرت مجاهدهای انجام دهیم، آثار آن ظهور پیدا نخواهد كرد.
در سوره حشر، آیه 18 میفرماید:«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوااللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّاللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ». اى كسانى كه ایمان آوردهاید، تقوای الهی پیشه کنید و هر كس باید بنگرد كه براى فرداى خود، از پیش چه فرستاده است و تقوای الهی پیشه کنید؛ در حقیقت، خدا به آنچه مىكنید آگاه است.
از اول تا آخر همه درباره مراقبه است.
اولاً خطاب به مؤمنین است؛ زیرا تا کسی وارد وادی ایمان نشود و افق فكری او در پیوستگی این عالم (دنیا) با عالم غیب باز نشود، اینگونه مطالب برای او قابل درک نیست و چهبسا مسخره هم بكند. مانند بچهای كه به كلاس اول رفته و چون نمیتواند پیوستگی مطالب مطرحشده در كلاس را به زندگی بیست سال آیندۀ خود ربط دهد؛ بالاترین پیروزی برای او این است كه مثلاً روی صندلی تازه بنشیند یا زور بگوید و صندلی جدیدی بگیرد یا در بهترین كلاس بنشیند و در ورزش، كاپیتان شود. یعنی به لذتهای محدود این دوره دلخوش میكند.
ادامه دارد...
#چیستی_انسان
#حقیقت_خود
#نظام_هستی
#مراقبه
#جهاد_تبیین
https://eitaa.com/misagh_ba_ghalam
مراقبه_۲
بنابراین؛ قرآن، كسانی را خطاب قرار میدهد كه ایمان آوردهاند:«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوااللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّاللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ».
در این آیه، تقوای الهی را دو بار تكرار میكند: اولی انجام وظیفه است؛ یعنی انجام واجبات و ترك محرمات: «وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ» باید نفس به آنچه فرستاده است، توجه كند.
اگر انسان تقوای اوّلی را پیشه كند، قابلیت پیدا میكند به نفس و فطرت خود برسد و این نفس توجه كند كه من این هیکل و جسم نیستم. یعنی آنقدر مجاهده كند كه به حقیقت خود برسد. مجاهدهای سخت، اما ضروری است.
الآن نمیتوانم حس كنم كه منم كه میبینم؛ بلكه به چشم توجه میكنم. حداكثر اگر كمی از علوم دبیرستانی بلد باشم، میگویم مركز بینایی در مغز است! اما نمیتوانم بفهمم كه من میگویم، من میشنوم. چشم و گوش و سایر حواس بدنى هیچیك درك و شعور ندارند، چشم نمىبیند و گوش نمىشنود؛ بلكه وسیلۀ دیدن و شنیدن را براى نفس آماده مىسازد.
اگر انسان، ایمان و توجه اولی پیدا كند؛ آنگاه آن ایمان اولی را در ترك محرمات و انجام واجبات جدی بگیرد، کمکم میتواند به حقیقت برسد. راه دور و درازی نیست. راهی بسیار نزدیك و مستقیم و شدنی است؛ من را احساس خواهد کرد. «وانّ الراحِلَ الیك قریبُ المسافه وانّكَ لا تَحتَجِبُ عن خلققك الّا ان تَحجُبَهم الاعمالُ دوننك» و هركه به سوی تو سفر كند، راهش بسیار نزدیك است و تو از نظر بصیرتِ خلق پنهان نیستی؛ جز آنكه اعمال آنها حجاب از شهود جمالت گردیده است. (دعای ابوحمزه ثمالی)
وقتی به حقیقت نفس رسید، این نفس باید توجه پیدا كند؛ یعنی حقیقت خود انسان باید توجه پیدا کند كه: «ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ» به آنچه فرستاده است برای فردا.
اگر انسان به چنین رشدی برسد و مشاهده كند كه اعمال او به حقایق حساستر و بالاتری تبدیل میشود؛ آنوقت جدی و حساس خواهد شد، چون اهمیت آن را میفهمد. و در نهایت مثل كسی است که کالای با اهمیتی درست میكند و اهمیت آن را می داند، بعد از پایان کارش، دوباره آن را بررسی میكند كه نكند اشكالی داشته باشد. این همان تقوای دوم است «وَاتَّقُوا اللَّهَ» که با دید مشتری ریزبین به آن نگاه می¬كند؛ نگاهكردنی برای اصلاح نواقصی كه احیاناً وجود دارد.
در رحم مادر، خودم اختیار دخالت در ساختار این جسم را نداشتم، اما الآن اختیار دست خودم است. آنجا من كارهای نبودم، بالأخره هرچیزی ساخته شد، چند روز بعد، خاك میشود! اما الآن من برای زندگی آن عالم، دوست زیبایی درست میكنم. باید توجه كنم كه این دوست خیلی باوفا باشد، ثابتقدم باشد و وسط راه، من را رها نكند. باغی كه برای آن عالم درست كردهام را درست بررسی كنم. الآن دست خودم است. اگر از باطن رسیدم، دیگر نمیگویم کار خیر انجام دادم و تمام شد! یکبار كار خیر كردم، چند بار بررسی میكنم، نكند آفت داشته باشد، نكند از بین برود و....
چنین انسانی از عُجب، غرور، خودبرتربینی، توقّعات طلبكارانه از خدا و هر چیزی كه عمل صالح را بعد از انجام تهدید میكند، به دور است.
«إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» و خدا هم مراقب ماست.
#چیستی_انسان
#حقیقت_خود
#نظام_هستی
#مراقبه
#جهاد_تبیین
https://eitaa.com/misagh_ba_ghalam
گامهای نخستین حرکت به سوی خدا
#مراقبه؛ اصل و ریشۀ حرکت به سوی خدا است؛ پس حداقل دو كار باید انجام دهیم:
1– همه گناهان خود را كه از اول انجام دادهایم، با استغفار شروع به پاککردن كنیم. مرحلۀ بعد، ترك محرمات و انجام واجبات است؛ نه مستحبات؛ زیرا گاهی مستحبات از ناحیۀ شیطان است که ما را به خود مشغول كند و از وظایف اصلی بازدارد. هر كجا نفس، هوس مستحب كرد، آن را کنار بزنیم؛ زیرا قبل از آن، انجام واجبات مهم است. وقتی قدرت معنویات با انجام واجبات و ترک محرمات زیاد شد، باید به انجام مستحبات و ترک مکروهات پرداخت؛ آنهم در حد متوسط؛ زیرا نباید نفس را تحت فشار گذاشت؛ بلكه باید همۀ لذایذ را بهصورت اعتدال (طبق قوانین دین) به او داد. که اگر اینها به تدریج انجام گیرد، كار به جایى میرسد كه نفس در اطاعت ما قرار گیرد.
2 – کار بعدی تمركز ذهن است كه آرامآرام ما را به تفكر و توجه میرساند. فعلاً در تمركز ذهن كار كنیم؛ صبح كه از خواب بلند شدیم، به همان مسائل خواب و رؤیا و... كه در جلسات گذشته مطرح شد توجه كنیم كه من هیچ قدرتی ندارم، هر صبح من را مثل كارگری به این عالم میآورند و هر شب میبرند. اگر صبح بیدار شدیم و احساس كردیم كه ما هم كارگری برای آفرینش نظام بالا هستیم، همانجا تصمیم میگیرم و اهمیت مأموریت خود را درك میكنیم كه تشكیلات خلقت به ما سپرده شده است؛ با چنین احساسی از خدا كمك خواهیم خواست.
این تصمیم صبح، انرژی اولیه ایجاد میكند و در مراقبه روزانه اثر دارد.
وقتی كسی را هُل میدهید، در جوی آب میافتد و خیس میشود. حتی نمیتواند چند سانتیمتر بپرد تا در جوی نیفتد؛ زیرا اراده نكرده بود و انرژی لازم را نداشت. اما وقتی ارادۀ پرش از جوی میکند و خوب دقت كند، انرژیهایی میمكد و در عضلات خود میدَمد كه غیر از انرژی غذا است. عقب میرود و یک متر آنطرف جوی میپرد، هیچ مشکلی هم برایش پیش نمی آید.
«وَ لَكَ یا رَبِّ شَرْطِی أَلَّا أَعُودَ فِی مَكْرُوهِكَ، وَ ضَمَانِی أَنْ لَا أَرْجِعَ فِی مَذْمُومِكَ، وَ عَهْدِی أَنْ أَهْجُرَ جَمِیعَ مَعَاصِیكَ»؛ و شرط و قرار من با تو اى پروردگارم آن است كه به ناپسند تو باز نگردم و ضمانتم آن است كه در نكوهیدۀ تو رجوع ننمایم (دوباره گناهى به جا نیاورم) و پیمانم آن است كه از همه گناهان تو دورى نمایم. (الصحیفة السجادیة، ترجمه و شرح فیضالاسلام، ص209)
ارادۀ اولیه خیلی مهم است، اگر نباشد، نمیشود. پس باید فرد در حالت خوابیده یا نشسته، در همان بیداری اول صبح، به عالم رؤیا و به هیچچیزبودن خود بیندیشد و سپس همۀ ارادهاش را جمع كند كه من تا شب، یك عالم جدید و فوقالعاده پیچیدهای را میسازم كه آن هم در عالم دیگر، خودم خواهد شد؛ لذا تصمیم میگیرد و انرژی میگیرد و آنگاه از جا بلند میشود. یك حالت توجه پیدا میشود كه آن حالت توجه، خیلی عجیب است و کمکم اثرش را میگذارد و انسان خودش در خودش جمع میشود و مراقبه روزانه ادامه مییابد. اول سخت است، به این شكل كه فراموش میکند یا خسته میشود كه آن هم به دلیل بدآموزی است؛ اما کمکم توجه از چند دقیقه فراتر میرود و خستگی هم ایجاد نمیشود.
وقتی فرد در خودش تمركز میكند، چه قیامت و غوغایی میشود. اصلاً دوباره متولد میشود. مانند اینکه وقتی اشعه خورشید در كانون عدسی جمع میشود تحول عظیمی ایجاد میكند. اشعه خورشیدی كه در مدت 10 ساعت یك پرده را هم گرم نمیكرد، با تمركز در نقطه كانونی، به جایی میرسد كه یک چوب ضخیم را هم میسوزاند، اما وقتی پخش شود، هیچ میشود.
حواس پنجگانه از یک طرف و نبود تمركز درون از طرف دیگر، انسان را پخش میكند و از همان اول صبح هیچ میشود.
این تمركزكردن اولیه، مجاهده میخواهد، اما شدنی است، دستور قرآن است: «وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ».
اصلاً خلق شدیم برای این راه، غیر از این راه، واقعاً زندگی بچهگانه است. تنها فرقش این است كه آن بچه به آن كفش قرمز مشغول است و من هم به یکچیز دیگر، اما هر دو از حقیقت خود بیخبریم!
#چیستی_انسان
#حقیقت_خود
#نظام_هستی
#مراقبه
#جهاد_تبیین
https://eitaa.com/misagh_ba_ghalam
پیوستگی ملک و ملکوت در انسان
من زیر نظر نیروهای خاصی #مراقبه میشوم؛ #مراقبهای بسیار دقیق. جزئیترین حركات من، كنترل و ضبط میشود و تبدیل به شخصیت باطنی دیگری میشود؛ همان شخصیتی که بعد از مرگ خواهم داشت. اما مشكل اصلی من این است كه خودم، نامه اعمالم و نیروهای مراقب را جدا از هم تصور میكنم. ملائكه را یك موجود مستقل، خود را یك موجود مستقل و نامه اعمال را هم یك طومار جداگانه تصور میکنم. اگر بتوانم حقیقت خود و اعمال و پیوستگی بین این دو با ملائکه مأمور را درك كنم و به اینجا برسم که خودم با اعمالم شخصیت عالم بعدی خودم را میسازم، قدرت عظیمی در توجه به مراقبه در خودم ایجاد میكنم.
من، چه بخواهم و چه نخواهم، تحت این مراقبه هستم؛ اما این دیدگاه، آن بینش سطحی كه من و ملائكه و واجب و حرام و... هركدام، جدا از هم هستیم را از بین میبرد و به یك دید واقعی تبدیل میكند.
اما #مراقبه چیست؟
#مراقبه حالتی است كه انسان را به خودش و عمل خودش متمركز می كند. در زندگی هم چنین حالتی پیش آمده، اما توجه نكردهایم كه چگونه انسان، خودش به عمل خودش، توجه می كند.
مثلاً وقتی در شب به یك ساختمان ناآشنا وارد میشویم که چراغها روشن است، راحت و بدون دغدغه راه می رویم. اما وقتی دو، سه پله بالا رفتیم و برق قطع شد و تاریكی محض شد؛ احتمال هرگونه خطر هم هست؛ در این حالت متوجه پا و دستمان میشویم که کجا و روی کدام پله میگذاریم؛ زیرا به آن محیط آشنا نیستیم. چه حال و احساسی در ما پیدا میشود؟ آن حالت و احساس همان مراقبه است؛ البته مراقبۀ مقدماتی. وقتی متوجه شوم كه در تاریكی هستم، بیشتر توجه میکنم كه پایم را كجا بگذارم، دستم را كجا بگذارم. اول به كارم تمركز می کنم، کمکم به خودم هم می رسم. ظلمات، تعبیر قرآن است: «یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ». به همین دلیل همیشه فكرم این است كه عملم را چگونه انجام دهم كه مطابق آن واجب باشد. چگونه انجام دهم كه مطابق آن حرام نباشد. پس میفهمم كه باید یكسری واجبات و محرمات را كامل بشناسم که از روی جهل و نادانی از حقایق محروم نمانم.
وقتی کودکی زیاد شکلات میخورد و مسواک نمیزند، پدر و مادر به او میگویند اگر مسواک نزنی، دندانهایت عفونت میکند و درد میگیرد. آن کودک بیتوجه به این حرف، کار خودش را میکند؛ نمیتواند بفهمد كه این نتیجۀ طبیعی عمل او و واقعیت است؛ نمی تواند پیوستگی خلقت خودش را با سلامتی درك كند؛ نمیتواند بفهمد که چه پدر و مادر بگویند و چه نگویند، این کار اثر خودش را میگذارد؛ بنابراین وقتی پدر و مادر نیستند، ده تا شکلات میخورد، مسواک هم نمیزند. اینها شبیه آیین نامه رانندگی نیست كه انسانها برای سلامتی وضع کردهاند. وقتی میگوییم غذای داغ، یخ، شیرینی و ترشی زیاد نخور، به سلامتی خودت و دندانت آسیب نزن، به این دلیل است که این قوانین، قوانینی در آفرینش و خلقت انسان است. من هم هنوز مثل آن کودک خیال میكنم پیامبر و واجبات و محرمات و... از هم جدا هستند. اما اگر بدانم همینکه عملی انجام میدهم، نظام خلقت كار خودش را میکند؛ دیدگاه من، غیر از آن دیدگاه قبلی خواهد شد. آنگاه احكام دین، قوانین قراردادی جعلی نخواهد بود و من تلاش خواهم كرد مطابق قوانین رفتار كنم. اگر آن کودک هم قانون سلامتی را بفهمد؛ اگر تنهای تنها هم باشد، شکلات و شیرینی زیاد نمی-خورد و اگر خورد، فوراً مسواك میزند؛ یعنی خودش مراقب خودش است. اگر انسان این را بفهمد و درک کند، اینگونه به دین نگاه نمیكند كه زندگی من امری جدا است و برای اینکه آدم خوبی باشم، دین در حاشیه زندگی من است؛ بلکه دین را همۀ موجودیت خودش میبیند. آنگاه وقتی نماز میخواند، برای این نخواهد بود كه دیگران ببینند و...؛ دنبال احساسات و القای شیطان نیست؛ اینها کنار میرود؛ از خیلی چیزها آزاد میشود و در خلوت خودش با تمام وجود مراقب خودش است.
#چیستی_انسان
#حقیقت_خود
#نظام_هستی
#مراقبه
#جهاد_تبیین
https://eitaa.com/misagh_ba_ghalam
چگونگی و کیفیت #مراقبه
دربارۀ نحوۀ #مراقبه رسیدیم به اینکه اگر بین خودمان و اعمال و رفتارمان با آن ملائكۀ مأمور خلقت ما و دستوراتی كه در دین و نظام آفرینش ما بهعنوان واجبات و محرمات و احكام هست، پیوستگی بسیار شدید و قویای احساس كنیم، خودبهخود، #مراقبه در ما ایجاد میشود كه در مرحلۀ اول در رفتار و در مرحلۀ بالاتر در خود ما اثر خواهد گذاشت.
شخص بسیار تشنهای که لیوان پر از آبی میبیند، اما یک درصد احتمال میدهد که آب سمی باشد، همان یك درصد باعث میشود تا با دقت خاصی آب بنوشد. گاهی بعد از دو سه سال انسان متوجه میشود كه تمام مراقبهاش غلط بوده است؛ زیرا فقط در ذهنش بوده، نه اینکه با تمام وجودش باشد.
مراقبۀ توجه به فعل خود، مرحلۀ مقدماتی است که آثار بسیار قویای دارد. انسان در مرحلۀ اول در ذهن خود تمركز میكند كه قبلاً رها و بیخاصیت شده بود، آرامآرام قابلیت پیدا میكند که به مرحله بعدی قدم بگذارد؛ یعنی مراقبه در خودش و توجه به خودش پیدا كند و به شناخت بیشتر برسد. مراحل بعدی هم وجود دارد. هر مرحله از مراقبه، آثار خاصی دارد. همین تمركز در خود، انسان را جمعوجور میكند، به لطایف و حواسی میرساند كه غیر از این حواس پنجگانه است؛ زیرا انسان را شناخت خاصی از جهان و عالم خلقت میرساند.
رسیدن به مراقبه، باعجله و شتابزده نمیشود. در این راه، شتابزدگی هم مانند تنبلی خیلی مضرّ است. حركت در این مسیر باید آهسته و پیوسته باشد. البته در تمام تربیتها، این قاعده درست است و اگر رعایت نشود، چهبسا دچار ضرر خواهد شد.
«تربیت عبارت است از پرورشدادن؛ یعنى استعدادهاى درونىاى كه بالقوّه در یك شىء موجود است به فعلیت درآوردن و پروردن.... این پرورشدادنها به معنى شكوفاكردن استعدادهاى درونى آن موجودها است كه فقط در مورد موجودهاى زنده صادق است. از همینجا معلوم مىشود كه تربیت باید تابع و پیرو فطرت؛ یعنى تابع و پیرو طبیعت و سرشت شىء باشد. اگر بنا باشد یك شىء شكوفا شود، باید كوشش كرد همان استعدادهایى كه در آن هست بروز و ظهور كند. اما اگر استعدادى در یك شىء نیست، بدیهى است آن چیزى كه نیست و وجود ندارد، نمىشود آن را پرورش داد. (مجموعه آثار استاد شهیدمطهرى، ج22، ص552)
اگر بخواهیم با نمونههای امروزی مقایسه كنیم، مثلاً در گذشته برای درستكردن نان، به خمیر مُخمّر میزدند و حدود ده ساعت میگذاشتند تا مخمّر اثر کند و بعد هم تنور را با دمای ملایم و شرایط مناسب روشن میكردند. این كارها، باعث میشد كه همۀ خواص گندم به فعلیت برسد. به همین دلیل بوی نان پختهشده تا صد متر آنطرفتر هم میرفت. چند لقمه كه از آن نان میخوردی تا بالای كوه هم میتوانستی بروی. اما امروز به جای مخمر یك ماده شیمیایی به نان اضافه میكنند که خمیر سریع آماده شود و بعد هم در مدت کوتاهی با حرارت بالا از زیر دستگاه رد میكنند و انواع مرضها در خون و گوارش و... پدید میآورند. عكس مطلب هم به این شکل است که مثلاً نانوا بگوید حالا كه حوصله ندارم، خمیر همینطور بماند. اگر بماند كپك میزند و از بین میرود.
یك مربی خوب، هرگز رزمجو را در مدت چند دقیقه و قبل از نرمش و آمادهسازی بدن، وارد فنّ خاصی نمیكند، چون همه ماهیچهها میگیرد. نمیتواند بگوید تو برادر منی، پس زودتر شروع کن. اگر غیر از این باشد، با تربیت نمیسازد.
حالا كه دانه و جسم انسان، این همه اهمیت دارد؛ پس روح كه میخواهد تربیت شود، چه اهمیت بالایی دارد؟
#چیستی_انسان
#حقیقت_خود
#نظام_هستی
#مراقبه
#جهاد_تبیین
https://eitaa.com/misagh_ba_ghalam