.
📚معرفی کتاب : زن آقا
✒نویسنده: زهرا کاردانی
.
🔼کتاب #زن_آقا نخستین تبلیغنگاره موجود، از نگاه یک #همسر_طلبه است. این کتاب، خاطرات مستند خانم #زهرا_کاردانی، از سفر تبلیغیاش در ماه مبارک رمضان است.سفرنامهای که پیش از آن، با کسب #مقام_اول جشنواره اشراق، نظر داوران را به خود جلب کرده بود.کتابی که #روایتگر ۳۲ برش داستانی از این #سفر_تبلیغی سی روزه است.
.
🔼در این کتاب، روستا، مسجد، زمینهای کشاورزی، مردم و اتفاقات، از نگاه دقیق و جزئی یک #زن روایت شده است.
.
🔼نویسنده بعد از ورود به روستا؛ به محیط و اعتقاداتی وارد میشود که برای خود و خوانندگان، جدید و گاهی وهمآلود است. کشف واقعیتهای #ترسناک و عبور از آن خود یکی از پررنگترین کششهای درام «زنآقا» است.
.
🔼کاردانی میگوید:در ماه رمضان ۹۶ به یکی از روستاهای استان #فارس اعزام شدیم. #روستایی با چند هزار جمعیت و کلی امکانات که به شدت اهل خرافات و #جادو بودند.به محض ورود به این روستا، متوجه شدیم که چه میزان خرافات در این روستا پررنگ است. دختران و زنان در این روستا خیلی به #رمالی به نام «کل مراد» مراجعه و دعاهای مختلفی از او خریداری میکردند.
.
.
.
.
#کتاب_خوب #کتابخوانی #کتاب_مذهبی #کتابخون #زهرا_کاردانی #سوره_مهر #طلبه #تبلیغ #زندگی_طلبگی #زندگی_شاد #کتاب_خوب_بخوانیم📚#معرفی_کتاب
@misagh_group_110
گروه فرهنگی میثاق
. 📚معرفی کتاب : زن آقا ✒نویسنده: زهرا کاردانی . 🔼کتاب #زن_آقا نخستین تبلیغنگاره موجود، از نگاه یک #
#کتاب_بخوانیم
#بخشی_از_کتاب
#زن_آقا
#زهرا_کاردانی
.
ظهر بود. قبل از نماز در زدند. پیرزن آبله رویی بود. گیسهای حنا بستهاش را از وسط باز کرده بود. جثه درشتی داشت. چادرش را به گردن بسته و یک آفتابه روی دوش گرفته بود. فهمیدن حرف هایش از بقیه راحت تر بود. واضح و کم لهجه صحبت میکرد. جلوی در میخواست دستم را ببوسد که اجازه ندادم. اخم هایش را کشید توی هم و گفت حتما توی گوش سیدعلی باد رفته یا بهش بو خورده و یک سری تشخیصهایی که ازش سر در نمیآوردم. آفتابه را داد دستم و گفت: «این کریشکه! بچه را میبری حمام. خوب سر و بدنش رو میشوری. آخرِ کار این آفتابه رو می ریزی روی تمام بدنش. فهمیدی؟» اسمش چقدر هندی بود. و هند چقدر به جادو و اینجور خرافات نزدیک. لابد یک جوری آن محلول به جادو و جنبل مرتبط بود. توی آفتابه را نگاه کردم. آبِ سیاهی لب پَر میزد. بوی عجیب و تلخی داشت. ترکیب پودر بال مگس با استخوان مارمولک آفریقایی و خون پشه!؟ تصورش هم چندش آور بود.
.
زن آقا
😂😂
.
@misagh_group_110