eitaa logo
خانه‌ای‌کوچك‌دࢪده‍ــکده‌هآگزمید ؛
382 دنبال‌کننده
72 عکس
18 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
- اشکات روی صورتت میریختن و دستای من واسه پاک کردنشون نمیرسید . . و مهم نبود من چقدر تلاش کنم ؛ چون دستام کوتاه بود واسه رسیدن به صورت بی نقصت! پس گریه نکن ستاره کوچولوی آسمون سیاهم . . تا وقتی تو آغوشم نداشتمت لطفا گریه نکن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
𝐈 𝐤𝐧𝐨𝐰 𝐢𝐭𝐬 𝐡𝐚𝐫𝐝 𝐛𝐮𝐭 𝐲𝐨𝐮 𝐥𝐨𝐯𝐞 𝐢𝐭 𝐚𝐧𝐝 𝐟𝐢𝐠𝐡𝐭 𝐟𝐨𝐫 𝐢𝐭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Among the eternal suns Your beauty is an anchor The sun that dawns I don't need all the stars ⏜  .   ︵   ꒰୨  🪞  ୧꒱  ︵   .   ⏜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه جایی یه وقتی بهت می‌رسم که از هر چی بودم فراری شدم تو دنبالِ یه مرهمی، من ولی تُو این سال‌ها زخمِ کاری شدم دیگه رویِ من شرط‌بندی نکن که من بعدِ تو اسبِ گاری شدم • یاسر قنبرلو🪐
𝑅𝑒𝑙𝑎𝑥 𝑦𝑜𝑢𝑟 𝑚𝑖𝑛𝑑 𝑎 𝑙𝑖𝑡𝑡𝑙𝑒 𝑎𝑛𝑑 𝑙𝑒𝑡 𝑖𝑡 𝑐𝑜𝑚𝑒 𝑎𝑠 𝑔𝑜𝑑 ℎ𝑎𝑠 𝑤𝑟𝑖𝑡𝑡𝑒𝑛 𝑓𝑜𝑟 𝑦𝑜𝑢
‌‌ من‌ در‌ آستانه‌ی‌ چندسالگی‌ ام ؟ با احتسابِ روز‌ها ، صد سال‌ خسته با‌ احتساب‌ِ شب‌ ها ، هزار‌ سال‌ منتظر و با‌ احتساب‌ِ عشق ، چند‌ سالی است‌ مرده‌ام ! ‌‌
_ روزی که آبیم رنگ تازه میگیرد او نامش جهان نام دارد. جهانی که رنگ ما را نابود میکند.آیا او چه مشکلی با ما دارد و چرا این کار را انجام میدهد. هیچکس نمیداند که جهان دنبال چه چیزی است. مهم نیست رنگ من محو میشود، مهم آبی من است. آبی من اگر رنگش را از دست بدهد، دیگر عشقی میان من و او وجود نخواهد داشت. همه ی خاطراتمان در ذهن او پاک میشود و او دیگر مرا با چشم یک غریبه ی آشنا میبیند. من چه کاری میتوانم انجام دهم؟  باید جانم را فدا کنم و یا به خاطر ابیم انسانی را به قتل برسانم. هنگامی که دستانش را بر دستانم وصل میکند، رنگ آبی دستانش میدرخشد و آنوقت متوجه میشوم که او به من علاقه دارد. هر طور که شده باید او را از شر رنگ پریدگی نجات دهم. من دیگر جز نجات دادن او، به چیز دیگری نمی اندیشم حتی رنگ خودم. من خورشید فردایم را در چشمان او میبینم عشق را در چشمان او میبینم آبی را در چشمان او میبینم و پرواز خودم را میان آشفتگی ها را در چشمان او میبینم. به نظر من او واقعا یک رویا است چون او در زندگی من نقش بزرگی دارد. من هر لحظه او را در میان درد هایم میبینم. او یار من در زندگیست. گاهی باید خود را راضی کنیم که امید بسیار مقدس تر از زندگی کردن است. چیزی بسیار مقدس ولی من فکر میکنم آبیم در زندگی من از همه چیز مقدس تر است.
- میدونی تو چی ای زی زی گولو؟ + من چیم خانم مادر ؟ - یه چیزی به اسم نوستالژی . + نوستالژی چیه خانم مادر ؟ - یه چیزی که مربوط به گذشته باشه بهش میگن نوستالژی ، حالا بخواب زی زی گولو فردا کلی کار داریما . + شب بخیر خانم مادر .