eitaa logo
کانال میز معارف
7.4هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
1هزار فایل
🔺کانالی برای اطلاع رسانی، اشتراک تجربیات و ارتقا توانمندی استادان معارف دانشگاهها آدرس سامانه آموزش مجازی دانشگاهیان https://maaref.ecnahad.ir/ منتظر نظراتتان هستیم.. 🔰ارتباط با ادمین: @amoozesh_majazi
مشاهده در ایتا
دانلود
درس (12) به نام خداوند جان و خرد. ✅صراط مستقیم بندگی 2: صراطصراط مستقیم، یعنی راهی که مستقیم انسان را به خدا و همه خوبی ها و سعادت ها و کمالات و آرزوهای خوب و بهشت می رساند. محور تمام آموزه های قرآن کریم، صراط مستقیم بندگی است و این آموزها در حوزه بندگی خدا معنا و کاربرد پیدا می کند. یعنی کافی است شما همین یک حقیقت را در زندگی خودتان هر روز مد نظر داشته باشید و سعی کنید در قالب آن قرار گیرید و حرکت کنید و از عواملی که باعث خروج از این راه می شود پرهیز کنید، تا به هر کمالی که می خواهید برسید. صراط مستقیم عبودیت خداوند، ریل و مسیر اصلی زندگی انسان به سوی سعادت جاودان است، پس باید هر لحظه از خودتان سوال کنید: آیا اکنون من در صراط مستقیم هستم یا از آن خارج شده ام. حضرت رضا (ع) فرمود: در حدیث قدسی خدای متعال فرموده است: کلمه لا اله الا الله پناهگاه من است و اگر کسی داخل آن شود در امنیت است. یعنی اگر در مسیر بندگی خدا خالصانه حضور داشتید، بدانید که در مسیر صحیح زندگی حرکت می کنید و حتما به موفقیت و هدف زندگی دست پیدا خواهید کرد و خطری متوجه شما نیست، در امنیت کامل هستید. و اگر نبودید، بدانید که قطار زندگی شما از ریل اصلی خودش خارج شده است، دیگر امنیت ندارید و باید آماده پذیرش هر خطر و ناهنجاری باشید. 📝مولف: سید مصطفی علم خواه، مدیر گروه اخلاق اداره مشاوره نهاد رهبری.
درس (13) به نام خداوند جان و خرد. ✅مقام بندگی خدا 1: مرد حق را در مقام بندگی باید شناخت دوستان را موقع درماندگی باید شناخت روی خوش هرگز نمی باشد دلیل خوشدلی یار را در گیر و دار زندگی باید شناخت به منظور درک اهمیت مقام بندگی به چند نکته توجه نمایید: 1. علت اهمیت فوق العاده مقام بندگی در اسلام، ریشه ای بودن آن نسبت به تمام مقامات معنوی و عرفانی بزرگان عالم است. رشد یافتگان مکتب توحید، ابتدا به مقام بندگی می رسند و وقتی از خود رها و در عبودیت خدا فانی شدند، برای احراز مقام خلافت و ولایت و نبوت و رسالت و امامت و رهبری امت شایستگی پیدا می کنند و خدای متعال به آنها چنین موقعیت هایی را عطا می کند. بندگی مانند درسی می ماند که وقتی بنده مراحل تحصیل آن را طی کرد و در امتحان آن هم پیروز شد، به مقام بندگی می رسد و در نتیجه خدای متعال به او پاداش می دهد و مقامات معنوی و عرفانی عطا می کند. تمامی انبیای الهی در داستان های قرآنی و همچنین علمای ربانی چنین وضعیتی داشتند و مقاماتی که خدای متعال به آنها داده است در اثر وصول به مقام بندگی بوده است. 2. مورد دیگری که بیانگر اهمیت فوق العاده مقام بندگی و عبودیت برای انسان است، بیانی است که قرآن کریم در مورد هدف زندگی انسان دارد. از دیدگاه قرآن کریم هدف خلقت و زندگی انسان چیزی جز رسیدن به مقام بندگی و عبودیت خدای متعال نیست و در آیه - و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون - و نیافریدم جن و انس را جز برای بندگی، بر این موضوع تصریح شده است. در آیه دیگری نیز آمده است: و ما امروا الا لیبدوا الله مخلصین له الدین. یعنی انسان در این دنیا هیچ مامورتی جز رسیدن به مقام عبودیت خدای متعال ندارد در حالی که دین خود را برای او خالص کرده باشد. (بینه، 5) 3. مطلب سوم این است که باید متوجه باشیم که مقامات عرفانی و رسالات الهی که به انبیاء و امامان و عرفای اسلام داده می شود، مانند قدرت دریافت وحی و الهام و کشف و شهود و چشم برزخی و کرامت و علم لدنی و ولایت تکوینی، هدف و نیت سالک نیست و مومن نباید در نیت خود قصد رسیدن به چنین قدرت ها و مقاماتی را داشته باشد. چرا؟ چون همانگونه که بیان شد هدف اصلی خلقت و زندگی و دین داری انسان، رسیدن به مقام بندگی خدای متعال است و این مقامات عرفانی و معنوی، نتیجه و پاداشی است که خدای متعال به هر کسی صلاح بداند عطا می کند. 📝مولف: سید مصطفی علم خواه، مدیر گروه اخلاق اداره مشاوره نهاد رهبری.
درس (13) به نام خداوند جان و خرد. ✅مقام بندگی خدا 2 4. نکته چهارم بیان مصادیقی از قرآن کریم در مورد عبودیت انبیای الهی است. البته این مصادیق بسیار فراوان است و اشاره کردن به همه آنها کتاب مستقلی طلب می کند بنابراین به یکی دو نمونه اشاره می کنیم. به طور مثال قرآن کریم درباره حضرت ابراهیم (ع) می فرماید: و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما - زمانی را به یاد بیاور که ما ابراهیم را با کلماتی امتحان کردیم و چون او امتحان را به پایان رسانید و با موفقیت تمام کرد، پس از آن ما او را به مقام امامت بر مردم رساندیم. (آیه 124 سوره بقره ) یعنی تمام امتحانات را به دقت و کفایت تمام به پایان رسانید. کم نگذاشت و کم نیاورد. ابتدا داستان بت شکنی حضرت ابراهیم و محاجه با مشرکان در مورد خداوند و اینکه او را به آتش افکندند و او همه را تحمل کرد نمونه ای از صداقت و اخلاص آن حضرت در بندگی خدای متعال بود که داستان مفصل آن در قرآن کریم هست. سپس فرمان رسید که دست زن و بچه ات را بگیر و به یک بیابانی ببر که آب هم ندارد. یک دانه برگ در آن بیابان نمی روید. به بیابان های مکه - غیر ذی زرع - می گویند. یعنی اصلا توان روییدن گیاه در آنجا وجود ندارد. حتی یک برگ سبز آنجا نمی بینید. البته امروز در و دیوار شهر مکه سبز است. چون خاک و آب و درختان خاصی که بتواند آن دما را تحمل کند از بیرون به آنجا آورده اند. اما خود آنجا هیچ چیز نداشته. فقط گاهی در بیابان خاری می روییده. حتی این خار هم به این اندازه نبوده که اینها بتوانند گوسفند یا حتی شتر در آنجا بچرانند. اصلا در شهر مکه نه کشاورزی بوده و نه دامداری. امکان هیچ کدامش نبوده. لذا مردم شهر فقط دو نوع زندگی داشتند. یکی تجارت داشتند و یکی هم از طریق آمدن زائران مردم آنجا زندگی می گذراندند. در چنین شرایطی حضرت ابراهیم دستور یافت که زن و بچه کوچک یکی دو ساله را ببرد در این بیابان بگذارد و بیاید، رفت گذاشت و آمد. این یک امتحان بزرگ بندگی و اطاعت خدا بود. البته هیچ اتفاق بدی هم نیفتاد. بچه به زمین پا کشید و زمین جوشید و آنها سیراب شدند. دریک امتحان دیگر وقتی ایشان سال ها در انتظار فرزند بودند. مثلا شاید در هشتاد سالگی دارای فرزند شدند. فرشتگانی که آمده بودند قوم لوط را نابود کنند ابتدا خدمت ایشان آمدند و برای ایشان بشارت آمدن یک فرزند را آوردند. خب ایشان بعد از سال ها یاس و ناامیدی و انتظار دارای فرزند شده. حالا این فرزند شانزده ساله شده و به بلوغ و رشد رسیده و باعث چشم روشنی پدر است. که با آن مقدماتی که شنیده اید حضرت ابراهیم (ع) ماموریت یافته است که این بچه را ذبح کند. قرآن کریم در آیه 106 سوره مبارکه صافات درمورد ذبح فرزند می فرماید: إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ - ذبح فرزند امتحان آشکاری بود. ابراهیم دستور یافته است که فرزندش را ذبح کند. امتحان خیلی مهمی بود. امتحان آشکار. خب ایشان این را هم به سلامت و در نهایت قدرت و قوت عمل کرد و سربلند از این امتحان بیرون آمد. وقتی ایشان در این امتحان هم که در حقیقت امتحان بندگی بود پیروز شد، به مقام امامت رسید. 📝مولف: سید مصطفی علم خواه، مدیر گروه اخلاق اداره مشاوره نهاد رهبری.
درس (14) به نام خداوند جان و خرد. ✅مقام بندگی خدا 3 تمامی داستان های مربوط به زندگی انبیای الهی در قرآن کریم همین روند به صورت یک قانون مستمر طی شده است. آنها پس از اثبات بندگی خود و فانی شدن در اطاعت خداوند و گذر کردن از امتحانات الهی به مقامات معنوی مانند نبوت و رسالت و امامت رسیده اند. داستان مشهور حضرت یوسف (ع) تماما بیانگر عمق بندگی و عبودیت آن حضرت می باشد. در قضیه زلیخا و دعوت او برای عمل منافی عفت، تقوا و عبودیت آن حضرت بود که باعث نجات و پاکی او شد و در اثر همین مقام بندگی ای که داشت خدای متعال به او نبوت داد و او را عزیز مصر کرد و مورد تکریم همگان قرار گرفت. در مورد پیامبر خود ما حضرت محمد (ص) هم همین طور بوده است. ایشان به هیچ وجه بت نپرستیده و اجدادشان همگی به دین ابراهیم حنیف (ع) بوده اند و بت پرستی در آنها نبوده است و قبل از بعثت هم همه می دانید که انسان بسیار امین و پاکی بوده است که در این خصوص زبان زد اهل مکه بوده اند و قبل از بعثت هم مدتها می رفتند در غار حراء می ماندند و عبادت می کردند و همین عبودیت حضرت بوده است که او را شایسته نبوت و رسالت الهی ساخته است. در داستان معراج پیامبر هم موضوع بندگی حضرت بود که به ایشان شایستگی عروج به آسمان ها با آن عظمت را داد. در قرآن کریم آمده: و اسری بعبده لیلا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ لنریه من آیاتنا. خدای متعال بنده خودش را شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر می دهد تا آیات و نشانه هایی را برای او بنمایاند. (اسرا، 1) از این آیه برداشت می شود که عبوديت پيامبر (ص)، رمز شايستگى آن حضرت براى مشاهده آيات مهم الهى بود، چون دارد اسری بعبده! توصيف پيامبر (ص) به «بِعَبْدِهِ» از ميان ساير اوصاف، مى تواند بيانگر نقش اين صفت در انتخاب آن حضرت براى بردن به مسجدالاقصى باشد؛ يعنى، چون پيامبر (ص) عبد خاص خدا بود، اين شايستگى را پيدا كرد كه براى ديدن آيات خاص خداوند، به مسجدالاقصى برود. در تشهد نماز هم دارد - اشهد ان محمدا عبده و رسوله. ابتدا عبده آمده تا نشان دهد رسول شدن آن حضرت به خاطر مقام بندگی ایشان بوده است. سایر انبیاء و عرفا هم به هر مقامی که دست یافته اند از طریق عبودیت بوده است. در حقيقت فردي كه به مقام عبوديت مي رسد نفس اش همچون آيينه ای مي شود كه اسما و صفات الهي در آن جلوه گر مي شود و صاحب ولايت تكويني مي گردد، لكن مطلبي كه بايد به آن توجه داشت اين است كه مقام عبوديت مقام كوچكي نيست وخداوند انبيا و اولياي خودش را به اين صفت ستوده است. 📝مولف: سید مصطفی علم خواه، مدیر گروه اخلاق اداره مشاوره نهاد رهبری.
⭕️صفات بندگان خوب خدا: (قسمت اول) یکی از راه های نزدیک شدن به خدا و کمال این است که با صفات و ویژگی های بندگان خوب خدا آشنا شویم و سعی کنیم مانند آنها باشیم. صفات مؤمنین و بندگان خدا در قرآن کریم بطور مفصل بیان شده است، ولی برای رعایت اختصار به بعضی از آنها اشاره می‌نمائیم. الف – صفات فردی : 📝 1. هنگام نماز خضوع خشوع دارند: الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ، یعنی مؤمنین کسانی هستند که در نماز خویش خاشع و فروتن هستند و دیده بر سجده‌گاه خود دارند و به این سو و آ سو نمی‌نگرند و دلشان در گرو مهر و عشق به خدا است. 📝 2. از گفتار و عملکرد بیهوده دوری می کنند: وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ؛ مردم با ایمان کسانی هستند که از هر گفتار و نوشتار و عملکرد بیهوده و بی‌ثمر و بی‌اهمیت روی می‌گردانند. چراکه به باور آنان چنین گفتار و کردار بیهوده و زشت و ناپسند است و باید از آن دوری جست. 📝 3. عفت و پاکدامنی پیشه می کنند: و لا يزنون و من يفعل ذلك يلق اثاما (68،فرقان) و گناه زشت زنا انجام نمی دهند - وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ (معارج، 29) آنان (مؤمنان) کسانی هستند که دامن خویش را حفظ می‌کنند، منظور از حفظ دامن خویش، این است که رابطة جنسی آنان تنها در قلمرو خانه و خانواده، و در چهارچوب مقررات شرعی و اخلاقی و انسانی است. و هرگز خود را با پستی و زشتی گناه آلوده نساخته، و دامان به حرام و گناه نمی‌آلایند، و چشم و دل و جسم را از حرام حفظ می‌کنند. 📝 4. از بدگمانی، غیبت، بدگوئی و تجسس پرهیز دارند: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً (سورة حجرات، آیة ۱۲٫) ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید دوری گزینید از بعضی گمان‌های (بد)، که آن گمان ها گناه است، و تجسس در عیوب دیگران نکنید (از چیزهائی که از بدی ایشان بر شما پنهان است) و غیبت و بدگوئی از یگدیگر نکنید. 📝 5. تسلیم فرمان الهی اند: مؤمن تمام امور وجودی خود را به اختیار خداوند واگذار می‌کند و در قرآن کریم، حضرت ابراهیم (ع) از خداوند چنین مقامی را می‌طلبد؛ رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ (سورة بقره، آیة۱۲۸٫) 📚مولف: سید مصطفی علم خواه، مدیر گروه اخلاق اداره مشاوره نهاد رهبری.
⭕️صفات بندگان خوب خدا: (قسمت دوم) یکی از راه های نزدیک شدن به خدا و کمال این است که با صفات و ویژگی های بندگان خوب خدا آشنا شویم و سعی کنیم مانند آنها باشیم. صفات مؤمنین و بندگان خدا در قرآن کریم بطور مفصل بیان شده است، ولی برای رعایت اختصار به بعضی از آنها اشاره می‌نمائیم. الف – صفات فردی : (ادامه ... 1و2و3و4و5...) 📝 6. ایمان یقینی دارند: مؤمن اعتقاد جازم نسبت به اصول دین و فروع دین دارد، مثلاً ممکن نیست انسان اعتقاد قطعی بروز حساب داشته باشد و همواره آن روز را در خاطر داشته و بیاد آن باشد در عین حال پاره‌ای گناهان را مرتکب شود (و بالاخرة هم یوقنون) چنین کسی نه تنها مرتکب گناه نمی‌شود بلکه از ترس، بقرق گاه‌های خدا، نزدیک هم نمی گردد. 📝 7. متواضع و فروتن هستند: الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً (‌فرقان، آیة 63) آنان بر روی زمین آرام و متواضعانه راه می‌روند. 📝 8. حلیم و بردبارند: وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً (فرقان، آیة ۶۳٫) و زمانی که جاهلان، به آنان خطاب ـ جاهلانه ـ کنند با سلام و بیان خوش جواب دهند. 📝 9. شب با خدا خلوت دارند و عبادت می کنند: وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً (‌فرقان، آیة ۶۴٫) و آنان که شب را برای پروردگارشان به روز می‌آورند در حالی که سجده کننده و قیام کننده هستند. 📝 10. خالصانه خدای را می پرستند: وَ الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ (‌فرقان، آیة ۶۸٫) اهل توحید اند و با خدا معبود دیگری را نمی‌پرستند. 📝 11. بزرگوارند و با اهل باطل درگیر نمی شوند: وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً (فرقان، آیة ۷۲٫) بزرگوارنه از کنار گفتار و عمل اهل باطل و بیهوده گویان عبور می کنند و درگیر نمی شوند. 📚مولف: سید مصطفی علم خواه، مدیر گروه اخلاق اداره مشاوره نهاد رهبری.
⭕️صفات بندگان خوب خدا: (قسمت سوم) یکی از راه های نزدیک شدن به خدا و کمال این است که با صفات و ویژگی های بندگان خوب خدا آشنا شویم و سعی کنیم مانند آنها باشیم. صفات مؤمنین و بندگان خدا در قرآن کریم بطور مفصل بیان شده است، ولی برای رعایت اختصار به بعضی از آنها اشاره می‌نمائیم. الف – صفات فردی : (ادامه ... 7و8و9و10و11...) 📝 12. با تدبر در آیات الهی می نگرند: وَ الَّذِینَ إِذا ذُکِّرُوا بآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمًّا وَ عُمْیاناً (فرقان، آیة ۷۳٫) و کسانی هستند که چون به آیات پروردگارشان تذکر داده شوند، همچون کرها و کورها با آن برخورد نمی کنند. (در آیات الهی می اندیشند و خود را به کری و کوری نمی زنند) 📝 13. قلبشان فقط مشغول به خدا است و فریب ظواهر دنیا را نمی خورند: بندگان حضرت حق، آن گاه که به مقام قرب رسيدند و وجودشان پر از اخلاص شود، آن‌قدر كه جز خدا چيزي نبينند و جز براي خدا، كار نکنند. هرگز ظواهر دنيا مخلصين عالم را فريب نداده و جلوات دنيا آن‌ها را با خود نبرده است؛ بلكه برعكس، به تعبير آن مرد عظيم‌الشّأن و الهي، آيت‌الله انصاري همداني(اعلي اللّه مقامه الشّريف) هر چه دنيا به آن‌ها رو كرد، آن‌ها از دنيا رو برگرداندند. 📝 14. در انفاق میانه رو هستند: کسانی اند که به هنگام خرج کردن (‌مال بـرای خـود و خانواده‌) نه زیاده‌روی می‌کنند و نه سخت‌گیری، و بلکه در میان این دو (‌یعنی اسراف و بخل‌، حدّ) میانه‌روی و اعتدال را رعایت می‌کنند - و الذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواما 📚مولف: سید مصطفی علم خواه، مدیر گروه اخلاق اداره مشاوره نهاد رهبری.
⭕️صفات بندگان خوب خدا: (قسمت چهارم) رفتارهای (خصوصیات) اجتماعی: 📝 1. اهل هجرت و جهاد در راه خدایند: الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ (سورة‌ توبه، آیة ۲۰٫) کسانی که ایمان آ‌وردند مهاجرت کردند و جهاد نمودند در راه خدا با مال ها و جان های خود، بزرگترین درجه را نزد خداوند دارند و اهل رستگاری اند. 📝 2. روحیه شهادت طلبی داند: وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشعُرُونَ (سورة بقره، آیة ۱۵۴٫) و نگوئید دربارة کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند، مردگان اند بلکه زنده‌ اند اما شما درک نمی کنید. 📝 3. با کافران دوست نمی شوند و به آنها اعتماد نمی کنند: لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقیةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ (سورة‌ آل‌عمران، آیة ۲۸٫) نباید مؤمنان کافران را دوست خود گیرند، و هر کس چنین کرد چیزی پیش خدا ندارد، مگر آنکه از ایشان تقیه کند، یک تقیه مصلحتی و بظاهر، برای مدتی دوستی کنید و خداوند شما را از خود می‌ترساند، و به سوی خداوند است بازگشت. 📝 4. به خوبی ها امر و از بدی ها نهی می کنند: وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ، بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ (سورة‌ توبه، آیة 71) مردان و زنان مؤمن همه یاور و دوستدار یکدیگراند، همدیگر را به کار نیکو امر و از کار زشت باز می‌دارند. 📝 5. زکات مال خود را می پردازند: وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ ( سورة مؤمنون، آیة ۴٫) مردم با ایمان کسانی هستند که زکات و حقوق مالی خویش را می‌پردازند. 📝 6. ربا نمی خورند: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبا أَضْعافاً مُضاعَفَةً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (سورة‌آل‌عمران، آیة ۱۳۰٫) ای مؤمنان ربا را چند برابر نخورید و تقوای الهی داشته باشید، شاید رستگار شوید. 📝 7. انسان های امانت داری هستند: وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ (سورة مؤمن، آیة ۸٫) مردم با ایمان کسانی هستند که رعایت‌گر امانت‌های مردم و عهد و پیمان های خود با دیگران‌اند. از این روهم به ویژگی امانت و امانت‌ داری آراسته‌ اند و هرگز دست و دل و دیده به خیانت باز نمی‌کنند و هم در زندگی خویش از عهد شکنی به دوراند و به پیمان‌های خود وفا می‌ کنند. با توجه به مطالب مذکور روشن می‌شود، مؤمن و بنده خدا کسی است که اعتقاد قلبی به دستورات خداوند داشته باشد و به آن‌ها عمل کند. در این صورت است که محبوب خداوند تعالی می‌ گردد و زندگی نیکو و سعادت‌ مندی خواهد داشت. 📚مولف: سید مصطفی علم خواه، مدیر گروه اخلاق اداره مشاوره نهاد رهبری.
⭕️صفات بندگان خوب خدا: (قسمت پنجم) 📝رفتارهای (خصوصیات) اجتماعی: در مورد نحوه عبادت و بندگی امامان ما دو موضوع قابل بررسی است، یکی نحوه عبودیت آنها است و دیگری کیفیت عبادت آنها، موضوع عبودیت و بنده بودن امامان، بسیار فراتر از نحوه عبادت آنها است، هرچند آنها در کمیت و کیفیت عبادت هم شاخص و الگو هستند. البته تبیین عبودیت و بندگی آنها مهمتر و مفصل تر از نحوه عبادت آنها است، مهم این است که مقام عبودیت آنها را بشناسیم و بنده بودن ایشان را الگوی خوب بسازیم. حضرات معصومین (ع) عبادت فراوان داشتند و از هر امامی ریاضت و عبادات بسیاری روایت شده است، اما این خیلی برای ما مهم نیست، چون شاید ما نتوانیم مانند علی (ع) مثلا شبی هزار رکعت نماز بخوانیم، مهم این است که بنده بودن را از آنها بیاموزیم. آنها عبد خدا بودند، تسلیم خدا بودند، مطیع محض بودند، بدون رضایت خدا سخن نمی گفتند، تمام رفتار و گفتار و حتی خوابیدن و خوردن آنها برای رضای الهی بوده است - ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین - سخن و حالت ایشان را بیان می کند. این می شود عبودیت، مهم عبودیت آنها است که باید الگوی ما باشد. عبد بودن، یک صفت نفسانی است، خدا به قلب و درون ما نگاه می کند و از انسان قلب سلیم می خواهد. درسوره شعراء می خوانیم: يوم لا ينفع مال ولا بنون الا من اتى الله بقلب سليم. روز جزا آن روزى است كه مال و فرزندان سودى نمى بخشد و تنها آن كس كه با سلامت روحی به نزد خدا آمده باشد اين امر به حال او فايده خواهد داشت. (شعراء،89) خداى سبحان مى فرمايد: لن ينال الله لحومها و لا دماؤها و لكن يناله التقوى منكم (حج، 37) گوشت و خون آنها (قربانيها) به خدا نمى رسد و ليكن تقوا و پرهيزكارى شما به او مى رسد. تقوا یک وصف و ملکه درونی است، صفت قلب است، خدا با درون ما کار دارد. ممکن است کسی خیلی فرصت عبادت های طولانی نداشته باشد و مثلا بیمار باشد و نتواند روزه بگیرد، بی چیز باشد و نتوان حج رود، ولی عبد باشد، یعنی قلبش و عقلش و اعضاء و جوارح اش تسلیم خدا باشد، این برای خدا ارزش دارد. خدای متعال در قرآن کریم در مورد پیامبر خودش فرموده: و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی. یعنی پیامبر (ص) از روی هوای نفس سخن نمی گفت، وقتی حرف می زد، فقط سخن خدا را به مردم می رساند، از خودش چیزی نمی گفت، خودش را به حساب نمی آورد، این همان عبودیت است. این عبودیت در اخلاق و رفتار آنها با اصحاب خود هم نمودار می شد. در سیره اخلاقی و عملی پیامبر (ص) داریم که روی زمین می نشست و با بردگان همسفره می شد و ذره ای تکبر در او نبود و با همه مهربان بود و برای خود مقامی قایل نمی شد و در صدر مجالس نمی نشست، این همان روحیه بندگی و عبودیت آن حضرت است که که در اخلاق و رفتارش نمود پیدا می کرد. یا در مورد علی (ع) آمده که ایشان بسیار ساده زیست بود و در سفره اش بیش از یک نوع غذا یافت نمی شد، بسیاری روزها فقط نان و نمک می خورد و گاهی یک پیراهن بیشتر نداشت که هنگام شستن باید صبر می کرد تا خشک شود و بپوشد و به مسجد برود. عبودیت معنایش بسیار وسیع تر از عبادت است، امیر مومنان حتی در نماز از سائل و فقیر غافل نبود و روزی در هنگام رکوع انگشتر خود را به سائل بخشید، انسان اگرعبد خدا باشد، حتی در نماز هم از وظایف دیگر بندگی خود غافل نمی شود. برخی اشکال کرده اند که این حالت با حضور قلب سازگار نیست در صورتی که اصولا حضور قلب همین است که انسان همیشه به یاد خدا و انجام وظایف بندگی خود باشد و این کاری که حضرت انجام می دهد، عین حضور قلب است و عبودیت ایشان را می رساند. پیامبر اکرم (ص) در مورد عشق به عبادت فرموده است: أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لَا يُبَالِي عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْيَا عَلَى عُسْرٍ أَمْ عَلَى يُسْرٍ(الكافي ؛ ج2 ؛ ص83) بهترين مردم كسى است كه عاشق عبادت است و آن را در آغوش كشد و از دل دوست دارد و با تن بدان در آميزد و خود را براى انجام آن فارغ سازد، او است كه باك ندارد در دنيا سختى كشد يا در رفاه باشد. البته خود آن حضرت در عبادت شاخص بوده اند. پیامبر اکرم (ص) به ابوذر فرمود: ای اباذر،‌ خداوند نور چشم مرا در نماز قرار داده و آن را آنچنان محبوب من ساخته که غذا را برای گرسنه و آب را برای تشنه [جرآنکه] گرسنه با خوردن غذا و تشنه با نوشیدن آب سیر و سیراب می‌شوند، اما من از نماز سیر نمی‌شوم. (المعجم الکبیر،طبرانی، ج6،ص227.) 📚مولف: سید مصطفی علم خواه، مدیر گروه اخلاق اداره مشاوره نهاد رهبری.
⭕️بندگی، هدف آفرینش انسان: 📝قرآن کریم هدف آفرینش انسان را بندگی خدا معرفی کرده است. عبودیت سیستم تربیتی خدای متعال است که هم هدف خلقت و زندگی انسان را مشخص می کند و هم رمز موفقیت و کمال او می باشد. در سوره ذاریات خداي متعال به هدف خلقت اشاره كرده و فرموده: و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون. در تفسير آيه نيز آمده : اي ليعرفون. يعني خلق نكردم جن و انس را مگر براي عبادت، عبادتي كه خود نوعي معرفت و قرب به خداوند است. (ذاريات، 56) و در سوره توبه به ماموریت انسان در زندگی اشاره کرده و فرموده است: و ما امروا الا ليعبدوا الها واحدا لا اله الا هو سبحانه عما يشركون. يعني انسان ها هیچ ماموریتی در این دنیا جز پرستش توحيدي و خالصانه خداوند ندارند. كسي كه معبودي جز او نيست. پاك و منزه است از شرك مشركان. (توبه،31) منتهی لازم است به دو نکته در این زمینه توجه نمایید: 1. عبادت، هدف خلقتی انسان است و خدای متعال از آفرینش انسان برای خود هدفی ندارد و دنبال چیزی نیست، انسان است که با عبادت و قرب به خدا و صفات الهی، به کمال مطلوب خود می رسد. به عبارت دیگر، انسان است که با عبادت و نزدیک شدن به خدا، به عنوان منبع کمال، نیاز دارد، نه خدا، خدای متعال کمال و بی نیاز مطلق است. 2. دلیل نیاز انسان به بندگی خدا را باید در ماهیت عبادت و تاثیر آن در رشد و کمال انسان جستجو نمود. همانطور که می دانید و در روایت آمده است، بندگی خدا ظاهرش بندگی است، باطن اش ربوبیت و تربیت خود انسان است. در مصباح الشریعه آمده است که: العبودیه جوهره کنه الربوبیه. عبودیت گوهری است که باطن اش ربوبیت است، یعنی جنبه تربیتی دارد برای انسان و انسان را به مقام ربوبیت می رساند. بنابراین بندگی به معنای این است که انسان خود را تحت تربیت و ربوبیت خداوند قرار دهد و با عبادت و نزدیک شدن به او، به نهایت رشد و شکوفایی برسد. 📚مولف: سید مصطفی علم خواه، مدیر گروه اخلاق اداره مشاوره نهاد رهبری.
⭕️فلسفه بندگی و اطاعت از خدا: 📝شکی نیست که انسان بنده، مملوک و مخلوق خدا است، اما اینکه باید مطاع باشد، درست نیست، چون بندگی خدا در عرصه اختیار و آزادی انجام می شود و بفرموده قرآن کریم: لا اکراه فی الدین - یعنی جبری در آن نیست. انسان حق انتخاب دارد، اگر کسی در صراط مستقیم بندگی خدای متعال حرکت کند، قطعا به نتایج مثبت آن می رسد و چنانچه از راه بندگی خارج شود و طریق عصیان و سرکشی پیشه نماید، عواقب آن دامنگیر او می شود. البته درست است که بندگی تکلیف است، اما تکلیفی است که مانند حق می ماند و به نفع خود انسان است، چرا که آدمی تنها با عبادت است که به خدای بزرگ نزدیک می شود و رشد می کند و به کمال مطلوب خود می رسد. اینکه انسان از هواهای نفسانی و خواسته های افراطی خود بگذرد و تنها فرمان خداوند را در زندگی خود پیاده نماید، چیزی نیست که حقی از انسان ضایع کند و باعث محدودیت شود، بلکه کاملا مفید و تامین کننده نیاز انسان به تعالی و شکوفایی است. خداوند نیازی به اطاعت ما ندارد و در انتظار عبادت كسى نيست و اطاعت و عبادت و طغيان بندگان، نفع و ضررى براى خداوند در پی ندارد، قرآن مجيد در اين باره مى فرمايد: و من ينقلب على عقبيه فلن يضروا الله شيئا؛ هر كس به جاهليت و گمراهى پسروى كند هرگز خدا را زيان نمى رساند، (آل عمران 144) تمام احکام الهی به نفع خود انسان و برای تامین نیازهای معنوی خود او است و چیزی از آن به خداوند نمی رسد. به عنوان نمونه پيرامون قربانى در حج مى فرمايد: لن ينال الله لحومها ولاد مائها - چنان نيست كه گوشت و خون آن به خدا برسد، و لکن یناله التقوی منکم. چیزی که به خدا می رسد تقوای شما است و این باعث رشد خود شما می شود. (حج، آيه 37) 📚مولف: سید مصطفی علم خواه، مدیر گروه اخلاق اداره مشاوره نهاد رهبری.
⭕️نقش بندگی خدا در زندگی انسان: 📝اطاعت و عبادت خدا چند علت و فلسفه اصلی دارد که به اختصار به آنها اشاره می کنیم: 1- نقش تربيتى و سازندگى؛ مهمترین علت عبادت همانگونه که گذشت اثر تربیتی آن است. اطاعت و عبادت و ارتباط با خدا در رشد كمالات انسانى، پرورش فضائل و مكارم اخلاقى و تنظيم مناسبات انسانى و اجتماعى نقش فوق العادهاى دارد. به طور نمونه در سوره حجر آمده: و اعبد ربك حتى ياتيك اليقين - و بندگی خدای کن تا به یقین برسی (حجر، 99) و می دانیم که یقین برترین مقام معرفتی انسان است. 2- آرامش روحى و روانى؛ عبادت یاد خدا است و یاد خدا آرامش بخش است. اقم الصلاة لذکری (طه، 14) نماز را برای یاد من بپایدارید. الا بذکر الله تطمئن القلوب (رعد، 28) آگاه باشید که یاد خدا آرامش بخش دل ها است. از ديدگاه روان شناختى اطاعت و ارتباط با خدا، انس با خالق هستى و گفتگو با آفرينش گر عالم و آدم از بهترين عوامل آرامش روانى و مقابله با اضطرابات درونى است. 3- ايجاد روح اميد و نشاط، يكى از ديگر كاركردهاى روانشناختى عبادت و اطاعت خدا، احساس اميدوارى است، زيرا كسى كه با خدا در ارتباط است، و او را اطاعت و بندگي مي كند خود را در زندگى تنها و بى پناه نمى يابد. از اينرو روانشناسان معتقدند كه دين و عقايد و مناسك دينى باعث كاهش رنج هاى انسان و بويژه غم و رنج تنهايى در كوير خشك زندگى و در برخورد با ناملايمات و دشوارى ها است. آرى اطاعت و عبادت آدمى شور و نشاط، اميد و قدرت بردبارى و مقاومت در برابر سختيها عطا مى كند. 4- نجات از بردگی و رسیدن به آزادی، اگر آدمى نخواهد بنده كسى باشد تنها از يك راه ممكن است و آن اطاعت و بندگى خدا كردن، در اين صورت است كه آدمى از قيد همه تعلقات و زنجيرهاى بندگى و بردگى رها مى شود و با بى نهايت هم آوا و هم سخن مى شود، ليكن آنكه از طرق بندگى خدا سر برتافت گرفتار بندگى نفس و شيطان و بردگى در برابر دريوزگان مى شود. آنكه گريزد ز خراجات شاه بار كش غول بيابان شود. اين كه انسان آزاد و مختار آفريده شده است، يعنى آزاد از اطاعت و بندگى و بردگى خلايق، كه آنان نيز مثل ما، همه بندگانى تهيدست و فقيران درگاه الهى اند، اما اختيار آن گونه كه از دايره قدرت خدا نيز رها باشيم نه مطلوب است و نه ممكن. 5- رسیدن به بهشت، اعمال انسان داراى اثر تكوينى و حقيقى در حيات جاودان آدمى است. به عبارت ديگر بهشت و دوزخ يك امر قراردادى و وضعى نيست، بلكه حضور و تجسم خود عمل انسان است و بندگی خدا عامل اصلی رسیدن انسان به بهشت جاودان می باشد. 📚مولف: سید مصطفی علم خواه، مدیر گروه اخلاق اداره مشاوره نهاد رهبری.