14.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاشو علیاکبرم
قلب من آروم بگیره
بابای پیرت پسرم
اگه نباشی میمیره
#سید_رضا_نریمانی
👈 محمدجواد عادلیان
https://eitaa.com/mjadel
هدایت شده از شیخ فرهاد فتحی
19.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باید اینگونه برای ارباب نوکری کرد 😊
دم یزدی ها گرم ...
✔️ #شیخ_فرهاد | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/1246560365Ca5e65155c1
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به یاد اربعین پارسال و انشاالله زیارت اربعین امسال
👈 محمد جواد عادلیان
https://eitaa.com/mjadel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فداکاری کارگران و مهندسان خوزستانی برای جلوگیری از یک فاجعه
ساعت ۹ صبح، کندانسور توربین نیروگاه رامین اهواز نشتی پیدا کرد و نتیجه آن خارج شدن نیروگاه از مدار و خاموشی بخش عظیمی از خوزستان از جمله اهواز در گرمترین روزهای سال بود.
مطابق پروتکل، باید ابتدا فعالیت نیروگاه ۲ روز متوقف می شد و سپس کار تعمیر آغاز میشد، اما متخصصان، تصمیم گرفتند در حالت آماده به کار نیروگاه، عملیات تعمیرات را انجام دهند.
دمای محیط توربین نزدیک به ۷۰ درجه و رطوبت بالای ۹۰ درصد است به عبارت دیگر نیروها باید در یک دریای آب جوش عملیات میکردند.
۱۸ ساعت عملیات پیچیده مهندسی بدون وقفه ادامه یافت و فردای آن روز تعمیرات با موفقیت به انتها رسید و نیروگاه بدون ثانیهای توقف به تامین برق پرداخت و خطر خاموشی گسترده هم از کشور رخت بر بست.
👈 محمدجواد عادلیان
https://eitaa.com/mjadel
12.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
● ۲۲ تیرماه، سالروز عروج استاد علی صفایی حائری است. مردی که در عمر کوتاه ۴۸ سالهی خود، بیش از ۶۰ کتاب نوشت و صاحب مکتب و اندیشه بود.
واقعا صد حیف که این استاد گرانبها را خیلی زود از دست دادیم ...
👈 محمدجواد عادلیان
https://eitaa.com/mjadel
داغ دل من در شب تاسوعا
بهترین مکالمه ای که پیدا کردم بین لحظات آخر عباس و حسین
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
سقا شدم که آب مهیا کنم، نشد
کاری برای خشکی لبها کنم، نشد
با اشتیاق آمدم از بین نخلها
راهی به انتظار حرم وا کنم، نشد
تیر آمد و نشد که در این آخرین نگاه
روی تو را دوباره تماشا کنم، نشد
میخواستم که با همه قامت بایستم
عرض ادب به حضرت زهرا کنم، نشد
همراه کاروان شدم از روی نی مگر
کاری برای زینب کبری کنم، نشد
سید محمدجواد شرافت
👈محمدجواد عادلیان
https://eitaa.com/mjadel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمینه|یه قلب مبتلا تو این سینه|
#حضرت_ابوالفضل
#حاج_محمود_کریمی
👈 محمدجواد عادلیان
https://eitaa.com/mjadel
29.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوربین مخفی / روضه بی ریا گوشه خیابون
دم سازنده کلیپ گرم🖤❤️😢
👈 محمدجواد عادلیان
https://eitaa.com/mjadel
Fadaeian_Shab10Moharam1402_04 (1).mp3
8.81M
|⇦•ای وای پُر از زخمی..
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجراشده#شبِ_دهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
😭 محمدجواد عادلیان
https://eitaa.com/mjadel
😭 داستان اشعار مقبل و محتشم😭
مقبل کاشانی شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته .
یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا .
در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن .یک عده از افراد بر میگردن کاشان .
یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن .
اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری . از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده . دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت.
با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه .
همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه.
چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرم از راه رسید .
مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد ، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ….
همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن .
مقبل میگه :با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند .
👇👇👇 ادامه
یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت .
پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند
مقبل میگه : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید
ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت
حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود .
حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش: کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
– اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد...
👇👇👇 ادامه