#سرمقاله | #انتخابات
#اصلح
#چهلم_شهید_رییسی
دولت وحدت و اصلاح ریل حکمرانی
محمدجواد اخوان (با اندکی تلخیص و ویرایش)
دولت شهید رئیسی به رغم عمر نسبتاً کوتاه موفق شد به یکی از پیچیدهترین چالشهای حکمرانی کشور در سه دهه گذشته یعنی گرفتاری در میانه دوگانههای کاذب پایان دهد و بدین ترتیب ریل حکمرانی کشور را اصلاح کند. دوگانههایی که یا برساخت رسانهها بودند و یا از دل نظریههای وارداتی بیرون آمده بودند.
هرچند که پیشتر بطلان بسیاری از این دوگانهها به لحاظ نظری به اثبات رسیده بود، اما حضور شهید رئیسی در مسند ریاست جمهوری و روش سیاستورزی او را باید به عنوان نقطه عطفی در پایان عملی مجادله بیهوده بر سر این دوگانههای کاذب برشمرد:
دوگانه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی
بعد از پایان جنگ، تکنوکراتها با طرح این دوگانه کوشیدند که بقای جمهوری اسلامی را در گرو دست کشیدن از آرمانهای انقلاب اسلامی معرفی کنند. رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم، این تعارض را بیمعنا دانسته و تصریح کردند: «انقلاب اسلامی پس از نظامسازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی، تضاد و ناسازگاری نمیبیند! بلکه از نظریه نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند». رویکرد دولت سیزدهم در حوزههای مختلف از جمله سیاست خارجی هم نشان داد که میان انقلابیگری و نظامیافتگی، تعارضی وجود ندارد و میتوان هم آرمانهای انقلاب اسلامی را تعقیب نمود و هم در قامت یک دولت - ملت متعارف، در صحنه سیاست بینالملل بازیگری نمود!
دوگانه میدان و دیپلماسی
از ابتدای پیروزی انقلاب، بخش مهمی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی، معطوف به حمایت از مستضعفان و نهضتهای آزادیبخش بوده است. و این سیاست در دهههای اخیر به شکلگیری عمق راهبردی خارجی و افزایش اقتدار جمهوری اسلامی انجامیده است.
در دولت یازدهم و دوازدهم، تلاش میکردند که با طرح دوگانه میدان و دیپلماسی، شکافی در بازوهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایجاد نموده و از همافزایی آنها جلوگیری کنند. هرچند که شخص آیتالله رئیسی در شعارهای انتخاباتی خود هیچگاه بهاندازه حسن روحانی بر موضوع سیاست خارجی تمرکز نکرد، اما توانست با پیگیری دیپلماسی متوازن، و وحدت دیپلماسی و میدان (که مخصوصاً حاصل مجاهدتهای شهید حسین امیرعبداللهیان بود)، عملاً برکات و دستاوردهای سیاست خارجی انقلاب اسلامی را نشان داده و به ادعای تعارض میدان و دیپلماسی پایان دهد!
دوگانه اسلامیت و جمهوریت
هرچند که تلازم میان مردم و دین، بخشی از نظریه مردمسالاری دینی است، اما عدهای در سالهای پس از دوم خرداد تلاش میکردند که میان این دو مؤلفه تعارض قائل شوند و کسب رضایت مردم و جلب رضایت الهی را بهعنوان دو رویکرد کاملاً متضاد معرفی کنند! گزاره «مردم را بهزور نمیتوان به بهشت برد» که از سوی حسن روحانی تکرار میشد، نیز در راستای القای همین گزاره باطل بود! اما رویکرد مردمگرایی و مردممحوری شخص شهید رئیسی و دولتش در عین تقید و افتخار به ارزشهای دینی، ثابت کرد که کسب رضایت خالق هیچ تباینی با رضایت مخلوق ندارد و میتوان همزمان هم برای رضای خدا و هم برای خدمت به مردم تلاش نمود که همان تجلی عملی مردمسالاری دینی است.
دوگانه انتزاعگرایی و عملگرایی
گاهی شاهد دو فهم بعضاً متضاد از گفتمان انقلاب اسلامی بودهایم که بعضی از جریانات، بدون هرگونه تجربه عینی و اجرایی و صرفا با طرح برخی از گزارههای انتزاعی، خود را نماد گفتمان انقلاب اسلامی میدانند و در مقابل، برخی از جریانات دیگر نیز تنها کار زیاد و گاه بدون نظریه پشتیبان را به عنوان انقلابیگری معرفی میکنند. اما شهید رئیسی نشان داد که هم میتوان به مبانی نظری انقلاب اسلامی معتقد بود و هم کار و تلاش خستگیناپذیر برای تحقق آن را دنبال نمود. وی نشان داد که رویکرد نظری و انتزاعی صرف، و یا پرکاری بدون اتکا به نظریه پشتیبان بهمعنای انقلابیگری نیست و انقلابیگری تنها در وحدت نظر و عمل تحقق مییابد.
جمعبندی
دولت شهید رئیسی، دولت وحدت و یگانگی بود. هرچند مخالفانش با طرح گزارههایی مثل یکپارچگی حاکمیت کوشیدند که مزیتهای او و دولتش را به حاشیه ببرند، اما بدون شک یکی از دلایل اصلی موفقیتهای گوناگون این دولت، اصلاح ریل حکمرانی و پایان دادن به همین دوگانهها بوده است.
🔹اصل مقاله را در اینجا مطالعه کنید.
🆔@mjafari_ir