eitaa logo
✍ یادداشت‌های محمدجواد اخوان 🇮🇷 ☫
384 دنبال‌کننده
582 عکس
44 ویدیو
12 فایل
تاملاتی در اندیشه، فرهنگ و سیاست . به قلم محمدجواد اخوان پژوهشگر انقلاب اسلامی و فعال رسانه . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
خوش‌خدمتی #ترامپ برای صهیونیست‌ها؛ برای #غرب‌گرایان داخلی یک پیام روشن دارد: امید به احیای تعامل در دوره پساترامپ، #شرط‌بندی_روی_اسب_بازنده است! @mjakhavan
یکی از ویژگی‌های حکومت دین‌ستیز پهلوی آن بود که نه‌تنها با جنبه‌های اجتماعی اسلام مانند مقابله می‌کرد، بلکه در عبادات فردی مومنان همچون نیز اخلال ایجاد می‌کرد. @mjakhavan
برجام برای #غرب‌گرایان داخلی، حکم #شیشه_عمر را دارد. آمریکا که سهل است، در صورت خروج اروپا هم آن را رها نخواهند کرد! @mjakhavan
دروغ یا خیانت؟ @mjakhavan
مواجهه عقلايي و عزتمندانه با فرجام برجام رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام، چارچوب برخورد منطقي، عقلاني و عزتمندانه با خروج امريكا از برجام را مشخص نمودند. با مروري بر اين بيانات مي‌توان مؤلفه‌هاي مواجهه نظام و كشور با شرايط جديد را تبيين کرد و انتظار مي‌رود تلاش همه تصميم‌گيران، مديران و نخبگان بخش‌هاي گوناگون در اين راستا قرار گيرد. 1- پيش‌نياز مواجهه منطقي با تصميم جديد امريكا، بازگشت به گذشته و مروري دوباره‌ بر روندي است كه به امضاي برجام انجاميد. نكته‌اي كه مورد تأكيد رهبر معظم انقلاب نيز قرار گرفت و ايشان يادآوري فرمودند كه «براي لغو تحريم‌ها» اين توافق امضا گرديد. در واقع براي سنجش ميزان موفقيت يك فعل، فهم «نيت فاعل» اهميت دارد. هرچند كساني كه تا قبل برجام حتي آب خوردن مردم را منوط به توافق مي‌كردند، اينك از دستاوردهاي اخلاقي برجام سخن مي‌گويند، اما براي عموم جامعه، برجام هدفي اقتصادي داشت. روشن است كه صاحب‌نظران اهل دقت نظر حتي پيش‌ از امضاي برجام نيز از بي‌فايده بودن توافق در جهت گشايش اقتصادي خبر مي‌دادند، اما نشاني‌هاي غلطي كه برخي نخبگان و سياسيون خصوصاً در مقاطع انتخاباتي به جامعه ارائه داده بودند، كسب اين «تجربه تاريخي» را ضروري ساخت. 2- علاوه بر مرور گذشته، فهم درست از وضعيت كنوني نيز ضروري است. هرچند از فرداي روي كار آمدن دولت جديد امريكا برخي مرتباً از «برجام منهاي امريكا» و «برجام اروپايي» سخن مي‌گفتند و مي‌گويند، اما با همان منطقي كه آقاي روحاني در انتخابات سال 1392 ارائه کرد، برجام منهاي «كدخداي اروپايي‌ها» عملاً خاصيت چنداني ندارد. آنچه متأسفانه همچنان مشاهده مي‌شود، تلاش براي ارائه‌هاي نشاني‌هاي غلط و اميدوارسازي به نقطه‌هاي خيالي است كه در واقع به‌نوعي اغواگري و فريب افكار عمومي به شمار مي‌آيد. اكنون فارغ از رفتارهاي آتي تروئيكاي اروپايي، بايد به‌صراحت واقعيت‌هاي برجام و كم‌فايده بودن آن در شرايط جديد را گوشزد كرد. 3- نكته ديگري كه در تأثير شرايط جديد بر عرصه سياست داخلي مهم خواهد بود، پرهيز از «شماتت و طعنه‌زني‌هاي سياسي» و تبديل كردن برجام به موضوع «شكاف ملي» است. اين نكته از آنجا داراي اهميت است كه اولاً يكي از اهداف راهبردي غرب در تحريم‌ها، از اساس پيگيري پروژه شكاف ملي بوده و تحت هيچ شرايطي نبايد به تكميل پازل دشمن كمك كرد؛ ثانياً سرزنش و اهانت يك‌طرف به‌سوي ديگري، موجب تعصب و تصلب روي اشتباهات گذشته شده و در اين شرايط كه تصحيح روندهاي قبلي و اتخاذ هوشمندانه تصميمات درست ايجاب مي‌نمايد، مانع از چرخش به‌موقع جهت فرمان و واكنش درست و به‌موقع خواهد بود. 4- يكي از مهم‌ترين چالش‌هاي پيش روي ديپلمات‌هاي مذاكره‌كننده در جريان مذاكرات منتهي به برجام، شرطي ماندن لايه‌هايي از جامعه روي انتظار گشايش خارجي اقتصادي بود كه متأسفانه اين وضعيت ناشي از برخي موضع‌گيري‌هاي نابخردانه و شتاب‌زده برخي مسئولان اجرايي و نيز متأثر از تبليغات رسانه‌هاي نظام سلطه بود. در اين شرايط نيز چنين وضعيتي مي‌تواند مانع از تصميم و اقدام منطقي و عقلاني گردد. بنابراين يكي از اولويت‌هاي اصلي كه همه مديران و نخبگان كشور بايد وجهه همت خود سازند، جداسازي فرمول پيشرفت اقتصادي از تحولات و مذاكرات خارجي است. اين مهم تحقق نمي‌يابد مگر با عناصر تأثيرگذار اجتماعي و سياسي، خصوصاً آن‌ها كه پيش‌تر به نحوي در انتظارسازي كاذب به مذاكرات خارجي نقش داشته‌اند. در اين راستا از منظر منافع ملي لازم است در برخي موضع‌گيري‌ها برخي سياسيون و سياست‌هاي رسانه‌اي نهادهاي تحت تسلط آنها تجديدنظر اساسي صورت پذيرد. 5- اگر به هشدارها و انذارهاي امام خامنه‌اي در چند سال اخير با دقت بنگريم، يكي از مهم‌ترين دغدغه‌هاي معظم‌له روشنگري به جامعه در خصوص بي‌نتيجه بودن اتكاي به بيرون و لزوم نهادينه‌سازي نگاه درون‌زا به حوزه‌هاي مختلف خصوصاً اقتصاد است. اكنون چرايي اين دغدغه كه در سخنان مكرر معظم‌له تبلور مي‌يافت، واضح‌تر شده است. اساساً يكي از اهداف کاخ سفید در عبور از برجام نااميدسازي جامعه ايراني نسبت به آينده بوده و اين معنا در امتداد تلاش پيشين غرب و شبكه همكار داخلي آن براي شرطي نگاه‌داشتن مردم دنبال مي‌شود. در وضعيت كنوني آنچه باطل‌السحر اين توطئه غربي‌ها خواهد بود، اميدآفريني براي جامعه در جهت حل مشكلات اقتصادي و معيشتي است. البته اين اميدآفريني ديگر با «حرف درماني» محقق نشده و نيازمند اقدامات محسوس و عملي است؛ به‌گونه‌اي که اثرات آن در سفره معيشت مردم مشاهده گردد.
در مقابل ممكن است كه در براي عده‌اي همچنان روي پاشنه غلط چرخيده و تصور كنند با دوقطبي سازي‌هاي كاذب در موضوعات فرعي و مشغول سازي جامعه با مسائلي از قبيل فيلترينگ و خودروي اسلامي و ... مي‌توانند شكست برجام را از يادها ببرند. اميد است كه ديگر شاهد چنين رويكردي نباشيم؛ اما اينان بايد بدانند كه دود اين پاسخ‌هاي غلط به مطالبات واقعي جامعه در درجه نخست بر چشم خود بانيان اين رويكردها خواهد رفت و البته دست نظام براي تغيير وضعيت به سود مردم باز است. @mjakhavan
اگر همین فرصت ذی‌قیمت سالگرد را به جای آنکه صرف بازخوانی #مکتب_امام بکنیم، در پازل طرف مقابل و #ضدانقلاب به بگو مگو در مور درستی یا نادرستی این بنا بگذرانیم، بیشتر #باخته‌ایم! @mjakhavan
🇵🇸 چرا شرکت در راهپیمایی روز قدس امسال ضروری و معنادار است؟ علی رغم آنکه حدود ۴ دهه این راهپیمایی هر ساله تکرار می شود اما شرکت در راهپیمایی امسال از جهاتی مهمتر از گذشته و معنادارتر است: ۱- تجربه نشان داده دشمنان انقلاب به خصوص صهیونیست‌‌ها، میزان استقبال از را به عنوان سنجه‌ای برای ارزیابی شاخص گرایش ملت ایران به آرمان و مبارزه با صهیونیسم می‌دانند. بنابراین نامیدسازی آنها اهمیت زیادی دارد. ۲- اکنون محور عبری عربی غربی به شدت به دنبال مهار مولفه های قدرت ایران خصوصا آن است و در این میان تحمیل ۲ و ... در همین راستا ترویج می‌گردد. میزان استقبال از این راهپیمایی در ارزیابی طرف مقابل و امیدواری و یا ناامیدی آن موثر است‌. ۳- شبکه همکار داخلی غرب نیز در امتداد تلاش نظام سلطه به دنبال همراه‌سازی مردم و نخبگان ایرانی با جریان سازش تحت عنوان "حل مسائل منطقه" و نابودسازی است و در مقابل میزان حضور مردم در ارزیابی های آنان تاثیرگذار است. ۴- جریان با دوگانه‌سازی و طرح شعارهای فریبنده در سال ۸۸ تلاش کرد روز قدس را به ضد خود تبدیل و در خلال آن به نظام اسلامی ضربه بزند.‌ با این حال با گذشت سال‌ها ملت ایران با حماسه مداوم خود این توطئه را خنثی کردند و تداوم این روند ضربه بزرگی به خواهد بود. ۵- روز قدس یادگار امام راحل (ره) و سفارش آن عزیز سفرکرده است، بزرگداشت این روز در واقع تجدید بیعت با آرمانهای آن است. ۶- بالندگی و تلالو راه نورانی مقاومت که به دست امام راحل گشوده شد، مدیون خون هزاران شهید گلگون کفن این راه است. بزرگداشت روز قدس در واقع قدردانی از رشادت شهدای و مجاهدت‌های و حججی‌ها است. @mjakhavan
صف‌بندي ناكثين، قاسطين و مارقين عليه انقلاب اسلامی رهبر معظم انقلاب اسلامی در بيست و نهمين سالگرد ارتحال امام (ره) در تبيين مشابهات اميرالمؤمنين علي (ع) و امام خميني (ره) به جبهه دشمنان مقابل اين دو شامل «ناكثين»، «قاسطين» و «مارقين» و ويژگي‌هاي هر يك از اين جريانات در دوره حيات طيبه امام علي(ع) و امام امت(ره) پرداخته و اشاره كردند: «اين سه گروه و دشمني اين سه گروه، مخصوص زمان امام هم نبود، بعد از امام هم استمرار پيدا كرده است. امروز هم همين سه گروه در مقابل نظام اسلامي و ميراث بزرگ امام كه جمهوري اسلامي است، صف‌آرايي كرده‌اند و مبارزه و مقاومت و ايستادگي جمهوري اسلامي از تعرض آ‌نها جلوگيري كرده است. البتّه اين جبهه‌ مختلط، با همه‌ توانشان سعي مي‌كنند در مقابل جمهوري اسلامي اخلالگري كنند؛ مشكلاتي درست مي‌كنند، حركت ملّت ايران را دشوار مي‌كنند، كند مي‌كنند، امّا نمي‌توانند جلوي پيشرفت ملّت ايران را بگيرند.» با توجه به اينكه اين جبهه‌بندي همچنان در مقابل انقلاب اسلامی و ولايت برپا است، ضروري به نظر مي‌رسد مختصات و مصاديق اين جريانات در عصر حاضر موردمطالعه بيشتر قرار گيرد كه در ادامه به‌اختصار هر يك بررسي خواهد شد:  1- امروز: قاسطين يا دشمنان بنيادين انقلاب و نظام، جرياناتي هستند كه از ابتدا با اين انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن مخالف بودند و اصولاً خيزش مردم انقلابي براي کنار زدن بخشي از اينها رخ داد. اينان كه وابستگان و دست‌نشاندگان نظام سلطه بر اين كشور بودند تمام منافع و ظرفيت‌هاي كشور را در اختيار زورمداران بين‌المللي و مستكبران عالم قرار داده بودند و طبيعي است كه سلطه‌گراني همچون رژيم و متحدانش همچون و ارتجاع منطقه هدايتگر و پشتيبان اصلي اين جبهه بوده و جرياناتي كه امتداد سلطه هستند نقش مجري و پياده‌نظام آن را ايفا مي‌كنند.  2- امروز: همراهان سست‌نهاد و سست‌كمربند و بيعت شكنان در دوره معاصر كساني بودند كه ابتدا در صف انقلابيون و همراه با امام بودند ولي به دلايل مختلفي از اين قطار پياده شدند: ➖ گروهي از ابتدا دچار ضعف معرفتي بوده و همراهي‌شان با جريان انقلاب هيجاني و احساسي بود و به‌تدريج و با كم‌فروغ شدن شعله هيجانات راه ديگري را برگزيدند؛ ➖ جمعي به زخارف دنيا و آلودگي‌هاي ديگر مبتلا شده و دنيازدگي و رفاه‌طلبي را جايگزين انقلابي‌گري و جهاد نمودند؛ ➖ برخي دچار قدرت‌طلبي و جاه‌طلبي شده و منافع فردي و جناحي خود را بر مصالح ملي و اسلامي مقدم شمردند و ... بسياري از اين طيف‌ها كساني بودند كه اتفاقاً در دهه دوم انقلاب و پس از امام راه خود را از ملت و انقلاب جدا كرده و حتي به رويارويي با نظام كشيده شدند.  بروز پدیده‌هایی همچون رسوخ اشرافی‌گری در ميان مسئولان، پشيماني از انقلاب و شعارهاي آن در ميان برخي نخبگان سياسي، ضربه زدن به منافع ملي و امنيت ملي در وقايع تلخي همچون فتنه 88 و ... نشانه‌هاي بارزي از شكل‌گيري و صف‌بندي ناكثين عليه انقلاب اسلامی است.  3- امروز: ، نادان‌ها و جاهل‌هايي كه به نام انقلابي‌گري و اسلام، كژراهه را در پيش گرفتند و با پرچم انقلاب و حتي ادعاي گفتمان انقلاب مقابل ولايت و نظام ايستاند. حكايت اينان همان «بر شاخه نشستن و بن بريدن» است، به‌گونه‌اي که خطرناك‌ترين ضربه‌ها را به انقلاب و نظام هم‌اينان وارد مي‌كنند. پيچيدگي و مخاطره اين جريان ازآن‌روست كه اينان در لباس نيروهاي خودي ظاهرشده و با شعارهاي فريبنده‌اي همچون «» و دم زدن از مشي انقلابي، در مقابل ناخداي كشتي انقلاب ايستاده و به بهانه انتقاد و دلسوزي را تكميل مي‌كنند. البته به تعبير دقيق و زيباي رهبر معظم انقلاب «كج‌فهمي مربوط به توده‌های مارقين بود و رؤساي آ‌نها احتمالاً با دشمنان بي‌زدوبند نبودند» و بسياري از هواداران و پيروان اين‌گونه جريانات در واقع نمي‌دانند به دست خود چه خدمت بزرگي به دشمنان مي‌كنند و به خيال خام خود دلسوز انقلاب و نظام هستند. در مقابل هدايت پنهان چنين جرياناتي در اختيار همان دو گروه پيش‌گفته يعني «قاسطين» و «ناكثين» بوده و برنده اصلي جهالت‌هاي اينان در واقع همان صحنه‌گردانان اصلي هستند.  در نهايت بايد گفت برآيند كلي اين صف‌بندي‌هاي به‌ظاهر مجزا است كه جبهه وسيع ستيزندگان با ولايت و انقلاب اسلامی را شكل مي‌دهد و چه‌بسا در اين ميان افرادي ساده‌لوح و سطحي‌نگر كه عمق اين صحنه را درك نكرده و به هواداري هر يك از جريانات فوق به ميدان تخاصم با نظام و انقلاب مي‌آيند و بازيچه دست قدرتمندان و بدخواهان ملت ايران قرار مي‌گيرند. @mjakhavan
نقشه‌راه تحول دائمی دانشگاه‌ها رهبر معظم انقلاب‌اسلامي در ديدار استادان، نخبگان و پژوهشگران علمي و دانشگاهي بيانات مهمي را ارائه فرمودند كه مي‌توان از چكيده اين بيانات محورهاي راهبردي حركت مطلوب دانشگاه (به‌عنوان مركز ايجاد و پرورش قوه عاقله) در شرايط كنوني كشور را فهم كرد. با توجه به تأكيد معظم‌له به صيرورت و تحول دائمي دانشگاه‌ها و انتظارات نظام از اين حوزه، مي‌توان ادعا نمود كه اين بيانات در واقع حاوي تحول دانشگاه‌ها به‌سوي وضعيت مطلوب براي كشور است كه در اين نوشتار به‌اختصار موردبررسي قرار مي‌گيرد. ۱- پيش‌نياز اين تحول دائمي، اصلاح نگاه به دانشگاه است، به‌گونه‌اي كه در تعبيرات حضرت امام خامنه‌اي (مدظله‌العالي) نيز مشاهده مي‌گردد «درگير شدن دانشگاه با مسائل كشور» و به‌طوركلي «رويكرد و كارگشايانه» بايد در دانشگاه ساري و جاري‌شده و نگاه جامعه به دانشگاه نيز بر همين اساس تنظيم گردد.  نمونه‌هايي كه در بيان معظم‌له مورداشاره قرار گرفت همچون حوزه‌هاي اقتصاد، صنعت، و زنجيره‌‌ چرخه‌ توليد و مصرف به‌خوبي نشان مي‌دهد كه چرخ‌هاي پيشرفت كشور تا چه حد منوط به تحول و نقش‌آفريني هرچه بيشتر مراكز علمي و به‌خصوص دانشگاه‌هاست. اگر در بسياري از حوزه‌ها كاستي‌هايي مشاهده مي‌گردد به اين نقطه‌ضعف در حوزه دانشگاهي بي‌ارتباط نيست.  البته اين مهم نيازمند عزمي مديريتي از سوي مسئولان اجرايي نيز هست كه در جاي خود شايسته بررسي و مداقه بيشتر است.  ۲- پس از اصلاح نگاه بنيادين، نقطه ابتدايي تحول دائمي در دانشگاه‌ها تبديل رويكرد «مصرف‌كنندگي علم» به « علم» است و اين مهم تحقق نمي‌يابد مگر با تقويت روحيه خودباوري و در اصحاب دانشگاه و پژوهش و جوشيدن چشمه‌هاي تلاش مجاهدانه و خستگي‌ناپذير در مسير . 3- نگاه بومي و اسلامي انقلاب‌اسلامي در حوزه دانش و پژوهش در ابعاد مختلفي قابل‌فهم و مداقه است، اما در حوزه علوم انساني اين نگاه، ويژه و داراي آرمان‌هاي متعالي‌اي است. اكنون نزديك به چهار دهه است در محافل علمي و حاكميتي از لزوم و اسلامي سازي آن سخن به ميان مي‌آيد و انصافاً تلاش‌هايي نيز در اين زمينه انجام‌گرفته، اما مع الاسف حاكم شدن نگاه سليقه‌اي بر برخي مقام‌هاي ذي‌ربط، فقدان برنامه بلندمدت و نيز تلاش بي‌وقفه جريان غرب‌گراي قدرتمند در حوزه علوم انساني دانشگاه‌ها، سبب شده عملاً راه زيادي را همچنان در پيش داشته باشيم. اكنوني يكي از محورهاي تحول دانشگاه‌ها فعال شدن در اين مسير و شتاب بخشي به آن است.  ۴- در عين تحول اسلامي و بومي در علوم، عبور از ركود و درجازدگي علمي نيز ضرورت‌هاي حوزه علوم انساني است. علوم انساني براي آنكه بتواند به پرسش‌هاي مهم و كاربردي جامعه و مطابق با مقتضيات زماني و مكاني پاسخ دهد، بايد از قالب‌هاي كليشه‌اي عمدتاً $ترجمه‌اي موجود كه متعلق به سال‌ها پيش و به‌دوراز مقتضيات كشور ما تعريف گرديده خارج‌شده و در اين ميان مي‌توان از برخي رهيافت‌هاي روز دنيا كه تنوع شرايط جوامع را به رسميت مي‌شناسند بهره جست.  ۵- دانشگاه به‌عنوان كانون تحرك علمي و مركز حضور جوانان پرشور، نقش موتور محرك پيشرفت جامعه را هم ايفا مي‌كند و يأس و و يا اميدواري و جوانان دانشجو و پژوهشگر دانشگاهي در تغيير گرايش‌هاي مثبت و منفي جامعه مؤثر است. ازاين‌رو تحول دانشگاه بايد در مسيري تعريف گردد كه مولد احساسات مثبت و انگيزش‌هاي مفيد اجتماعي باشد.  ۶- توجه به هدفمند كردن تحقيقات و پژوهش‌ها» نكته ديگر مورد تأكيد معظم‌له براي تحول دانشگاه‌ها بود كه دو هدف اساسي «تأمين نيازها و حل مسائل كشور» و «رسيدن به اوج و و حضور در جمع سرآمدان جهاني علم» غايت اين هدفمندي خواهد بود.  ۷- مسئله آموزش عالي نيز از محورهايي است كه در تحول دائمي دانشگاه بايد بدان توجه داشت. توجه به اين ضرورت، موجب تقسيم‌كار ملي ميان دانشگاه‌ها در بخش‌هاي مختلف علمي و سهولت در هم‌افزايي، برنامه‌ريزي براي رشد علمي و ارزيابي وضع علمي كشور مي‌گردد.  ۸- در حال حاضر مفيدي وجود دارد كه به دليل اعمال سلايق شخصي مديريتي و فقدان انديشه راهبردي در برخي مسئولان، مورد غفلت واقع مي‌شوند. اسنادي همچون «سند آمايش آموزش عالي» و «نقشه جامع علمي كشور» بخش مهمي از اهداف نظام در اين حوزه را معين و قابل‌دسترسي نموده كه متأسفانه به دلايلي كمتر موردتوجه قرارگرفته است. به نظر مي‌رسد حاكم شدن سندي همچون «» نيازمند جهدي تمام‌عيار از بدنه دانشگاهي است، به‌گونه‌اي كه به مطالبه‌اي ملي و نخبگاني تبديل‌شده و مديراني كه تعمداً مانع اجراي آن مي‌گردند، ناچار به تن دادن به اجراي چنين سند بالادستي‌اي شوند. @mjakhavan
الزامات و مأموریت‌های قرارگاه مقابله با جنگ اقتصادی رهبر معظم انقلاب از تشکیل قرارگاه مرکزی فعال برای مقابله با جنگ اقتصادی دشمن با حضور سه قوه سخن گفتند، در ادامه برخی ضرورت‌ها و بایسته‌های شکل‌گیری چنین مجموعه‌ای در ساختار مدیریتی کشور مورد بررسی قرار می‌گیرد: ۱- حوزه مدیریت اقتصادی عمدتاً در قوه مجریه متمرکزشده، اما میان چند وزارتخانه و سازمان تقسیم‌شده و ساختار‌هایی مانند «شورای اقتصاد» یا نتوانسته‌اند نقش هماهنگی لازم میان نهاد‌های مختلف را ایفا کنند یا برای شرایط ویژه و فوق‌العاده کنونی کارا نیستند. از سویی قوای دیگر از جمله مجلس و قوه قضائیه دارای اختیاراتی برای تصمیم‌گیری هستند که بر شئون اقتصادی مؤثر بوده و نیز نهاد‌هایی در خارج دولت هستند که ظرفیت‌های مفیدی برای پیشرفت اقتصادی در اختیار دارند. وجود یک قرارگاه قدرتمند اقتصادی با حضور همه قوا و نهاد‌های ذی‌ربط با اختیارات کافی می‌تواند فرصت‌های بسیار ذی‌قیمتی برای مدیریت عرصه حساس اقتصاد در زمانه پیش رو فراهم آورد. ۲- از آسیب‌های پیش رو در حوزه مدیریت اقتصاد که در میانه جنگ اقتصادی بیشتر چالش آفرین است، حاکمیت مدیریت بوروکراتیک (دیوان‌سالارانه) در عرصه‌های تصمیم سازی و تصمیم‌گیری است. این نقطه آسیب‌زا خصوصاً در مقاطع حساس که فشار زمانی اهمیت پیدا می‌کند و تصمیم‌گیری به‌موقع و اقدام سریع لازم است، سد راه نظام در حل چالش‌ها است. وجود قوای سه‌گانه و وجود اختیارات کافی زمان لازم برای تصمیم‌گیری عالمانه و به‌موقع را به حداقل رسانده و امکان عملیات انعطاف‌پذیر و متناسب در هنگامه نبرد اقتصادی مهیا می‌سازد. ۳- هنگامی که تمامیت ارضی کشوری به مخاطره می‌افتد و با تهاجم دشمن مواجه می‌شود، اصل عقلانی و منطقی اولویت‌بخشی دفاع بر همه مأموریت‌ها و مسائل دیگر است. اگر بپذیریم که آماج جنگ عظیم اقتصادی دشمن قرارگرفته‌ایم باید بدانیم که باوجود محدودیت‌ها و کمبود‌ها چاره‌ای جز اولویت‌بندی نداریم و امروز مقابله با جنگ اقتصادی دشمن اولویت و مسئله اصلی و اول کشور است. هرگونه تصمیم‌گیری و اقدام در کشور با ملاحظه این اولویت راهبردی باید باشد و وجود چنین نهادی در مرکزیت کار می‌تواند به انسجام‌بخشی اقدامات لازم در چارچوب ملاحظه اولویت‌ها کمک کند.  ۴-آماج فشار اقتصادی دشمن، آحاد ملت ایران هستند و سناریوی نظام سلطه نیز بر همین اصل مبتنی شده است که با تقویت و تشدید گسل‌های اجتماعی، امکان واگرایی مردم از نظام را فراهم آورد. در این شرایط یکی از شاخص‌های میزان موفقیت جبهه خودی در این جنگ تمام‌عیار، کاهش تصمیمات ناراضی‌ساز و افزایش رضایتمندی عمومی از عملکرد‌های دستگاه‌های مسئول است. به نظر می‌رسد قرارگاه مقابله با جنگ اقتصادی باید در ابتدای امر فهرستی از کانون‌های تشدید نارضایتی اجتماعی و عرصه‌های نامطلوب مدیریتی کشور در حوزه اقتصاد تهیه و ضمن تعیین راه‌حل‌های کوتاه‌مدت، نگاشت نهادی مرتبط را تهیه و ابلاغ نماید. همچنین باید با رصد و پایش مداوم حوزه اقتصادی و اجتماعی تلاش گردد برنامه‌های عملیاتی و ملموس برای جامعه در جهت تقویت رضایتمندی و امیدآفرینی طراحی و اجرا گردد. ۵- یکی از نقاط ضعف عمده ساختار مدیریتی کشور، انفصال و جزیره‌ای عمل کردن دستگاه‌های مختلف و نهاد‌های ذی‌ربط در یک حوزه خاص است؛ به‌گونه‌ای که بسیار رخ‌داده که مردم و مخاطبان نظام اجرایی کشور میان چندین دستگاه مرتباً به این‌سو و آن‌سو پاس داده‌شده و در آخر نیز پاسخ روشنی دریافت نمی‌کنند. متأسفانه این مردم هستند که قربانی «بخشی» عمل کردن سازمان‌ها می‌شوند و باید گاه ماه‌ها و سال‌ها صبر کنند تا اجماعی میان مسئولان برای حل مشکلی ساده و پیش‌پاافتاده شکل بگیرد. چه بسیار چالش‌هایی که در اثر جزیره‌ای بودن مدیریت، از وقوع آن پیشگیری نشده و یا در مراحل ابتدایی کار درمان‌نشده و نهایتاً به بحران‌هایی با هزینه‌های بسیار گزاف‌تری تبدیل‌شده است. ۶- تجربه نهاد‌های فراقوه‌ای همچون «ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی» نشان داده یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش روی این ساختار‌ها «ضمانت اجرای مصوبات» است به‌گونه‌ای گاه مشاهده می‌شود به‌تدریج برخی از این نهاد‌ها جنبه تشریفاتی پیداکرده و جلسات آن خاصیت لازم را از دست می‌دهند. بنابراین باید روی سازوکار‌های حقوقی لازم برای ایجاد و تقویت ضمانت اجرای مصوبات این نهاد جدید مطالعه و طراحی هوشمندانه‌ای انجام‌گرفته و از ظرفیت‌های قانونی موجود برای همراه سازی حداکثری سازمان‌های زیرمجموعه در جهت اجرای دقیق و هم‌افزای مصوبات حداکثر بهره را جست. البته در باب مدیریت راهبردی دفاع در برابر تهاجم اقتصادی باید بحث‌های بسیاری کرد و این مجال محدود ظرفیت پرداختن شایسته به این مهم را ندارد. در این نوشته تلاش شد تنها ابعادی از مهم‌ترین ضرورت‌ها و مأموریت‌های قرارگاه ملی مقابله با جنگ اقتصادی دشمن تبیین و بررسی گردد. @mjakhavan
وقتی بانک مرکزی چرخ را از نو اختراع کرد! @mjakhavan
سود ۱۰۰درصدی در کم‌تر از یک‌سال! @mjakhavan
اگر #تنگه_هرمز مسدود شود، چه اتفاقی در بازار #نفت خواهد افتاد؟ @mjakhavan
💠 «گفتمان ولایت»؛ دوره آموزشی حضوری با محوریت مؤلفه‌های گفتمانی رهبرمعظم انقلاب و سیرۀ عملی امامین انقلاب اسلامی ✅ با حضور اساتید جبهه انقلاب از جمله دکتر رجبی دوانی، دکتر عادل پیغامی، دکتر رضا سراج، حجت الاسلام جهان بزرگی و... 🔶 مهلت ثبت نام تا ۱۷ مرداد ◀️ ثبت‌نام از طریق : 🌐 yon.ir/6420r 👈 درگاه ارتباطی : 🆔 @borhan_call
آرزو‌های فضایی آمریکا و خاطرات فضایی ما مقامات امریکایی از تصمیم برای تشکیل نیروی فضایی به عنوان ششمین شاخه نیرو‌های نظامی امریکا خبر دادند. بر این اساس این نیرو در کنار نیرو‌های زمینی، هوایی، دریایی، تفنگداران دریایی و گارد ساحلی به عنوان یکی از عرصه‌های اقدام نظامی دولت ایالات متحده امریکا قلمداد خواهد شد.  هر چند امریکایی‌ها در دهه ۸۰ میلادی نیز راهبرد «جنگ ستارگان» را ارائه و سطحی از اقدامات در این عرصه را بروز و ظهور داده‌اند، اما به نظر می‌رسد در این روند جدید «فضا» به عنوان یک میدان جدی حضور نظامی برای امریکا به شمار می‌آید. اینکه فراتر از محتوای فیلم‌های علمی-تخیلی چند دهه گذشته، «آیا واقعاً تهدیدی در عرصه فضا برای امریکا متصور است یا نه؟» خود مسئله‌ای در خور تأمل بیشتر است؛ اما صراحت امریکا در آشکارسازی آرزو‌های فضایی خود شایسته بررسی‌های دقیق‌تر است.  البته نگرش نظامی امریکا به فضا، چیز جدید نبود و در ساختار نظامی ایالات متحده امریکا، یگان‌های متناسبی با این عرصه تعریف شده است. علاوه بر این امریکایی‌ها در عرصه غیرنظامی فضایی نیز پیشتاز بوده و سال‌هاست که برنامه‌های راهبردی کلانی را برای تسلط بر فضا در پوشش فعالیت‌های اکتشافی و پژوهشی دنبال می‌کنند. اینکه امریکایی که سال‌هاست در این عرصه، پیشتاز است، تصمیم به ایجاد نیروی فضایی می‌گیرد، چندان نکته عجیبی نیست، چرا که امریکایی‌ها به خوبی دریافته‌اند که حفظ و بسط اقتدار ملی، مستلزم توسعه مؤلفه‌های اقتدار در عرصه‌های مختلف و با بهره‌گیری از ظرفیت‌های فناورانه روز است. بدون شک استراتژیست‌های نظامی امریکا به خوبی می‌دانند توسعه اقدامات نظامی در عرصه فضایی -تا حدی که در سطح یک نیروی مستقل دنبال شود- تا چه میزان پرهزینه است و رئیس‌جمهور محاسبه‌گر کنونی امریکا که این طرح را در دستور کار قرار داده است، به خوبی از حجم بالای دلار‌هایی که باید برای این آرزو‌های فضایی خرج کند، آگاه است. با همه این‌ها سران کاخ سفید به این هزینه‌ها تن می‌دهند و حتی به روی خود نیز نمی‌آورند که جملات فریبنده‌ای همچون «فضای غیرنظامی» و «رویکرد صلح‌طلبانه به فضا» پیشتر از زبان سران همین دولت شنیده شده است. اکنون فناوری فضایی به عنوان یکی از فناوری‌های برتر و پیشران مورد توجه مراکز علمی و کشور‌های دارای اهداف رشد علمی قرار گرفته است و این عرصه به عنوان یکی از عرصه‌های هدف در نقشه جامع علمی کشور ما نیز مورد توجه قرار گرفته است. تلاش و تکاپوی دانشمندان جوان کشور در عرصه فضایی سبب شده تا در عرصه فناوری صلح‌آمیز فضایی، کشور به دستاورد‌های مهمی، چون ساخت ماهواره، ایستگاه کنترل و هدایت ماهواره، موشک ماهواره‌بر و ارسال موجود زنده به فضا برسد. اما مع‌الأسف توسعه فناوری فضایی در چند سال گذشته به «داس تدبیر تعامل‌گرایی» گرفتار شد و عملاً نه‌تنها توسعه این عرصه با موانع گوناگونی مواجه شد، بلکه بخش قابل توجهی از سرمایه‌گذاری‌های کلان کشور در زمینه هوافضا و دانش‌های مرتبط با آن دستخوش اعمال سلیقه ناشی از جابه‌جایی مدیران اجرایی شد. تحلیل‌های دقیق‌تر نشان می‌دهد گویا تلاش برخی برای راضی کردن کدخدا سبب شد «فناوری فضایی کشور» وجه‌المصالحه پیشرفت مذاکرات هسته‌ای شده و عملاً دانش صلح‌آمیز فضایی به پای لبخند کدخدا قربانی شد. بخش قابل‌توجهی از حمایت‌های دولتی از تلاش‌های علمی این عرصه متوقف شد و عملاً موجب بروز سرخوردگی قابل ملاحظه‌ای در دانشوران این حوزه شد. این در حالی بود که کلیه اقداماتی که به دست تطاول «داس تعامل‌گرایی» قربانی شدند در ردیف فعالیت‌های صلح‌آمیز و غیرنظامی فضایی شمرده می‌شدند. حال یک بار دیگر به خبری که در ابتدای یادداشت مورد اشاره قرار گرفت، توجه کنید. کل داستان تلخ همین است؛ کدخدا، چون زورگوست و عده‌ای در جهان از او می‌ترسند، بی‌محابا از تشکیل نیروی فضایی خبر می‌دهد و عده‌ای از ترس در سوی دیگر عالم، فناوری صلح‌آمیز فضایی را متوقف و دانشمندان تلاش‌گر این عرصه را ناامید می‌کنند. @mjakhavan
📃 مراسم یادبود سومین سالگرد شهادت شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج شیخ محمدصادق اخوان دوشنبه ۲مهر۱۳۹۷ بعد از نماز مغرب و عشا مسجد الزهرا (س) شهرآرا @shahidemena 🌷
اکنون نوبت مدیران مقصر است سه ماه پیش، یعنی در نیمه دوم مرداد ماه سال جاری، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اقشار مختلف مردم در ضمن بیانات مهم خود به مسئله سوءتدبیر و سوءاستفاده‌های رخ داده در بحران ارزی اشاره کردند و به لزوم پیگیری و برخورد با مسببان آن تصریح فرمودند. معظم له در تبیین این نکته فرمودند: «در همین قضیه ارز و سکه و این حرف‌هایی که این دو سه ماهه پیش آمد، خب، مبالغ زیادی -حالا گفتند مثلاً فرض بفرمایید ۱۸ میلیارد دلار، اسکناس موجودِ ارز؛ برای کشور ما که در تهیه ارز مشکل داریم و ارز‌ها و پول‌های خودمان را هم نمی‌توانیم از خارج وارد کشور کنیم و سخت است، ۱۸ میلیارد رقم بالایی است- براثر بعضی از بی‌تدبیری‌ها و بی‌توجهی‌ها، آمد دست افرادی که از آن سوءاستفاده کردند. یک نفری یک کالایی را ثبت سفارش کرد، یک کالای دیگر آورد؛ یک چیزی را درخواست کرد برای یک مقصودی، ارز را در آنجا مصرف نکرد؛ گفت: می‌خواهم مسافرت بروم، نرفت؛ ارز را، یا آوردند -یک تعداد معدودی- استفاده کردند، یا به قاچاقچی فروختند [و او]ارز را برداشت برد خارج، یا به کسی فروختند که آن را احتکار کرد و نگه داشت تا گران بشود و بیاید به قیمت دو برابر و سه برابر بفروشد و به ثروت بادآورده [برسد]؛ خب این‌ها مشکلات مدیریتی است؛ این ربطی به تحریم ندارد… ارز را یا سکه را وقتی که به‌صورت غلط تقسیم می‌کنند، این دو طرف دارد: یکی آنکه می‌آید این را می‌گیرد و مثلاً فرض کنید قاچاقچی است یا به قاچاقچی می‌فروشد؛ یکی آنکه این را می‌دهد. ما همه‌اش داریم دنبال آن کسی که «می‌گیرد» می‌گردیم -مفسد اقتصادی، قاچاقچی- درحالی‌که تقصیر عمده متوجه آن کسی است که «داد»؛ او را باید دنبال کرد. در این کاری که اخیراً قوه قضائیه شروع کرده که کار درستی است، دنبال این هستند. نه اینکه بیخود زید و عمرو را متهم کنند؛ نه، لکن بالاخره یک تخلفی انجام گرفته، یک خطای بزرگ انجام گرفته. نمی‌گوییم هم «خیانت»؛ زبان بنده این‌جور نمی‌گردد که راحت بگوییم فلانی یا فلان‌کس‌ها خیانت می‌کنند؛ نه، اما بالاخره خطا کردند و خطای مهمی کردند که ضررش به مردم برگشت ... عمده‌ی تأثیرِ سوء، مربوط به نحوه اقدام ما و مدیریت‌ها است.» همان‌گونه که در بیانات فوق، تصریح گردیده، ابعاد داخلی بحران ارزی در واقع دو سر دارد که یک سر آن سوءتدبیر‌ها و سوءمدیریتی است که فضا را برای سر دیگر آ‌ن‌که همان سوءاستفاده افراد فرصت‌طلب است فراهم می‌آورد. از این رو هم در ریشه یابی و هم در پیگیری‌های لازم باید به هر دو جنبه مسئله توجه نمود. اکنون قوه قضائیه با ورود به مسئله، برخورد با برخی عوامل و نیز گشایش پرونده‌های مختلف تا حدی به وظیفه‌ای که رهبر انقلاب محول نمودند، عمل نموده و خصوصاً اجرای حکم دو نفر از عوامل میدانی اخلالگر در بازار ارز پاسخ روشنی به تمام کسانی بود که در طی این مدت از آشفتگی‌های موجود بهره‌برداری سوء نموده‌اند. آرامش کنونی و کاهش محسوس قیمت ارز در بازار نیز بی‌ارتباط با این اقدامات اخیر دستگاه قضایی نیست. این اقدام به‌موقع و جدی قوه قضائیه قابل‌تحسین و تمجید است، اما اگر از منظر افکار عمومی و از موضع عدالتخواهانه به ماجرا بنگریم، کافی نیست. پیشتر گفتیم که آشفتگی بازار ارزی کشور دو عامل دارد که اکنون با تعدادی از افراد متصف به یکی از این دو عامل برخورد شده و سر دیگر ماجرا یعنی عوامل سوءتدبیر و سوءمدیریت همچنان پابرجاست. در چند ماه اخیر اخباری از پیگرد برخی مدیران بانک مرکزی در پرونده ارزی و تعدادی دیگر از مدیران اجرایی در پرونده‌های دیگر فساد اقتصادی شنیده شد که اکنون که عوامل میدانی اخلال ارزی به کیفر اعمال خود رسیده‌اند، مردم منتظرند تا ببینند با مدیرانی که آگاهانه یا ناآگاهانه فضا را بری سوءاستفاده این فرصت‌طلبان فراهم آوردند، چگونه برخورد خواهد شد؟ مطالبه صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی از دستگاه‌های مسئول توجه به هر دو عامل واقعی این وضعیت بود و اکنون که با یک عامل تا حدی برخورد شده افکار عمومی این انتظار به‌حق را دارد که نحوه برخورد قوه قضائیه با مدیرانی که بعضاً نیز از حمایت‌های ویژه سیاسی و خانوادگی برخوردارند و به نحوی در بروز این بحران تأثیرگذار بوده‌اند، چگونه است؟ آزمون اصلی نهاد‌های نظارتی و قضایی اینک شروع شده است. قطعاً برخورد با کسانی که دارای پشتیبانی‌های جناحی و ژنتیک هستند بسیار سخت‌تر از برخورد با چند دلال تازه به دوران رسیده سبزه‌میدان است. اگر نهاد‌های ذی‌ربط به این مأموریت محوله از سوی رهبر معظم انقلاب که مطالبه افکار عمومی نیز هست، به‌موقع عمل نمایند قطعاً در بازسازی سرمایه اجتماعی نظام و حاکمیت نیز مؤثر بوده و رضایت خداوند متعال و مردم را از اجرای کامل عدالت به دنبال خواهد داشت. @mjakhavan
این آمارها به خوبی نشان می‌دهد بازار در بیش از مصرف سکونت، جنبه دارد. تا زمانی که زمین و مسکن در ما تلقی شود، تصور حل مشکل مسکن در جایی مثل تهران خیال خامی بیش نیست. @mjakhavan
فتنه سوم «لازم نیست بین اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان تفکیکی قائل شویم.»، «اصلاح‌طلبان باید از تجارب خودشان استفاده و به تداوم دولت آقای روحانی کمک کنند. باید بکوشند روحانی دوام آورد و بماند.»، «اصلاح‌طلبان در انتخابات ۹۶ از آقای روحانی حمایت می‌کنند.» این‌ها جملاتی است که در چند سال گذشته از یکی از اصلی‌ترین چهره‌های استراتژیست جریان دوم خرداد –یعنی سعید حجاریان- شنیده و خوانده شده است. البته اگر شخصی اندک آشنایی با تحولات چندسال اخیر سیاسی داشته باشد، بدون دانستن این نقل قول‌ها نیز از حمایت تمام عیار اصلاح‌طلبان از روحانی مطلع می‌شد. البته بسیاری از صاحب‌نظران و تحلیلگران تیزبین از همان ابتدا پیش‌بینی می‌کردند که دوران همراهی اصلاح‌طلبان با اعتدالگرایان دراز نخواهد بود و نوزاد دوم خرداد به زودی تقلا خواهد کرد تا از این «رحم اجاره‌ای» خلاصی یابد. اکنون و زمانی که یک سال و اندی بیشتر از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم -که طی آن مدعیان اصلاحات با تمام توان به حمایت از روحانی برخاستند- گذشته، نشانه‌های بارزی از عبور دوم خردادی‌ها از وی مشاهده می‌شود. طبعاً نباید از عبور دوم خردادی‌ها از روحانی چندان تعجب کرد، چراکه اینان در ابتدای دهه ۸۰ نیز از طرح عبور از رئیس جمهور وقت نیز رونمایی کردند. آنچه موجب تأمل است، عبور این جریان از سازوکار‌های قانونی و رسمی کشور است که فعلاً در ادبیات تئوریک استراتژیست‌هایی، چون حجاریان تجلی یافته است. او اخیراً در مصاحبه‌ای تصریح می‌کند: «تاکتیک اصلی اصلاحات، سازماندهی نیرو‌ها از پایین است. این روش در گسترش احزاب، سازمان آهنین، بسیج توده‌ای و انواع سازمان‌های مردم‌نهاد متجلی می‌شود و حتی بعضی مواقع می‌توان به نافرمانی مدنی فکر کرد.» البته حجاریان ۲۰ سال پیش نیز تئوری «فشار از پایین، چانه‌زنی در بالا» را طرح کرده بود و البته همین تئوری در میدان عمل نیز در فتنه تیرماه ۱۳۷۸ و نیز فتنه ۸۸ از سوی پیاده نظام اصلاحات به محک میدانی گذارده شد. هرچند امثال حجاریان پس از فتنه مدعی پذیرش اشتباهات خود شدند، اما اینک پس از ۲۰ سال بار دیگر زمزمه‌های بازگشت به همان رویکرد‌های ساختارشکنانه شنیده می‌شود. جالب اینجاست که حجاریان به همین هم اکتفا نکرده و فرمول دقیق بازآرایی نافرمانی مدنی را تجویز می‌کند. اینکه اصلاح‌طلبان دچار طلاق عاطفی از اعتدالیون شده‌اند یا با «پس دیدن هوا» مردم را نیز دچار آلزایمر تصور کرده‌اند، خود مسئله‌ای در خور بررسی است، اما مهم‌تر آن است که اعضای تاریکخانه بازی‌سازی اصلاحات برای سرنوشت کشور چه خوابی دیده‌اند و چرا برای تحقق منافع خود به دنبال قربانی کردن امنیت مردم و پیشرفت کشور هستند؟ اگر دقیق‌تر بنگریم گویا جریانی که بار‌ها عدم پایبندی خود به موازین امنیت ملی و منافع ملی را نشان داده و به روشنی به اثبات رسانده که به جز منافع گروهی و قبیله‌ای خود به مصلحتی نمی‌اندیشد، به دنبال ماهیگیری از آب گل‌آلودی است که نظام سلطه و ضدانقلاب پدید آورده‌اند. اگر امریکایی‌ها و صهیونیست‌ها به دنبال تشدید فشار‌ها در قالب جنگ اقتصادی و شناختی علیه جمهوری اسلامی هستند تا با یاری شبکه ضدانقلاب ثبات و امنیت کشور را برهم بزنند، غربگرایان داخلی و تجدیدنظرطلبان سکولار نیز به یاد گذشته دنبال بهره‌برداری از نارضایتی‌های موجود هستند تا از این نمد برای خود کلاهی فراهم آورند. البته اشتباه بزرگ محاسباتی حجاریان و رفقایش این است که نمی‌توانند نقش خود را در رقم خوردن وضع موجود انکار کنند و باید مسئولیت عملکرد و کارنامه غربگرایان تکنوکرات را بپذیرند. اگر یک سال پیش پیروزی نامزد رقیب را مترادف با رسیدن قیمت دلار به ۵۰۰۰ تومان قلمداد می‌کردند باید اکنون در خصوص چند برابر کاهش یافتن ارزش پول ملی به مردم توضیح دهند. در تمام پنج سال گذشته نیرو‌های جریان دوم خرداد در پست‌های کلیدی دولت از کابینه گرفته تا پایین‌ترین سطوح مدیریتی حضور داشته‌اند و اتفاقاً اکثریت تیم اقتصادی دولت از همین طیف بوده‌اند. بی‌تردید اصلاح‌طلبان نمی‌توانند پای خود را از وضع موجود بیرون کشیده و خود را بی‌تقصیر جلوه دهند. به نظر می‌رسد پس از اشتباهات بزرگی همچون افراط‌گرایی دوره دوم خرداد، آشوبگری در فتنه ۸۸، سومین اشتباه استراتژیک جریان موسوم به چپ در حال وقوع است. بازی کردن در پازل امریکا و ضدانقلاب همان خطای راهبردی است که در صورت وقوع می‌تواند هزینه‌های سنگینی برای دوم خردادی‌ها به همراه داشته باشد. اگرچه نظام اسلامی در دو بار گذشته فرصت توبه و بازگشت اصلاح‌طلبان را داد، تجدیدنظرطلبان بهتر است چنین مسیری را تجربه نکنند. @mjakhavan
دانشگاه و تحول راهبردی در علم و فناوری از مهم‌ترین مؤلفه‌های اقتدار ملی یک کشور، قدرت علمی است که از ظرفیت‌سازی در حوزه دانش و فناوری نشئت می‌گیرد. در کشور ما نیز به برکت انقلاب اسلامی و روحیه اعتمادبه‌نفس ملی ناشی از آن، گام‌های بزرگی در این مسیر برداشته‌شده و حوزه علم و فناوری یکی از حوزه‌های پیشتاز و البته پیش‌برنده پیشرفت کشور است. در این میان، دانشگاه‌ها کانون اصلی این حوزه به شمار رفته و انتظار می‌رود کهنقش فعال‌تری در این عرصه ایفا کنند. اینک به مناسبت «روز پژوهش» به مهم‌ترین انتظارات انقلاب‌اسلامی از دانشگاه در این حوزه می‌پردازیم: ۱- دانشگاه مسئله‌محور: پیش‌نیاز این تحول دائمی، اصلاح نگاه به دانشگاه است، به‌گونه‌ای که در تعبیرات حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) نیز مشاهده می‌گردد «درگیر شدن دانشگاه با مسائل کشور» و به‌طورکلی «رویکرد مسئله‌محور و کارگشایانه» باید در دانشگاه ساری و جاری‌شده و نگاه جامعه به دانشگاه نیز بر همین اساس تنظیم گردد. نمونه‌هایی که پیش‌تر نیز در بیان معظم‌له مورداشاره قرارگرفته است، همچون حوزه‌های اقتصاد، صنعت، آسیب‌های اجتماعی و زنجیره چرخه تولید و مصرف به‌خوبی نشان می‌دهد که چرخ‌های پیشرفت کشور تا چه حد منوط به تحول و نقش‌آفرینی هرچه بیشتر مراکز علمی و به‌خصوص دانشگاه‌هاست. اگر در بسیاری از حوزه‌ها کاستی‌هایی مشاهده می‌گردد به این نقطه‌ضعف در حوزه دانشگاهی بی‌ارتباط نیست. البته این مهم نیازمند عزمی مدیریتی از سوی مسئولان اجرایی نیز هست که در جای خود شایسته بررسی و مداقه بیشتر است. ۲- تولیدکنندگی دانش: پس از اصلاح نگاه بنیادین، نقطه ابتدایی تحول دائمی در دانشگاه‌ها تبدیل رویکرد «مصرف‌کنندگی علم» به «تولیدکنندگی علم» است و این مهم تحقق نمی‌یابد مگر با تقویت روحیه خودباوری و اعتمادبه‌نفس ملی در اصحاب دانشگاه و پژوهش و جوشیدن چشمه‌های تلاش مجاهدانه و خستگی‌ناپذیر در مسیر جهاد علمی. ۳- تحول در علوم انسانی: نگاه بومی و اسلامی انقلاب‌اسلامی در حوزه دانش و پژوهش در ابعاد مختلفی قابل‌فهم و مداقه است، اما در حوزه علوم انسانی این نگاه، ویژه و دارای آرمان‌های متعالی‌ای است. اکنون نزدیک به چهار دهه است در محافل علمی و حاکمیتی از لزوم تحول در علوم انسانی و اسلامی سازی آن سخن به میان می‌آید و انصافاً تلاش‌هایی نیز در این زمینه انجام‌گرفته، اما مع‌الأسف حاکم شدن نگاه سلیقه‌ای بر برخی مقام‌های ذی‌ربط، فقدان برنامه بلندمدت و نیز تلاش بی‌وقفه جریان غربگرای قدرتمند در حوزه علوم انسانی دانشگاه‌ها، سبب شده عملاً راه زیادی را همچنان در پیش داشته باشیم. اکنون یکی از محور‌های تحول دانشگاه‌ها فعال شدن در این مسیر و شتاب بخشی به آن است. ۴- عبور از رکود علمی: در عین تحول اسلامی و بومی در علوم، عبور از رکود و درجازدگی علمی نیز ضرورت‌های حوزه علوم انسانی است. علوم انسانی برای آنکه بتواند به پرسش‌های مهم و کاربردی جامعه و مطابق با مقتضیات زمانی و مکانی پاسخ دهد، باید از قالب‌های کلیشه‌ای عمدتاً ترجمه‌ای موجود که متعلق به سال‌ها پیش و به‌دوراز مقتضیات کشور ما تعریف گردیده خارج‌شده و در این میان می‌توان از برخی رهیافت‌های روز دنیا که تنوع شرایط جوامع را به رسمیت می‌شناسند بهره جست. ۵- دانشگاه امیدآفرین: دانشگاه به‌عنوان کانون تحرک علمی و مرکز حضور جوانان پرشور، نقش موتور محرک پیشرفت جامعه را هم ایفا می‌کند و یأس و ناامیدی و یا امیدواری و خودباوری جوانان دانشجو و پژوهشگر دانشگاهی در تغییر گرایش‌های مثبت و منفی جامعه مؤثر است. ازاین‌رو تحول دانشگاه باید در مسیری تعریف گردد که مولد احساسات مثبت و انگیزش‌های مفید اجتماعی باشد. ۶- هدفمندی: توجه به هدفمند کردن تحقیقات و پژوهش‌ها» نکته ضروری دیگر برای تحول دانشگاه‌ها است که دو هدف اساسی «تأمین نیاز‌ها و حل مسائل کشور» و «رسیدن به اوج و مرجعیت علمی و حضور در جمع سرآمدان جهانی علم» غایت این هدفمندی خواهد بود. ۷- آمایش آموزش عالی: مسئله آمایش آموزش عالی نیز از محور‌هایی است که در تحول دائمی دانشگاه باید بدان توجه داشت. توجه به این ضرورت، موجب تقسیم‌کار ملی میان دانشگاه‌ها در بخش‌های مختلف علمی و سهولت در هم‌افزایی، برنامه‌ریزی برای رشد علمی و ارزیابی وضع علمی کشور می‌گردد. ۸- حاکم شدن اسناد بالادستی: در حال حاضر اسناد بالادستی مفیدی وجود دارد که به دلیل اعمال سلایق شخصی مدیریتی و فقدان اندیشه راهبردی در برخی مسئولان، مورد غفلت واقع می‌شوند. اسنادی همچون «سند آمایش آموزش عالی» و «نقشه جامع علمی کشور» بخش مهمی از اهداف نظام در این حوزه را معین و قابل‌دسترسی نموده که متأسفانه به دلایلی کمتر موردتوجه قرارگرفته است. به نظر می‌رسد حاکم شدن سندی همچون «نقشه جامع علمی» نیازمند جهدی تمام‌عیار از بدنه دانشگاهی است، به‌گونه‌ای که به مطالبه‌ای ملی و نخبگانی تبدیل شود. @mjakhavan
از 13 استانی که رشد اعتبارات هزینه ای آنها بیش از 20% بوده در 12 استان روحانی بیش از نیمی از ارا را کسب کرده و در 10 استان با رشد کمتر از 19% فقط 4 استان ارای روحانی بیش از نصف بوده است. گویا انتخابات برای دولتی ها پایان ندارد. @mjakhavan
۶- اگر در دوره پیش از انقلاب اسلامی، در برخی از حوزه‌ها و مناطق محدود پیشرفت‌هایی رخ داده، عمدتاً با حضور و نظارت کارشناسان و مستشاران خارجی بوده و در بسیاری از کشور‌های دیگری که هنوز هم جزو اقمار قدرت‌های بین‌المللی هستند، این روند ادامه دارد. اما آنچه پس از انقلاب اسلامی و در طول ۴۰ سال گذشته رخ داد، جهش‌های بزرگی بود که عمدتاً بدون کمک خارجی و با ظرفیت‌های درونی ملت ایران رخ داده است. هزار نکته باریک‌ترازمو همین‌جاست که اتفاقاً قدرت‌های غربی در طول ۴۰ سال گذشته نه‌تن‌ها هیچ کمکی به پیشرفت ایران نکردند، بلکه از هیچ تلاشی برای توقف، مانع‌تراشی و انحراف مسیر پیشرفت ملت ایران فروگذار نکردند. تمام پیشرفت‌هایی که در چهلمین بهار انقلاب از آ‌نها یاد می‌شود، در حالی رخ‌داده است که هشت سال جنگ تحمیلی و ۴۰ سال تحریم‌های متعدد و روزافزون اقتصادی بر کشور ما تحمیل شد و اگر الطاف آشکار و پنهان الهی و ایمان و اراده ملت ایران نبود، این پیشرفت‌ها محقق نمی‌شد. از این منظر باید گفت: مسیر ما در پیشرفت طی این ۴۰ بسیار متفاوت و دشوارتر از بسیاری از کشور‌های مشابه بوده، در نتیجه پیشرفت ایران در ۴۰ سال اخیر از عیار بالاتری برخوردار است. در مجموع باید گفت: هرچند هنوز راه درازی را تا رسیدن ایران به قلل متعدد پیشرفت داریم، اما طی ۴۰ سال گذشته به‌رغم فراز و نشیب‌ها، دامنه‌های این قلل را پیموده‌ایم و در جهت مسیر همه‌جانبه رهاورد‌های بسیاری داشته‌ایم.
آیا حقیقتاً پیشرفت کرده‌ایم؟ اینک در چهلمین بهار انقلاب اسلامی، سخن از دستاورد‌های انقلاب اسلامی و به‌خصوص مقایسه میان وضعیت کنونی کشور و دوره پیش از انقلاب اسلامی، بسیار است. در این میان مغرضان و دشمنان انقلاب گاه تلاش می‌کنند، دستاورد‌ها را ضعیف و ناچیز و حتی پسرفت معرفی کرده و آنگاه‌که در مقابل بزرگی این دستاوردها، ناتوان قرار می‌گیرند، آن‌ها را نتیجه گذر زمان و طبیعی معرفی و ادعا می‌کنند اگر انقلاب اسلامی رخ نمی‌داد نیز این پیشرفت‌ها حاصل می‌شد و در همه جای دنیا اتفاق می‌افتاد. برای آنکه به این ادعا پاسخ دهیم، باید به چند نکته مهم توجه کنیم: ۱- بخشی از دستاورد‌های انقلاب اسلامی، ناشی از ذات آن و در مسیر آرمان‌هایی بوده که به خاطر تحقق آن‌ها انقلاب به وقوع پیوسته است. مهم‌ترین نمونه این‌گونه از دستاورد‌ها را در «استقلال همه‌جانبه» خصوصاً در حوزه استقلال سیاسی و نیز «مردم‌سالاری دینی» دانست که سبب شده نه اراده بیگانگان که اراده ملت ایران بر این مرزوبوم حاکم باشد. بی‌تردید در صورت تداوم حکومت پهلوی، نمی‌توانستیم انتظار تحقق استقلال و مردم‌سالاری را از حکومت مستند وابسته وقت داشته باشیم. ۲- پیشرفت زمانی در خور بالندگی است که «همه‌جانبه» و «چندبعدی» باشد. بدون شک ترقی تک‌بعدی و کاریکاتوری و یا قربانی کردن بخشی از عرصه‌های هویت و عزت ملی به‌پای ترقی و توسعه جای تحسین ندارد. هنر انقلاب اسلامی این بوده است که در عین استقامت و پیشرفت در عرصه استقلال سیاسی به دستاورد‌های اقتصادی و علمی بزرگی نائل‌آمده و مشابه برخی کشورها، استقلال، عزت ملی و ارزش‌های فرهنگی خود را قربانی توسعه اقتصادی نکرده است. ۳ - بخشی از دستاورد‌های انقلاب اسلامی، ناظر به بهبود جایگاه‌های ایران در عرصه بین‌المللی و در مقایسه با دیگر کشور‌ها است. نمونه بارز آن را می‌توان در بهبود چشمگیر «شاخص توسعه انسانی» و نیز «رشد شتابناک علمی» مشاهده کرد. بی‌شک اگر روند پیشرفت ایران طبیعی و بر اثر گذر زمان بود، پشت سر گذاردن کشور‌های مشابه و منطقه و دست یافتن به رتبه‌های برجسته در عرصه‌های راهبردی محقق نمی‌شد. ۴- مطالعه دقیق تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی ایران، خصوصاً در دهه ۵۰ شمسی نشان می‌دهد روندی که در سال‌های حکومت پهلوی دنبال می‌شد، دقیقاً در خلاف مسیری بود که در این سال‌ها پیمودیم و پیروزی انقلاب رویدادی بود که این روند را متوقف و روند جدیدی مبتنی‌بر اهداف و آرمان‌های انقلاب ترسیم کرد. برخی از مصادیق مهم این تغییر روند عبارت‌اند از: الف- در مدل توسعه پهلوی، با الگوی تمدن‌نمایی ویترینی تلاش می‌شد در مرکز کشور و به‌ویژه شمال تهران نماد‌هایی از توسعه از قبیل: ساختمان‌ها، بزرگراه‌ها و... ساخته شود و این در حالی بود که بیشتر کشور در محرومیت مطلق قرار داشتند. هنگامی‌که در سال ۱۳۵۷ شاه ایران را ترک کرد، نیمی از جمعیت کشور از بی‌سوادی و فقدان برخورداری از اولین تسهیلات زندگی مانند آب و برق رنج می‌بردند. وقوع انقلاب اسلامی، این رویکرد توسعه را متوقف و توجه ویژه‌ای را به مناطق محروم کشور کرد و عدالت در توسعه را حاکم ساخت. ب- در سال‌های پایانی دوره شاه روند متکی ساختن کشور به صادرات نفت خام تا حدی پیش رفت که ایران به مسابقه صادرات نفت خام با عربستان سعودی روی آورد و بی‌شک اگر این روند منفی ادامه می‌یافت علاوه بر آلودگی هرچه بیشتر اقتصاد ایرانی به خام‌فروشی نفت، ثروتی که برای چندین نسل باید به مصرف برسد، در اثر جاه‌طلبی پهلوی‌ها به باد می‌رفت. ج- هر چند رژیم پهلوی از ابتدا در راستای مأموریت وابسته‌سازی فرهنگی، کمر همت به نابودی مظاهر دینی و ایمانی جامعه بسته بود، اما در دهه ۴۰ و ۵۰ سرعت و وسعت تلاش پهلوی‌ها برای دین‌زدایی از جامعه ایران، شدت بیشتری گرفت و با کمک درآمد نفتی، تقلای شدیدی را برای بی‌دین و فاسد کردن نسل جوان را در پیش گرفتند. بی‌شک اگر دم مسیحایی روح خدا موجب بیداری جامعه و خیزش علیه دشمنان دین و خدا نمی‌شد، اکنون شاهد بروز ناهنجاری‌های به‌مراتب تلخ‌تری در حوزه فرهنگی و سبک زندگی از وضع کنونی بودیم. چراکه اگر اکنون نیز ضعف‌هایی در حوزه فرهنگی به چشم می‌خورد، اما کلیات حکومت برخلاف رژیم گذشته در مسیر فاسدسازی و بی‌دین سازی جوانان حرکت نمی‌کند و بر عکس حمایت‌هایی هرچند ناکافی از تبلیغ دین و ارزش‌های اسلامی می‌کند. ۵- علاوه بر موارد فوق بخشی از رهاورد‌های انقلاب کبیر اسلامی ناشی از بعد پیش برندگی و تأثیر شگرفی است که این انقلاب بر اندیشه و روحیه انسانی گذارده است. باور به «می‌توانیم» و «امکان حیات بدون وابستگی به ابرقدرت‌ها» در تقویت روحیه «اعتمادبه‌نفس ملی» خصوصاً در جوانان، ایران را از کشوری تحت سلطه بیگانه و مدیریت مستشاران خارجی به کشوری در حال پیشرفت با اراده و اندیشه جوانان و نخبگان خود تبدیل کرد.