مجهولات
باور کنید، باور کنید، باااااور کنید که تک تک آدمای زندگی مون، موقعیت های زندگی مون، نعمت ها و حتی بل
*پیامای قبلی هیما رم پیرامون شکرگزاری بخونید..
و من امروز با هر لقمه از غذا که تونستم ولو با درد، فقط بدم پایین از ته ته ته دلم خدا رو شکر کردم:)
هیچوقت فکر نمیکردم چیز به این کوچیکی اینقدر مهم باشه...
قدر کوچیک ترین چیزاتونو بدونید...
هر وقت راحت یه قلوپ آب نوشیدید...
راحت یک لقمه غذا خوردید...
راحت صحبت کردید...
راحت خوابیدید...
راحت عزیزانتونو در بغل گرفتید...
برای تک تکاش خدا رو شکر کنید:)
حداقل برای یک ساعت !
برای لمس یک سری بود ها ، باید نبودش رو چشید ...
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
#اعمال_ليالي_قدر
💠اعمال شب قدر ١٩ ماه مبارك رمضـان
🌙اين شب با عظمت آغاز شب هاى قدر است، و شب قدر آن شبى است كه در طول سال، شبى به خوبی و فضليت آن يافت نمى شود، و عمل در اين شب از عمل در طول هزار ماه بهتر است، و تقدير امور سال در اين شب صورت می گيرد، و فرشتگان و روح كه اعظم فرشتگان الهى است، در اين شب به اذن پروردگار به زمين فرود می آيند، و به محضر امام زمان (عج) مى رسند و آنچه را كه براى هر فرد مقدّر شده بر آن حضرت عرضه می دارند.
🗣اعمـال شب قـدر بر دو نوع است:
✅ اول : اعمالى است كه در هر سه شب بايد انجام داد، و آن چند عمل است:
۱- غسل (مقارن با غروب آفتاب)
۲- دو ركعت نماز كه در هر ركعت پس از سوره «حمد» ، هفت مرتبه «توحيد» خوانده، و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگويد: أَسْتَغْفِرُ اللّه وَ أَتوبُ الَيْهِ.
در روايت نبوى است كه از جاى برنخيزد تا خدا او و پدر و مادرش را بيامرزد.
۳- قرآن بر سر گرفتن
۴. ده مرتبه ١٤معصوم را صدازدن
۵- زیارت امام حسین علیه السلام
۶- احیا و شب زنده داري
۷- صد ركعت نماز كه فضليت بسيار دارد و بهتر آن است كه در هر ركعت پس از سوره «حمد» ، ده مرتبه «توحيد» خوانده شود.
٨- قرائت دعاي جوشن كبير
✅ دوم: اعمال مخصوص هر يك از اين شبها است.
اعمال شب نوزدهم رمضان
١- گفتن صد مرتبه
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ
٢- گفتن صد مرتبه
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ
٣- خواندن دعاى "یا ذَالَّذی کانَ..."
٤- خواندن دعاي "اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِيمَا تَقْضِي وَ تُقَدِّرُ ..."
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』
مجهولات
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃 🍃🌸 ❤️#بیراهه 🍀#پارت60 فوری سراغ لپتاپم رفتم صورت حس
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸
❤️#بیراهه
🍀#پارت70
راه افتادیم و پرسان پرسان، آن یکی مغازه را پیدا کردیم. دو طبقه پایین تر بود. لباس بلند گلبهی رنگی دلم را بدجور برده بود... به افشین نشانش دادم. بعد آرام گفتم:
- اینم خیلی ناز بود، فقط تو تنم بلند بود. قَدِّش...
لباس را از روی رگال برداشت. سمت فروسنده رفت و گفت:
- آقا اینجا جایی هست بخوایم لباس و کوتاه کنیم انجام بدن؟
فروشنده با لبخندی گفت:
- بله بله! همین انتهای پاساژ، یه خیاطی هست تقریبا سریع هم تحویل میده.
تشکری کرد و لباس را حساب کرد. وجد زده نگاهش میکردم. با خندهای گفتم:
- وای! وای! افشین یه دنیا ممنونتم!
لبخندگرمی زد.
- اصلا قابلتو نداشت!
رفتیم آن آخر و لباس را به خیاط نشان دادیم. چند دقیقهای اندازه زد، بعد گفت چهل و پنج دقیقه تا یک ساعت طول میکشد تا تحویلمان دهد. افشین هم گفت تا آن وقت میرویم ناهارمان را بخوریم...
بعد از غذا سراغ خیاطی رفتیم. لباس را پرو کردم. بی کم و کاست آماده بود. ست کردن کیف و کفش هم کار سختی نبود. افشین اصرار داشت کت و شلوار و کفش مرتب دارد و هیچ چیز نمیخواهد! هر چند دلم خیلی میخواست یک چیز نویی بخرد، اما زیاد روی مخش نرفتم و پذیرفتم. حلقهی افشین، شال و روسری، سفارش دسته گل، و... همه چیز هایی بود که تا شب دانه دانه در دفترچه کوچکم خط زده شد.
آخر ساعت هشت، خسته و کوفته روی صندلی ماشین افتادم. نگاهی به عقب که پر شده بود انداختم. هنوز چند قلم هم در صندوق بود!
حوصله چرخاندن سرم را نداشتم. فقط نگاهم را سمتش گرداندم و گفتم:
- خیلی زحمت کشیدی!
لبخندی زد.
- اصلا قابلتو نداشت! راضی هستی حالا؟
لبخندی زدم.
- همه جوره راضیام!
ماشین را روشن، دنده را عوض کرد و گفت:
- خوبه. پس - فردا صبح حاضر باش میام دنبالت بریم محضر... دوازده وقت داریم. تو یازده و نیم آماده باشی حله.
با استرس به دستانم چشم دوختم. هنوز هم ترس و تردید در وجودم پر بود! باز پرسیدم:
- افشین باز میگم حواست هست اجازه بابام شرطه؟
با پوزخندی نگاهم کرد.
- همون شب گفتم آره. بهش فکر نکن. گفتم حل شده بدونش صحیح؟
صدایم بالا رفت:
- ولی من نمیفهمم! چطور؟
فرمان را خاند. دیگر نگاهش به من نبود.
- به هیچی فکر نکن. گفتم ته این راه همينه که من و تو برسیم به هم.. مسیرم خودش هموار میشه!
به هم رسیدنمان... در ذهنم تصورش کردم. قلبم گرم و دلم قرص شد! باز خیال سرکشم را قانع کردم به چیزی نیاندیشد و چشمانم را سفت روی هم گذاشتم. فردا همه چیز تمام شد. تمام این انتظار ها، اضطراب ها، ترس ها، درد ها، نداشتن ها...
همه و همه تمام میشد تا فصل زیبای وصال سر برسد..!
🍁به قلم ح.جعفری♡
💜پرش به پارت اول:
[ https://eitaa.com/mjholat/1398 ]
🚫هرگونه کپی از رمان ممنوع میباشد.
💠@mjholat
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
- برروحتمامشیعیانتیغزدند
برمردترینمردجہانتیغزدند
خورشیدبہسینہ،ماھبرسرمےزد
انگاربہفرقآسمان تیغزدند ..!
' یتیمانھ🖤۔
تولد اردیبهشتی ها خیلی مبارک:)
اصولا ادمای پاک طینتی هستن!
آرامش خاصی دارن و..
نقصهاشون اونقدر بزرگ نیست و دل شکستنهاشون آسیب های جدی وارد نمیکنه
ذاتا منعطف و دلسوزن
و حقیقتا همنشینی طولانی مدت با اردیبهشتیها رو به بقیه ماه ها ترجیح میدم🌿
May 11